یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

این دستها


این دستها
به دستهای کوچک بچه ها این روزها وقتی گرم ساختن آدم برفی یخ میکنند و حتی از زیر دستکشهای رنگی و بافتنی سرخ میشوند فکر میکنم
به دستهایی که میشود از فرط مهربانی بوسیدشان به دستهایی که هنوز بوی اسکناس نگرفته اند
به دستهایی که هنوز مانده تا مثل آدم بزرگها یاد بگیرند جفا کنند
دستهایی که هنوز به امضای مرگ کسی روی کاغذ ننشسته اند و برای التماس به کسی قلم به دست نگرفته اند
دستهایی که هنوز روی رخسار کسی به ضرب فرود نیامدند
دستهایی که هنوز به خون کسی آغشته نشدند
دستهایی که هنوز چشم کسی به آنها نیست برای خرجی دادن , که همین نگاه به آنها جواز بدهد دست به هر کاری بزنند
دستهایی که نهایت کاری که کرده اند توی جشن تولد هم سن و سالانشان تا سر حد سرخ شدن بهم خوردند و شادی آفریدند
یا گیس بلند دختری که عروسکشان نمیدهد را کشیدند
دستهایی که هنوز حنای زندگی رنگشان نکرده
دستهایی که با همه ی کوچکی بزرگ اند و پر سخاوت
دستهایی که هنوز برای عقد پیمانهای دروغین برای اعلام همراهی که عمرش به کوتاهی یه پلک زدن است ژست مودت به خود نگرفته اند
دستهایی که هنوز یاد نگرفته اند میشود به نشانه ی رد به سینه ی کسی کوبیده شوند
این دستها لیاقت دارند که به سر و سینه بیایند وقتی اسم حسین شنیده میشود
این دستها سزاوار زنجیر به دست گرفتنند
کاش اینقدر بچه ها برای بزرگ شدن
برای این همه تغییر کردن
برای یاد گرفتن همه ی این بدیها
شتاب نمیکردند
کاش اینقدر زود یادشان نمیرفت که یک روزی با این دستها شادی می آفریدند
خدا گواه است رسم بزرگ شدن این نیست .

فاطمه لنگری زاده
منبع : نشریه الکترونیک موازی


همچنین مشاهده کنید