جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

راز هیلاری راز اورست


راز هیلاری راز اورست
چه کسی برای نخستین بار پا به قله «اورست» گذاشت؟ این پرسشی بود که از روز انتشار خبر صعود «سر ادموند هیلاری» و «شرپا تنسینگ نورگای» به بام دنیا پدید آمد و تا ۳۳ سال در ذهن جهانیان دوام آورد تا اینکه با مرگ «تنسینگ» در سال ۱۹۸۶، هیلاری که تا آن روز به احترام همنورد تبتی اش سکوت اختیار کرده بود راز اورست را فاش کرد؛ «ما با هم (به قله) نزدیک می شدیم که تنسینگ طنابش را شل کرد.» هیلاری بدین ترتیب پرده از تواضع شرپای مشهور برمی دارد که چگونه به احترام دوستش خود را تعمداً پشت سر او قرار می دهد. فاتح نیوزیلندی ادامه می دهد؛ «من با ایجاد یکسری جای پا ادامه دادم. لحظه یی بعد روی محوطه یی مسطح و برفی بودم که در اطرافش چیزی جز فضای خالی نبود. تنسینگ به سرعت به من ملحق شد و ما با حیرت به اطراف نگاه کردیم. دریافتیم که به اوج جهان رسیده ایم و این لذتمان را مضاعف کرد.» این روایتی بود که هیلاری عیناً در کتاب خود با عنوان «مشاهده از قله» در سال ۱۹۹۹ از لحظه فتح اورست نقل کرد. او با خود عهده کرده بود که تا تنسینگ زنده است نگذارد کسی از راز فتح اورست مطلع شود. اما «سر ادموند هیلاری» بیش از فتح اورست به خاطر خدمات شایانش به مردم فقیر نپال شهره بود. او حتی همسر نخستش لوئیس و دختر شانزده ساله اش بلیندا را در جریان یک سانحه هوایی در نپال فدا کرد. در روز ۳۱ مارس ۱۹۷۵ همسر و دختر او که برای دیدنش به این کشور می آمدند بر اثر سقوط هواپیمایشان درگذشتند و هیلاری تا سال ۱۹۹۰ برای تجدید فراش انتظار کشید. او بیش از ۱۲۰ بار به نپال سفر کرد که آخرین مورد در سال ۲۰۰۷ بود و کمی بعد وقتی در اوان ۸۸ سالگی به قطب جنوب سفر می کرد به اطرافیانش گفت؛ «این آخرین سفر من خواهد بود.» اما هیلاری هنوز یک سفر دیگر در پیش داشت؛ «مرگ».
منبع : روزنامه اعتماد