چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
آیا فلسفه اسلامی همان فلسفه عربی است؟ (نظر هانری کربن)
●در جهان اسلام، اقوام عرب اقلیتی بیش نیستند
هانری كربن مرز بندی فلسفه عربی و اسلامی را به خوبی روشن ساخته است. او مینویسد: «ما از «فلسفهی اسلامی» (۱) سخن میگوییم و نه، چنان كه پس از سدههای میانه معمول بوده است، از «فلسفه عربی» (۲) . بدیهی است كه پیامبر اسلام، عربی از اهالی عربستان بود؛ عربی فصیح، زبان وحی قرآنی، زبان آیینی نماز، زبان و ابزاری مفهومی است كه عربان و غیر عربان از آن برای بنیادگذاری یكی از بارورترین ادبیاتهای جهان، ادبیاتی كه مبین فرهنگ اسلامی است، بهره جستند. با وجود این، معنای اصطلاحهای یك قوم با گذشتِ سدهها تحول پیدا میكند. امروزه، واژهی «عربی»، در كاربرد رایج و رسمی، به مفهومی قومی، ملی و سیاسی دقیقی باز میگردد كه نه مفهوم دینی «اسلام» با آن مطابقت دارد و نه محدودیتهای جهان آن. اقوام عرب یا عرب شده، در كلیت جهان اسلامی، اقلیتی بیش نیستند. فراگیری معنوی (۳) مفهوم دینی «اسلام» را نمیتوان به محدودیتهای مفهوم قومی یا ملی ] یعنی [ مفهومی عرفی برگردانده یا محدود كرد. برای هر شخصی كه در كشوری اسلامی و غیر عرب زندگی كرده باشد، این امر بدیهی است.
●آیا متون عربی به معنای عرب بودن نگارندگان آنها است؟
درست است كه برخی توانستهاند، و خواهند توانست، بر این نكته تأكید كنند كه اصطلاح «فلسفهی عربی» صرفاً به معنای فلسفهای است كه به زبان عربی نوشته شده باشد، یعنی این زبان عربی فصیح كه حتی امروزه نیز پیوند آیینی میان اعضای غیر عربِ امت اسلامی و نیز گروههای ملت عرب را كه هر یك دارای لهجهی ویژهی خود هستند، به وجود میآورد. با كمال تأسف، این تعریف «زبان شناختی» دقیق نیست و به هدف خود نائل نمیشود. اگر چنین تعریفی را بپذیریم، نخواهیم دانست اندیشمندان ایرانی، مانند حكیم اسماعیلی، ناصرخسرو (سدهی پنجم ق/ یازدهم م) یا افضلالدین كاشانی (هفتم ق/ سیزدهم م)، شاگرد نصیرالدین طوسی را كه همهی آثار آنان به زبان فارسی نوشته شده، چگونه طبقهبندی كنیم، البته، صرفنظر از كسانی كه از ابنسینا و سهروردی تا میرداماد (یازدهم/ق هفدهم م) و حاج ملاهادی سبزواری (سیزدهم ق/ نوزدهم م) و معاصران ما آثار خود را گاهی به فارسی و گاهی به عربی نوشتهاند. زبان فارسی هرگز نقش خود را به عنوان زبان فرهنگی (حتی زبان «آیینی»، به عنوان مثال، در نزد اسماعیلیان تَدْمُر) از دست نداده است، زیرا، اگر چه برخی از رسالههای دكارت، اسپینوزا، كانت و هگل به زبان لاتین نوشته شده است، اما آنان فیلسوفان «لاتینی» یا «رومی» نیستند».
●فلسفه اسلامی بدون عرفان، بی معنااست
كربن عمیقاً اعتقاد دارد كه بدون عرفان، نمیتوان از فلسفه اسلامی (یا به عبارت دقیقتر مورد نظر او حكمت اسلامی) سخن گفت. او میگوید: «بدون بحث دربارهی عرفان یعنی تصوف در وجوه مختلف آن، اعم از تصوف به عنوان تجربهی معنوی و حكمت نظری كه ریشه در تعلیمات باطنی شیعی دارد، نمیتوان به توضیح حكمت در اسلام پرداخت. كوشش سهروردی و به دنبال او همهی مكتب اشراقیان، ناظر به جمع میان تحقیق فلسفی و تحقق تجربهی معنوی شخصی بوده است. در اسلام، به طور خاصی، تاریخ فلسفه از تاریخ معنویت جداییناپذیر است».
پانوشتها
۱- philosophie islamique
۲- philosophie arabe
۳- oecumإ nicitإ
منبع:كانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حكمت http://www.iptra.ir
۱- philosophie islamique
۲- philosophie arabe
۳- oecumإ nicitإ
منبع:كانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حكمت http://www.iptra.ir
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست