یکشنبه, ۱۵ مهر, ۱۴۰۳ / 6 October, 2024
مجله ویستا


کشف دوباره مرد عامی


کشف دوباره مرد عامی
انتشار ترجمه جدید از «بیگانه» نوشته آلبر کامو از خبرها و اتفاق های مهم نمایشگاه امسال است، به خصوص وقتی که این ترجمه را مترجم باسابقه یی مانند «لیلی گلستان» انجام داده باشد. بیگانه با ترجمه لیلی گلستان چند روزی است که توسط نشر مرکز منتشر شده و در غرفه این ناشر عرضه شده است.
اینکه دلیل مترجم برای ترجمه دوباره و یا اگر دقیق تر بگوییم چندباره این رمان کلاسیک تاریخ ادبیات چیست، خود بحث مفصلی را می طلبد، اما به زعم من یکی از دلایل این ترجمه می تواند قدیمی شدن زبان ترجمه های قبلی باشد. در هر حال درک دوباره بیگانه کامو با ترجمه گلستان فرصت جذاب و غیرقابل اغماضی است.
نکته مهم این ترجمه در این است که چندین مقاله مشهور و خواندنی در باب رمان در آغاز کتاب ترجمه و آورده شده است. در عین حال چندی از نامه ها و گفته های آلبر کامو درباره بیگانه نیز در ابتدای کتاب به چشم می آید. از جمله مقالات خواندنی که مترجم برای قسمت مقالات انتخاب کرده باید به بخشی از مقاله ژان پل سارتر، مقاله موریس بلانشو، نوشته رولان بارت، هانری هل، برنارپنکو و... اشاره کرد که در کنار یکدیگر قرار گرفته و مخاطب را با جریان بزرگی که این رمان ایجاد کرده روبه رو می کنند. در عین حال یک سالشمار زندگی و نوشته هایی پیرامون چگونگی چاپ رمان و برخی بریده جراید خواندنی نیز به این مجموعه اضافه شده اند.
این قسمت ها در کنار متن رمان می تواند فرصت دوباره یی برای کشف شاهکار کاموی افسانه یی باشد. نویسنده یی که رمان اش با وجود تلخی ها و مشی خاص روایی اش توانست در کتابخانه اغلب مخاطبان حرفه یی و غیرحرفه یی ادبیات قرار بگیرد.
بیگانه در سال ۱۹۴۲ منتشر شد و توانست بخش مهمی از جریان های ادبی زمان خود و حتی چند دهه بعد از خود را به خود اختصاص دهد. با وجود اینکه کامو در سال های پایانی قرن بیستم کمی کهنه شد، اما چندی از آثارش از جمله همین بیگانه در اوج باقی مانده و کمتر از مقام غیرقابل دسترسی شان پایین آمدند.
بازخوانی مجدد این رمان تجربه دوباره یی است از درک قدرت نویسنده در خلق احساس های گوناگون و طرح مفهوم هراس و اضطراب، چیزی که قهرمان اش یعنی «مورسو» را در حالتی از نیستی یا حرکتی در دایره نیستی قرار می دهد. مورسو و کامو به عنوان مخلوق و خالق جریان تاریخ ادبیات فرانسه را تغییر دادند. فضایی و روایتی را ساختند که تشویش و در عین حال خونسردی عذاب آوری که از یقین به آن ساخته شده است مخاطب را دربرمی گیرد، شکلی از معناباختگی که مدام در حال رشد در ابعاد مختلف حیات و روایت است.
در باب بیگانه هزاران صفحه نوشته اند. آنقدر درباره اش شنیده و خوانده ایم که شاید برای لحظه یی دیگر از آن غافل شده ایم. اما تجربه دوباره خواندن بیگانه با ترجمه لیلی گلستان آنقدر تاثیرگذار بود که نتوان از توصیه اش گذشت. کشف دوباره کامو و اینکه کوشش حیرت آورش در ساختن ساختار کند و درون گرای روایی تا به آن حد استادانه ساخته شده که باز هم می توان مقهور آن شد.
بیگانه هنوز زنده است با تمام اجزای وجودی اش و خرده شخصیت ها و آدم های پیش پا افتاده یی که بخشی از ملال و خشونت جهان ادبیات مدرن در گرو درک همه جانبه آنها است.
آلبر کاموی طغیانگر در این رمان بافت و ساختارهای اخلاقی را فرو می ریزد و نوعی از تنهایی را می آفریند که به واقع باید آن را «تنهایی قبل از مرگ» نامید... بیگانه بارها ترجمه شده است که دو ترجمه جلال آل احمد و امیر جلال الدین اعلم از مشهورترین آنها بوده است. ترجمه تازه لیلی گلستان در حالی منتشر می شود که می توان توجه دوباره جامعه روشنفکری و ادبی ایران را به آرا و نوشته های این نویسنده فقید فرانسوی در چند سال گذشته مشاهده کرد.
مهدی یزدانی خرم
منبع : روزنامه اعتماد