شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

استتار - MIMIC


سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : دایمنشنز فیلمز
کارگردان : گیلرمو دل تورو
فیلمنامه‌نویس : استیون سودبرگ، ماتیو رابینز و جان سیلز، بر مبنای داستانی نوشتهٔ دانلد وولهایم
فیلمبردار : دان لاستسن
آهنگساز(موسیقی متن) : مارکو بلترامی
هنرپیشگان : میرا سوروینو، جرمی نوردم، جاش برولین، جان‌کارلو جانینی، چارلز ا. داتن، الکساندر گودوین و فرد مورای ایبراهم.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۵ دقیقه


نیویورک. ̎دکتر سوزان تایلر̎ (سوروینو) و شوهرش، ̎دکتر پیتر مان̎ (نوردم)، برای از بین بردن یک بیماری شایع در بین بچه‌ها، نژاد جدیدی از سوسک را پرورش می‌دهند که با تولید سمی کشنده، سوسک ناقل را می‌کشد. سال بعد، ̎سوزان̎ در می‌یابد که نژاد تازهٔ سوسک به طرز نگران‌کننده‌ای در حال گسترش است. کودک تنهائی به نام ̎چای̎ (گودوین) در یک کلیسای متروک این سوسک‌ها را می‌بیند و توسط آنها تا راهروهای زیرزمینی شهر هدایت می‌شود. پدربزرگش (جانینی) به جست‌وجوی او می‌پردازد. ̎سوزان̎ همراه شوهرش، دستیارش، ̎جاش̎ (برولین) و یک پلیس محلی (داتن) به راهروها می‌روند. حشره‌ای با میمیکی شبیه انسان ̎سوزان̎ را دنبال می‌کنند و ناپدید می‌شود. ̎جاش̎ در مواجهه با توده‌ای از تخم‌های حشرات کشته می‌شود. آنان پدربزرگ ̎چای̎ را پیدا می‌کنند و موقع فرار با دسته‌ای از حشرات برخورد می‌کنند. پلیس خود را قربانی می‌کند تا بقیه فرار کنند. آنان ̎چای̎ را نیز پیدا می‌کنند اما پدربزرگش کشته می‌شود. ̎سوزان̎ و ̎چای̎ فرار کرده و ̎پیتر̎ محل تجمع حشرات را با گاز منفجر می‌کند. یکی از حشرات به سراغ ̎سوزان̎ می‌رود اما با قطار تصادف می‌کند. در پایان ̎چای̎ در کنار ̎سوزان̎ و ̎پیتر̎ باقی می‌ماند.
● فیلم‌نامه را آدم‌های غریبی مثل سیلز و رابینز کار کرده‌اند، اما تأثیر زیادی از آنان در فیلم به چشم نمی‌خورد. بر عکس فیلم به مخلوطی استعاری از خون‌آشام‌های فیلم‌های قبلی کارگردان تبدیل شده است. او در این‌جا موضوع حشرات را بسط داده و حتی به آنها بُعدی متافیزیکی می‌بخشد. در فیلم قبلی اوکرون‌ها (۱۹۹۳) گفته می‌شد که ̎حشرات مخلوقات مورد علاقهٔ خداوند هستند.̎ حالا در این فیلم او قصهٔ افسانه ـ علمی وولهایم را که متمرکز بر ترس از قطعه قطعه شدن بدن انسان است، به ترس از موجوداتی تبدیل کرده که مخفیانه در کنار ما زندگی می‌کنند و از این راه جذابیتی نو آفریده است. از نیمهٔ دوم به بعد دل تورو آرام آرام به ̎فرم̎ گرائیده است. او مثل بقیه توانسته فیلمی پُر فروش بسازد اما جذابیت اصلی کارش در پرداختن به جزئیاتی فرح‌بخش است. او با ایجاد تقارن میان پیش‌فرض‌ها و حوادث غیر قابل پیش‌بینی، تأثیراتی خاص ایجاد می‌کند. مثل جائی‌که از یک بدن در حال سقوط به جای خون، ترشحی سفید رنگ بیرون می‌ریزد یا در یک نما یک هیکل ساکن به طرز وحشتناکی به یک جانور شکارگر تبدیل می‌شود. تصویر پایانی فیلم، نجات یافتگان را به شکل یک صلیب در خیابان نشان می‌دهد. دل تورو تماشاگر را وا می‌گذارد که هر طور می‌خواهد برداشت کند.


همچنین مشاهده کنید