سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

نتایج اجتماعی - سیاسی پروتستان‌گرایی


نتایج اجتماعی - سیاسی پروتستان‌گرایی
اساسا اومانیسم با نهضت‌های عصر اصلاح و واکنش؛ یعنی آئین پروتستان و آئین کالوین فرق اساسی دارد. لوتر و کالوین، یاکستر و ناکس، محصول فرهنگ کلاسیک اومانیسم نیستند. آئین پروتستان و نظایر آن باعث احیای تعصبات مذهبی و دینی شدند. برخلاف نظر بسیاری از محققان آئین پروتستان از آئین کاتولیک خرافی‌تر است و با نوآوری و جهان‌بینی علمی بیشتر مخالفت می‌ورزد. لوتر به نام کتاب مقدس، کپرنیک را رد می‌کرد. او بارها سخت به عقل تاخت و اعتراف کرد که مفروضات مسیحیت در برابر عقل پوچ می‌نماید. اکثر مورخان امروزی برآنند که نهضت اصلاح لوتری، از لحاظ تحول دین، اهمیت چندانی ندارد، بلکه از آن جهت که موجد جنبش‌های سیاسی و اقتصادی شد در خور توجه است. اما این نهضت در زمینه علم، پس‌رو و پس‌نگر بود و می‌خواست جامعه را به مسیحیت ساده‌ ابتدایی بازگرداند.
لوتر دانشگاه‌ها را خوار می‌شمرد و خرد را شیطانی می‌دانست. او نخستین اروپایی بود که نظر کپرنیک را رد می‌کرد. از این گذشته آئین پروتستان بر صحت و قاطعیت مطالب انجیل تاکید می‌ورزید و بیش از آئین کاتولیک که گهگاه دست به تجدید نظر و تفسیر انجیل می‌زد، علم را از پیشرفت باز می‌داشت. تنها خدمت آئین پروتستان به تجدید علم این بود که بر ضد کلیسا و استبداد آن برخاست و پرده‌‌های فریب و رویارویی مدعیان دین را دید. اعتراض و طغیان بر برخی از مقدسات دینی، وحدت دستگاه دینی را از میان برد و همه مقدسات را از اعتبار انداخت. در این اوضاع و احوال، کلیسای کاتولیک با آنکه به ناگزیر نسبت به تجدد و علم به سازش و مدار رو آورد، در مقابل آئین پروتستان واکنش نشان داد و برای دفاع از خود آماده شد به این ترتیب، نهضت اصلاح دینی و واکنش نسبت به آن، جهان‌بینی دینی را به تباهی کشید.(۱) بنابراین با این فرازهاست که نتایج بسیار نامناسب این تغییر اجتماعی و فرهنگی مذهبی روشن می‌شود. پس آنچه این اصلاح دینی را به وجود آورد دو چیز بود که مورد استقبال جامعه اروپای آن روز و امروز واقع شد.
● تکثرگرایی کلیسایی و مذهبی:
امروزه در آمریکا، صدها تشکیلات رسمی دینی وجود دارد که نه ارتدوکس هستند و نه کاتولیک رومی. که از میان اینها می‌توان گروه‌های درجه دوم و فرعی پروتستانی؛ نظیر متدیس‌ها، ‌بابتیست‌ها،‌ کلیساهای مشایخی، تجمع‌گرایان و حواریون عیسی را نام برد. حتی در بین این گروه‌های فرعی نیز تقسیمات دیگری مانند کلیسای شبانی یا مشایخی وجود دارد، که شامل کلیسای متحد مشایخی ارتدوکس و پیروان عقاید مشایخی کامبرانه، انجمن پیروان عقاید مشایخی آمریکای شمالی و دیگران را نام برد.
بنابراین کثرت‌گرایی واژه کلیدی در تفکرات پروتستانی است. کوشش در جهت پروتستان‌گرایی در آمریکا، مثل کوشش در جهت توصیف خود ایالات متحده آمریکا است. انسان تقریبا می‌تواند هرچه خواست در مورد آن‌ بگوید و تقریبا هر چیزی را هم که گفته می‌شود، می‌توان نشان داد که از یک جهت خاص غلط است و دامنه اعتقادات پروتستان‌ها، از ماوراءالطبیعه‌گرایی لوتری‌ها دست راستی شروع و تا اگنوستینیسم ( Agnosticism(لاادری‌گری) موجدین دست چپی‌ها پیش‌ می‌رود از لحاظ عبادی نیز پروتستان‌ها از پیچیدگی‌ کلیسای عالی پیروان سازمان اسقفی، تا سادگی جلسات کواکرها را شامل می‌شوند. از لحاظ وسعت دامنه احساس‌گرایی نیز، در یک طرف پروتستان‌های کف نفس و خودداری اهل تجمع و اجتماع‌گرایان به چشم می‌خورد و در طرف دیگر وفور و فراوانی معتقدین به عید پنجامه یا عید گلریزان(۲.) برخی از اعضای این جمعیت‌های پروتستان، کشیش می‌باشند.
در سراسر جهان، پیروان کلیسای متدیست‌ها در حدود ۱۸ میلیون نفر می‌باشند و بعضی از شاخه‌های فرعی مذهب پروتستان نیز کاملا کوچک هستند مثل شونلفگدر ۲۰۰ عضو و پایه آتش ۵۰۰ عضو، باتیست‌های قدری مسلک در حدود ۲۰۰ عضو و شیکرهای قدیم ۵۰۰ عضو و امروز پنج عضو، اما اکنون این سوال مطرح است که چرا این همه گروه‌های مختلف به وجود آمده؟ پاسخ بدین پرسش به شدت محصول نهضت اصلاحی پروتستان بود. در قرن هجدهم “تراجان” و “سلی” کلیسای متدیست که به عنوان یک حرکت تجددخواهی در کلیسای انگلستان آغاز شد را پایه‌گذاری کردند. اجتماعات دیگر محصول تقسیمات و جدایی‌های گروه‌های کوچک‌‌تر از دل گروه‌های اصلی‌تر است که معمولا با مکاشفه و رویای یک نفر که تعداد پیرو را به دور خود جمع کرده، آغاز شده است.(۳)
● دولت‌گرایی:
آئین پروتستان در عرصه سیاست خواستار قدرت مطلق دولت بود و از حق الهی به عنوان فرمانروا سخن می‌گفت؛ زیرا از سویی به نیروی فرمانروایان و امیران بر دستگاه‌ کلیسای کاتولیک غلبه کرده و وابسته آنان بود و از سوی دیگر با چنین دستاویزی کلیسای کاتولیک را که از حق الهی پاپ دم می‌زده به ناتوانی می‌کشید پس رهبران این آئین برای تائید نظر سیاسی خود از آرای “پولس رسول” که مبنی بر لزوم اطاعت کورکورانه بود سود جستند.
لوتر با آنکه مستقیما به دولت و سیاست کاری نداشت در این باره چنین نوشت: هیچ مسیحی نمی‌تواند به مخالفت فرمانروای خود، خوب یا بد برخیزد، بلکه باید به هرگونه بیدادگری تن در دهد. کتاب مقدس در این باره صراحت دارد که خدا فرمان داده است، در همه امور مشروع از کلانتران اطاعت کنیم و در هیچ مورد به هیچ علت به مقاومت مثبت نپردازیم. کلانتر کوچک باید از کلانتر بزرگ‌تر اطاعت کند و وظیفه انسان متعارف، صرفا به فرمان کلانتران بوده است، خداوند متعال حکام را دیوانه گردانیده است، اما به ما فرمان داده که فرمان ایشان را بپذیریم و هرکس که مقاومت ورزد، لعن خواهد شد.(۴) لوتر در جایی دیگر می‌گوید: من همواره در جانب کسی خواهم بود که شورش را تحمل کند هرچند که چنین کاری ظالمانه باشد و با کسی مخالفت خواهم کرد که سر به شورش بردارد هرچند که چنین کاری عادلانه باشد و اگر در مقابل فرمان صریح خدا سخن از حقوق خود بگوییم هم از تقوا دور است و هم از منطق(۵) و در بسیاری از منابع دیگر نیز همین طور سخن گفته شده است.(۶)
محسن آلوستانی‌مفرد
پی‌نوشت‌ها:
۱- تاریخ اندیشه اجتماعی، ص ۳۷۰-۳۶۸
۲- جهان مذهبی، ص ۷۷۶-۷۷۵
۳- همان، ص ۷۷۷
۴- تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص ۲۵۷
۵- تاریخ اندیشه اجتماعی، ص ۳۷۴
۶- تاریخ تمدن، ج ۲،‌ص ۷۲
منبع : روزنامه رسالت