جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
ششسیگما چیست ؟
سیگما یكی از حروف الفبای یونانی و در علم آمار از شاخصهای مهم پراكندگی به نام انحراف معیار و در واقع مقیاسی برای سنجش انحراف است ؛ سیگما بیانگر آن است كه یك فرایند چه اندازه از حالت مطلوب خود منحرف شده است ، لذا در واقع استعارهایست برای دقت فوقالعاده در كاهش هزینههای كیفیت . استعارهای كه اهمیت محاسبات دقیق در فرایند تولید و ارایه خدمات را مورد تاكید قرار میدهد . ششسیگما یعنی رسیدن به سطحی از كیفیت تولیدات و ارایه خدمات كه خطای فرایندهای كاری به میزان ۳.۴ در یك میلیون موقعیت كاهش یابد ؛ این در حالیست كه سطح كیفی سهسیگما كه طی دهههای گذشته مورد قبول بود ، اكنون به دلایل مختلف از جمله افزایش پیچیدگی و حساسیت تكنولوژی و نیز بالا رفتن انتظارات مشتریان ، سطحی قابل قبول به شمار نمیآید .
ششسیگما یك استراتژی تحول سازمانی است ؛ استراتژی تحولی ششسیگما ، سیستمی است كه موجب توسعه و گسترش متدهای مدیریتی ، آماری و نهایتا حل مشكلات شده و به كمپانی امكان جهش و تحول را میدهد . احراز كیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولیدشده و مونتاژشده نیازمند چارچوبی است كه به قابلیتهای سازمان در زمینههای مدیریت ، كاربرد اطلاعات و تكنولوژی ، یكپارچگی ببخشد ؛ برای استفاده از اطلاعات ، وجود یك سری ابزارهای آماری كه بتوان بوسیله آنها عملكرد فرایندها و تولیدات را بهینه نمود ، بسیار ضروری است . در دنیای رقابتی امروز ، كیفیت خوب یك ویژگی تجملاتی نیست بلكه از دیدگاه تولیدكنندگان و مصرفكنندگان یك نیاز بنیادی است .
صرفنظر از تعریفهای متعدد كیفیت ، یك سری ویژگیهای مشترك جهانی برای آن درنظر گرفته شده است كه عبارتند از : عملكرد دقیق ، حداقل تغییر و كمترین هزینه .
دانشمندان و مهندسینی كه به طور عمومی و كلی با مسائل برخورد میكنند علاقمند به مورد اول ، آمارگران متمایل به مورد دوم و مدیران تجاری دوستار مورد سوم میباشند ؛ بدیهیست فرایند و یا محصولی موفق است كه برخوردار از همه موارد فوق باشد .
ششسیگما فلسفه بهبود مستمر است و به سمت عالی شدن در همه كارها پیش میرود . ششسیگما سیستمی است كه تعیین میكند كجا قرار گرفتهایم ، دوست داریم كجا باشیم ، چگونه به آن مقصد خواهیم رسید و چگونه در طول راه پیشرفت خواهیم نمود .
ششسیگما ابزاریست كه برای میزانسازی دقیق ماشین فرایند بكار میرود و اینكار را از طریق مشتریمداری ، بهبود مستمر و درگیر كردن و مشاركت همه اعضا در داخل و خارج سازمان انجام میدهد .
در مبحث ششسیگما ، سه حوزه اصلی وجود دارد : حوزه اول فلسفه است كه طریقه حركت ، چشمانداز و جهت حركت سازمان را تعیین میكند . حوزه دوم مقیاس است كه به سازمان این امكان را میدهد تا به طور دقیق نحوه عملكرد فرایندها را مشخص كند . حوزه سوم نیز روششناسی است . روششناسی یك فرایند سیستماتیك است كه موجب شناسایی ، تبیین ، اندازهگیری ، تحلیل ، توسعه و استاندارد شدن یك فرایند میشود .
هر چه تعداد ششسیگماها بیشتر باشد میزان خطا كمتر است . هر چه تغییرات كوچكتر باشند هزینه كمتر است . بهترین سازمانها حدود ۳ یا ۴ سیگما بكار میگیرند كه این تعداد ، احتمال بروز خطا در یك میلیون واحد را به ۶۲۰۰ عدد میرساند . به طور عملی تعداد خطاها میتواند تا ۳.۴ واحد در هر یك میلیون واحد كاهش پیدا كند و این به معنای میلیونها دلار صرفهجویی است .
ششسیگما یك رویكرد تحولی مدیریتی است كه باعث ارتقا و بهبود كیفیت میشود . مسیری روشن در دستیابی به بهبود مستمر و آرمانی است که شرکتها را به تولید بهتر ، سریعتر ، باکیفیتتر و در نهایت با قیمت تمامشده کمتر ترغیب مینماید تا منجر به سودآوری بیشتر گردد .
در برنامههای ششسیگما ، به هر آن چیزی كه با رضایتمندی مشتریان و مطلوبیت مدنظر آنها مغایرت داشتهباشد ، ضایعات گفته میشود. استراتژی ششسیگما دربرگیرنده استفاده از ابزارهای آماری در قالب یك روش ساختیافته است تا با دستیابی به دانش موردنیاز در دنیای رقابتی امروز ، تولید محصولات و ارائه خدمات بهتر ، سریعتر و با هزینه كمتری انجام به انجام رسد .
ششسیگما رویكردی نظامیافته و پویا برای هدایت اطلاعات و یك متدولوژی برای حذف ضایعات است ؛ با این هدف كه ششسیگما در فاصله مابین حدود مشخصه پایینی و بالایی از مقدار هدف قرار گیرد . برنامههای ششسیگما برای هر فرایندی ، از ساخت و تولید گرفته تا هر فرایند اجرایی و نیز برای سرویسهای خدماتی استفاده میشود .
ششسیگما یك استاندارد جهانی است كه علاوه بر تامین نیاز مشتریان باعث توسعه و پیشرفت كاركنان در لایههای جدید میشود و این به منزله یك مسئولیت برای نیروهای انسانی است نه فقط یك فرصت . نیروهای انسانی نیازمند افزایش ارزش عملكردهای خود میباشند كه این كار را با ایفای یك نقش كلیدی و پیاده سازی ششسیگما در سازمان خود انجام میدهند .
ششسیگما یك متد آماری است كه نیازهای مشتری را به صورت وظایف جداگانه تعریف كرده و ضمنا یك سری ویژگیهای بهینه در صورتیكه بین آنها عملكردهای فیمابین وجود داشته باشد ، برایشان در نظر میگیرد . همانگونه كه از شواهد پیداست ، گامهایی كه برای نیل به این هدف برداشته میشود تاثیر بسیار عمیقی بر روی كیفیت محصولات ، عملكرد سرویسهای مشتریان و پیشرفتهای حرفهای پرسنل خواهد گذاشت .
ششسیگما به دلیل تاكید عمیق بر روی تحلیلهای آماری ، مقیاسهای ارزیابی طراحی ، تولید محصول و فعالیتهای متمركز در حیطه مشتریگرایی ، قادر است احتمال بروز خطا در محصولات و سرویسها را به میزان بیسابقهای كاهش دهد ؛ ششسیگما حاصل پیوند سیستمهای اجتماعی و فنی است .
به طور ساده میتوان گفت كه ششسیگما متدی است كه بر اساس داده (data) هدایت میشود و هدف آن دستیابی به كیفیت برتر است . چیزی كه ششسیگما را از سایر اصول كیفیت متمایز میكند پیشگیری قبل از وقوع اشتباهات است ؛ به طور ویژه میتوان گفت ششسیگما یك تلاش نظامیافته است كه فرایندهای تكرارشونده سازمان را در بخشهای طراحی محصولات ، عملكرد تامینكنندگان ، سرویسهای خدماتی و ... را از نزدیك مورد سنجش قرار میدهد .
در گام آتی از تاریخچه ششسیگما خواهیم گفت ...
●گام اول
▪تاریخچه ششسیگما به چه زمانی باز میگردد ؟
نام و ایده آغازین ششسیگما به بیل اسمیت نسبت داده میشود ؛ وی که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی بعنوان مهندس ارشد کیفیت و قابلیت اطمینان در کمپانی موتورولا به فعالیت مشغول بود اکنون پدر ششسیگما نام دارد . بیل اسمیت با مشاهده افزایش نرخ خطا در نتیجه افزایش پیچیدگی محصولات و اضافه شدن بر تعداد قطعات آنها به ناکارآمد بودن سطح کیفیت سهسیگما پی برد و با تلفیق مفاهیم قابلیت اطمینان و تکنیکهای مهندسی کیفیت ایده آغازین ششسیگما را در حضور مدیر عامل موتورولا باب گالوین مطرح نمود ؛ گالوین با تشخیص ژرفنگری بیل اسمیت او را به بسط تئوری ششسیگما ترغیب نمود . فرایندگرایی به مجموعه برنامه ششسیگما در پانزده ژانویه ۱۹۸۷ به صورت رسمی توسط باب گالوین در موتورولا معرفی و رسیدن به سطح کیفیت ششسیگما به عنوان یک هدف راهبردی پنجساله تعیین گردید . در سال ۱۹۸۸ نیز ، دانشگاه موتورولا و آکادمی ششسیگما به ریاست مایکل هری تاسیس گردیدند و در همان سال شرکت موتورولا موفق به دریافت جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج گردید . در خلال پیادهسازی ششسیگما در موتورولا مایکل هری دریافت كه رسیدن به سطح ششسیگما تنها با بکارگیری تکنیکهایی نظیر طراحی نیرومند و طراحی برای ششسیگما امکانپذیر است . آنچه كمپانی موتورولا بدان پرداخت را میتوان یك نوع مهندسی مجدد در مدیریت كیفیت جامع دانست كه نهایتا به طرح روششناسی ششسیگما منجر گردید . ضرورتی كه این كمپانی را به سمت روش جدید كشانید این بود كه در فضای پیچیده و بسیار رقابتی كسبوكار دیگر نمیتوان صرفا با تفكر خطای صفر و برخی راهكارهای عملیاتی به موفقیت رسید ؛ قواعد جدید بازی حكم میكند كه سازمان هدفگیری مشخص و دقیقی برای كاهش خطا با ابزارهایی داشته باشد كه طبق برنامه و ساختار ، حصول هدف را تضمین میكنند و نتیجه اثربخش این رویكرد به صورت مستقیم و قابل اندازهگیری به ارتقا سطح سازمان در فضای رقابتی بینجامد .
در كنار این ، عمیق شدن در تعالیم بنیادین ششسیگما بهرهگیری این روش از تلفیق نظریات مدیریتی دمینگ و جوران و تکنیکهای آماری شوهارت را نیز بوضوح آشکار مینماید .
در گام آتی جهتگیری رویكرد ششسیگما را بیان خواهیم نمود ...
●گام دوم
▪رویكرد ششسیگما به چه سمتی گام برمیدارد ؟
ششسیگما یك روششناسی جامع بهبود اثربخش سازمانی است كه در درون خود از ساختار ، برنامه و ابزارهای توانمند مدیریت كیفیت برخوردار است . رویكرد ششسیگما كاهش مشخص كلیه خطاهای سازمان و رسیدن به سطح ششسیگما در خطاست . در این رابطه لازم است به نكات ذیل اشاره نمود :
۱- ششسیگما در واقع معرف روششناسی سیگماهاست . این به آن معناست كه ششسیگما یك هدف مشخص است كه بایستی از مراحل و سطوح قبلی سیگماها بگذرد . برای سازمانی كه رویكرد فوق را دنبال میكند ابتدا ورود به حوزه سیگماها و تعیین وضعیت موجود و سپس طی مراحل بهبود تا رسیدن نهایی به سطح ۳.۴ خطا در میلیون فرصت برنامهریزی میگردد . بهطورمثال ، موتورولا زمانیكه در سطح ۶۲۰۰ خطا در میلیون فرصت قرار داشت برنامههای خود را برای رسیدن به سطح ششسیگما تدوین نمود .
۲- منظور از كاهش خطا در سازمان كاهش خطا در فرایندها است. در واقع محور بررسی و تحلیلها در ششسیگما فرایند است و نه افراد . بنابر نگرش نوین مدیریت كیفیت ، سازمان مجموعهای از فرایندهاییست كه هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری میباشد . تمركز سازمان برای كشاندن سطح خطای كل به سطح ششسیگما با تمركز بر فرایندها آغاز میگردد ، لذا تدوین فرایندهای واقعی اصلی از اهمیت ویژه برخوردار است .
۳- رویكرد ششسیگما برای شناسایی و حذف خطا در فرایندها در چرخه DMAIC صورت میگیرد . فرایند تعریف تا كاهش خطا در شش سیگما در چرخه DMAIC شكل میگیرد . این چرخه را میتوان چرخه بهبود اثربخش در ششسیگما دانست ؛ از لحاظ مفهومی میتوان این چرخه را با چرخههای بهبود (Plan.Do.Check.Act:Shewhart)PDCA و (PlanStudy.Do.Act:Deming)PSDA همجهت دانست اما در DMAIC یك چرخه كاهش خطای بسیار عملیاتی و مبتنی بر پایش دقیق اجرا میگردد . چرخه DMAIC به ترتیب از حرف اول واژگان Define (تعریف) ، Measure (اندازهگیری) ، Analyze (تحلیل) ، Improve (بهبود) و Control (كنترل) تشكیل شده است .
۱- تعریف : تیم ششسیگمای سازمان پروژهای مناسب را بر اساس شركت ، نیازهای مشتریان و بازخورد تعریف میكند .
۲- اندازهگیری : شناسایی فرایندهای كلیدی درون سازمانی تاثیرگذار بر ویژگیهای كلیدی كیفیت و ارزیابی میزان خطاهای مرتبط با هر فرایند در این مرحله انجام می گیرد .
۳- تجزیهوتحلیل : تیم شش سیگما بررسی علل وقوع خطاها و نواقص را در این مرحله بررسی میكند و سپس به شناسایی تغییرات كلیدی میپردازد .
۴- بهبود : در این مرحله تغییرات كلیدی و اثرات آن بر ویژگیهای اصلی كیفیت به ارزش عددی تبدیل میشود ؛ همچنین تیم شش سیگما حداكثر طیف قابل قبول تغییرات كلیدی را تعیین میكند و در عین حال نظامی را برای سنجش انحرافات و تغییرات كلیدی طراحی مینماید .۵- كنترل : تدوین سازوكارهای نظارتی كه پایداری تغییرات كلیدی در طیفی قابل قبول را تضمین نماید از طریق استقرار نظام سنجش ، در این مرحله موردتوجه قرار میگیرد .
در تشریح این چرخه باید گفت كه هرگونه كاهش خطایی از تعریف (Define) صحیح آغاز میگردد . اندازهگیری در روششناسی چرخه DMAIC پس از موضوع تعریف ، تاكید ششسیگما را برای تبیین وضعیت موجود در راستای تغییر (بهبود) آن نشان میدهد . اندازهگیری به شكلگیری و تشخیص جریان اطلاعات در فرایند منجر میگردد و میتواند سطح خطاها و روند و در یك سطح بالاتر ، اولویت آنها را مشخص كند . تحلیل با استفاده از اطلاعات قسمت قبل به ریشهیابی عوامل بروز خطا در فرایند خواهد پرداخت ؛ یكی از خطاهای رایج در سازمانها ، عدم تشخیص عوامل و ریشههای اصلی خطاهاست . بهبود مرحلهای است كه در آن پاسخهای لازم به سوالهای مطرح شده در مراحل قبل ، شكل میگیرد . كاهش خطا به سمت اهداف تدوین شده سنجش نتایج اولیه پس از اعمال روشهای بهبود مربوط به این مرحله خواهد بود . كنترل را میتوان مرحلهای در تداوم و تثبیت بهبود دانست . در مرحله قبل سنجش كامل عملكرد در ابتدا و انتهای مرحله صورت میگیرد ؛ مرحله كنترل را میتوان ادامه مرحله بهبود تا حصول اطمینان از اثربخشی آن برای ورود به چرخه بعدی دانست . در مرحله كنترل ، مستندات جدیدی از نتایج ایجادشده و یادگیریهای مراحل قبل در حافظه سازمانی برای عملیات بعدی جاگذاری خواهد شد .
این مراحل پنجگانه با كمك ابزار و فنون متناسب صورت میگیرد . آنچه كه قابلیت كلیدی ششسیگما در چرخه DMAIC نسبت به رویكردهای كلاسیك بهبود است را میتوان به صورت زیر خلاصه كرد :
۱- روششناسی اثربخش ششسیگما در چرخش حلقه DMAIC بهگونهای عمل میكند كه حصول نتایج مشخص و اندازهگیری شدهٔ ارتقا سطح سیگمای فرایند ، از قابلیت اطمینان بسیار بالایی برخوردار باشد . این عملكرد در مدیریت كیفیت كلاسیك در تاكید بر مفاهیم كیفی كمیشده و عمدتا در فعالیتها و نه نتایج نسبت به ششسیگما كمرنگ است .
۲- ابزار و فنون در ششسیگما عمدتا همان فنون مدیریت كیفیت هستند با این تفاوت كه بهرهگیری آنها در قالب یك رویكرد وحدتیافته به سینرژی لازم منجر میگردد .
۳- كثرت ابزار و فنون در ششسیگما به تكثر در برنامههای بهبود و در نتیجه عدم حصول نتایج نهایی قابل قبول منجر نمیگردد . موضوعی كه بسیاری از سازمانهای با رویكردهای دیگر ، درگیر آن هستند .
در گام آتی عناصر حاضر در ساختار ششسیگما را برخواهیم شمرد ...
●گام سوم
▪چه عناصری در برنامههای ششسیگما حضور خواهند داشت ؟
اگرچه بسیاری از افراد سازمان بهنوعی با این موضوع مواجه خواهند گردید اما پروژههای ششسیگما از افراد انتخابی استفاده میكند . بسط افراد درگیر در برنامههای بهبود الزاما نتایج مثبتی را به همراه نخواهد داشت . نتایج استقرار ششسیگما در سازمانها ، شش گروه از افراد را برای درك ، آموزش ، استقرار و نتیجهگیری پیشنهاد میكند . مستندات جدید علمی موجود در زمینه ششسیگما بر روی این ساختار به صورت كلی اتفاقنظر دارند ؛ این شش گروه عبارتند از :
۱- مدیران ارشد (Executives) : مدیر یا مدیران ارشدی كه نیروی رویكرد به ششسیگما را در سازمان جاری میكنند و نسبت به اجرای آن متعهد و پاسخگو هستند .
۲- قهرمانان (Champions) : افرادی كه وظیفه تهییج و معرفی فلسفی-فرهنگی ششسیگما را بر عهده دارند و راهبران فكری و روحی ایجاد و بسط این روششناسی هستند.
۳- استادان كمربند مشكی (Master Black Belts) : افرادی كه پروژههای جامع ششسیگما را مدیریت و هدایت میكنند .
۴- كمربند مشكیها (Black Belts) : افرادی كه مدیریت اجرای پروژههای ششسیگما را به عهده داشته و برنامههای آموزشی معرفی رویكرد و ابزارهای آن را تدوین و اجرا میكنند .
۵- كمربند سبزها (Green Belts): افرادی كه هدایت اجزاء پروژههای ششسیگما و استفاده از ابزارهای اصلی بهبود بر عهده آنهاست .
۶- تیم اجرایی (Team Members): افرادی كه برنامههای مشخص تعریفشده بهبود را به صورت عملیاتی اجرا یا نظارت بر اجرا میكنند .
تقسیمبندی فوق یك ایده و الگوی كلی است كه نشان میدهد شش گروه مشخص از افراد در یك طیف پیوسته جنبههای مختلف ششسیگما را مورد توجه قرار میدهند .
نقش قهرمانان هدایت استراتژی كسبوكار ، حمایت و راهنمایی است . وظیفه كمربند مشكیها پیادهسازی ، هدایت و نتیجهگیری از پروژه تیمهای ششسیگما است . نقش كمربند سبزها هم این است كه با بكارگیری مهارتهای فنی خود در ششسیگما در مورد موضوعات روز درون سازمانی با تیم همكاری كنند و این فرصتی برای بهبود است .
جلسات تعاملی ، در طول چندین هفته برگزار می شود . كمربند سبزها كسانی هستند كه جلسه را با موفقیت گذرانده و برای بكارگیری ابزارهای بهبود و توسعه آموزش دیدهاند . پس از سپری شدن نخستین هفته ، پروژهها انتخاب شده و آموزشدیدگان موظف به بكارگیری و اجرای مباحثی میشوند كه در طول دوره آموختهاند . پس از پایان هر برنامه نیز نتایجی را كه از این جلسات گرفتهاند را ارائه میدهند ؛ كسانیكه این جلسات را با موفقیت پشتسر گذاشته و پروژهها را بهدرستی اجرا كنند ، گواهینامه كمربند مشكی دریافت میكنند . این افراد مسئول اجرای ششسیگما در واحد كسبوكار خود شده و تیمهای مذكور را هدایت و رهبری میكنند و علاوه بر آن مدیران را نیز در جهت اولویت دادن به امور ، برنامهریزی و اجرای پروژهها ، حمایت و هدایت مینمایند . از دیگر وظایف این گروه بكارگیری ، آموزش و توزیع ابزارها و متدهای لازم برای كمربند سبزها و اعضای تیم میباشد . تنها تعدادی از این افراد به سومین سطح كه بالاترین لایه نیز میباشد راه پیدا كرده و اصطلاحا استاد كمربند مشكی میشوند ؛ البته قبل از دریافت گواهینامه مذكور موظف به هدایت چندین تیم و پروژه میگردند . استادان كمربند مشكیها در واقع كارشناس اجرای ششسیگما و تئوری آن می باشند و باید فرایندها را آموزش دهند ؛ این افراد متخصصین كیفیت در روششناسی و بكارگیری ابزار بهبود در همه سطوح سازمان میباشند ؛ ضمنا فرایند یكپارچهسازی ششسیگما با استراتژی كسبوكار سازمان و برنامههای عملیاتی آن را نیز رهبری میكنند.
در گام آتی به این پرسش خواهیم پرداخت كه : ششسیگما در ایران ؛ ضرورت یا انتخاب ؟
●گام چهارم
▪ششسیگما در ایران ؛ ضرورت یا انتخاب ؟
رویكرد به ششسیگما برای كلیه سازمانها (كوچك یا بزرگ - تولیدی یا خدماتی - دولتی یا خصوصی) و مخصوصا صنایع بزرگ یك ضرورت تام است و نه یك انتخاب .
این موضوع را سازمانهای متعدد كوچك و بزرگ دنیا كه طی دو دهه گذشته به سمت این رویكرد روی آوردهاند عنوان میكنند . George Eckes در كتاب انقلاب ششسیگما به روش و دستاوردهای چند پیشگام این موضوع ، خصوصا انقلابی كه وی با استفاده از روش ششسیگما در خود بوجود آورده اشاره میكند . EOQ و ASQ كه به ترتیب نهاد و سازمانهای بسیار معتبر و جهانی كیفیت اروپا و آمریكا هستند ششسیگما را محور فعالیتهای خود و اعضا (عمده كشورهای آمریكایی و اروپایی) قرار دادهاند . آنها به بسط مفهوم ششسیگما در مقیاس ملی میاندیشند و درهمین راستا كشور ایرلند را بهعنوان رهبر ملی این موضوع برگزیدهاند .
مفاهیم و فلسفه درونی ششسیگما از یك سو و بسامد بالای رویكرد سازمانها در دنیا مخصوصا طی پنج سال گذشته به این موضوع از سوی دیگر ، دلایل محكمی هستند كه سازمانهای هوشمند داخلی مخصوصا صنایع بزرگ كشور را به بازبینی برنامههای بهبود خود و هماهنگسازی آنان با این روششناسی فرا خواهد خواند و صد البته زمان عاملی حیاتی برای ماندگاری سازمان خواهد بود .
صنایع كشور دوران گذار خاصی را پشت سر میگذارند ؛ آنها میبایست هرچه سریعتر آماده ورود به صحنه بازار رقابت جهانی بشوند . از چالشهای اساسی آنها افزایش كیفیت و كاهش هزینه میباشد .
این صنایع اگرچه برنامهها و تمهیدات گوناگونی را برای رسیدن به شاخصهای جهانی در كیفیت و قیمت در دستور كار خود دارند اما برای حصول حداقل شرایط ، لازم است تا شتاب تغییرات و بهبود شاخصهای ارزشافزا در رقابت جهانی ، بسیار بیشتر از سطح موجود باشد .
حال سوال اساسی این است كه آیا روشهای بهبود موجود میتواند رویكرد قابل قبول و موفقی برای ورود به صحنه رقابتی داشته باشد ؟ مطمئنا پاسخ مثبت نخواهدبود .
دستیابی به سطح ششسیگما در برخی از صنایع كوچك و بزرگ و برنامهریزی برای رسیدن در كوتاهمدت به این سطح در گروهی دیگر ، استراتژی اصلی بهبود در كسبوكار صنایع دنیا طی یك دهه گذشته بوده است . این صنایع سرمایهگذاری وسیع ذهنی و عملیاتی در راستای این استراتژی انجام دادهاند و آنگونه كه آمار و نتایج كمی نشان میدهد بهرهوری بالایی از این سرمایهگذاریها حاصلشدهاست . به اعتقاد نظریهپردازان مدیریت : امروزه این استانداردهای كیفی صنعت نیست كه تعیینكننده بقا و تعالی صنایع است بلكه پیش از هرچه به این موضوع باید اندیشید كه آیا به سطح خطای ششسیگما رسیدهایم ؟! همه صحبتها و اظهارنظرها در قرن جدید از سطح ششسیگما آغاز خواهد شد آنگونه كه در اواخر قرن گذشته همه صحبتها به ششسیگما ختم میگردید .
یكی دیگر از دلایل تاكید بر رویكرد به ششسیگما در صنایع بزرگ و هوشمند (بهغیر از ضرورت تام آن) این است كه اولا از دید ملی ، صنعت نقش بسیار مهمی در اقتصاد كشور ایفا میكند و لذا یك نگاه استراتژیك ضرورت تحول در این صنعت را مورد تاكید مضاعف قرار خواهد داد ، ثانیا این صنایع پیشنیاز و بستر لازم برای برگزیدن روششناسی ششسیگما را دارد . برخی از زمینههای موجود كه رویكرد صنایع آگاه به سمت ششسیگما را هموار میسازد عبارتند از :
۱- تجربیات مفید در استفاده از فنون بهبود و كیفیت و فرایند مانند : كنسول آماری فرایندها (SPC) ، گسترش توابع كیفیت (QFD) ، تجزیهوتحلیل عوامل شكست (FMEA) و طراحی آزمایشهای خطا (DOE) .
۲- وجود ظرفیتهای یادگیری سازمانی خصوصا در سطوح كارشناسی و مدیریتی .
۳- سطح بالای بینش و اندیشه مدیریتی برای رویكرد و حمایت از طرحهای تحولزا .
۴- سطح مناسب تكنولوژی .
۵- وجود برخی ابزارهای پایش عملكرد و فرایند .
نقطه شروع اساسی برای به ورود چرخه جهانی بهبود ششسیگما از آموزش آغاز میگردد . آموزش اگرچه در اینجا (ششسیگما) ویژگیهای عام و تخصصی خود را داراست اما بسیار متفاوت با آموزشهای رایج در مدیریت كیفیت كلاسیك است ؛ نگاه ششسیگما به آموزش بسیار نتیجهگرا ، پروژهای ، فشرده و متمركز بر گروههای ششگانه ساختار معرفی شده است .
الگوهای اثربخشی وجود دارد كه برای هر سازمان برنامههای آموزشی كوتاه و میانمدت را تدوین میكند ؛ حركت با آموزشها آغاز میگردد . در خلال آموزشها نحوه طراحی برای ششسیگما به سازمان منتقل میشود و سازمان معیارهای عملی و اجرایی انتخاب پروژههای ششسیگما را درخواهد یافت . آموزشها به معنای شروع استقرار خواهند بود . درخلال آموزشها با تعریف پروژهها ، عملا استقرار ششسیگما آغاز میگردد .
آنچه گفته شد را میتوان ششسیگما در یك نگاه دانست ، اما بدون تردید ادبیات مدیریتی ما در آینده نزدیك گفتگوهای مفصلی در این زمینه را شاهد خواهدبود ، پیش از آن ، جمله زیر جای تعمقی فراوان برای مدیران اندیشمند امروز كشور ما برجای میگذارد : برای اینكه بدانیم ششسیگما چه تاثیری در كسبوكارتان خواهد داشت تصور نمائید كه رقیبتان به این سطح رسیده باشد و شما نرسیده باشید ! (جك ولش مدیرعامل سابق جنرال الكتریك)
منبع : پایگاه جامع مهندسی صنایع ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست