چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

شرایط استثنایی دولت نهم


شرایط استثنایی دولت نهم
به مناسبت ایام شهادت شهید رجائی و باهنردر ۸ شهریور۱۳۶۰ از دوم تا هشتم شهریور به عنوان هفته دولت نامگذاری شده است و رسم مألوف بر این است که در این هفته دولتیان از دستاورد‌های خود حرف می‌زنند و ملاقات‌هایی با رهبری و مردم برنامه‌ریزی می‌نمایند.
طبعا در این فرصت هم به دولتمردان برای تلاشهای یکساله‌شان خسته نباشید می‌گویند و هم در کنار برنامه‌های معمولا تبلیغاتی رسانه‌های رسمی، تحلیلگران نقد‌های خود را به دولت ارائه می‌کنند تا مورد بهره‌برداری دولت قرار گیرد. دولت نهم البته دولتی کاملا متفاوت است. مهمترین آن این است که رئیس‌جمهور در دولت نهم خیلی در همه کارهای دولت درخشنده است. در سیاست‌های مختلف خارجی، داخلی، اقتصادی، و اجتماعی بیشترین موضعگیری‌ها و اظهارنظرها را شخص رئیس‌جمهور انجام می‌دهد و مسئولیت به عهده می‌گیرد و به همین دلیل بیش از اینکه در ذهن جامعه جایگاه دولت به عنوان یک نهاد شکل بگیرد، شخص رئیس جمهور اولین و آخرین تجلی دستگاه اجرائی است و نقد‌ها بیشتر متوجه رئیس جمهور به جای نهاد دولت، می‌شود. این دولت و این رئیس‌جمهور شرایط بسیار خوبی هم داشتند که در بیشتر موارد نتوانست از این شرایط بهره بگیرد. عدم موفقیت دولت از بهره‌گیری امکاناتی که در اختیار داشت، دلایلی داشت که به صورت به هم پیوسته در سیاست‌های خارجی و داخلی و اقتصادی نمود داشت و آنان را به طور جداگانه نمی‌توان ارزیابی کرد. بعضی ازامکانات اصلی این دولت را در این موارد می‌توان جستجو کرد: دولت در آغاز کارش در بهترین شرایط اقتصادی تاریخ ایران بود. نفت که فروش بالای پنجاه دلارش رویای دست‌نایافتنی بود بیش از صد دلار به فروش می‌رفت. درشرایط محیطی اطراف ما تغییرات مثبت فراوانی به وجود آمده بود و طالبان و صدام و مجاهدین خلق به عنوان اصلی‌ترین مخالفان مسلح و خطرناک حذف شده بودند و در افغانستان و عراق همراهان سیاسی ایران به قدرت رسیده بودند و هردو کشور می‌توانستند به عنوان همکاران استراتژیک با ایران در صحنه سیاسی جهان حضور پیدا کنند. روابط سیاسی با غرب و به خصوص اروپا در وضعیت قابل قبولی بود و روابط با همسایگان وبه خصوص کشورهای عربی در شرایط بسیار خوبی قرار داشت. پرونده هسته‌ای نیز که به چالش اساسی ایران و غرب در قبل دولت آقای احمدی‌نژاد تبدیل شده بود مهار شده وتحت کنترل بود که با ادامه گفت‌وگوها می‌شد از آن بحران عبور کرد. در داخل مردم با نگاه اقتصادی و رفاه بیشتر به دولت نهم نگاه می‌کردند و به‌خصوص اقشار آسیب‌پذیر با امیدواری به زندگی بهتر وفراوانی و ارزانی به دولت و شعارها دل بسته بودند. در عرصه سیاسی یکدستی حاکمیت و همسو بودن قوای سه گانه و مهمتر از آن حمایت‌های مداوم رهبری نظام، سرمایه‌های مهم دولت نهم بود که متاسفانه دولت و رئیس‌جمهور از هیچیک از این شرایط منحصر به فرد نتوانست در جهت رفاه و سر بلندی ایران و مردم ایران بهره کافی ببرد.
در سیاست خارجی با آن که می‌شد از این فرصت استفاده کرد بیش از هر چیز دشمن‌تراشی و تحریک آنان به دشمنی هر چه بیشتر مبنا و اصل قرار گرفت و روز به روز بر حجم این دشمنی افزوده شد و تاثیرات عملی بر علیه ملت ایران مثل تحریم‌های مداوم و زنجیره‌ای نتیجه این سیاست شد. و هنر دیپلماسی که کم کردن فشار و دشمنی قدرتمندان بود به افزودن این گپ موجود تبدیل شد. بی‌شک بعضی از کشورهای جهان و به خصوص آمریکا دشمنی دیرینی با ایران پس از انقلاب داشت. در این نمی‌توان تردید کرد. اما فراخوانی دشمن به درون خانه و دادان بهانه به دست آنان در هیچ دیپلماسی شناخته شده در جهان کار صوابی شمرده نمی‌شود. اثرات سیاست خارجی در مسائل داخلی و به خصوص در حوزه اقتصاد نیز کاملا مشهود است. دولت نهم در حوزه تصمیمات داخلی نیز موفق نبود. تغییرات متعدد در تصمیمات استراتژیک داخلی نمونه آن است. آن چه که در افکار عمومی منتقل می‌شود این است که در منطق دولت نهم تلاش فیزیکال، حجم بسیار فراوان‌تری از جلسات نشسته فکر و برنامه‌ریزی را به خود اختصاص داده است و اگر این تلاش فیزیکی از برنامه‌ریزی مهمتر باشد که انصافا در مواردی این چنین هست، واقعا نقطه قوت اصلی این دولت پرکاری فیزیکی است. در کنار این نکته، اصلی‌ترین اشکال این دولت نیز از همین دور بودن از جلسات کارشناسی نشأت می‌گیرد. تغییر مرتب مدیران سطوح بالا که در این دولت رکورد زده است و طبعا فرصت برنامه‌ریزی میانه مدت هم به مدیران نمی‌دهد و دودش در چشم مردم می‌رود. این بی‌توجهی به برنامه‌ریزی‌های عمیق باعث می‌شود که تصمیم‌گیران بیشتر به فکر کوتاه‌مدت خود باشند و به منافع عمومی کمتر فکر کنند و البته مردم به جای مسئولان ظاهرا باید پاسخگوی رفتار و تناقضات همین دولت باشند. بداخلاقی و عصبانیت و دافعه آقای احمدی‌نژاد در برخورد با مسائل و نیروهای داخلی هم یکی از مشکلات دولت فعلی است که دامن همه را گرفته است و حتی بسیاری ازمدیران افراطی و اقتدارگرای مشهور تاریخ سیاسی ایران معاصر هم که از حامیان و همراهان دولت بوده‌اند هم بعضا ابراز نارضایتی‌های علنی از سیاستهای موجود دارند.
با این کار نقطه قدرت دولت که همسوئی با سایر قوا بود نیز در درون جبهه اصولگرا اثرات منفی گذاشت و دولت نتوانست این یکدستی درون حاکمیت را هم حفظ کند تا لااقل مردم از خیر این همسوئی بهره ببرند. نتیجه این اخلاق این است که دولت خود را از بسیاری ازمدیران کارشناس و کارآشنای همفکر سیاسی خود محروم می‌کند و راه بر کسانی که پیشرفت را در تملق و نفی دیگران و عدم پیشرفت می‌بینند، باز نماید. مصادیق فراوانی برای این روش و نتایج آن می‌توان در یک نگاه سطحی پیدا کرد. تنها نقطه قوت این دولت در این بود که می‌گفتند جزئی از مجموعه یکدستی است که در حاکمیت قرار دارند. هنر دافعه آقای احمدی‌نژاد باعث شد تا در درون همین حاکمیت یکدست نیز نتواند همکاری هم‌اندیشان و خودی‌های سیاسی را جلب کند. آتش توپخانه این بد اخلاقی در یکسال اول، همه بر سر دولت‌های قبل می‌ریخت. از همان موقع می‌گفتیم که سالهای بعدی این آتش سنگین جواب نمی‌دهد و مردم از دولت فعلی می‌پرسند که چه کرده است. همین هم شد. اما این آتش توپخانه‌ای بر سر هواداران و همکاران همین دولت و همفکران سیاسی‌اش هم فرو ریخت. دولت می‌بایست ازحمایت‌های ویژه‌ای که رهبری انقلاب از این دولت به طور مرتب انجام می‌دادند و در این آخرین هفته، دولت نهم هم شاهد یکی از جدی‌ترین حمایتهای معظم‌له از دولت بودیم برای پیشرفت و همدلی مدیریت کشور استفاده کند که در این مورد نیز از این سرمایه برای این هدف کمتر استفاده شد. با اینکه رسانه‌های اصلی کشور مثل صدا و سیما و روزنامه‌های دولتی و شبه‌دولتی که معمولا مزاحمان و کارشکنان دولت‌های قبل بودند در خدمت دولت نهم بودند و این یکی از اصلی‌ترین سرمایه‌های دولت در عصر قدرت رسانه بود، و می‌شد با خیال راحت درجهت خدمت به مردم برنامه‌ریزی کرد و آنان را به جامعه منتقل کرد. در هر حال ضمن عرض خسته نباشید به رئیس جمهور و دولت در هفته دولت باید اذعان کرد که این دولت به دلایل پیش گفته بیشترین انتقاد نخبگان را برانگیخت وکمتر از همه دولت‌ها به انتقادات توجه عملی نشان داد.
محمدعلی ابطحی
منبع : شهروند امروز