چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
دفاع از عفت
اگر دلائلی به نفع عفت وجود دارد شایسته است که آنها را برملا نمود. برای عده زیادی این مطلب منحصرا مربوط به اخلاق و دین است. با وجود این نوعاادعا میشود که روش جنسی به هیچوجه مربوط به اخلاق نیست.
این گفته به تعداد بیشماری جوان همهگونه موقعیتبرای این که «هر کاری دلشانبخواهد بکنند» میدهد و این خود تقریبا همیشه از انحراف اراده نتیجه میشود.
جوانان بدون این که به اندازه کافی مطلع شده باشند و بدون شناسائی واقعی همهجوانب امر هر کاری دلشان بخواهد میکنند. آنها میگویند همه این کار را میکنند واضافه مینمایند که یک مقدار آزادی در رفتار جوانان حتی آزادی کامل آنها مطلقانتیجه بدی نخواهد داشت!.
جوانان که بدین ترتیب به اشتباه انداخته میشوند ممکن استبه خود اجازه اعمالیرا دهند که قریب به یقین اثرات پیوسته در روی زندگی دختران جوان سیهروزی که دراین قبیل ماجراها کشیده میشوند داشته و از هر ده دفعه نه مرتبه به تعادل روحی وجسمی آنها لطمه خواهد زد.
فراموش نکینم که آزادی در این اعمال گرچه عادی هم باشد، حکم قاعده و قانونندارد، بلکه این عفت است که مبنا و اصل میباشد.
اجتماع، کجرویهای اخلاقی را نپذیرفته و تعمیم آنها را مجاز نمیگذارد. همهعاقلمردان مانند من، دخترانی را سراغ دارند که توجهی به این موضوع ندارند.
اینان دارای زندگی منظمی بوده و اشتغالات دیگری از قبیل مطالعه، ورزش، کارهایخانه، فعالیتهای سالم اجتماعی دارند. با وجود این نمیتوانند از استماع تبلیغاتبیش از اندازه مشعر بر بیبند و باری و حتی تجویز روابط پیش از زناشوئی خوددارینمایند.
بنابراین حق داریم که موضوع را از نزدیک بررسی نمائیم. جوانانی که میخواهنددختری را وادار به برداشتن قدم نهائی کنند، اغلب به او میگویند «چرا نه؟»موضوع را ناچیز میگیرند.
معذلک هیچ پزشک باشرفی در این مورد لاقیدی نشان نمیدهد. هیچ روانشناسی که اینموضوعها را جدا بررسی نموده باشد، آنها را با آنقدر سبکی نمینگرد. بدیهی است درهر مورد وجدان و انفعال موجب اخذ تصمیم نهائی میگردد. اما نتائج انفرادی واجتماعی این انحرافات به همان نحوی که بر کارشناسان مربوطه هویداست، باید بهاطلاع انبوه مردم برسد.
بیش از هر چیز موضوع بیماری مقاربتی و سقط جنین را ملاحظه کنیم.
آن روزی که بیماریهای مقاربتی قطعا از بین بروند یکی از خطرات اصلی معدومخواهد شد. اما از آن روز هنوز دور هستیم. در انتظار آن روز باید گفت که روابطپیش از زناشوئی خطر بزرگ سرایتبیماری را دارد. زیرا دختر جوان به میل خود برایمعاینه دکتر از این لحاظ حاضر نمیشود. تا حدی مطالبی به او میآموزند لیکن اکثراین اطلاعات دروغین است. او ممکن استباور کند که روشها یا داروهای ضدآبستنی اورا از هر پیشآمدی حفظ میکند. و معذلک آنهائی که به او میگویند «مطلقا» خطریدر این کار متوجه شما نیست، یک تصدیق نه فقط ضد اخلاق، بلکه دروغین را مینمایندکه شرائطی که عموما این نوع آزمایشها در آن انجام میشود، نادرستی دوگانه آن رانشان میدهند.
ارقام نشان میدهند که عده بهتآوری از دختران جوان اقدام به سقط جنین مینمایند.
اکثر آنها یقینا شنییدهاند که سقط جنین عمل دردناکی نیست. باید آنها صدای زنگدیگری را هم بشنوند و بدانند که هر سال صدها زن در اثر این نوع عمل میمیرند.
خطر عفونت در سقط جنین بینهایتبیشتر از خطر یک زایمان است. این را هم فراموشنکنیم در مقابل هر زنی که فدای سقط جنین میشود چندین زن گاهی برای همیشه معیوبیا عقیم میشوند. به علاوه فقط نباید موضوع را از نظر پزشکی مورد توجه قرار دادسقط جنین نتائجخطرناک روحی نیز به بار میآورد.
دختران جوان در معرض خطر حفظ خاطره وحشتناکی شاید برای همیشه از این عمل،همچنین تاسف بسیار دردناک از دست دادن نوزاد میباشند. در حین یک زایمان دردناکممکن استیک زن به تلخی از تجربهاش تاسف بخورد لیکن بعدا رنجهایش به واسطهمحبتبه فرزند، رضایتشوهر و احترام اجتماع جبران خواهد شد. زن بیشوهری کهمرتکب سقط جنین میشود برای جبران محرومیتش نه فرزند دارد نه شوهر و ممکن استاین محرومیتبه آسانی به کینه نسبتبه مردی که دوست داشته، تبدیل گردد.
شاید همیشه از مردان ترسان بماند.
اما دلائل به نفع عفتداری اگر روی بیم از عواقب باشد نه ریشهدار و نه موثرخواهد بود. پس دلائلی که ارزش اختصاصی آن را توجیه مینمایند، کدامند؟
ذیلا نظریات زن جوانی که قبل از زناشوئی ماجرای عشقی داشته مینگاریم:
درباره زیانهای محرومیت زنی که از اجرای میل طبیعی عشقی امتناع دارد خیلیحرفها میزنند. به عقیده من این ناراحتی نامعلوم بالمقایسه با حرومیت زنی که عشقرا خارج از ازدواج جستجو میکند هیچ است.
برای اولین بار در زندگیش او تصویر عشق زناشوئی را مشاهده میکند و با احساسشکست میفهمد که برای او تصویر دیگر شاید هرگز واقعیتی نخواهد داشت. او ایناحساس را دارد که در دام گیر کرده و یک نابودی حس مینماید که فقط زنی که در اینمرحله قدم گذارده باشد، میتواند بسنجد. این درگیری سایه شومش را بر تجربهای کهامید بود همهاش روشنی و آزادی باشد، میاندازد.
خیلی چیزها میشود به این مطلب اضافه نمود. یک تجربه پیش از وقت و اتفاقی اغلبرخوتی تولید مینماید که عشقی را که دختر جوان خواهد توانست در موقع بلوغ دریابدضایع میکند. خیلیها به خود میبالند که هرگز از حد «نوازشهای چندی» تجاوزنکردهاند بدون این که تصور کنند که به این ترتیب هم به طور وحشتناکی خیلی دوررفتهاند و به علاوه این کیفهای ناقص آنها را در معرض از دست دادن تعادل قرارمیدهد.
در کجا باید متوقف شد؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست. اما هر دختر جوانیمیتواند بین یک بوسه فقط احساساتی که بیان یک عشق جوان استبا یک ماجرای جنسیفرق بگذارد. او میتواند این امر را تا مدتی که واکنش عادی دارد، دریابد و دراین باره نمیتوان اثر مشروب رانادیده گرفت.
الکل شهوت را بر میانگیزد و در اغلب موارد محرک شناخته شده است.
دختر جوانی که مشروب خورد خصوصا که عادت به آن نداشته باشد مطلقا مسلط برقضاوت یا رفتارش نیست.
اگر همچنانکه گفته میشود دختر جوان تا آخر هم برود در معرض چه خطری خود راقرار میدهد؟
عفتیک مجموعهای است که عوامل مختلف در آن بهم آمیختهاند.
شم اخلاقی، سلسله اعصاب، تمام بدن. آیا دختر جوان میتواند دریابد که چهتغییرات عمیقی ممکن است این مجموعه در نتیجه چند لحظه بیخودی بنماید؟ درحالی کهخود را تسلیم نموده شم اخلاقیش را از دست داده.
بدیهی است او میتواند باور کند که شم اخلاقی ندارد. معذلک وزن عظیم ملکاتموروثی و عشق شاعرانه و رویائی روی او سنگینی مینماید اگرچه عقیده مذهبی معینیهم نداشته باشد. به اینجهت است که عدهای از دختران جوان نمیتوانند در این قبیلتجربیات پیش از وقت از احساس گناهکاری که هرگز آنها را رها نخواهد کرد، احترازنمایند.
بیبند و باریها در این زمینه انعکاس خطرناکی نیز روی سلسله اعصاب دارند. اینقبیل روابط که پنهانی صورت میگیرد کمتر یک محیط مطمئن و آسایشدار دارند.
پناهگاهی به دست میآورند ولی هرگز منزلی ندارند. چون در نگرانی و بیم انجاممیشوند تولید فشار عصبی غیر عادی میکنند. عواقب وخیمی که ممکن است این تجربیاتروی سلسله اعصاب یک دختر جوان که قبلا فوقالعاده تحریک شده، داشته باشند; سنجشناپذیر است.
عموما این را قبول دارند که عقده جنسی برای غالب مردم بد است و این دلیل رابه عنوان لزوم چشمپوشی از بیبند و باری عرضه میدارند. ولی عکس آن نیز صادق است.
نتیجه این آزادی ادعائی که آن قدر برای آن تبلیغ میشود نیز محدودیت است. ورودبعضی امکنه برای بیبند و بارها ممنوع است.
در ابتدای کار ممکن است اختفا جنبه شرکت در جرم لذتبخشی را داشته باشد. لیکنجرثومههای تلخکامی را در بر دارد و دختر جوان از این که خود را مجبور میبیندپنهان نماید و در حاشیه اجتماع زندگی کند، عموما رنج میبرد. بدیهی است مرد و زنجوان میتوانند ازدواج نمایند. اما در این قسمت اشکالاتی وجود خواهد داشت زیراباید مسوولیتهائی به عهده گیرند، بهم خو گیرند زندگانی زناشوئی را تحمل کنندبدون این که خوشیها و مزهشناسائی همدیگر را که اینقدر لطف به این ماجرای جدیمیدهد، داشته باشند. به علاوه چون هر یک میداند که دیگری بیبند و بار است، بهنظر میرسد که حسود خواهند شد.
اگر بالعکس این رابطه همانطوری که محتمل است، دیر یا زود بریده شود این امرشاید برای مرد جوان که به شکارهای دیگری خواهد پرداخت نتیجه سوئی نداشته باشدولی برای زن جوان عواقب شومی خواهد داشت و عذابهای روحی حسادت، ناکامی و یاس به او رو خواهند آورد.
این قطع رابطهها با احساس حقارتی که دنبال دارد اکثرا موجب لغزش زن در سراشیببوده و او را از ماجرائی به ماجرای دیگر خواهد کشانید.
زنی که در این طرز زندگی برقرار میشود، عموما از زیبائی و جذابیتخود شکداشته و برای اطمینان خود به تجربیات متعدد و متنوع دست میزند. در مورد جوانهرزه که دائما دنبال زنان میرود نیز این مطلب صادق است. زیرا او هم میخواهدمردانگی خود را که در کنه وجودش چندان به آن اطمینان ندارد، آزمایش کند.
برای این یکی یا آن یکی اکتفا به یک تن تقریبا غیر ممکن است. عشق طبیعی لذتخود را از دست میدهد. لیکن میل به حظ بردن و جستجوی افسارگسیخته شهوترانی بههیچوجه کم نمیشود.
خیلی جالب است که گفته میشود: «در عصر ما چیزها را طور دیگری مینگرند».
ممکن است طور دیگری آنها را بنگرند. لیکن تاثیر آنها تفاوتی نکرده است. شکنیست که هر مردی ترجیح میدهد با یک دختر باکره ازدواج کند و این رجحان واقعیتیاست امروز مانند دیروز.
مردان جوان ممکن استبا طمطراق زیاد ادعا نمایند که این امر برای آنهاعلیالسویه است، لیکن آنها به این که زنی را که دوست دارند قبلا به دیگری تعلقنیافته باشد، پایبند میباشند.
همچنین حالا مانند گذشته دختران جوانی که پاکدامنیشان را قربانی میکنند شانساین که بعدها زندگانی زناشوئی سعادتمندی داشته باشند، از بین میبرند.
اگر میخواهیم که میل جنسی به شخصیت لطمه نزند، همواره لازم است که اعتماد بینطرفین ذینفع حکومت کند ولی این اعتماد متقابل عموما پس از این که آتش شهوت فرونشست منهدم میشود مگر این که به توسط مبانی اخلاقی محکم پیوند یافته باشد. اینمطلب است که باید به جوانان بیان نمود چه آنهائی که در مرحله کنجکاوی ساده بودهچه آنهائی که وضعیت دفاعی به خود گرفتهاند.
اگر پسران و دختران جوان میل ندارند از راه راست منحرف شوند و در جستجوی روشاخلاقی هستند که آنها را راهنمائی نماید باید خود را مسوول آینده و خوشبختیافراد بدانند و یقین کنند که از همه مسائلی که به آنها عرضه میشود، مساله عفتاز همه مهمتر است. بزرگان آنها باید با عبارات روشن و دلائل علمی، روحی و تاریخیکه به نفع عفت اقامه شده، به آنها اعلام دارند به نحوی که استقامتشان را در قبالبیبند و باری که دور خود میبینند تثبیت کنند.
نوشته: مارگارت کولکین بانینگ
ترجمه: مهندس ذبیحالله دبیر
ترجمه: مهندس ذبیحالله دبیر
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست