جمعه, ۱۸ آبان, ۱۴۰۳ / 8 November, 2024
مجله ویستا

دانشگاه و پذیرش واقعیت‌ها


دانشگاه و پذیرش واقعیت‌ها
برای توسعه از سویی به عوامل مختلفی چون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و از طرف دیگر به نیروی انسانی تحصیلکرده و متخصص نیز نیاز است. اگر نگاهی گذرا به دانشگاه‌های کشورهای توسعه‌یافته بیندازیم متوجه می‌شویم که آن دسته از نهادهای آموزشی که بیش از همه مراکز مورد توجه و نیز پیشروتر هستند مراکز غیرانتفاعی است. نهادهای آموزشی غیردولتی نقش مهمی در تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر در نظام اجتماعی به ویژه نقش اساسی در گسترش و توسعه آموزش عالی برعهده دارند. آنچه که به اهمیت دانشگاه می‌افزاید، «وجود» این نهاد است. دانشگاه را سرمایه فرهنگی می‌خوانند چراکه نهادی است شکل گرفته در طی سال‌ها و در نهایت رنج‌ها. از لحظه تاسیس دانشگاه و هنگامی که پی به اهمیت آن بردند هرچه تلاش بود و هرچه سرمایه بود خرجش می‌کردند. شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که شاهان و ملکه‌های بریتانیا به چه میزان زیادی موقوفه به دانشگاه کمبریج اهدا کرده‌اند. دیگر نهادهای سیاسی و اجتماعی چون کلیسا در مغرب زمین به این میراث فرهنگی کمک کردند و سبب رشد و تعالی آن شدند.
در نتیجه یکی از دلایل مهم پیشرفت دانشگاه در غرب، حمایت دیگر نهادها بوده است؛ حال چه کمک‌های مالی و چه معنوی. به ندرت دیده می‌شود که در آن بلاد دانشگاهی را نشانه بگیرند و تخریب‌اش کنند. شکی نیست که دانشگاه‌های آن دسته کشورها هم با مشکلات بسیاری روبه‌رو بوده و می‌باشد، حتی ممکن است دانشگاهی تخلفی قانونی انجام بدهد که توسط نهادهای قانونی آن کشور شناسایی شود و آن دانشگاه را به محکمه بکشاند اما این یک جریان همیشگی با پشتوانه و برنامه‌ریزی شده نیست و جالب آنکه همه می‌کوشند تا دانشگاه را از وضعیت بحرانی نجات دهند، استقلال‌اش را حفظ کنند که این در نهایت به سود جامعه انسانی است. این دست دانشگاه‌های مستقل است که می‌تواند هزینه‌های دولتی را کاهش بدهد و نیز با سرمایه‌ای که توسط دانشجویان خود دریافت می‌کند رشد و توسعه یابد. این بدین معنا نیست که دولت نباید در امر آموزش‌عالی حضور پیدا کند بلکه باید ساز و کارهایی را سامان دهد تا با رشد نهادهای آموزشی غیردولتی فشار را از روی خود کم کند. بسیاری از کارشناسان آموزشی بر این باورند که رشد مراکز دانشگاهی در کشور هم می‌تواند از خروج صدها میلیون دلار ارز به خاطر جذب جوانان و کاهش مهاجرت آنها به آن سوی آب‌ها جلوگیری کند و هم مانع بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و سیاسی شود.
در کنار این تاثیرات باید به افزایش سطوح آگاهی‌‌های عمومی جامعه، امکان دسترسی به آموزش عالی برای ساکنان مناطق محروم، امکان تحصیل کارکنان بخش‌های دولتی و خصوصی و ایجاد و فراهم کردن اشتغال تمامی قشرها و باعث رونق اقتصادی و اجتماعی مناطق اشاره کرد. دانشگاه آزاد اسلامی دارای صدها واحد و مرکز آموزشی در سراسر کشور و خارج از کشور، با بیش از دو میلیون و ۴۰۰ هزار فارغ‌التحصیل و بیش از ۵۰درصد دانشجوی موجود کشور است، مجموعه‌ای که با حدود ۲۵ هزار عضو هیات علمی و بیش از ۱۳ میلیون متر مربع فضای آموزشی، پژوهشی و رفاهی به همراه سایر امکانات و پتانسیل‌ها بزرگ‌ترین مرکز آموزشی عالی کشور است. اهداف این دانشگاه بارها از سوی مدیران این مرکز بیان شده است. ارتقای سطح علمی دانش و فرهنگ جامعه، تامین و تربیت نیروهای متخصص و ماهر به ویژه نیروهای مدیریتی بومی و غیربومی، گسترش آموزش عالی در کشور و ایجاد زمینه‌های مناسب برای مشارکت و فعالیت همه‌جانبه مردم در امور گسترش اعتلای دانش و پژوهش کشور از مهم‌ترین این اهداف بوده و می‌باشد. آنچه پس از ایجاد هر دانشگاهی و به طور کلی هر مرکز علمی آموزشی باید مورد توجه قرار گیرد اثرات مثبت آن است به ویژه آنکه کشوری هستیم که تازه قدم در مسیر توسعه گذارده‌ایم. توسعه و گسترش مرزهای علمی، غنی‌سازی فرهنگ، بسط روابط اجتماعی مسالمت‌آمیز، افزایش قدرت ادراک، تحلیل و استنباط افراد در پهنه سیاست و دیگر مسائل اجتماعی اثرات ریز اما بسیار مهم در کنار تاثیرات بزرگ تاسیس چنین مراکزی است.
نباید از یاد برد که مقصود در اینجا دفاع از فرد و شخصیت خاص یا به طور کلی دانشگاهی با پیشوند و پسوندی ویژه نیست؛ قصد دفاع از «خود» دانشگاه و لزوم یک مجموعه برای هدایت دانشگاه. سخن گفتن از دانشگاه است و تاثیرات مثبت بی‌شمارش. این مرکز آموزشی به همان اندازه که از نظر کمی رشد کرده از نظر کیفی چندان موفق نبوده است. همچنین ایجاد بسیاری از رشته‌های این دانشگاه در بسیاری از نقاط کشور چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد. به‌طور مثال ایجاد رشته هنر در شهری که سال‌ها تئاتری را به خود ندیده یا اصلا سالن نمایشی ندارد چه فایده دارد. تاسیس هر رشته دانشگاهی باید با توجه به نیاز هر منطقه صورت بگیرد. این دانشگاه باید در جهت راه‌اندازی و تاسیس رشته‌های علوم پایه و فنی و مهندسی قدم‌های موثرتری بردارد و در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری نیز سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهد. بلی، می‌توان تحلیل و بررسی کرد. نقد کرد، حتی نقد تیز و برنده که اینگونه نقادی است که می‌تواند تاثیر مثبت گذارد اما نمی‌توان تاثیرات یک نهاد آموزشی که فی‌نفسه مثبت است آن هم برای کشوری چون ایران را نادیده گرفت؛ به زیر همه چیز زد و از نابودی مرکز آموزشی سخن گفت که دیگر در خانواده‌ها ریشه گرفته است. بسیاری از مدیران متخصص و موفق این سرزمین مراحل تحصیلاتی خود را در این دانشگاه گذرانده‌اند. در نهایت آنکه می‌توان واقعیت را قبول نکرد و نادیده گرفت ولی آن را نمی‌توان تغییر داد.
علی بزرگیان
منبع : روزنامه کارگزاران