چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

بحران انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی


بحران انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی
از آنجا که صف آرایی جدیدی در صحنه بین المللی علیه منافع این ملت شکل گرفته و عامل مذهب بار دیگر می رود تا قدرت خود را در مقاومت، بسیج، اراده و برنامه ریزی ملت ایران به آزمایش بگذارد، بی مناسبت نیست که مقاطعی را که در تاریخ اسلام نقطه عطف و با اهمیت محسوب گردیده را به صورت بسیار گذرا مورد بررسی قرار دهیم:
۱ محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب؛ شورای امنیت آن زمان برای تسلیم اراده ملت مسلمان تحریم هایی را بر آن ها اعمال کرد. در این دوران مسلمانان محکوم به پذیرش قواید و مقررات قدرت هژمون گردیده و پیشرفت و بروز ظاهری اسلام متوقف گردید.
۲ صلح حدیبیه؛ در این مرحله مسلمانان به دلیل عدم وجود قدرت تعیین کننده مجبور به پذیرش صلح شدند و از گسترش و توسعه باز ماندند.
۳ غزوه احد؛ در این جنگ که بیشترین خسارات انسانی به لشکر اسلام وارد شد و نیروهای درگیر تا مرحله نابودی کامل پیش رفتند.
۴ فتح مکه؛ نیروهای مسلمان با داشتن قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی لازم پیروزی چشمگیری را به خود اختصاص دادند و گسترش اسلام به سوی ایران و رم آغاز گردید.
۵ فوت پیامبر و شورای ثقیفه؛ اولین شکست سیاسی شیعه که نتوانست نظر افراد ذینفوذ و ساختار سیاسی موجود را به نفع خود جلب کند.
۶ انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه؛ پیروزی سیاسی شیعه
۷ جنگ صفین؛ شکست دیپلماتیک نظامی شیعه از قدرت فراگیر وقت
۸ صلح امام حسن(ع)؛ نتیجه عدم توانایی شیعه به تشکیل یک انسجام تیوریک در مجموعه مسلمانان
۹ عاشورا؛ مقابله تمامیت اسلام با تمامیت کفر و شکست نظامی قطعی شیعه و آغاز فصلی جدید در مبارزات سیاسی اجتماعی و فرهنگی
۱۰ حکومت های شیعی؛ حکومت هایی که به نام حمایت از اهل بیت تشکیل شدند از جمله صفویان در ایران و فاطمیان در مصر نمودی از استفاده روحانیت شیعه از قدرت با واسطه برای توسعه تفکر و نفوذ عقیده
۱۱ انقلاب اسلامی ایران؛اولین نمود منسجم تیوریک سیاسی شیعه و جهان اسلام برای کسب قدرت سیاسی که با مخالفت و عدم علاقه غرب به رهبری آمریکا در مرحله اول و سپس شوروی در مراحل بعدی روبرو شد. اگرچه هر یک به دلیل عدم شناخت اولیه از ماهیت آن سعی در به کارگیری ابزاری از آن به صورت دیگری داشتند.
۱۲ جنگ ایران و عراق؛ تعبیری از امام خمینی برای این جنگ که امروز تمامی کفر در مقابل تمامی اسلام ایستاده است . به عبارت دیگر ایتلاف کلیه قدرت های جهانی به صورت آشکار و پنهان علیه این انقلاب و رهبری آن و تصمیم قاطع به جلوگیری از دستاوردهای آشکار برای انقلاب اسلامی که نهایتاً باید گفت که در محدوده جنگ توانستند خسارات بسیار زیادی بر ایران وارد آورند، و قدرت نظامی ایران را که می توانست عاملی برای تحکیم سیاست ها باشد را کاهش دادند.
۱۳ فوت امام خمینی؛ مارگارت تاچر طی مصاحبه ای در آن روز گفت: با مرگ خمینی بنیادگرایی اسلامی مرد . اما چنین نشد و بیداری اسلامی از ایران گذر کرد و هم اکنون قدرت در حال رشد جهان سیاست با هر نوع شاخصی که در نظر بگیریم است.
با این مقدمه و تاریخ به ارزیابی شرایط ناشی از قطعنامه فوریه ۲۰۰۶ شورای حکام که دومین صف آرایی کشورهای پرقدرت جهان علیه یکی از سیاست های جمهوری اسلامی ایران است می پردازیم. با این نگرش که هر شکست دلایلی دارد و باید با آسیب شناسی آن ها را مورد بررسی قرار داد و برطرف نمود و هر پیروزی عواملی دارد که باید آن ها را تقویت کرد و در نظر داشت که اگر عوامل لازم برای پیروزی به بلوغ خود نرسد آن پیروزی محقق نخواهد شد.
در فاصله سپتامبر ۲۰۰۵ تا فوریه ۲۰۰۶ در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی دو قطعنامه علیه ایران صادر شد که اگرچه در ماهیت همان جلوگیری از فعالیت های هسته ای ایران را دنبال می کرد اما در ظاهر تهدیدهای بیشتری را متوجه جمهوری اسلامی نموده و به اصطلاح شرایطی را آماده می کرد که ایران به عنوان اخلال گر عرصه امنیت بین المللی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع گردد. قطعاً این دو بیانیه و همگونی نظرات چین و روسیه با کشورهای غربی و آمریکا برای ایران پیروزی محسوب نمی شود و بررسی نقاط ضعف سیاست خارجی و علت عدم دستیابی به اهداف مشخص شده حتماً باید در دستور کار قرار گیرد.
●جبهه مخالف ما چه می گوید
آن ها می گویند مخالف استفاده از تکنولوژی اتمی برای مقاصد صلح آمیز نیستند. امّا ایران اعتبار امنیتی قابل قبول برای داشتن چنین تکنولوژی حساسی ندارد. صاحب نظران و روشنفکران عمده آمریکایی و اروپایی طی یک بیانیه سرگشاده برای تأثیرگذاری بر جامعه روشنفکر جهانی نظرات خود را این گونه دسته بندی کرده اند:
با توجه به سوابق مخفی کاری ایران در برنامه هسته ای خود، اگر ایران اجازه یابد که به تکنولوژی غنی سازی، حتی تحت کنترل بازرسان بین المللی، دست یابد کار پرخطری خواهد بود. زیرا ایران یک گام کوتاه تا دستیابی به تسلیحات اتمی فاصله دارد و پس از اینکه ظرفیت خود را تکمیل کرد از مقررات NPT خارج و به بازرسان نیز دستور خواهد داد از ایران خارج شوند. ایران مسلح به تکنولوژی تسلیحات اتمی بسیار خطرناک و بی ثبات کننده است و باعث خواهد شد که کشورهایی چون عربستان، مصر و ترکیه (نظریه پردازان اسراییلی می گویند حتی الجزایر و دوباره لیبی) به روند دستیابی به تسلیحات اتمی بپیوندند.
ایران اتمی سیاست خارجی تهاجمی تر اتخاذ خواهد کرد و از گروه های تروریستی حمایت نموده و حتی احتمال تجاوز نظامی به کشورهای همسایه خود را نیز در سر خواهد داشت و در نهایت تنها مقررات خلع سلاح کنونی (NPT) در معرض خطر جدی نابودی قرار می گیرد.
صاحبنظران فوق معتقدند که آمریکا و اروپا می بایست در یک اتحاد کاملاً مشخص به دنبال جلب نظر چین و روسیه باشند اما اگر این توافق صورت نگرفت موضوع تحریم ایران باید با همکاری ژاپن پیگیری شود. ایران باید در صورت دست زدن به غنی سازی یا خروج از پروتکل الحاقی و یا خروج از NPT مورد تحریم قرار گیرد. (نامه ۶۰ روشنفکر اروپایی و آمریکایی در فوریه ۲۰۰۶)
این تعابیر عیناً در نامه سرگشاده سه وزیر خارجه آلمان فرانسه و انگلستان که در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۵ در مطبوعات بین المللی انتشار یافت آورده شده است. آن ها می گویند: اگر ایران اجازه یابد که به این تکنولوژی دست پیدا کند، آسیای مرکزی و خاورمیانه که مناطق پرتحول جهان محسوب می شوند بی ثبات خواهند شد و کشورهای دیگر نیز در رقابت با ایران سعی می کنند تا به چنین تکنولوژی دست یابند و مقررات (NPT) صدمه خورده و هدف خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی که ما همگی به آن اعتقاد داریم کم رنگ خواهد شد.
آژانس بین المللی انرژی از سال ۲۰۰۲ تا سپتامبر ۲۰۰۵ شش قطعنامه متوالی با اجماع صادر نمود که همگی از ایران خواسته اند هر نوع فعالیت اتمی خود را متوقف کند. در سپتامبر ۲۰۰۵ اجماع در قطعنامه ها شکسته شد و در ۲۴ سپتامبر قطعنامه ای با همان محتوای سابق اما این بار با ۲۲ رأی موافق و ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف تصویب شد. اهمیت این قطعنامه در آنجا بود که روسیه و چین رأی ممتنع و هند به آن رأی مثبت داد.
در فوریه ۲۰۰۶ بار دیگر قطعنامه ای با ۲۷ رأی موافق و ۵ رأی ممتنع و ۳ رأی مخالف تصویب شد. نکته حایز اهمیت در این قطعنامه آن بود که چین و روسیه که وزرای خارجه آن ها در اجلاسی در لندن به همراه قدرت های غربی توافق کرده بودند که در قطعنامه فوریه آژانس از وضعیت ممتنع به موافق قطعنامه تغییر موقعیت دهند چنین کردند و ایران که احتمال کمی می داد این دو کشور با قدرت های غربی همراهی کنند و روی حمایت آن ها حساب باز کرده بود با شرایط جدیدتری مواجه شد.
محتوای همه این قطعنامه ها بدون ورود به جزییات آن در واقع درخواست از ایران برای متوقّف ساختن و صرف نظر از کلیه فعالیت های هسته ای خود حتی آن ها که در چارچوب مقررات NPT و پروتکل الحاقی مشروع و قانونی هستند، است. با این حساب بار دیگر جمهوری اسلامی به دلیل پیگیری یک مشی استقلال طلبانه، با مخالفت اکثریت کشورهای قدرتمند جهان مواجه شده است، و اگر کشوری نیز با سیاست ایران موافق یا با آن مخالفتی نداشته باشد به دلیل فشار همان کشورهای ذینفوذ مجبور به سکوت یا همراهی با سیاست آن ها می شود. و این تعبیری است از نظام بین الملل.
●نظام بین المللی
از آنجا که در بسیاری اوقات نظراتی در مورد احتمال و نحوه همراهی روسیه و چین و هند با ایران در مقابل خواست و اراده آمریکا ارایه می شود مناسب است قدری به نظام بین الملل و این مفهوم که در عصر حاضر روابط بین کشورها بر چه مبنایی استوار است و قدرت در جهان چگونه توزیع شده است پرداخته شود، اما قبل از ورود به بحث تیوریک گزیده مقاله ای از روزنامه نوویه وریبا چاپ مسکو مورخ ۱۷ ژانویه ۱۹۰۴ از نظرتان می گذرد.
دولتین روس و انگلیس در چین و عثمانی و در ایران رقابت دارند و منافع طرفین در ممالک مزبور مخالف یکدیگر است. اما در چین و در عثمانی این رقابت به سختی نخواهد انجامید به دلیل اینکه در چین منافع روسیه منحصر است به ممالک شمالی چین و حال آنکه منافع انگلیس محدود است به ممالک جنوبی چین. پس مخاطره انحطاط از این جهت در میان نیست، در مملکت عثمانی هم دولت انگلیس که نفوذ قدیم خود را ندارد بلکه آن نفوذ از انگلیس به آلمان منتقل گردیده و در آسیای صغیر آلمان با ما (روس) طرف خواهد بود نه انگلیس. اما مسیله ایران از این قرار نیست. در مدت قرون متمادیه اهتمامات کثیره دولت روس همیشه مصروف بوده است به اینکه از راهی به دریای محیط برسد. یکی از نتایج پیشرفت روس در آسیای مرکزی این است که ایران به کلی تحت نفوذ همسایه شمالی خود آمده است و به این وسیله ممکن شده است که دولت روس راهی به خلیج فارس یعنی به اقیانوس هند به هم برساند. مسیله ایران برای دولت روس مهم ترین مسیله خواهد بود و در این باب هیچ گذشتی جایز نیست و مادامی که این مسیله حل نگردد دولت روس به هیچ وجه نمی تواند اتفاق و اتحادی با انگلیس به هم برساند. دولت روس هیچ ضرری برای هندوستان نخواهد داشت و منافع دولتین روس و انگلیس به قدری با هم مخالف نیست که نتوانند اتفاق به هم برسانند و دولت انگلیس به خوبی می تواند در مسیله ایران گذشت نماید. بزرگترین دشمن انگلیس دولت روس نیست بلکه آلمان است. در هر مسیله که دولت آلمان غلبه بر انگلیس نماید این علیه نظرهای روس خواهد بود. اتفاق روس و انگلیس اسباب تسهیل پیشرفت روس در ایران گردیده و از طرف دیگر انگلیس قادر بر مقاومت آلمان خواهد شد.این نحوه تقسیم جهان به دو جنگ منجر گردید و با تشکیل سازمان ملل جهان نظامی پیدا کرد که به آن نظام دوقطبی اطلاق گردید. رقابت تسلیحاتی بین دو بلوک غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری شوروی و تلاش برای جذب هر چه بیشتر کشورهای جهان سوم رقابت اصلی دوران موسوم به جنگ سرد را تشکیل داد.
تلاش خروشچف برای بهبود روابط با آمریکا، چین را به شوروی بدبین ساخت و جدایی اتحاد شوروی و چین اولین شکاف را در نظام دوقطبی به وجود آورد. گرایش چین به آمریکا توازن قدرت را در جهان تحت تأثیر جدی قرار داد، پیروزی انقلاب اسلامی با هویتی مستقل و تأثیر بسیار واضح آن بر جنبش های رهایی بخش و خروج ایران از بلوک متحد آمریکا در خاورمیانه به تعارض در درون ساختار نظام دوقطبی دامن زد. اسلام گرایی ناشی از انقلاب اسلامی به بحران هویت در خاورمیانه دامن زد حتی بخش های مسلمان نشین شوروی تحت تأثیر قرار گرفت. تعارضات درون نظام بین الملل تشدید شد و نظام دوقطبی نتوانست دوام بیاورد.
در تعریف نظام بین المللی گفته می شود که: محیطی است که در آن همه کشورهای جهان با نظرات و عقاید و تأثیراتی که دارند در حال تعامل با یکدیگر هستند. نظام بین الملل بر اساس تفاوت درجه قدرت اعضاء آن پایه گذاری می شود و ثبات آن نیز بستگی به توان و مدیریت قدرت و نیز رضایت بازیگران اصلی به وضع موجود و قواعدی است که دارند. به عبارت دیگر نظام بین الملل بر پایه وضع موجود و توزیع قدرت در آن شکل می گیرد.
حال جمهوری اسلامی در محیطی زیست می کند که نظام دوقطبی به دلایلی که گذشت فرو پاشیده است اما نظام فعلی جهان بر چه پایه ای استوار است؟
کلیه نظریه پردازان روابط بین الملل معتقدند که نظام جدید در مرحله ابتدایی شکل گیری خود قرار دارد. نقش ها و رفتارهای کشورها هنوز حالت الگو و سازمان یافته به خود نگرفته است. به عبارت تخصصی تر بازیگران از آزادی عمل وسیعی برخوردارند و رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند. اما رفته رفته با شکل گیری ساختار این آزادی ها محدود می شود.
از سال ۱۹۹۱ و با فروپاشی شوروی، نظام دوقطبی پایان یافت و نظام بین الملل در دوران انتقال به دوران جدید به سر می برد. اینکه چه اصول و قواعدی حاکم خواهد شدی بازیگران اصلی چه کسانی خواهند بودی و نقش هر بازیگر به عنوان قطب قدرت یا آنگونه که آمریکا می خواهد در سلسله مراتب قدرت چه خواهد بودی همه موضوع اصلی و با اهمیت هستند.
یکی از نظریه پردازان روابط بین الملل به نام "استانلی هافمن" اعتقاد دارد که جهان کنونی با جهان دوران سرد هیچ شباهتی ندارد. در این جهان بازیگران انواع مختلفی از قدرت را دارا خواهند بود. از نظر نظامی روسیه، از نظر اقتصادی و مالی ژاپن و آلمان، از نظر جمعیتی چین و هند، از نظر اقتصادی و نظامی آمریکا بازیگران نظام را تشکیل می دهند.
"کیسینجر" نظام بین الملل را در دوران انتقال خود متشکل از شش قدرت عمده می داند: آمریکا، اروپا، چین، ژاپن، روسیه و هند. که همگی مقهور قدرت نظامی و اقتصادی و رهبری آمریکا هستند. بر همین مبنا جرج بوش (پدر) نظام جهان را به صورت سلسله مراتب تعریف کرده که بر آن اساس آمریکا با داشتن قدرت نظامی و اقتصادی کاملاً فایق بر دیگران و توانایی رهبری شایسته و طیف وسیعی از محققان و دانشمندان قدرت هژمونیک بوده و کشورهای دیگر بر مبنای سیاست های اتخاذ شده وی و چالش های تعریف شده توسط او باید تنظیم شوند.
این تعابیر از سال ۱۹۹۱ تاکنون توسط دولت مردان آمریکایی به دفعات بیان شده و در بسیاری موارد آن را اعمال کرده اند. طرح تروریسم به عنوان چالش اصلی نظام بین الملل، حمله به افغانستان و عراق و یا اعمال نظر در سازمان تجارت جهانی را می توان از نمونه های بارز این تفکر دانست.
اما بر خلاف آمریکا قدرت های دیگر جهانی علاقه ای به سلطه کامل آمریکا نداشته و در تلاش برای تأثیرگذاری بر این روند هستند. مثلاً "ژاک شیراک" رییس جمهور فرانسه قبل از حمله آمریکا به عراق می گوید: جهان دوقطبی که ما قبلاً می شناختیم از میان نرفته و جهان آینده یک دنیای چند قطبی است . یا بنا به گفته "لی پنگ" نخست وزیر چین در سال ۱۹۹۸: زمان قدرت طلبی یک ابر قدرت بر دیگر کشورها خاتمه یافته است و جهان در حال پیشرفت به سوی چند قطبی شدن است و ظرف ۱۵ سال یا بیشتر یک ساختار قدرت چند قطبی در جهان شکل خواهد گرفت.
در مورد چین علی رغم نظریه پردازی ها باید توجه داشت که چین اعتقاد دارد که برای تبدیل شدن به یک قدرت مؤثر و اول جهانی باید توان ملی را بالا برد و به این منظور باید محیط مسالمت آمیز واقعی در اطراف سرزمین خود به وجود آورد. آن ها می دانند که رشد اقتصادی آن ها دارای مضامین سیاسی و قدرت طلبانه است به همین دلیل توجه به رشد علمی و فن آوری نکته اتکاء سیاست های آن هاست.
فدراسیون روسیه نیز که خود را میراث دار شوروی سابق می داند در تلاش است تا در رده بندی نظام بین الملل و ساختار آن نقش و جایگاه درجه اول به دست آورد. اما وجود معضلات اقتصادی، وابستگی به کمک های اقتصادی غرب تا حدود زیادی جلوی این کشور را گرفته است. روسیه بعد از شکست سیاست استفاده از سرمایه غرب برای بازسازی در دوران یلتسین تغییرات قابل توجهی در روابط خود با غرب در دوران پوتین به وجود آورد و سعی کرد تا برای فایق شدن به مشکلات خود در داخل و محیط بین الملل به ایتلاف هایی با چین و هند روی بیاورد و از تک قطبی شدن ساختار نظام بین المللی به وسیله آمریکا جلوگیری کند.
از میان صاحبنظران با نفوذ ترین فردی که در تقسیم بندی جهان مسایل ایدیولوژیکی را نیز دخالت داده باید به "برژینسکی" اشاره کرد. وی معتقد است: شش منظومه قدرت در جهان در دوران انتقال وجود دارد که گاهی با یکدیگر سازش و همکاری می کنند و گاه در چارچوب روند سیاسی مستقل و در عین حال بی ثبات با یکدیگر به رقابت می پردازند. این شش منظومه عبارتند از: آمریکای شمالی، اروپا، آسیای شرقی، آسیای جنوبی، اوراسیا و مجموعه مسلمانان. وی معتقد است که به جای ظهور یک نظم نوین جهانی کشورهای صاحب قدرت و ثروت گرد هم تشکیل می شوند تا بتوانند با رقبای خود بهتر مبارزه و از منافع خود بهتر محافظت کنند.
هالستی متفکر دیگر روابط بین الملل می گوید: در نظام چند قطبی انعطاف پذیری میان بلوک ها، امکان تشکیل اتحادیه های کوتاه مدت و تغییر ایتلاف ها و احتمالاً یکپارچگی در قیاس با نظام دوقطبی بیشتر است. همچنین در نظام چند قطبی عرصه انتخاب برای اعضا یک بلوک اعم از رهبران بلوک یا پیروان، گسترده تر از نظام دوقطبی است.
حال پس از بررسی نظری نظام بین الملل سیوال این است که آیا بالاخره نظام چند قطبی شکل گرفته است یا نهی
صاحبنظران معتقدند با توجه به:
۱ علاقه اروپا به برداشتن تحریم تسلیحاتی چین
۲ موفقیت برزیل به تشکیل اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی به عنوان رقیب F.T.A.A
۳ مخالفت جدی هند با فروش تسلیحات به پاکستان
۴ مخالفت هماهنگ آلمان و فرانسه برای آموزش سربازان عراقی
۵ و در نهایت مخالفت روسیه با تروریست خواندن حماس
نظام چند قطبی تقریباً مراحل انتهایی ساختاری خود را طی می کند.
اما شاهد هستیم که آمریکا توانست جلوی لغو تحریم تسلیحاتی چین را توسط اروپا سد کند. همچنین بر مخالفت های فرانسه و آلمان در مورد نحوه آموزش سربازان عراقی تأثیر مثبت بگذارد. آمریکا هند را به عنوان شریک استراتژیک خود انتخاب و برنامه ای برای تقویت این کشور در مقابل چین را در دستور کار قرار داده است.به تعبیر برژینسکی: منظومه کشورهای مسلمان طیفی از قدرت و ثروت را در اختیار دارند اما فاقد قدرت تأثیرگذاری مشترک بر نظام بین الملل هستند. در بین این کشورها تنها ایران است که قدرت و ثروت و جمعیت را با یکدیگر داشته و می تواند به طور اصولی به عنوان نماینده این کشورها از حقوق آن ها دفاع نماید یا آن ها را در اتحادیه هایی مجتمع نماید. از این زاویه است که می توان به وضوح مشاهده کرد که بازیگران دیگر ضمن اینکه علاقه ای به حضور رقیب دیگری در مجموعه خود ندارند تلاش دارند موقعیت ایران در بین کشورهای اسلامی نیز از عامل وحدت به عامل تشنج تبدیل گردد.
در یک جمع بندی مرحله ای می توان گفت نظام بین الملل در حال حاضر مرکب از بلوکی به رهبری آمریکا شامل اروپا و ژاپن که هند را نیز متمایل به این بلوک باید در نظر گرفت و قطب هایی چون روسیه، چین و جریان اسلامی است که در تقابل با یکدیگر به صورت دو به دو و چند تایی در جهت تثبیت موقعیت خود و حذف رقیب فرعی هستند. حال در این وضعیت آرایش نیروهای جمهوری اسلامی یا باید بتواند با تشکیل بلوک اصلی کشورهای اسلامی خود بر روندها تأثیرگذار باشد یا اینکه در اتحادهای مرحله ای با عناصر دیگر، شرایط خود را برای مرحله بعدی استحکام دهد. و به هیچ وضعی نیز به صورت دایمی نگاه نکند و همه شرایطی را متغیر و در کوتاه مدت ببیند.
بررسی شرایط هند و چین و روسیه در قبال موضوع هسته ای ایران بسیار با اهمیت است، هند به ایران صرفاً به منزله تأمین کننده انرژی نظر می اندازد. از این بابت ضعیف ترین حلقه در بین کشورهای جهان سوم متمایل به ایران است. این کشور در مقابل پیشنهاد همکاری و کمک آمریکا برای تأسیس نیروگاه های اتمی و نوسازی آن ها در مقابل چشم پوشی از گاز ایران به سرعت واکنش مثبت نشان داد و علیه ایران در قطعنامه های آژانس رأی داد، چین به ایران هم از نظر سیاسی و هم از نظر تأمین انرژی نگاه می کند و می تواند نیازمندی متقابل امنیت و انرژی را برای ایران تأمین کند. اما از زاویه دیگر شاهد تلاش چین برای جلوگیری از وابستگی زیاد به انرژی ایران هستیم.
این کشور با قرارداد اخیر خود با عربستان که در آن ذخایر استراتژیک فروش نفت عربستان در خاک چین تأسیس خواهد شد می تواند ضریب امنیتی دسترسی به نفت را برای خود افزایش دهد، و نیاز کمتری به ایران احساس نماید.
از طرف دیگر چین علاقه مند نیست تا سال ۲۰۲۵ به درگیری های مصطلح جهانی بپیوندد. لذا چین رفیق نیمه راه است و باید توجه داشت که اتکاء زیاد به این کشور فعلاً بی جواب خواهد ماند. رأی ممتنع چین در مرحله اول و رأی مثبت آن ها به قطعنامه دوم نشانگر این واقعیت است.
روسیه آخرین کشور اصلی باقی مانده در حلقه قطب های مطرح جهان است که ایران می تواند به او چشم بدوزد تا خود را از مرحله ای از یک بحران خارج کند. به این موضوع می توان بیشتر پرداخت.
چه باید کرد
امام حسین(ع) در توصیه ای برای سعادت مند شدن به مواردی اشاره می کند که دو مورد آن در محیط سیاسی قابل استفاده است و بقیه جنبه فردی دارد.
۱ بردباری در سختی ها
۲ استفاده از عقل و جلوگیری از شتاب در تصمیم گیری
شرایط فعلی حاکی از آن است اتحادی از کشورهای قدرتمند حتی اگر آن را ناپایدار بدانیم در مورد نحوه برخورد با ایران به وجود آمده است. آن ها با پیش بینی رفتار ما سه مسیر را محتمل می دانند:
۱ آغاز غنی سازی
۲ خروج از پروتکل الحاقی
۳ خروج از NPT
تا به حال رفتار ما نشان داده است که پروتکل الحاقی را تحت عنوان عدم تصویب آن در مجلس متوقف کرده ایم. در مورد آغاز غنی سازی هنوز اقدام واضحی صورت نداده ایم، امّا گرایش هایی برای این امر وجود دارد. اما اعلام کرده ایم که از NPT خارج نمی شویم. اما این مواضع تأمین کننده خواست طرف مقابل ایران نیست. بنابر این احتمال دارد که علاقه مند باشند مرحله بعدی سناریوی خود یعنی احاله موضوع ایران به شورای امنیت را به طور جدی دنبال کنند. اگر موضوع به شورای امنیت احاله شود دو احتمال وجود خواهد داشت:
الف) شورا ایران را تقبیح و از ایران بخواهد فوراً فعالیت تبدیل و غنی سازی را متوقف کند و از آژانس هم بخواهد که دوباره گزارشی از برنامه اتمی ایران تهیه نماید.
ب) ایران را بر اساس بند ۷ منشور سازمان ملل به عنوان عامل بی ثباتی در صلح و امنیت بین المللی مورد بررسی قرار دهد که ۲ احتمال پیش رو خواهد بود
۱ تحریم اقتصادی بر کشوری ۷۰ میلیونی با روابط تجاری ۸۰ میلیارد دلاری و دارای صادرات نفت و گاز. شرایط ایران نشان می دهد که تحریم ها ناکارآمد بوده اما تأثیرات اجتماعی و اقتصادی بر کشور خواهد داشت.
۲ اقدام نظامی؛ اگرچه موافقت شورای امنیت با اقدام نظامی بسیار نامحتمل به نظر می رسد اما اگر قطعنامه ها ایران را تهدید به عواقب ناگوار در صورت عدم تمکین به دستورات خواسته شده کند، همان گونه که در بحث عراق صورت گرفت آن وقت احتمال اقدام یکجانبه آمریکا و کشورهای هوادارش افزایش پیدا خواهد کرد تا تفسیر مورد نظر خود را از قطعنامه ها اعمال کنند.
بنابراین تصویر و مسیرهای پیش رو از نظر مخالفین ما کاملاً مشخص است.
اتهام ایران در جهان بی اعتباری امنیتی است. دنیا از آن جهت که نظام ایران با نظم و فلسفه آن ها برای اداره جهان مخالفت می کند به او بی اعتمادند و حل این معضل چندان ساده به نظر نمی رسد. بنابراین تا تقویت پایگاه و با استفاده از فرصت هایی که برای جهان اسلام به وجود می آید باید بلوک کشورهای اسلامی را تقویت و منسجم نمود و از هرگونه برخورد احتمالی زودتر از زمان پرهیز نمود.
هر اقدامی را می توان به صورت تاکتیکی برنامه ریزی کرد و طرف مقابل را وادار کرد که در شرایط جدیدتری برنامه ریزی کند. بطور مثال خروج از NPT را با ارایه دادخواست به دادگاه بین المللی لاهه همزمان کرد. زیرا به نظر نمی رسد که طی مسیرهای فعلی در آژانس بین المللی انرژی نتیجه مثبت و مشخصی را داشته باشد. ایران می تواند از دادگاه بین المللی لاهه برای رسیدگی به بندهای خارج از عرف و ضوابط شورای حکام در قبال ایران رسیدگی کند. و به موازات آن درخواست خروج از (NPT) را به دلیل اعمال نفوذ کشورهای قدرتمند و جلوگیری از تحقق حداقل نیازمندی های تحقیقاتی ایران و استفاده صلح آمیز انرژی هسته ای بنماید. و برای حفظ اطمینان بین المللی، به آژانس نیز اجازه دهد از فعالیت های اجرایی خود بازرسی نماید. و برای این روند ۳ ۲ سال وقت دهد که اگر آژانس موقعیت ایران را عادی نشان داد به (NPT) باز گردد. تا با این دیپلماسی بتواند شرایط جدیدتری به وجود آورد و احتمال به وجود آوردن هماهنگی با قطب های مطرح نیز پیگیری شود.
خروج از (NPT) خطرناک نیست. کشورهای خارج از (NPT) که همگی دارای حتی تسلیحات اتمی هستند هیچکدام برچسب خطرناک نخورده اند. این روش توسط کره شمالی مورد استفاده قرار گرفت و علی رغم اعلام مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر عدم همکاری این کشور با مقررات آژانس، شورای امنیت فقط توصیه کرده است که کره شمالی بار دیگر به NPT ملحق شود.
روش خروج از NPT در ماده ۱۰ این مقررات آورده شده است. بر این اساس کشور عضو NPT در صورتی که منافع ملی خود را در خطر ببیند می تواند با یک ضرب الاجل ۳ ماهه از این قرارداد خارج شود، و مراتب را با ذکر دلایل خود به اعضاء و شورای امنیت سازمان ملل منعکس نماید.
خروج از NPT از زاویه مواضع همسایگان کشور مفروض، رقبا و نیز خطر درازمدتی که به صلح و امنیت بین المللی می تواند وارد کند مدنظر قرار می گیرد.
به هر صورت و با اتخاذ هر شیوه ای به نظر نمی رسد که نظام بین الملل علاقه مند باشد که کشور قدرتمند دیگری در صحنه حاضر شود مگر این که این کشور شایستگی خود را در اعمال اراده خود نشان دهد برای تحقق این امر تأمین نیازمندی های زیر ضروری است.
۱ اقناع ملی؛ جلب حمایت کلیه جناح ها و بخش های سیاسی، علمی و اقتصادی و ذی نفوذ کشور برای حمایت از این امر از طریق اقناع آن ها به دستاوردهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی استفاده از انرژی اتمی، روش فعلی تشویق و تحریک مردم عادی اگر چه پسندیده است اما بخش ناچیزی از آن سیاستی است که باید اتخاذ شود.
۲ دیپلماسی قوی با کشورهای حاشیه ایران از عربستان تا افغانستان برای کاهش حساسیت ها و توضیح سیاست ها.
۳ تلاش برای به وجود آوردن زمینه تفاهم بیشتر با چین و روسیه.
۴ جلوگیری از تحریک بی مورد کشورهایی که می توانند حتی یک رأی به نفع ما داشته باشند مثل لیبی بر اساس کارشناسی دقیق و سوابق تاریخی.
۵ طراحی سیاست های غیرمحسوس و با واسطه برای نشان دادن اراده کشور و نظام برای تحقق خواست های عادلانه خود.
۶ آمادگی لازم برای مقابله با تحریم های هوشمند مورد نظر آن ها.
ح. ملایک
منبع : روزنامه همشهری