جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
عزاداریهای عاشورا از دیدگاه جامعهشناختی و مردمشناختی
واقعه عاشورا و شاید به بیان بهتر عزاداریهای مربوط به آن، در طی سالیان طولانی، آن قدر با فرهنگ ایرانی عجین شده که بحث درباره آن نیاز به هیچ مقدمه چینی ندارد. گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران، موضوع دوجلسه پیاپی از سلسله نشستهای خود را در اردیبهشت و خرداد ماه سال جاری به جامعهشناسی و مردمشناسی عزاداری عاشورا در ایران اختصاص داد.
دکتر حسن محدثی و دکتر محمدصادق فربد هر یک از دیدگاه خود، به ارائه نتایج تحقیقی که در این زمینه انجام داده بودند، پرداختند. موضوع بحث دکتر محدثی جامعهشناسی عزاداری عاشورا بود که طی آن، او به بیان نتایج پژوهش سال ۱۳۸۲ خود با عنوان ”کارناوالی شدن عزاداری عاشورا، الگوهای رسمی و غیررسمی عزاداری در ایران“ در اینباره که به سفارش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده بود، پرداخت. در ادامه همین جلسه، دکتر فربد نیز با نگاهی مردمشناختی به این مراسم، چکیدهای از پژوهش سال ۱۳۷۹ خود را که به سفارش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت گرفتهبود، برای حاضران در جلسه ارائه داد.
● خرده روایتها در روایتی اسطورهای از واقعه عاشورا
محدثی در مورد تحقیق خود گفت: این پژوهش به شکل میدانی انجام شد و برای این منظور، سه هیأت عزاداری انتخاب شدند و ما در مراسم آنها شرکت کردیم.
وی در اینباره خاطر نشان کرد: دیدگاه نظری ما مبتنی بر ایجادگرایی اجتماعی است که میگوید در هر جامعه گفتمانهای خاصی از واقعیت اجتماعی وجود دارد و انسانها از طریق معنابخشی به آنها، واقعیت زندگی خود را میسازند. در واقع از اینجا جهان روایی آدمها با هم ارتباط پیدا کرده و این گونه میشود که انسانها در محیط نمادین ویژهای زیست میکنند. به بیان دیگر، ما در یک محیط نمادین، با دنیای روایی خاص خود زندگی میکنیم که در اجتماع اطرافمان پذیرفته شده گرچه شاید هر یک روایت فردی خود را نیز داشته باشیم که اقتدار لازم را برای جمعی شدن ندارد.
محدثی روایت اسطورهای عاشورا را روایتی مختص اجتماع شیعی دانست و گفت: رویدادی تاریخی از نبرد امام حسین و یزید با ویژگیهای خاص خود اتفاق افتاده است اما باز تعریف آن روایات مختلفی دارد که در این میان، اجتماع شیعه روایت اسطورهای خاص خود را بروز میدهد و با بازگویی مداوم این روایت و حتی با پیوند زدن واقعیتهای زندگی خود از قبیل فوت عزیزان و ... با این ماجرای تاریخی، خود را دوباره تعریف کرده و نوعی وحدت ایجاد میکند.
وی با اشاره به نظریه لینکلن، روایتها را به سه دسته روایات تاریخی، افسانهای و اسطورهای تقسیم کرد و گفت: وقتی یک روایت تاریخی مبنای عمل میشود و حجیت پیدا میکند و ما از آن به عنوان یک سرمشق استفاده میکنیم؛ آن روایت تبدیل به اسطوره میشود. بر این اساس روایت نبرد امام حسین را نیز میتوان یک اسطوره دانست که در ذهن شیعیان معتقد، هم اعتبار دارد، هم دارای حجیت بوده و هم مبنای عمل است.
دکتر محدثی همچنین گفت: هر اجتماعی یکسری روایات کلان و یکسری خرده روایات دارد. در اجتماع شیعه علوی نیز بحث بر سر این است که این روایات میتوانند باز تفسیر شده و حتی تا حد زیادی تغییر کنند که در دوران معاصر ایران میبینیم این تفسیرها و تغییرها بسیار بیشتر به چشم میخورد. از همینرو در تحقیق میدانی در زمینه جامعهشناسی عزاداری عاشورا نمیتوانستیم گروهی را به عنوان گروه نمونه انتخاب کنیم که همه خرده روایتها را پوشش دهد. به همین دلیل ”هیأت رزمندگان اسلام“، ”هیأتی از صنف ماشین فروشان“ و ”هیأت جوانان در شهرک غرب“ را به عنوان سه گروه نمونه انتخاب کردیم؛ به سراغ آنها رفتیم و در عمل دیدیم هر یک از گروهها، به نوعی خود را متعلق به این ماجرا میداند و روایت خاصی را از آن ارائه میکند.
وی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: به نظر میرسد چیزی در حد ۱۲ تا ۱۵ هزار هیأت عزاداری عاشورا در سراسر کشور فعالند که با چهار معیار مهم میتوان تیپولوژی خاصی از آنها ارائه داد. او در همین زمینه، معیار نخست را ”دوام زمانی و تنوع کارکردی“ معرفی کرد که براساس آن میتوان سه دسته هیأت عزاداری را مشخص کرد؛ هیأتهای موقت که فقط در دهه عاشورا فعالند؛ هیأتهایی که در ماههای محرم و صفر به برگزاری مراسم میپردازند و هیأتهایی که پایدار بوده، تنوع کارکردی دارند و معمولاً دارای سازمانی بزرگ با اعضای زیاد هستند.
به گفته دکتر محدثی، ”پیچیدگی سازمانی“، ”شمول جمعیتی“ و ”اجرای مراسم در فضای باز یا بسته“ دیگر معیارهای مهم دستهبندی هیأتهای عزاداریاند که براساس آنها میتوان حدود ۲۴ نوع هیأت را مورد بررسی قرار داد.
وی در ادامه گفت: هیأت رزمندگان که یکی از گروههای نمونه این پژوهش بود، یک هیأت کاملاً سیاسی، سالیانه و پایدار است که کارکردهای گوناگونی دارد و یکی از این کارکردها برپایی مراسم عزاداری است. این هیأت در زمان جنگ تأسیس شده و نوعی تفسیر محافظهکارانه (از نظر سیاسی) از واقعه عاشورا در جهت اعتقادات خود، ارائه میدهد که در زمان جنگ هم از آن برای ارائه تفسیری دینی از جبههها استفاده و باعث شده در بسیاری از موارد، رزمندگان در شرایط بسیار سختی زندگی کنند، هر لحظه مرگ را جلوی چشمان خود ببینند اما تحمل کرده و به جنگ ادامه دهند. این آن چیزی است که من ”سروری رنج“ میدانم. در این روایت امام حسین گاهی حتی مقام روحی پیدا کرده و در میان رزمندگان ظاهر میشود که در اینجا میتوان گفت اسطوره به شکل تمام عیار خود پدیدار میشود. با بازخوانی مداوم این تفسیر و ثبت آن در اذهان، وقتی جنگ به پایان میرسد، این افراد گاهی هر نوع تحول و تغییر و حتی اصلاح اجتماعی را به مقابله با ارزشهای حسینی بدل میکنند که این امر، هم از نظر اجتماعی و هم از دید سیاسی، دقیقاً بیانگر تفسیری محافظهکارانه از این واقعه است.
حسن محدثی در توصیف ویژگیهای گروه نمونه دوم تحقیق خود که هیأتی از صنف ماشین فروشان بود، گفت: آنچه در این هیأت به راحتی مشاهده میشد ارائه روایتی کاملاً سنتی از واقعه عاشورا بود. این هیأت که در دهه عاشورا با کشیدن پردههای سیاه روی دیوارهای یک بنگاه ماشین فروشی برپا میشد، هیچگونه بار سیاسی نداشت مگر در مواردی که یکی از سخنرانان از حاضران میخواست که به جان شخصیتی دعا کنند.
او نکات قابل تأکید در این سخنرانیها را نخست ارائه دیدگاه و تفسیر سنتی از دین و بحث درباره بهشت و جهنم، دیگری صحبت از اخلاق دینی به شکل کلیشهای و در قالب خاص سنتی براساس نظام پاداش و تنبیه همراه با نوعی تطهیر اسطورهای ناشی از شرکت در مناسک برای پاک کردن گناهها، همچنین مضامینی اسطورهای از قبیل آنکه صاحبان عزا و معصومین در جلسات حضور دارند و شما را میبینند و در نهایت ذکر مصیبت به عنوان نقطه اصلی این نوع روایات ذکر کرد و گفت که تقریباً در همه روایتهای سنتی این چهار عنصر دیده میشود.
این عضو گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی دین در مور هیأت جوانان شهرک غرب اظهار داشت: این هیأت نیز به ماجرای عاشورا میپرداخت اما نه به خاطر خود عاشورا، امام حسین و ماجرایی که بر او رفته است. به عبارتی این واقعه برای او حجیتی نداشت و از آن برای مقاصد خود استفاده میکرد. در این هیأت هیچ روحانی و مداحی نبود و اشعار بیشتر نوارهایی که گذاشته میشد، شبیه سخن گفتن با معشوق بود. به طور کلی هیچ عاملی نشان دهنده فضای دینی، تقدس و یا حزن و گریه در این هیأت دیده نمیشد.
محدثی تفسیر خاصی از این نوع هیأتها با عنوان کارناوال ارائه داد و یادآور شد: کارناوال مراسمی جمعی است که قصد دارد نظم موجود را شکسته یا در مقابل آن بایستد. از ویژگیهای کارناوال، حضور در فضای عمومی است. معمولاً هنجارهای عمومی و عرفی در آن زیر پا گذاشته شده و حتی از حرفهای از رکیک استفاده میشود که حالت حاد آن رفتار جنسی در ملاء عام است. همچنین شادی و سرخوشی از دیگر ویژگیهای کارناوال است که درست در مقابل فرهنگ رسمی با الگوها و هنجارهای خاص خود قرار میگیرد.
وی افزود: هیأت جوانان شهرک غرب، هرچند برخی از ویژگیهای عمومی کارناوال را نداشت اما به نظر ما، تجلی نوعی مقاومت در برابر فرهنگ رسمی در آن به چشم میخورد؛ فرهنگی که در طول سالهای اخیر تلاش بیشتری داشته که جامعه را یکدست و یکپارچه کرده و الگوهای خاص خود را به آن تحمیل کند.
● مذهب، الهامدهنده هنر در جامعه
در ادامه این نشست، دکتر محمدصادق فربد عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز نیز به ارائه نتایج پژوهش خود با عنوان ”تحلیل اجتماعی عزاداریهای مذهبی در ایران“ پرداخت؛ وی ابتدا به ابعاد کارکردی رسوم و تأثیر آنها در هنر، شعر، موسیقی، نهضتهای اجتماعی و ... اشاره کرد و گفت: به رسوم اجتماعی باید به عنوان یک ابزار فرهنگی، مدرسه و یا به بیان دیگر، وسیلهای که در فرهنگی و اجتماعی کردن ما نقش دارد، نگاه کرد. علاوه بر آن در تحلیل علمی مباحث مذهبی و سوگواریها، لازم است نظامی از روشها و احکام وجود داشته باشند که از طریق آنها این رسوم، آداب و نظام ارزشی آنها مورد پشتیبانی قرار گیرند.
فربد در بیان زمینههای اجتماعی به وجود آمدن عزاداریهای مذهبی گفت: ایرانیها با روی آوردن به شیعه، در واقع برای به دست آوردن استقلال خود تلاش کردند. یزید نماد ظلم و ستم و امام حسین نماد حق و عدالت شد و از آن پس، شکوه و شکایت درباره هر نوع ظلمی در فضای اختناق، تنها از طریق اجرای این مراسم و مناسک مذهبی انجام میشد. در این راه، ناله و اشک و فریاد، تبدیل به ابزارهای همبستگی و اشعار حماسی میشوند که اینجا اوج ظهور هنر است.
وی افزود: زمینههای اجتماعی پس از سقوط ساسانیان در ایران و ستم روا شده به ایرانیان سبب شد آنها عزاداری امام حسین را راهی برای ایجاد همبستگی و استقلال خواهی در جامعه قلمداد کنند البته در شرایط امروز این مراسم، گاهی جنبه تودهای دارد و اصالتهای خاص خود برخوردار است و گاهی هم از سوی سازمانهای رسمی حمایت میشود.
دکتر فربد معتقد است: حمایت دولتها و حکام ایرانی از مراسم سوگواری موجب شده در بسیاری از مواقع از برگزاری این مراسم به عنوان ابزار سیاسی و حمایت دولت داخلی استفاده شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، به تأثیر دین و این آیین مذهبی در پیدایش هنر نقاشی، شعر و به ویژه موسیقی پرداخت و گفت: حرکت زنجیر زنان، یک حرکت ریتمیک از رقص دست و پاست که شاید اگر این حرکات با موسیقی و صدا هماهنگ نباشد، تأثیرگذاری چندانی هم نداشته باشد. از سوی دیگر، جالب است که همین موسیقی و حرکت رقص پا باعث میشود گاهی افراد از ساعت هشت صبح تا دو بعدازظهر با پای برهنه روی زمین داغ حرکت کرده و احساس خستگی نکنند چرا که این حرکات انرژیزا و در عین حال، هماهنگ و موزون است و برگرفته از آیینهای خاصی است که فقط در قالب آن آیین قابل اجراست.
به اعتقاد وی، مهمترین عامل پیوست افراد به یکدیگر، رعایت این اصول هماهنگ است که نظارهگران را به خود جلب کرده و حتی غیر مسلمانان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. گاه این تأثیر در کودکان و نوجوانان به حدی است که آنها تا مدتها بعد، آن را تکرار میکنند اما مهمترین عامل این سازماندهی حرکت موزون و ریتم است که با موسیقی چند برابر میشود. وجود ابزارهایی مانند سنج، طبل، نی، سورنا و ... اثر زنجیرزنی و سینهزنی را چندین برابر میکند که حتی در جبهههای جنگ نیز برای تهییج افراد از آنها استفاده میشده است.
وی اظهار داشت: در تمام این امور، مذهب الهامدهنده شکلهای هنری است که برای بیان و کشف دوباره یک واقعه مذهبی مورد استفاده قرار میگیرد.
دکتر فربد تأکید کرد: بین خلاقیت هنری و اعتقادات رابطه دو طرفهای وجود دارد که گاه با تمثیل و نماد و گاه از راههای دیگر بیان میشود. برای یک محقق تشکیک، امری طبیعی است اما شرح آن برای عوامل میتواند خطرناک بوده و موجب از میان رفتن بسیاری از مسائل شود.
پژوهش دکتر صادق فربد به تازگی در کتابی با عنوان ”تحلیل اجتماعی عزاداریهای مذهبی در ایران“ به چاپ رسیده است.
اما در دومین نشست گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی دین که در این زمینه در هفتم خرداد ماه برگزار شد، دکتر علیرضا شجاعیزند و دکتر سارا شریعتی به نقد برخی از نظریات دکتر حسن محدثی پرداختند.
شجاعیزند در ابتدا به بحث روششناسی مطالعه در جامعهشناسی دین پرداخت و گفت که با وجود آنکه در بیطرفی علمی با پوپر موافق است اما معتقد است در مورد دین، علیرغم آنکه این مقوله هم مانند دیگر پدیدهها باید مورد مطالعه قرار گیرد، کسانی موفق خواهند بود که نوعی همدلی با آن داشته باشند.
وی گفت: برخی در این بحث دچار افراط شدند و حتی قائل شدند که باید تعلق خاطر به دین مورد تحقیق وجود داشته باشد برخی دیگر هم معتقدند باید نسبت به آن دین ملحد بود اما به نظر من، اگر نوعی همدلی در حدی که وبر مطرح میکند نباشد، به این معنا که افراد درگیر در ماجرای دین با نگاهی تحقیرآمیز نگریسته شوند، مفاهمه بین محقق و اجتماع دینی پرده ایجاد میشود. علاوه بر آن فهم دقیق و حتی به بیانی مفاهم پدیده دینی، امری است که باید مورد توجه قرار گیرد در این باره برخی معتقدند حتماً محقق باید تجربه دینی داشته باشد.
وی افزود: با توجه به این مطالب، به نظر من برای محققی که قصد دارد به مطالعه پدیدهای مثل عاشورا بپردازد، چهار موضع متصور است؛ نخست، ”ناظر محض یا تماشاچی خبره“؛ دوم، ”مشارکت محض“ یعنی کسی که به قصد مطالعه نیامده بلکه مثل یکی از اعضا درگیر ماجراست؛ سوم ”ناظر مشارک“ که به قصد نظارت میآید اما برای جلب اعتماد افراد و برقراری ارتباط بیشتر تلاش میکند خود را به عنوان یک مشارک نشان دهد. و چهارم ”مشارک و سپس ناظر“ یعنی فرد در زندگی خود درگیر مقوله دینی بوده و یکی از شرکتکنندگان در برهههای مختلف زندگی است که روزی به کار تحقیقاتی در یکی از این زمینهها بپردازد که در کل به نظر میرسد شکل چهارم بهترین شیوه است. دکتر شجاعیزند سپس با موضعی انتقادی نسبت به برخی القابی که در ارائه تحقیق به کاربرده شد، از دکتر محدثی خواست که موضع خود را در این تحقیق صریحتر بیان کند تا مخاطبان دچار بدفهمی نشوند.
او در مورد بحث روایتهای مختلف، ضمن تأیید نظر محدثی نسبت به وجود روایتهای مختلف به دلیل نوع حادثه و وجود راویان متفاوت، تأکید کرد: وجود قرائتها و روایتهای مختلف از یک متن یا حادثه اصالت آن را مخدوش نکرده و از سوی دیگر، ضرورت تأمل و بررسی بر روی پدیده را منتفی نمیکند. ما انسانها همواره دستخوش ماجرای تکثر هستیم اما این امور هیچگاه ما را دچار نسبیتگرایی مفرط و بلاعمل نخواهد کرد. او با طرح این پرسش که ”آیا تکثر روایات فقط مختص این حادثه است؟“ ادامه داد: اگر در بحث روایتها دچار نوعی نسبیت گرایی شدیم این شیوه دامن قائل را نیز خواهد گرفت و به کلی تحقیقها به خاطرات شخصی بدل میشوند که قابل استناد نیستند.
مدیر گروه جامعهشناسی دین همچنین خطاب به محدثی گفت: تعمیم شما بسیار بیمباها و بلند پروازانه است. به نظر میآید بنیان مطالعه شما برای دستیابی به یک تیپولوژی است که در این باره یک روش، روش استقرایی است و روشهای موجود دیگر، قیاسی یا قیاسی استقراریی است که به نظر میرسد گونهشناسی شما در هیچیک از این انواع نمیگنجد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، به اصطلاحات و مفاهیم به کار برده شده در تحقیق پرداخت و گفت: ما عموماً تلاش میکنیم مفاهیم را با معادلهای زبانی هماهنگ کنیم اما این نباید روحیه غالب برای مفهومسازی باشد. به نظر من کارناوالیزیشن به چند دلیل برای منظور شما مناسب نیست. یکی آنکه باید اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشیم. علاوه بر آن به کار بردن یک عنوان برای یک پدیده در جامعه باید نسبت به آن اسبق باشد که به نظر من، از آنجا که ما چیزی به عنوان کارناوال در جامعه نداشتیم، کسی تصوری نسبت به آن ندارد که ما اصرار داشته باشیم این پدیده را با این عنوان معرفی کنیم. از سوی دیگر، من تفاوت قابل توجهی بین تلقی دکتر محدثی از کارناوال و آنچه در غرب وجود دارد میبینم. ویژگی اصلی کارناوال در غرب جنبهای تفریحی و تفننی با صورتی غیرجدی است که به اعتقاد من گذرا و کم تأثیر است.
شجاعیزند در عین حال افول برخی مراسم مذهبی را تأیید کرد و گفت: به نظر من در گذشته هم چنین مواردی بوده و عواملی هم وجود داشته که مراسم مذهبی را از افول به شرایط دیگر باز داشته است. جو غالب این بوده که همواره علما از این امر جلوگیری کردند اما یکی از رقبای پنهان علما مداحان هستند و این از خطرات جدی برای تحریف دین است. وبر معتقد است دو مانع جدی در برخورد با یکتاگرایی وجود دارد؛ یکی منافع واسطهها و دیگری، تمایل عوام به تراشیدن واسطهها که باید از آنها حذر داشت.
وی همچنین امام حسین را بیشتر یک شخصیت تاریخی دانست تا اسطورهای و از محدثی خواست که تعریف دقیقتری در مورد اسطوره ارائه دهد.
شجاعیزند در ادامه داشتن نگاهی کارکردگرا در مورد بزرگداشت عاشورا را برای محققان ضروری دانست و گفت: گرچه نگاه کارکردی آفت دین است و حتی انجام عملی برای فواید اخروی از اثر آن کم میکند اما برای تبیین کننده مسایل دینی این رویکرد تا حدی لازم است.
وی در پایان گفت: بحث سروری رنج شاید در جاهایی کاربرد داشته باشد اما در اسلام بزرگترین چیزی است که حرام شناخته شده، حال چگونه امام حسین به تقدیس رنج بپردازد در حالی که هدف او نه نشان دادن رنج و نه مظلومیت است و این هدف در هیچیک از روایتهای موجود نیست. او اهداف عینی ملموس قابل درک و سیاسی اجتماعی مشخصی دارد و در هیچ بخشی از زندگی امام حسین سروری رنج را نمیبینیم.
در ادامه این نشست دکتر سارا شریعتی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در مورد جایگاه جامعهشناس برای مطالعه یک جامعه نمونه، مثالی در رابطه با جایگاه تماشاچی در مقابل صحنه تئاتر زد و گفت:در تئاتر مسأله فاصله تماشاچی با سن مطرح است و گرانترین بلیطها، عموماً آنهایی است که نه کاملاً جلو و نه کاملاً عقب است. چرا که اگر جلو باشید از واکنش تماشاچیان دیگر غافل میشوید و اگر عقب باشید ممکن است نمایش را به خوبی نبینید. من فکر میکنم این مسأله اصلی جامعهشناسان است که در این زمینه، سارتر جامعهشناسی از دور را جامعهشناسی پلیس و جامعهشناسی از فاصله خیلی نزدیک جامعهشناسی متهم معرفی میکند.
وی در مورد تحقیق دکتر محدثی خطاب به او گفت: انتظار من در مطالعه جامعهشناسی مناسک عاشورا و آیین مذهبی، این بود که بحثی از دینداری عامه (مردم) مطرح شود چرا که این جریانی است که تئوریسینها و بحثهای خاص خود را دارد و شما اصلاً به این مسأله اشاره نکردید.
شریعتی در مورد واژه کارناوال گفت: من در این بحث تا حدی با دکتر شجاعیزند موافقم که یکسری کلمات بار عاطفی و ادبیات خاص خود را دارند شما هیچگاه در صحبت خود تعریف دقیقی از کارناوال مورد نظرتان ارائه ندادید. کارناوال در ادبیات، گاهی مقاومت و فرار از واقعیت غیرقابل دفاع است. اما یکی از موارد استفاده کلمه کارناوال در زبان عامیانه چیزی شبیه بازار مکاره و شام است. علاوه بر آن، اولین چیزی که کارناوال در ذهن من تداعی میکند ماسک یا نقاب است که فرد سعی میکند خود را به وسیله آن متفاوت با نقش اجتماعی خود نشان دهد که شاید بتوان گفت این مساله با بحثی که شما مطرح کردید، بسیار متفاوت است. سئوالم این است که با وسواس و احتیاطی که در کار دارید چرا عنوان اصلی تحقیق خود را کارناوال قرار دادید؟
وی افزود: من فکر میکنم شاید اگر جای شما بودم به جای آغاز از اسطوره و تاریخ و افسانه که با چنین واکنشی مواجه شود از مسأله نوینداری تودهها و عامه که همان دینداری عاطفی، سیال و غیر روشنفکری است، استفاده میکردم یا شاید به جنبه آیینی و نمایشی آن میپرداختم که در این زمینه، شاید بهتر بود چارچوب نظری موریس آلواکس یا زیمل را مورد بررسی قرار میدادید.
دکتر محدثی در پاسخ به انتقادات بیان شده ابتدا متذکر شد که در یک خانواده دینی به دنیا آمده و تعلقات دینی خاص خود را دارد و کاری که در جامعهشناسی دین انجام میدهد از آن نشأت میگیرد اما قصد او از این پژوهش این بوده که پاسخی بیاید که وی را به حقیقت نزدیکتر کند. در عین حال معتقد است جامعهشناسی دین در کشوری رشد نمیکند مگر آنکه حدی از سکولاریزاسیون در آن کشور به وجود آمده باشد.
وی در مورد روش کار خود گفت: معمولاً محققان جامعهشناسی ما در هر موضوعی به نظریه خاصی رجوع میکنند ولی من این تشتت در کارهای پژوهشی را اساساً قبول ندارم و فکر میکنم یک محقق جامعهشناس باید موضع خود را روشن کند. من خود در مباحث جامعهشناسی به مکتب ایجادگرایی اجتماعی تعلق دارم و در روششناسی معتقدم رویکرد من اساساً نمیتواند پوزیتویستی باشد اما به تجربهگرایی تعلق خاطر دارم ولی در کل، معتقدم یک جامعهشناس نمیتواند به درستی جامعهشناس باشد مگر آنکه انتقادی اندیش باشد. در عین حال، من فکر میکنم باید محصول کار را سنجید و این محصول است که مشخص میکند چقدر با استانداردهای پژوهشی مطابقت دارد و چقدر تعیینکننده است.
محدثی افزود: در این کار قصد ما این نبود که اصل ماجرا زیر سئوال برده شود اما نکتهای که دکتر شجاعیزند در مورد تکثر روایات میگوید و معتقد است این تکثر مطلقیت یک روایت خاص زیر سئوال میبرد، ممکن است ذهن بسیاری از دوستان را آزار دهد. من به دیدگاههای افراطی که از دل آنها ممکن است نسبیتگرایی بیرون آید، اعتقاد ندارم و معتقدم در نهایت اعتبار روایت ما را دادههای تاریخی مشخص میکند اما در این زمینه بر این باورم که بسیاری از نکاتی که راجع به ماجرای عاشورا بیان میشود ناشی از تخیلات است.
دکتر محدثی در تعریف کارناوال، آن را ناهنجاری که به مکانهای عمومی کشیده میشوند و در آن تا حدی سلسله مراتب فرو میریزد معرفی کرد و گفت که در قرون وسطی کارناوال نوعی مقاومت شناخته شد.
وی همچنین در مورد بحث دکتر شجاعیزند درباره کارکرد مناسک عاشورا اظهار داشت: به نظر من در این بحث، اینکه ماجرای عاشورا و امام حسین برای جامعه کارکرد دارد نوعی مغالطه میان حقیقت و فایدهمندی است. در عین حال من همچنان معتقدم یک روایت غالب از عاشورا، امام حسین را کسی میداند که از هر منظری رنج دیده است. هرچند مجموعه داههای تاریخی متناقض با این است اما موضوع بحث ما مقاصد امام حسین نبود بلکه روایت ارائه شده از این واقعه بود که امام حسین را سرور رنج جلوه میدهد و همه ناراحتی و رنجهای خود را به امام حسین مربوط میکند.
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست