دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
لایههای زیرین یک داستان عاشقانه
![لایههای زیرین یک داستان عاشقانه](/mag/i/2/u7y9n.jpg)
حسین جمالی با تلفیق نمایشنامهای غربی و یک نمایش نقالی، میکوشد مخاطبان را دوباره به این فضا پرتاب کند، هرچند زندگی سریع شهری و غم نان، دیگر هیچ مجالی را به مردان بینوای کلانشهرها نمیدهد که ساعاتی در خلوت قهوهخانه بیاسایند.
▪ با این بحث، گفتوگو را آغاز کنیم که چه ضرورتی در مورد ترکیب یک داستان کلاسیک غربی با عناصر نمایشی ایرانی نظیر نقالی، تعزیه و... است؟
ـ تعزیه، نقالی و پردهخوانی، بهنوعی شیوه اجرایی منسوب میشوند و مرتبه بعدی نمایشنامه و قصه است که از یک قصه غربی ویلیام شکسپیر ترجمه و مورد استفاده قرار گرفته است. شیوه نقالی طبق تاریخچهاش، شیوه اجرایی روایی محسوب میشود. در تمام دنیا وقتی تاریخ نمایش را مورد بررسی قرار میدهیم، به نقالی میرسیم و این در غرب (یونان) و شرق (ایران) وجود داشت. بدین صورت که انسان اولیه هنوز با کلام آشنا بوده و بهصورت آواها و حرکاتی قصه شکار و برخوردهای روزانه خود را برای یکدیگر تعریف میکردند؛ گاهی حیوان درندهای میشدند که شکار میکردند و گاهی در قالب شخصیت خودشان قرار میگرفتند. سالها گذشت و این شیوهها متفاوت شد و بزرگ قبیله با کلام و حرف این وقایع را برای سایرین واگویه میکرد و این تاریخچه شکلگیری نقالی محسوب میشود. پردهخوانی از ریشههای نقالی برخواسته است. البته سخنوری، معرکهگیری، روضهخوانی و بقیه شیوههای روایی که در ایران میشناسیم نیز در حیطه و زیرمجموعه نقالی میگنجند.
بعد از شکلگیری اسلام، منقبتخوانی و حملهخوانی که در وصف حضرت علی(ع) بود نیز به این مجموعه اضافه شدهاند و این اشکال بین مردم دارای جایگاه و ارزش است. این ماجرا ادامه پیدا میکند که نقال به کمک نقالهای دیگر، گروه تعزیه را تشکیل میدهند و تکنیک اصلی نقالی به این سبک و سیاق است که نقال هیچگاه خودش را در نمایش فراموش نمیکند و ضمن حفظ کاراکترش، نقش حر را با ویژگی شخصیاش بازی میکند. این تکنیک در نقالی شکل میگیرد و در تعزیه و ژانرهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
با گذشت زمان و تحقیقات دانشگاهی که انجام دادهام، به این نتیجه رسیدم که میشود شیوه و ژانرهای جدیدی را مورد آزمون قرار دهیم، کمااینکه دوستانی نظیر آتیلا پسیانی در «قهوه قجری»، عزتالله مهرآوران و اصغر دشتی نیز از تعزیه و هنرهای شرقی در کارهایی با رویکردی غربی استفاده خلاقانهای انجام دادهاند و این کارها در اجرا جذاب و مورد استقبال تماشاگر قرار گرفتند.
▪ گروه شما هم در تداوم چنین تجربهگرایی گام برداشت؟
ـ بله و این امکان را نشان دادیم که نقالی به شیوه سنتی میتواند هنوز مخاطب خودش را روی صندلی نگه دارد و داستان مورد نظر را منتقل کند.
▪ قضیه ازلی مواجهه خیر و شر هم در این کار دیده میشود؟
ـ بله، در تراژدی، معمولا موضوعات اصلیشان ابدی و ازلی هستند. خیر و شر هم معمولا در تمام کارها وجود دارند. در تلاش هستیم در کارهای بعدی گروهمان این واقعیت را نشان دهیم که نقالی فقط یک پوسته و لایه را بیان نمیکند. ویژگی و ساختار درونی اثر را هم میتواند نشان دهد.
در کارهای بعدی گروه میتوانیم این تاکید را داشته باشیم که داستان رومئو و ژولیت صرفا یک داستان عاشقانه نیست، بلکه نشان میدهد کینهورزی چه سرنوشت تراژیکی برای آدمها رقم خواهد زد. تصور کنید کاپولت و مونتاگو در سردابه در چه موقعیتی قرار میگیرند و با جنازه فرزندانشان رومئو و ژولیت روبهرو میشوند. میشود در اجراها، تمام این جزئیات و ریزهکاریها را نشان داد.
▪ کینهتوزی، حسد و سوءتفاهم پایه اصلی ادبیات جهان است و در داستان هملت و یا حتی در رستم و سهراب شاهد آن هستیم؟
ـ بله، دقیقا چنین چیزی وجود دارد. در ترجمه انگلیسی نقالی شاهنامه عنوان نریشن به آن اطلاق شده است. اصلا شاهنامه بیس اصلی نقالی ماست و در تمام داستانهای شاهنامه تمهای ازلی همچون عشق، حسد، کینهتوزی و عداوت به چشم میخورد.
▪ این امکان نبود در این راستا بازیگران نقش رومئو و ژولیت هم به عنوان نقال در اجرا حضور پیدا میکردند؟
ـ تک پرسوناژ بودن نمایش ویژگی اجرا محسوب میشود و اتود روی متن اینگونه بوده و نیازی احساس نشده که سبکهای دیگر را بیازماییم. در قدم اول بایستی به قابلیتها شناخت و اشراف پیدا کنیم و متوجه باشیم شیوهای که برگزیده شده تا به چه میزان درست بوده است. خیلی از ایدهآلها را در ذهن دارم و با خیلی از دوستان مشورت کردم.
یادم میآید در سالهای گذشته که طرح چنین کاری را دنبال میکردم استاد بیضایی به دانشگاه اراک که آنجا تحصیل میکردم آمدند و از ایشان استقبال پرشوری به عمل آمد. در جلسه پرسش و پاسخ با حضور او با توجه به اینکه ایدهام فقط در حد شکلگیری بود، دو سوال از بهرام بیضایی مطرح کردم و البته بعدا ارتباطهای دیگری با ایشان برقرار کردم و مشاورههای بسیار خوبی به من ارائه کردند.
حتی چند صفحهای که بیضایی در مورد نقالی انگاشته است، علمیترین مقالاتی است که در خصوص تعزیه در ادبیات مکتوب ما وجود دارد. از بیضایی در آن جلسه سوال کردم که آیا میتوانیم بگوییم همسرایان در آثار کلاسیک و نئوکلاسیک جزو ابعاد و روش روایی متن قرار دارند؟ و میتوانیم بگوییم که در این متون روایتگری و فاصلهگذاری وجود دارد و ایشان پاسخ دادند چنین مسالهای وجود دارد برای اینکه در کار سندیتی داشته باشم. پاراگراف متن عینا از ترجمههای موجود درباره رومئو و ژولیت استفاده شده است.
اگر دقت داشته باشید در صفحه اول متن قصه کامل واگویه شده است و به نوعی مساله تعلیق از میان رفته است. بر این اساس به این نتیجه میرسیم وقتی که پایان برای ما مشخص میشود، پس نحوه بیان است که کار را برای ما زیبا میکند و تصور بیان زیباتر از نقالی مگر وجود دارد؟ آن لحن، شور عامیانه، نزدیک، رودررو و چهره به چهره فقط با هنر نقالی قابل بیان است.
▪ قصد تداوم چنین خلاقیتهایی را در کارهای بعدیتان دارید؟
ـ بله، متنی براساس «لیر شاه» شکسپیر آماده داریم و طوماری پنج نفره تهیه کردهایم و پنج نقال در این قصه وجود دارند و به کمک هم میآیند و به این خاطر پنج نفری نقالی میکنند که جذابیت کار را بالا ببرند. هر نقالی یک شخیت غالب دارد و تعدادی از شخصیتهای فرعی را ارائه میکند.
▪ چقدر نمایش به حضور مجید رحمتی به عنوان نقال وابسته بود؟
ـ مجید رحمتی بازیگری است که تجربه زیادی در نمایشهای ایرانی دارد و از کودکی درگیر اجراهای تعزیه و نقالی بوده است و اصلا کارشناس نمایش با گرایش بازیگری است و به خاطر توانایی او در خواندن آواز و تجربههای مفید و متعدد نمایشهای ایرانی برای کار انتخاب شد.
▪ قدرت فیالبداهه کار کردن هم خیلی مهم است؟
ـ بله، بازیگران این نقشهای نقالی باید تواناییهای بالایی در بداهه داشته باشند و در حین اجرا بتوانند جو و فضای مجلس را در کنترل داشته باشند. بدین صورت و به تعبیر سادهتر نقال بایستی این ویژگی را داشته باشد که رودرروی مخاطب با حس و حالی که در لحظه اتفاق میافتد قصه را به جلو ببرد و همه اینها را مدیریت کند.
▪ در اواسط نمایش نقال با نوشیدن آبی به مخاطب اجازه فاصلهگذاری میان ادامه نمایش میدهد؟
ـ در وهله نخست هدف از چنین کاری دادن فرصت اندکی به تماشاگر بود تا اطلاعاتی که تا نیمه اول از نمایش دریافت کرده است را مورد دستهبندی، تجزیه و تحلیل قرار دهد و به یک نتیجهگیری دست پیدا کند و برای مواجهه با قسمت دوم کار آماده بشود. خب به لحاظ فیزیکال وقتی نقال مدام در صحنه در حال حرف زدن باشد باید مجالی برای استراحت و تجدید قوا هم پیدا کند. ویژگی دیگر این کار استفاده کردن از یک تعلیق مقطعی برای تشنه نگه داشتن و ایجاد انگیزه برای دیدن ادامه نمایش است.
▪ فکر میکنم اگر کار در محیطهای شبیه قهوهخانه اجرا میشد میتوانست ارتباط گستردهتری با مخاطبش پیدا کند؟
ـ بله، این اجرا در قهوهخانه و پاتوقهای قدیمی بهتر به نمایش درمیآید. مکانهایی که در قدیم و در هنگام غروب مردم دور هم جمع میشدند و ضمن خوردن استکان چای و احیانا دود کردن قلیانی با اشتیاق به صحبتهای نقال که در میان آنها حرکت و نقالی را روایت میکرد گوش فرا میدادند و اتفاقا قرارهای مهمی نظیر خواستگاری، آشتیکنان، حل شدن مشکلات مالی و... در این مواقع با حضور بزرگان محل انجام میشد. قهوهخانه کلا محل تبادل اخبار و اطلاعات و رتق و فتق امور و مشکلات مردم بود.
▪ چوب دستی و جلیقه به نوعی کمککننده نقالی نقال محسوب میشوند؟
ـ استفاده از چوبدستی از جایی آغاز میشود که نقال در دوران گذشته روی صندلی نشسته بود و براساس ضرورت نوع قصه از جایش برمیخاست و به اطرافش نگاه میکرد که از چه وسیلهای برای روایت کردن صحنه میتواند استفاده کند و به بهترین شکل از این امکانات بهره میبرد. اگر صندلی، لباس خاص، شال و چوبدستی موجود بود، به سراغ استفاده از آنها میرفت. چوبدستی نقال تبدیل به همه چیزش شد؛ گرزش گردید، سهرابش گردید، شمشیرش گردید، رومئویش گردید، ژولیتش گردید، لبه ایوان باغ گردید و... در مورد جلیقه نقال باید بگوییم که اول امکانات را در اختیار گرفتیم و بعد، سعی شد استفاده کامل و بهینه را از آن انجام بدهیم. استفاده از بتهجقه و ترمه در جلیقه نقال، المان و نشانهای بود از فرهنگ و نوع پوشش محلی مردم ایران و این نکته برای مخاطب قابلباور شد که با لباس ایرانی میشود رومئو هم بود.
▪ از سازهای متنوعی در اجرای زنده موسیقی استفاده کردید؟
ـ بله، ۳ ساز اصلی در اختیار داشتیم. رضا روشن، گیتار آکوستیک، علیرضا درویش ویولن و وحید ثابتقدم ساز کوبهای را مینواخت. هر سازی در نمایش، یک شخصیتی دارد، بهگونهای با هر طنین و صوتی که از ادوات موسیقی برمیخیزد، یک جنس و فضایی معرفی میشود. بهطور مثال ساز کوبهای، ریتم را میسازد و این ریتم در فضاسازی مورد استفاده قرار میگیرد. ویولن نمادی از یک ساز ایتالیایی محسوب میشد و نماد فرهنگ غربی بود و البته ما از آن در جهت دستگاههای ایرانی هم استفاده کردیم. گیتار آکوستیک، سازی است که خیلی رمانتیک است و به صحنههای عاشقانه زیبایی و شکوه خاصی میبخشد که در این صحنهها از آن استفاده کردیم.تلاش کردیم از سازهای کوبهای بهنوعی به موسیقی افکتیو برای بیان داستان نمایش استفاده کنیم اما قصد داشتیم از ویولنسل هم در موسیقی اجرا استفاده کنیم که بهعلت هزینههای بالا و نوازندگان محدود این ساز، چنین امکانی مهیا نشد.
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست