شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

ماراتن ارشاد و مشارکت


ماراتن ارشاد و مشارکت
«جبهه مشاركت امیدوار بود تا آقای صفارهرندی در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بتواند بین این پست و سردبیری روزنامه كیهان تمایز قائل شود.» این جملات، پاسخی است كه «سعید شریعتی» عضو شورای مركزی جبهه مشاركت و از مسوولان كمیته اطلاع‌رسانی این حزب به اظهارات اخیر «حسین صفارهرندی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم ارائه داد. آنگاه كه سردبیر سابق روزنامه كیهان برای چندمین بار طی دو سال اخیر، حزب مشاركت را «فاقد صلاحیت» برای برخورداری از ارگان مطبوعاتی دانست.
● بهار تهران
مشكلات لفظی كنونی بین جبهه مشاركت و وزارت ارشاد دولت نهم ریشه در سال‌ها پیش از آن دارد كه صفارهرندی از سوی احمدی‌نژاد به‌عنوان جانشین «احمد مسجدجامعی» و «عطاالله مهاجرانی» در وزارت ارشاد منصوب شود. اگر بخواهیم نگاهی واقع‌بینانه‌تر و دقیق‌تر به این مساله داشته باشیم، می‌توان گفت كه این مشكلات از زمانی آغاز شد كه به دنبال تشكیل دولت اصلاحات، فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی كشور شاهد رشد گسترده كمی و كیفی مطبوعات مستقل و اصلاح‌طلب و نیز احزاب و گروه‌های سیاسی شد.
تنوع و تكثر عرصه رسانه‌ای و مطبوعاتی كشور در آن ایام به حدی بود كه تقریبا تمام اندیشه‌ها و نحله‌های سیاسی و فكری كشور خود را دارای تریبونی برای انتقال دیدگاه‌ها و مواضع خود به جامعه و افكار عمومی می‌دانستند و در این میان جبهه مشاركت ایران اسلامی به عنوان بزرگ‌ترین حزب مولود اصلاحات، نمایندگی بخش اعظم دیدگاه‌های فعالان سیاسی و مطبوعاتی و روزنامه‌هایی كه گفتمان اصلاح‌طلبی و جامعه مدنی ایران را در آن سال‌ها ترویج و نشر می‌كردند، بر عهده گرفت.
آن عصر در عین حال همزمان شد با ظهور و بروز نسل جدیدی از روزنامه‌نگاران وخبرنگاران ایرانی كه اكثریت آنها به دلایل مختلف از جمله هماهنگی گفتمان حاكم بر راس و بدنه جبهه مشاركت با مطالبات اجتماعی اصلی پس از دوم خرداد با این حزب همراهی و همكاری نشان دادند.
مجموع این مسائل باعث آن شد تا اكثریت روزنامه‌هایی كه پس از دوم خرداد ۷۶ میهمان خانواده‌های ایرانی شدند، نام یا حداقل یادی از جبهه مشاركت و گفتمان آن را در خود جای داده باشند.اما در این میان، سمت دیگری از ماجرا نیز وجود داشت.
جبهه‌ای كه آن روز به «جناح راست» مشهور بود و «كیهان» نماینده تمام‌عیار مطبوعاتی آن به شمار می‌آمد. تقابل اندیشه «كیهان» با دیگر مطبوعات اصلاح‌طلب بود كه به ناگاه صفحات آن روزنامه را پر كرد از القاب و عناوینی چون «زنجیره‌ای»، «ستون پنجم دشمن»، «قلم به مزدان»، «شبكه عنكبوت» و مانند اینها؛ كه همگی در رثای مطبوعات اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگاران شاغل در آن سروده می‌شدند.
هدفی كه در نهایت این روزنامه در جریان توقیف مطبوعات در بهار سال ۷۹ بدان دست یافت.جالب آنكه حتی حس مشترك روزنامه‌نگاری نیز نه‌تنها باعث آن نشد تا «كیهانیان» در سوگ این توقیف مطلبی به رشته تحریر دربیاورند بلكه استقبال و شعف این روزنامه از این اقدام به‌گونه‌ای نبود كه امكان پنهان كردن آن وجود داشته باشد و البته مسوولان كیهان هم هیچ اصرار و علاقه‌ای به پنهان كردن این شعف نداشتند. جبهه مشاركت و تعداد زیادی از مسوولان و اعضای آن در تمام آن دوران و در كنار مطبوعات اصلاح‌طلب و مستقل، از تشكل‌هایی بود كه هرگز از لطف و محبت كیهان بی‌نصیب نماند.
● از توپخانه به بهارستان
این كشاكش ادامه داشت تا مقطع انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری و پیروزی «محمود احمدی‌نژاد» در آن. اتفاقی كه شوك بزرگی بود برای نه‌تنها احزاب و تشكل‌های اصلاح‌طلب و مستقل كه حتی بهتی عظیم بود برای راستگرایان سنتی و انقلابی. در پی انتخاب احمدی‌نژاد انتخابی دیگر هم رخ داد: ریاست «حسین صفارهرندی» بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سخنان صفارهرندی در جلسه اخذ رای اعتماد از مجلس هفتم این‌بار به‌گونه‌ای دیگر جالب می‌نمود: «یكی از اصلی‌ترین برنامه‌‌های وزارت ارشاد تحت مدیریت من، اعطای مجوز ارگان مطبوعاتی به احزاب كشور است.»
وعده‌ای كه آنگاه كه در كنار سابقه و دیدگاه او در «كیهان» قرار داده شد چندان از سوی احزاب بی‌تریبون و روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب جدی گرفته نشد. فضای مه‌آلود ایام بین سوم تیر ۸۴ تا آغاز به كار دولت نهم نیز باعث می‌شد تا صاحبنظران و تحلیلگران تنها در این مجال به ارائه تذكرات و هشدارهای كلی نسبت به خطر بازیابی قدرت جریان سانسور و حذف و محدود شدن آزادی بیان و مطبوعات در كشور بسنده كنند.
● آغاز ماراتن
در حالی كه طبق قانون فعالیت احزاب و تشكل‌های سیاسی مصوب مجلس، تمام احزاب رسمی و دارای پروانه فعالیت از كمیسیون ماده ۱۰ احزاب، حق برخورداری از ارگان مطبوعاتی و روزنامه سراسری برای انتقال مواضع و دیدگاه‌های خود به جامعه را دارا هستند، جبهه مشاركت به دنبال اظهارات وزیر تازه وارد فرهنگ و ارشاد اسلامی، درخواست رسمی خود برای صدور مجوز روزنامه «ایرانیان» به صاحب امتیازی این حزب و مدیرمسوولی «محمدرضا خاتمی» دبیركل وقت مشاركت را به دبیرخانه هیات نظارت بر مطبوعات ارائه داد. این درخواست البته با استقبال مسوولان این حزب از جمله «سعید شریعتی» از اظهارات صفارهرندی در جلسه اخذ رای‌اعتماد همراه شد كه آن روزها مسوولیت كمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشاركت را بر عهده داشت. وی در گفت‌وگویی با اعلام این خبر كه جبهه مشاركت درخواست صدور مجوز روزنامه ایرانیان را رسما به هیات نظارت بر مطبوعات ارائه كرده، ابراز امیدواری كرد تا اظهارنظر وزیر ارشاد به یك سیاست در حوزه نشریات و مطبوعات در این وزارتخانه تبدیل شود.
این امیدواری جبهه مشاركت البته پایان كار نبود چراكه شش ماه پس از این سخنان شریعتی و تشكیل چندین جلسه متوالی هیات نظارت بر مطبوعات، باز هم تكلیف روزنامه ارگان این حزب مشخص نشد و پرونده صدور مجوز روزنامه‌ «ایرانیان» توسط هیات نظارت بر مطبوعات به دلیل آنچه «عدم اجماع» اعضای این هیات بیان شد، مسكوت ماند.
● طرح ماهواره
بلاتكلیفی مسوولان جبهه مشاركت در این خصوص آنقدر ادامه یافت تا این حزب در نهایت تصمیم گرفت مانند مهدی کروبی طرح ماهواره را مطرح کند و حداقل به روزنامه دست یابد. بدینسان بود كه پس از تشكیل چند جلسه از جلسات هیات نظارت بر مطبوعات و منتشر نشدن هیچ خبری از آن كه باعث امیدواری جبهه مشاركت به صدور مجوز ارگان آن شود، این حزب به ناگاه در خبرنامه داخلی خود، اعلام كرد كه در صورت موافقت نكردن وزارت ارشاد با صدور مجوز روزنامه ارگان آن، جبهه مشاركت اقدام به تاسیس یك شبكه رادیویی یا ماهواره‌ای خواهد كرد.
خبرنامه داخلی جبهه مشاركت در مطلبی با عنوان «قضیه رادیوی حزب چیست؟» تصریح كرد كه «جبهه مشاركت داشتن روزنامه را حق خود می‌داند ولی اگر مسوولان امر این حزب را از حق قانونی خود محروم كنند، یقینا در آینده رسانه‌ای دیگر از جمله رادیو و تلویزیون در دستور كار خواهد بود» طرحی كه البته هیچ‌گاه جامه‌عمل به خود نپوشاند.
● نامه‌نگاری‌ها
این مساله پایان تكاپوی رهبران مشاركت در این راستا نبود. با بی‌نتیجه ماندن رایزنی‌ها و اعتراضات مسوولان این حزب، در نهایت این «محمدرضا خاتمی» دبیركل وقت جبهه مشاركت بود كه در واپسین روزهای كاری خود در این مسند و در آستانه دوم خرداد، نامه‌ای به صفارهرندی نوشت و در آن با انتقاد از ادعای افزایش آستانه تحمل دولت نهم كه توسط وزیر ارشاد بیان شده بود، نسبت به بلاتكلیفی این حزب برای صدور مجوز ارگان مطبوعاتی آن توسط وزارت ارشاد، اعتراض كرد.
خاتمی در آن نامه خطاب به صفارهرندی آورده بود: «علی‌القاعده جنابعالی اذعان دارید كه یكی از عالی‌ترین درجات آزادی، آزادی قلم است كه ترجمان آزادی فكر و اندیشه است. تجلی‌گاه آزادی قلم و اندیشه نیز وجود مطبوعات آزاد و غیردولتی است. تازمانی كه انتشار نشریه امتیاز تلقی شود و نه حق قانونی و عده‌ای به بهانه‌های ناموجه از آن محروم شوند، آیا می‌توان مدعی وجود آزادی شد؟»
دبیركل وقت جبهه مشاركت در ادامه نامه خود تصریح كرد: «آقای صفارهرندی! شاید امروز هیچ‌كس نباید بهتر از شما به بی‌اثری سانسور و ممیزی در حوزه فرهنگ پی برده باشد و نداند كه چاره ماندن و زیستن در عصر انفجار داده‌های اطلاعاتی، تولید و توزیع گسترده و پرقدرت اطلاعات است.امروز هر یك مخاطبی كه از وسایل ارتباط‌جمعی كشور از دست برود، كسانی مسوولند كه در برابر فعالیت سالم مطبوعاتی و رسانه‌ای دلسوزان و علاقه‌مندان به این آب و خاك مانع‌تراشی كرده‌اند. به راستی از خود پرسیده‌اید چرا حزبی كه در كلیه مراكز استان‌ها و غالب شهرهای بزرگ و مهم كشور دفتر و حوزه حزبی دارد و در چارچوب قوانین فعال است، باید برخلاف همگنان خویش از حق قانونی داشتن ارگان مطبوعاتی محروم باشد؟» وی در پایان نامه خود خطاب به صفارهرندی تاكید كرده بود: «هیچ علت قانونی و توجیه حقوقی برای عدم صدور پروانه روزنامه ارگان جبهه مشاركت وجود ندارد.
سپاسگزار خواهیم شد كه پاسخ شما را در مقام رئیس هیات نظارت بر مطبوعات دریافت كنیم. به علاوه همچنان توقع داریم كه تعهد خویش را فراموش نكنید و برای اعاده حقوق پایمال شده جبهه مشاركت به وظیفه قانونی خویش عمل كنید.» نامه دبیركل وقت جبهه مشاركت به صفارهرندی با پاسخ دیرهنگام وزیر ارشاد روبه‌رو شد.
وی دو ماه پس از آن نامه در جمع خبرنگاران پارلمانی با اعلام این خبر كه «حزب مشاركت نتوانست مجوز انتشار نشریه‌اش را از هیات نظارت بر مطبوعات اخذ كند» در بیان دلایل عمل نكردن به وعده اولیه خود در زمینه صدور مجوز روزنامه به احزاب گفت: «من تنها یك رای از شش رای این هیات را دارا هستم و اگرچه آنچه وعده دادم یك آرمان و مطلوب بود، اما من همچنان به اندازه‌ای كه بتوانم این خواسته را تبلیغ می‌كنم.» با این حال صفارهرندی نتوانست در برابر اصرار خبرنگاران، موضع شخصی خود درباره روزنامه مشاركت را پنهان ‌كند: «عملكرد این حزب به گونه‌ای است كه آن را فاقد صلاحیت‌های لازم برای داشتن نشریه می‌كند.» وی در عین حال، شاهدی هم بر این تخلف آورد: «گواه مشخص این امر آن است كه آنها در همین مدت تخلف مطبوعاتی كرده و می‌كنند. به عنوان مثال به اسم بولتن داخلی، روزنامه منتشر می‌كنند.»
● پاسخ میردامادی به وزیر ارشاد
این سخنان وزیر ارشاد و نامه‌ای كه روابط عمومی وزارتخانه مزبور در همین راستا به جبهه مشاركت ارسال كرده، واكنش متقابل مسوولان ارشد جبهه مشاركت را در پی داشت. واكنشی كه مهم‌ترین آن متعلق به «محسن میردامادی» رئیس وقت هیات اجرایی این حزب بود كه اكنون دبیركلی آن را عهده‌دار است.
وی در نامه‌ای خطاب به صفارهرندی نوشت: «جنابعالی سردبیر روزنامه‌ای بودید كه در طول دوران هشت ساله دولت اصلاحات در كنار ده‌‌ها روزنامه و نشریه همسو و در معیت شبكه‌های مختلف صدا و سیما، با هرچه در توان داشتند و نداشتند به نقد و مخالفت با دولت و مجلس اصلاحات و حامیان آن پرداختند. طرفه آنكه این اتفاق در دولتی افتاده است كه رئیس آن احساس تكلیف می‌كند كه با ارسال نامه، رئیس‌جمهور آمریكا را دعوت به رعایت حق و عدالت و آزادی و انصاف كند.»
مسوول وقت هیات اجرایی جبهه مشاركت با این مقدمه به اظهارات صفارهرندی و نامه وزارت ارشاد این‌گونه پاسخ داد: «هرگونه استدلال شما در عدم توانایی به انجام تعهد خود در برابر احزاب، آن است كه وزارت ارشاد در هیات نظارت بر مطبوعات تنها یك رای دارد و هیات نظارت بر مطبوعات دارای شخصیت حقوقی مستقل است.
اما سوال اینجاست كه اولا آیا جنابعالی به تازگی متوجه این امر شده‌اید چرا وعده‌ای داده‌اید كه توان انجام آن را ندارید؟ ثانیا و مهم‌تر از آن اینكه، آیا شما به صفت وزیر ارشاد بودن وعده‌ و شعارهایی مجزا از دولت برای خود داده‌اید یا اینكه مجموعه تعهداتی كه وزرای دولت نهم از جمله جنابعالی در برابر ملت و نمایندگان ادا كرده‌‌اند، تعهدات دولت است؟ اگر حالت اول است كه عجب ملوك‌الطوایفی خواهد شد این دولت نهم و اگر حالت دوم است كه به زعم ما اینچنین است، آیا هیات نظارت كه آرای مجموعه نمایندگان دولت و رئیس‌جمهور در آن اعم از وزیر ارشاد، وزیر علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایران برای تحقق شعار دولت و دادن نشریه به احزاب كفایت می‌كند، باز هم به همان راه می‌رود كه شما می‌گویید؟» نامه میردامادی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همانگونه پایان پذیرفت كه نامه خاتمی پایان یافته بود: «كماكان منتظر صدور مجوز انتشار روزنامه برای یك حزب قانونی توسط جنابعالی به عنوان رئیس هیات نظارت بر مطبوعات هستیم.»
نامه‌ای كه پاسخ به آن یك سال به طول انجامید. ۱۲ خردادماه جاری بود كه محمدحسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یاسوج با تكرار عین سخنانی كه در مقطع اخذ رای اعتماد از مجلس هفتم و پس از آن در تشریح دلایل عدم موافقت هیات نظارت بر مطبوعات با صدور مجوز روزنامه‌ ارگان جبهه مشاركت داشت، یادآور شد: «همه احزابی كه صلاحیت آنها تایید شده باشد می‌توانند نشریه داشته باشند.
اما حزب مشاركت بدون مجوز اقدام به توزیع سه هزار تیراژی نشریه مربوط به خود كرده كه این اقدام تخلف است.» «تخلفی» كه صفارهرندی بدان اشاره می‌كند، همان مساله‌ای است كه از نظر او و هیات نظارت بر مطبوعات، «صلاحیت» حزب مشاركت برای برخورداری از روزنامه ارگان خود را از بین می‌برد.
● فضای كنونی مطبوعاتی كشور
اظهارات جدید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شرایطی صورت می‌گیرد كه فضای مطبوعاتی و سیاسی كشور در چند ماه گذشته شاهد تغییراتی بوده است. رفع توقیف از دو روزنامه «شرق» و «هم‌میهن» و انتشار مجدد آنها، تبرئه مدیرمسوول روزنامه «وقایع‌اتفاقیه» و مواردی مانند این و نیز به جریان افتادن مجدد پرونده روزنامه «مشاركت» و «محمدرضا خاتمی» مدیرمسوول آن كه البته هنوز منجر به صدور حكم نهایی نشده است، باعث آن شده تا در مجموع آسمان عرصه ژورنالیسم ایران اندكی آفتابی‌تر شود و صاحب‌نظران و روزنامه‌نگاران نسبت به باز شدن هرچه بیشتر این آسمان در آینده امیدوارتر باشند.
اما رفع توقیف از نشریات توقیف موقت شده كه در حیطه وظایف و اختیارات قوه‌قضائیه است، یك بحث است و صدور مجوز روزنامه جدید كه در اختیار دولت است، یك بحث دیگر. بنابراین اكنون جای این پرسش جدی وجود دارد كه آیا می‌توان یك حزب سیاسی رسمی و قانونی كشور را فاقد صلاحیت برای انتشار ارگان مطبوعاتی دانست؟ و به فرض پذیرش این شرط، باید پرسید كه آیا مرجع تشخیص این مساله، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا قوه قضائیه؟‌با این حال و فارغ از هر پاسخی كه به این پرسش‌ها ارائه شود، باید اذعان كرد كه سخنان اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ماراتن مشاركت و ارشاد را به نقطه‌ای سر خط برد. همان جایی كه وی سال پیش در همین روزها گفته بود: «جبهه مشاركت صلاحیت داشتن روزنامه را ندارد.»
محمدرضا یزدان‌پناه
منبع : روزنامه هم‌میهن