جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
رقابت و اعتدال
۱) از دیرباز، اندیشهورزان و فرزانگان عرصه سیاست، آدمیان را به اعتدال و خویشتنداری فراخواندهاند. اخلاق کلاسیک ارسطویی، میانهروی و اختیار جانب احتیاط را تجویز میکند. ارسطو، غایت بحث اخلاق را تعیین خوبی برای انسان میداند. بنابراین از منظر او، <خوبی> جز در چارچوب کلیت زندگی انسان =( اجتماع یا شهر) معنا نمییابد. به سپهر اندیشه او، خوبی برای فرد انسان، به شکل زندگی سعادتمندانه شخصی، آنگاه به اوج و درجه کمال میرسد که با سعادت اجتماعی تقارن یابد.
اعتدال، از نظر ارسطو، فضیلتی اخلاقی است. انسان آن را همچون فضیلتی عقلی از طریق آموزش فرانمیگیرد، بلکه در روند تجربه بدان خوی میکند. از این رو، آدمی باید مراقب باشد تا در روند کنش و رفتار میانهروی او خلل و سکتهای وارد نشود تا فردی معتدل بار آید. با این حال، قصد و نیت شخصی فرد فقط بخشی از کل روند را رقم میزند. تربیت اولیه در این رابطه نقش مهمی دارد و این والدین و اطرافیان فرد هستند که در این مورد نقش مهمی را ایفا میکنند. بنابراین میتوان گفت که معتدلبودن یا نبودن یک فرد بستگی بدان دارد که او چگونه تربیت یافته و چگونه بهطور کلی با زندگی کنار آمده است.
به تاثیر از ارسطو، ابن مسکویه در تهذیبالاخلاق، از مقوله <متوسط> برای تعیین ماهیت فضیلت استفاده میکند و اعتدال را لازمه تحقق خیر و خوشیهای زندگی عملی برمیشمرد. ذکریای رازی نیز در السیره الفلسفیه مینویسد حق آن است که انسان اندازه نگاه دارد تا بهخاطر لذتجویی بیحد و حصر گرفتار درد و الم نگردند.
در زمانه ما دعوت به اعتدال و میانهروی کماکان در متن و بطن آموزههای اخلاقی و اجتماعی بسیاری از اندیشهورزان و اندیشهسازان قرار دارد. برای نمونه، اخلاق عامیانه معاصر، انسانها را بهنوعی طفرهروی از رویارویی مستقیم با نیروهای پررمز و راز جهان دعوت کرده و به آنان اندرز میدهد که مبادا غولی از خواب بیدار شود که تا نوبت استراحت بعدیاش، آرامش همه جهان را به هم بریزد. جریان فکری آوانگارد معاصر نیز با تکیه بر نقد ویرانگری و بازآفرینی بیحد و حساب تجدد و رد آرمانخواهی سازشناپذیر انقلابی، هشدار میدهد که در فقدان خود - حد نگهداری )self-limitation( و رعایت همه جوانب مسائل، انواع بلایای ناخوانده طبیعی و اجتماعی را بر سر و روز خود خواهیم آورد.
در این زمانه، همچنین اندیشمندانی هچون رورتی، با ما از جامعه اتوپیایی به نام (جامعه لیبرال) سخن میگویند که در آن ارزش مدارا به مثابه شیوهای برای به حداقلرساندن درد و رنج ترغیب میشود. از نظر رورتی، در مقایسه با اهالی مابعدالطبیعه (که برای دیگر آدمیان از آن روی به لحاظ اخلاقی محلی از اعراب قائل میشوند که با یک قدرت مشترک بزرگتر رابطه داشته باشند)، انسانهای دیگری نیز وجود دارند که هر پدیدهای را با توسل به عقل سلیم، یعنی هنجارها و ارزشهای رایج جامعه و باورهای مورد احترام عامه تعریف میکنند و توضیح میدهند.
از همین منظر رورتی وظیفه اصلی سیاست را ایجاد محیطی اجتماعی میداند که از طریق ترویج مدارا و حمایت حقوقی از تنوع و مباحثه، نوابغی همچون کپرنیک و بنتام، مسیح و مارکس، نیچه و... را تشویق میکند و اینان کسانی هستند که از طریق بازتوصیف آفرینش استعارههای جدید، جزمیتهای اندیشه ما را در هم میشکنند (و البته احتمالا جزمیتهای جدیدی به جای آنها به وجود میآورند) و زندگی انسان را هرچه بیشتر مستغنی میسازند، کنترل ما را بر محیط طبیعی و اجتماعی خود بیشتر میکنند و احساس همدردی ما را با دیگران دایرهای وسیعتر میبخشند.
۲) این تمهید نظری کوتاه (و البته بسیار کلی) را فراهم کردم تا در این ایامی که اندک اندک به انتخابات مجلس نزدیک میشویم، به بازیگران فردی و جمعی عرصه سیاست بگویم که جامعه امروز ما بیش و پیش از هر زمان دیگری نیازمند اعتدال و میانهروی است. به آنان با بیانی ارسطویی بگویم، سعادت فرد ایرانی و جامعه ایرانی امروز، در گرو آراستن رفتارها (کنشها و واکنشها)ی سیاسی خود به فضلیتی اخلاقی به نام (اعتدال) است. با زبان ابنمسکویه به آنان بگویم، در پرتو اعتدال است که میتوان خیر عمومی و لذت زندگی را به مردم ارزانی داشت و آنان را از چنبره رنج و الم رهانید و در سایه آموزههای رورتی، آنان را به ترویج اعتدال و مدارا، حمایت از تنوع و تکثر، احترام به افکار عمومی جامعه، مطلق و قدسینکردن خود و پندارهای خود، سیرت و صورتی شیطانی نبخشیدن به رقبای خود و... دعوت کنم.
تردیدی ندارم که جامعه امروز ما، سخت خسته و ملول از افراط و تفریطهای سیاسی است و بیصبرانه در انتظار تلطیف و تعدیل فضای سنگین زمخت سیاسی کنونی نشسته است. در منظر بسیاری از مردم این مرز و بوم، دگمهای ایدئولوژیک و مواضع سدید و مستحکم سیاسی، جذابیت و گیرایی خود را از دست دادهاند. در منظر آنان، بسیاری از آموزهها، هنجارها، ارزشها، ایستارها، آرمانها، مرامها و باورهای منجمد و متصلب، در حال ذوبشدن و فروریختن هستند و در نزد آنان، رادیکالیسم سیاسی و مرامی، مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داده و اعتدال و میانهروی سیاسی جایگزین آن شده است. بنابراین، تردیدی نداریم که در انتخاباتهای پیشاروی، اگر اراده مردم بر مشارکت تعلق گیرد، یار دبستانی بسیاری از آنان، هویتهای فردی و جمعی اعتدالگرا و مداراپیشه خواهد بود.
میدانم روایت ساکنین اقالیم قدرت و سیاست روایتی دیگر است و میدانم عرصه سیاست و قدرت، عرصهای یکسره عقلانی و اخلاقی نیست و نیروهایی غریزی و نفسانی بازیگران این عرصه را مدام بهسوی لذتجویی و کامجویی از رهگذر محرومکردن دیگران از لذت و کامیابی، سوق میدهند، اما بهرغم این واقعیت، بهعنوان کلام آخر، میخواهم به آنانی که جز در شرایط نامتعادل و جز در پرتو افراطگری و حذف و طرد دیگران، توفیقی برای خود متصور نیستند، بگویم که سعادت، کامیابی و کامروایی آنان نیز در گرو اعتدال و تعادل است.
محمدرضا تاجیک
منبع : روزنامه اعتماد ملی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست