پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
آشنایی با عروسک ها ( نماد فرهنگ ها و ملل) - قسمت سوم : دختر امپراطور
درست قبل از اینکه مادر "زی وی " چشم از جهان ببندد ، در همان حال که بسیار بیمار و رنجور بود به دخترش ، "زی وی " گفت که پدر تو در واقع امپراطور چین است. مادرش به او وصیّت نامه ، یادگار ها و مدارکی داد که بر اساس آن او می توانست اثبات کند که دختر امپراطور است .
پس از فوت مادر " زی وی " و انجام مراسم تدفین ، دخترک برای یافتن پدرش به پکن سفر کرد.
او می دانست که در ان شرایط دیدن پدرش کاری سخت و دشوار است . به این دلیل که پادشاه در " شهر ممنوعه " زندگی می کرد. " شهر ممنوعه " در مرکز شهر پکن پایتخت چین قرار داشت و مردم عادی اجازه رفت و آمد و حضور در آن را به راحتی نداشتند.
به همین دلیل " زی وی " تصمیم گرفت برای دیدن پدرش راهی دیگر پیدا کند چون ورود به "شهر ممنوعه " برای او غیر ممکن بود. او تصمیم گرفت هنگامی که امپراطور و ملازمان اش برای شکار به جنگل و بیشه زار اطراف می روند در مسیر راه او را ببیند. برای همین پشت درختان و بوته ها پنهان شد تا هنگامی که آن ها می رسند ، بتواند امپراطور را ببیند.
همانطور که او پشت بوته ها پنهان بود ، امپراطور که در حال شکار بود به اشتباه تیر را طوری پرتاب کرد که تیر به بوته ها خورد و دخترک که پست بوته ها بود زخمی شد. امپراطور که به اشتباه تیر را به سوی " زی وی " پرتاب کرده بود از این عمل خود بسیار ناراحت شد.
به همین امپراطور و همراهان اش ، " زی وی " را برای درمان و یافتن پزشکی به "شهر ممنوعه " بردند. هنگامی که دخترک بی هوش بود ، امپراطور مدارک و یادگاری هایی را که مادرش به تو داده بود و همراه دختر بود می بیند و متوجه می شود که این دخترک ، دختر واقعی او است. او از پیدا کردن و بازگشت دخترش بسیار شاد شد و او را شاهزاده خانم امپراطوری نامید.
بعد از بهبودی " زی وی " او فرصت کافی برای کشف و گردش در " شهر ممنوعه " را پیدا کرد. شهری بسیار بزرگ با بیش از هشتصد ساختمان و ۹۹۹۹ اتاق.
رنگ اصلی ساختمان های "شهر ممنوعه " زرد بود ، چون زرد رنگ و نشانه خانواده سلطنتی محسوب می شد.
"شهر ممنوعه " به دو بخش اصلی تقسیم شده بود . بارگاه و حیاط بیرونی که امپراطور فرماندهان عالی کشور را در ان سازمان دهی کرده بود و بارگاه داخلی که با خانواده سلطنتی خود در ان زندگی می کرد. او چون از خانواده سلطنتی بود می بایست تا زمان ازدواجش در قسمت داخلی "شهر ممنوعه " زندگی می کرد. تا آن زمان و طول مدتی که در قسمت داخلی زندگی می کرد او به فراگیری موسیقی و نحوه رفتار و پوشش مانند یک شاهزاده خانم پرداخت.
ترجمه و بازنویسی : سحر اخوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست