چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هوش مصنوعی - ARTIFICAL INTELLIGENCE: AI


هوش مصنوعی - ARTIFICAL INTELLIGENCE: AI
سال تولید : ۲۰۰۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : بانی کورتیس، کاتلین کندی و استیون اسپیلبرگ
کارگردان : اسپیلبرگ
فیلمنامه‌نویس : اسپیلبرگ، بر مبنای داستان ایان واتسن از داستان برایان الدیس
فیلمبردار : یانوش کامینسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز
هنرپیشگان : هیلی جوئل آزمنت، فرانسس اوکانر، سام روباردز، جیک تامس، جود لو، ویلیام هرت، ایپریل گریس و مت وینستن
نوع فیلم : رنگی، ۱۴۶ دقیقه


̎دیوید̎ (آزمنت)، یک ̎مکا̎، بچه روباتی در آینده است؛ زمانی که کوه‌های یخیِ قطبی ذوب شده‌اند، بسیاری از شهرهای ساحلی را زیر آب برده‌اند و قحطی و گرسنگی دنیا را فرا گرفته، در نتیجه بشر به کمک روبات‌ها نیاز پیدا کرده است. ̎دیوید̎، نخستین ̎مکا̎ئی است که طوری طراحی شده تا عشق و عاطفه را تجربه کند. او فرزند ̎مانیکا̎ (اوکانر) و ̎هنری̎ (روباردز)، یکی از کارمندان شرکتی است که این بچه روبات را ساخته است. قرار شده ̎دیوید̎ جای پسرِ در اغما فرورفتهٔ این زوج را بگیرد؛ ولی وقتی پسر طبیعی‌شان به هوش می‌آید و به خانه برمی‌گردد، ̎دیوید̎ که در جنگل رها شده، تصمیم می‌گیرد به ̎بچه‌ای واقعی̎ تبدیل شود تا این‌بار لایق محبت‌های مادرش باشد. ̎دیوید̎ طی سفر پرفرازونشیبش با ̎مکا̎ئی به نام ̎ژیگولو جو̎ (لو) ـ که اهل بازی و لذت است ـ و با یک ̎سوپر اسباب‌بازی̎، خرسی ناطق به نام ̎تدی̎، آشنا می‌شود. ماجراهای ̎دیوید̎، سروکارش را به ̎فلش فیر̎، سیرکی به سبک میدان‌های گلادیاتوری می‌اندازد که در آن‌جا ̎مکا̎ها را محضِ تفریح انسان‌ها نابود می‌کنند. آنها ضمناً به شهر سرخ می‌روند ـ جائی که ̎ژیگولو جو̎ در آخرین لحظه از دست پلیس و بازداشت شدن می‌گریزد؛ و در نهایت به شهر نیویورک می‌رسند که زیر آب رفته؛ جائی‌که خالق ̎دیوید̎، ̎پروفسور هابی̎ (هرت) رازهای خلق ̎دیوید̎ را فاش می‌کند.
● قصهٔ اولیه یا در واقع ارثیه‌ای که استنلی کوبریک برای اسپیلبرگ گذاشت، تبدیل به فیلمی شد که کوبریک قطعاً نمی‌توانست کارگردانش باشد (و معلوم نبود که از آن خوشش بیاید). هوش مصنوعی یا نسخه علمی/ تخیلی پینوکیو برای روزگار ما، تا جائی پیش می‌رود که آینده‌ای را تصور کند عاری از انسان، زمانی که حافظ خاطرهٔ انسانیت، یک روبات انسان‌نماست. اسپیلبرگ، هیچ‌گاه تلخ‌تر و ناامیدتر از این فیلم نبوده است و فراموش نشود که این اولین باری بود که او سراغ دنیای آینده رفت (جائی که کوبریک آن را در ۲۰۰۱ ملک طلق خودش کرده بود، سالی که هوش مصنوعی روی پرده رفت). منتقدانی که معمولاً به اسپیلبرگ روی خوش نشان نمی‌دادند، هوش مصنوعی را ستودند. فیلم را در رده‌بندی‌ها و انتخاب‌های سالانهٔ منتقدان آمریکائی حضور قابل توجهی پیدا کرد و برای چندمین بار متوالی از ̎بلوغ̎ اسپیلبرگ سخن رفت تا معلوم شود که تا چه حد سیاه‌اندیشی مفرط هم‌چنان مترادف با کمال دانسته می‌شود (نمی‌شود فرض کنیم اسپیلبرگ از همان آغاز به‌قدر لازم بالغ بود و ئی‌تی، ۱۹۸۲، هم فیلم مأیوسانه‌ای دربارهٔ رویاهای کودکی است؟). در واقع هوش مصنوعی از لحاظ کارگردانی، عوامل فنی و از این قبیل کاری تراز اول است ولی در عین حال عمیقاً پاره‌پاره و بی‌منطق، بیش از حد باروک و آمیزهٔ غریبی از تأثیرات کوبریک و والت دیزنی است (طراحی صحنهٔ کوبریک‌وار ̎شهر سرخ̎ و آدم‌های خودخواه و بی‌رحم و غیرانسانی مورد علاقهٔ استاد فقید را در یک‌سو بگیرید و صحنه‌ای که مادر بچه ربات خود را در جنگل رها می‌کند ـ معادلی برای صحنهٔ معروف بامبیِ والت‌دیزنی، ۱۹۴۲، ـ را در سوی دیگر)، به اضافهٔ نشانه‌های روحانی/ مذهبی پراکنده‌ در هر سو و یک عشق اودیپی شدید و جان‌گداز حتی با مقیاس اسپیلبرگ (این فیلمی است که می‌تواند باعث شود مادرها به زور از کمبود مهر مادری‌شان شرمسار شوند). اسپیلبرگ سه بار فیلم را ̎پایان̎ می‌دهد، یا در واقع ̎پایان̎ای باشکوه و درخور، برپا می‌کند انگار که می‌خواهد تمام گزینه‌های احساسی ممکن را اممتحان کند: هنگامی که ̎دیوید̎ به پایان دنیا می‌رسد و تصمیم به خودکشی می‌گیرد، آن‌جا که هم‌رام ̎جیمینی̎ زیر آب‌های منجمد بیتوته می‌کند و سرانجام جائی که ̎دیوید̎ به کمک موجودات فرازمینی فوقِ هوشمند، موفق می‌شود ̎خواب مادر̎ را ببیند و رویای ̎رویا̎ دیدن ـ که به‌رعم اسپیلبرگ بزرگ‌ترین خوشبختی‌هاست ـ عملی می‌شود. هرچه هست، اگر کوبریک می‌دید که کودک ربات قصه‌ٔ اولیه‌اش ـ با بازی یا کار کارستان آزمنت ـ چه راحت و چه حریصانه از مردم اشک می‌گیرد، احتمالاً دهانش از تعجب باز می‌ماند! نام اسپیلبرگ به‌عنوان تنها نویسندهٔ فیلم‌نامه می‌آید و از این‌جا می‌توان فهمید که استاد چه‌قدر خودمختار و عنان از کف داده بوده است.


همچنین مشاهده کنید