سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


کاراکترهای تکراری


کاراکترهای تکراری
● گزارشی از واكنش های مختلف درباره مجموعه تلویزیونی زندگی به شرط خنده
با آنكه پخش مجموعه تلویزیونی «زندگی به شرط خنده» به كارگردانی مهدی مظلومی پس از ۷۰ قسمت همچنان ادامه دارد، محتوای آن از سوی كارشناسان رسانه مطلوب و مناسب ارزیابی نمی شود. زمانی كه خبر ساخت یك مجموعه طنز تلویزیونی دیگر به كارگردانی مظلومی در رسانه ها منتشر شد، این انتظار وجود داشت كه این اثر با دیگر ساخته های كارگردان و حتی دیگر مجموعه های طنز ۹۰ شبی متفاوت باشد و مظلومی سریالی قابل اعتنا و جذاب روانه پخش كند.
البته مظلومی در این سریال هم از لوكیشن و فضایی متفاوت استفاده كرد كه پیش از این كمتر مورد استفاده قرار گرفته بود، اما نكته مهم سطح كیفیت مجموعه «زندگی به شرط خنده» است كه با توجه به استفاده مظلومی از یك شخصیت شناخته شده كمدی و بازیگرانی كه تجربه خوبی از حضور در مجموعه های طنز دارند، این انتظار وجود داشت كه این سریال متفاوت، زیبا و تاثیرگذار باشد.
مظلومی در پاسخ به اینكه تا چه حد از تجربه ساخت مجموعه های قبلی خود استفاده كرده و برای ارتقای كیفی اثر چه تمهیدی به كار بسته، توضیح داد: «مهمترین مسئله مورد توجه ما دور بودن مجموعه از هجو و لودگی بود و اینكه بتوانیم با به كارگیری متنی قابل اعتنا، تاثیرگذار و برخوردار از ویژگی های نمایشی و تلویزیونی اثری جذاب و در عین حال سنگین ارائه كنیم. به همین خاطر به سمت استفاده از نیروهای جدید رفتیم تا به این وسیله هم به نیروهای جوان تر فرصت مطرح شدن بدهیم و هم اینكه بتوانیم شرایط تازه ای در طراحی فیلمنامه ها به وجود بیاوریم.»
هفت نویسنده ای كه به سرپرستی محسن تنابنده (نویسنده فیلمنامه «چند می گیری گریه كنی») با این سریال فعالیت خود را آغاز كرده بودند، پس از حدود ۱۰ قسمت نتوانستند به خوبی رضایت كارگردان را تامین كنند و گروه دیگری جای آنها را گرفت. این مسئله با تغییر برخی شخصیت ها و تا حدودی حال و هوای كلی اثر همراه بود، اما در افزایش سطح كیفی اثر تاثیر محسوسی نگذاشت كه البته این مسئله هم در طول داستان هر قسمت با فراز و نشیب همراه می شد.
داستان این مجموعه از جایی شروع می شود كه پیرمرد سودجویی در حالی كه دكتر افشار در ایران نیست، در خانه بزرگی كه متعلق به اوست زندگی می كند، اما به خاطر آنكه درآمدی هم داشته باشد از موقعیت سوء استفاده می كند و به خاطر جذابیت خانه، آن را به گروه های فیلمبرداری به عنوان لوكیشن اجاره می دهد، اما رفت و آمد گروه ها باعث ناراحتی همسایه ها و دردسرهای زیادی می شود. خشایار مستوفی شخصیت اصلی و ثابت سریال است و در هر قسمت از آن اتفاقی می افتد كه افراد ساكن خانه با آن درگیر می شوند.
دكتر فریدون آزما استاد دانشگاه و كارشناس امور رسانه درباره سطح كیفی مجموعه تلویزیونی «زندگی به شرط خنده» و میزان توجه این سریال به مسائل اجتماعی با توجه به تلاش سازندگان در به روز بودن آن گفت: «به نظر من اصولاً بین طنز و لودگی فاصله زیادی وجود دارد، اما برخی از برنامه های تلویزیونی به این مسئله توجه نمی كنند و گاهی مسائل به لودگی كشیده می شود. برای نمونه در همین سریال حمید لولایی به جای ارائه كمدی، لودگی می كند كه من خیلی نمی پسندم. من در حال حاضر تماشای آثار مستند و مسابقات فوتبال را به برنامه هایی همانند این سریال ترجیح می دهم. این در حالی است كه من همیشه گفته ام خنده در جامعه ما كم است، اما خنداندن نباید به هر قیمتی انجام شود. بلكه باید جایگاه و سطح مشخصی داشته باشد. من اصولاً طنزهای مهران مدیری را ترجیح می دهم. چون توجه به مسائل اجتماعی در آنها بیشتر است. هر چند اعتقاد ندارم همه برنامه های طنز تلویزیونی باید به یك شكل باشند.»
آزما تاكید كرد: «در حال حاضر چند فیلم كمدی در سینماهای تهران در حال اكران است كه با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شده اند. اما از مجموعه های تلویزیونی طنز استقبال چندانی نمی شود. دیگر اینكه «زندگی به شرط خنده» اگر از شبكه یك سیما تولید و پخش می شد، پائین بودن سطح كیفی برنامه به خاطر وسعت بیننده این شبكه كه از عامی ترین تا فرهیخته ترین افراد جامعه را دربر می گیرد تا حدودی قابل توجیه بود، اما وقتی این برنامه از شبكه پنج تولید و پخش می شود كیفیت پائین برنامه چنین توجیهی پیدا نمی كند.»
مهمترین ویژگی طنز در این است كه می تواند تلخ ترین مسائل اجتماعی را به گونه ای مطرح كند كه برای مخاطبان اصلی آن تلخ و گزنده نباشد و در عین حال تلنگری برای افرادی باشد كه به نوعی دست اندركار اصلاح این امور هستند. اما یكی از مشكلات مجموعه های طنز تلویزیونی از جمله «زندگی به شرط خنده» دم دستی بودن مشكلات مورد نظر و دیگر بیان سطحی و كم اهمیت موضوع ها است. یكی از راه حل های رفع این مشكل استفاده از كارشناسان، استادان دانشگاه و افرادی است كه در زمینه طرح و رفع مشكلات اجتماعی صاحب نظر و اندیشه هستند.
ابوالفضل آقابابا استاد دانشگاه و كارشناس امور وسایل ارتباط جمعی و رسانه درباره میزان تلاش دست اندركاران «زندگی به شرط خنده» برای طرح مسائل اجتماعی در قالب طنز گفت: «اگر مسائل اجتماعی ایران همان هایی باشد كه در این سریال مطرح می شود كه ما شرایط بسیار ناگواری داریم و بنده به عنوان جامعه شناس از این جهت كیفیت برنامه را بسیار پائین می دانم. این سریال از نظر موضوع یابی مسائل اجتماعی و پرداخت فاقد هرگونه ارزش است. من همیشه سعی كردم كه حق انتخاب را به فرزندانم بدهم، اما از فرزندانم خواسته ام از تماشای این سریال خودداری كنند.»
آقابابا در مورد سطح بازیگری و تصویرسازی «زندگی به شرط خنده» اظهار داشت: «در این سریال بازی ها و شخصیت پردازی بسیار نامطلوب است. بازیگری در قسمت خانم ها كه در دهه ۶۰ به طور كامل تعطیل شد و در دهه ۷۰ هم تا حدودی به حد متعادل و متعارف رسید، اما در سال های بعد این مسئله دستخوش مشكلاتی شد. بازیگران این مجموعه كارگردانی نمی شوند و همه به حال خود رها شده اند.»
حمید لولایی، یوسف تیموری، علی صادقی، رضا داودنژاد، سحر ولدبیگی، خشایار راد و بهنوش بختیاری بازیگران اصلی «زندگی به شرط خنده» هستند. سطح توانایی هر كدام از این بازیگران در سطحی قرار دارد كه به آسانی بتوانند نقش هایی را ایفا كنند كه مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. اما در طول داستان كمتر تغییر و تحولی در شخصیت ها دیده می شود و نوع بازی آنها با شخصیت های قبلی شان كم و بیش در یك سطح قرار دارد.
مسعود اوحدی كارشناس رسانه و منتقد و نویسنده درباره سطح كیفی این سریال و توجه آن به مسائل روز جامعه گفت: «من اصلاً باور ندارم مسائلی كه در این سریال مطرح می شود، مسائل اجتماعی و روز است. این سریال به حضور حمید لولایی و بازی او متكی است و بیننده ترجیح می دهد بازی او را تماشا كند و سایر بازیگران و شخصیت های داستان به زحمت می توانند به برقراری ارتباط با بیننده بپردازند. زمانی كه دیگر شخصیت ها تلاش می كنند به طریقی داستان را پیش ببرند، تماشای اثر برای من ممكن نیست. البته نكته اصلی این است كه اصولاً فیلمنامه های این سریال بسیار ضعیف هستند و اگر نگارش متن به دست خود خشایار مستوفی سپرده شود یا شخصی در كنار او باشد كه بر اساس ویژگی های این شخصیت، متن ها را شكل دهد، به نظر می رسد نتیجه كار قابل قبول تر باشد.»
اوحدی درباره كیفیت هنری كار می گوید: «مجموعه «زندگی به ...» از نظر هنری كاری بسیار معمولی است و هیچ چیزی برای گفتن ندارد. البته من با این مسئله هم كه كار بدآموزی دارد، به هیچ وجه موافق نیستم. چون كاملاً مشخص است كه خشایار مستوفی پیرمردی لجباز و كم سواد است و مسائلی را باور دارد كه در دنیای امروز قبول آنها سخت به نظر می رسد. سایر مسائلی هم كه در این مورد ارائه می شود، بچگانه و شوخی های بی مزه ای است كه برای مخاطب نمی تواند چندان جذاب و قابل توجه باشد.»
این در حالی است كه خشایار الوند از نویسندگان مجموعه در گفت وگو با ایلنا در دفاع از نویسندگان مجموعه می گوید: مجموعه های طنز ۹۰ شبی در ابتدا نمی توانند با مخاطب ارتباط برقرار كنند و «زندگی به شرط خنده» نیز به علت متن های ابتدایی ضعیفی كه داشت، برای مخاطب جذاب نبود، اما به سبب تغییر و تحولات پس از آن توانست به موضوع مدنظر سازندگان خود دست یابد. نویسندگان مجموعه طنز «زندگی به شرط خنده» از حرفه ای ترین افراد این ژانر هستند كه با كوله بار تجربیاتی كه از فعالیت های پیشین خود به دست آورده اند، در این مجموعه گردهم آمده اند. طنزنویسان حرفه ای كشور تعدادشان به انگشتان دست هم نمی رسد، اما همین تعداد از نویسندگان نیز نمی توانند، سوژه های مناسبی را انتخاب كرده و به كار گیرند.
قرار بود یك شبكه خصوصی تلویزیونی در دل «زندگی به شرط خنده» راه اندازی شود، اما در این فاصله برنامه «شبكه سه و نیم» به كارگردانی «داریوش كاردان» آماده پخش شد و تیم نویسندگی این مجموعه نتوانست بخش دیگری را جایگزین كند. بعد از موفقیت داستان «شب های برره» تمام مجموعه های حوزه طنز به تدریج با مردم ارتباط برقرار می كنند و خوشبختانه «زندگی به شرط خنده» نیز از این رویه پیروی كرد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید