یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا


آیانفت تمام می شود؟


این رقم معادل حدود ۱۵۰ میلیارد تن و یا برابر تولید چهل ساله به آهنگ بهره برداری كنونی است. این ذخایر بسیار نابرابرانه قسمت شده اند دوسوم آنها در منطقه خاورمیانه قرار دارند. تحولات آنها، به پیش بینی تحول تولید [جهانی] نفت كمكی نمی رساند، زیرا اطلاعات گردآوری شده پیرامون حجم ذخایر، به بحث و جدل های شدیدی میان دو طرز فكری انجامیده كه یكی خوشبین و دیگری بدبین است.گروه خوش بینان در اصل از اقتصاد دانانی چون موریس ادلمن و مایكل لینچ از مؤسسه تكنولوژی ماساچوست (ام.آی.تی) تشكیل یافته است. اینها نخست واقعیتی را كه هیچكدام از پیش بینی های گذشته پیرامون كمیاب شدن منابع هرگز درست از آب در نیامده اند پیش می كشند. بدین سان در پایان قرن نوزدهم كارشناسان فراوانی با تخمین ۲۰ ساله خالی شدن ذخایر زغال سنگ ( با تولیدات آن وقت ) ، پایان كار توسعه صنعتی كه بر انرژی تولید شده از این منبع سوخت بنا یافته بود را می دیدند. بسیار نزدیك تر به روزگار ما، در سال ۱۹۷۹بریتیش پترولیوم، گزارش پژوهشی را منتشر كرد كه به موجب آن تولید جهانی نفت (به استثنای تولیدات اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) در سال ۱۹۸۵ به اوج خود می رسید. گروه خوش بینان سپس درنظر می آورند كه بخش عمده حفاری های اكتشافی در كشورهایی انجام می گیرد كه از معادن آنها هم اینك هم بطور گسترده ای بهره برداری شده است. افزون بر این، بهره برداری به یاری فنون نوین تولید و ارزیابی مجدد ذخایر نهفته در معادن كهنه، بویژه در منطقه خاورمیانه، در مقایسه با ذخایری كه ممكن است با كاوش های تازه بدست آیند غالباً هزینه بسیار كمتری بر می دارد. از اینرو در كشورهای دیگر، علی رغم چشم انداز بهتری كه برای كشف منابع نفت عرضه می دارند، به این گونه كاوش ها نمی پردازند.به نظر آقای ادلمن، تولیدات ممكن را باید نتیجه مسابقه ای میان سرعت تمام شدن معادن معلوم از یك سو و شتاب پیشرفت های فنی برای دستیابی به ذخایر تازه از دیگر سو دانست. پیروزی تا به امروز همواره از آن پیشرفت ها بوده كه پیامد هایی نیز داشته است و به تحولات نسبتاً منظمی چون كاهش هزینه حفاری، بهبود نرخ بازیافت [ذخایر] و دستیابی به تصویر بهتری از زیر زمین انجامیده است. پیش بینی آثار دیگر [این پیشرفت ها] بسیار دشوارتر است. این چنین، در آغاز دهه ،۱۹۸۰ استخراج روغن بسیار سنگین از رگه های كمربندی اورنوك در ونزوئلا را تنها هنگامی سودآور تشخیص داده بودند كه قیمت هر بشكه نفت خام از ۳۰ تا ۴۰ دلار به نرخ تسعیر آن روز فراتر رود. اما فنون پیشرفته، و بیش از همه تعمیم حفاری های افقی، آستانه سودآوری این بهره برداری را به كمتر از ۱۵ دلار (به نرخ تسعیر سال ۲۰۰۴) كاهش داده اند.بدبینان هم بیشتر در «انجمن مطالعه اوج تولید نفت و گاز: آ.اس.پی.او) گرد آمده اند. آنها نخست به ماهیت سیاسی ارزیابی های سازمان كشورهای صادركننده نفت (اوپك) در سال های ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ ، كه برآوردی از افزایندگی ذخایر را به دست می داد اصرار می ورزند، كه به عقیده آنها بازتابی از میزان حقیقی ذخایر محرز شده نبود. به نظر آنها تولید جهانی همه مشتقات هیدروكربورهای طبیعی در فاصله سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ به اوج تولیدی حدود ۹۰ میلیون بشكه در روز خواهد رسید.
گروه بدبینان در تأیید نظر خود آنگاه خاطرنشان می سازند كه سرانجام اكنون مجموعه داده ها درباره تمامی حوضه های نفتی، و همچنین نمونه برداری ها آنقدر هست كه از این پس بتوان بطور معقولی بر روش هایی كه از پیش از وجود ذخایر به جای مانده آگاهی درستی می دهند تكیه كرد. از این رو تنها در تحول آتی آن بخش از حجم بازیافتنی منابعی كه تاكنون از آنها بهره برداری می شده است اطمینانی نیست. اختلاف آراء دودسته پیرامون این موضوع بالا می گیرد. برای خوش بینان، نرخ میانگین بازیافت ظرفیت های تولیدی در پنجاه سال آینده می تواند از حدود ۳۵ در صد كنونی به ۵۰ و حتی ۶۰ در صد برسد؛ بدبینان در عوض می گویند كه بهینه سازی ذخایر بازیافتنی منابع موجود، محدود و عمدتاً به روغن های سنگین و بسیار سنگین منحصر خواهد ماند.اما كارشناسان گوناگون، به ویژه گروه های وابسته به مركز بررسی زمین شناسی ایالات متحده (یو.اس.جی.اس) بینشی میانگین را پیشنهاد می كنند. آنها ذخایر نهایی متعارف نفت را به ۳ هزار میلیارد بشكه تخمین می زنند، كه یك هزار میلیارد بشكه آن هم اكنون به مصرف رسیده است، اندكی بیش از یك هزار میلیارد بشكه دیگر آن، ذخایر محرز شده و آنچه می ماند ذخایر یافتنی است. این اندازه گیری با برآورد حداقل زمین شناسان مؤسسه فرانسوی نفت (ای.اف.پ) كه بر پایه اطلاعات در دسترس كنونی انجام گرفته است نیز مطابقت دارد كه به پیش بینی حداكثر تولید جهانی، اندكی پس از سال ۲۰۲۰ می انجامد. با فرضیه هایی كمی خوشبینانه تر، كه بجای ظرفیت های حداقل، ظرفیت های میانگین تولیدی ذخایر یافتنی و افزایش نرخ بازیابی را در نظر گیرند، شاید بتوان اوج تولید را تا حدود سال ۲۰۳۰ نیز گمانه زد. اگر بازبینی برآوردهای مركز بررسی زمین شناسی ایالات متحده به افزایش ارقام آنها بیانجامد، چنانكه در گذشته نیز چنین شده است، با احتساب منابع نامتعارف، افت تولید را شاید بتوان به فراسوی سال ۲۰۳۰ نیز سنجید.
از نظر دور نباید داشت كه مجموعه جایگزینی از منابع هیدروكربور نیز وجود دارد: معادنی كه دسترسی به آنها دشوار است و یا راههای رسیدن به آنها پر پیچ و خم اند و یا خود دشوار یابند، همچون نفت در بستر عمیق دریا ها و اقیانوس ها، روغن های بسیار سنگین، شن های آسفالتی [طبیعی] این مجموعه فقط به هیدروكربورهای مشتق از نفت محدود نمی شود. پژوهشگران بسیاری در زمینه توسعه فنون تولید سوخت های مایع برگرفته از گاز طبیعی (تبدیل گاز به مایعات: جی.تی.ال یا جی.تی.اس) یا قطران زغال سنگ به كار تحقیق سرگرم اند. چندین پروژه جی.تی.ال به مقیاسی بزرگ را در پایان سال ۲۰۰۳ در قطر به راه انداخته اند، و بسیاری دیگر هم در دست مطالعه است. این مجموعه جایگزین به سوخت های حاصل از انرژی گروه زیستی موجودات (بیو مس) هم تسری یافته است.در آینده ای دورتر حتی می توان امكان» سوخت سازی «هیدروژنی كه از كنش های هسته ای یا از یك انرژی بازیافتنی تولید می شود را نیز در نظر گرفت. با این وجود از یاد نبریم كه تولید نفت غیر متعارف یا ساختگی، افزایش مصارف انرژی و بنابراین پخش بیشتر گاز كربنیك در هوا را در پی دارد. به نظر بسیاری از تحلیلگران اگر روزی استفاده [سوختی] از فراورده های نفت رو به كاهش بگذارد بیشتر به الزام آثار گازهای گرم كننده جو (گلخانه ای) خواهد بود تا به سبب كمیاب شدن منابع آن.
از سال ۱۹۸۷ نوسانات قیمت نفت افزایش یافته است و احتمال كمی هست كه در آینده ای نزدیك بی ثباتی آن تقلیل یابد. با این همه اگر برآوردها درست باشند، می توان از تحمل« شوك های» مهم نفتی پرهیز كرد. آژانش بین المللی انرژی هسته ای (آ.ای.ئو) چنین موضعی را برگزیده است، كه چشم انداز خوشبینانه ای به تولیدات ممكن در افق سال های نزدیك به ۲۰۳۰ دارد. پیش بینی های شركت نفتی شل هم بر پایه همین فرضیه اند كه در عین حال توسعه بقدر كافی سریع انرژی های بازیافتنی را نیز میسر می پندارند. اما مؤلفانی كه از فقدان بینشی دورنگرانه نزد اغلب دست اندركاران دلواپسی هایی دارند، تحلیل بسیار متفاوتی را پیش رو می گذارند. برای آنها، آشكار شدن نقطه اوج تولید جهانی نفت، یا حتی آگاهی یافتن ساده ای از حدوث آن، این مخاطره را در بر دارد كه به سومین» شوك «[در بازار نفت] منجر شود كه سختی و شدت آن به میزان از پیش دانستن آن بستگی دارد.
نظیر آنچه در سال ۱۹۸۰ پیش آمد، افزایش قیمت ممكن است به صرفه جویی در مصرف و [توسعه] منابع جایگزینی كه آهنگ مصرف انرژی را كندتر كنند بیانجامد، و در نتیجه افت تولید را به عقب اندازند. در چنین صورتی اگر تعبیر« پیر ردان » رئیس پیشین آژانس محیط زیست و تسلط بر انرژی (آدم) را به وام گیریم، ممكن است خود را در معیت» شتری دو كوهانه «بیابیم. یكی از راقمان این سطور (پیر رنه بوكی) به تازگی امر ممكنی را پیشنهاد كرده و فرضیه سه برابر یا چهار برابر شدن قیمت نفت به ارزش واقعی [و نه اسمی] را پیش كشیده است، كه در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده شاید به میزان كم و بیش صد دلار به ارزش سال ۲۰۰۳ برای هر بشكه برسد. چنین افزایش قیمتی البته برای عملی كردن تدابیر صرفه جویی انرژی، بویژه در بخش حمل و نقل بوسیله خودروها، افزایش سهم انرژی های بازیافتنی بدون تخصیص یارانه های عمده، و نیز تولید سوخت های ساختگی، پیگیری برنامه های هسته ای و توسعه تولید هیدروژن از كنش های هسته ای لازم است.حتی اگر خوشبینانه ترین فرضیه ها را هم ملاك گیریم آینده ای فارغ از بحران های نفتی را كمتر می توان تصور كرد. در واقع تنها كافی نیست كه منابع و فنون در دسترس باشند، بلكه همچنین لازم است كه سرمایه گذاری هایی كه ظرفیت های تولیدی را افزایش دهند نیز به موقع انجام گیرد. مؤثرترین عامل برای پرهیز از كمبود، رسیدن به اجماعی بر سر زمان وقوع آنست.
منبع: لوموند دیپلماتیك