سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
در خلوت نیاز
میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان
رمضان آمده است و عطر آسمانی سحرهای رمضان، عشق را در کالبد خسته عاشقان و عارفان جاری کرده است . خدایا! دوباره زمزمه «یارب، یارب» سحرگاهان، شور خاصی در خانه متروک دلم جاری میکند و ترنم «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک» همه تشنگان جام وصلت را بیقرار کرده است .
من در میان سیل اشک عشاق، دستهای بیپناهم را به سوی آسمان بر میدارم و دیده بر افق میدوزم . لب باز میکنم تا بگویم، اما بغضی سنگین راه گلویم را مسدود میکند و اشک در خانه چشمانم حلقه میزند .
با روحی سرگردان و جسمی فرتوت، به سوی تو آمدهام و دست نیاز به سوی تو دراز کردهام که جز تو دستآویزی ندارم . آینه قلبم را سیاهی گناه و آلودگی فراگرفته است و اسب تک تاز نفس در وجودم جولان میدهد . تو مرا آفریدی که خلیفه تو در زمین باشم و من این موجودی که شایستگی مقام خلیفهٔاللهی را دارد تا حضیض ذلتسقوط کردم ... . اکنون در چاهی سیاه و تاریک، با قلبی سرشار از گناه و آلودگی و شرمسار از افعال و کردار خود، رو به سوی تو کردم و دست طلب به سوی تو دراز کردم ... دیروز وقتی باد هوس برگ و بار درخت وجودم را بر زمین ریخت، وقتی که زمین سرسبز وجودم، در خشکسالی معنویت، به کوره راهی بایر تبدیل میشد و از کمبود آب زلال معنویت ترک برمیداشت; وقتی این تصاویر را در وجود ویران شدهام میدیدم، ندایی به من میگفت:
بیتو سرگردانتر از پژواکم در کوه، گردبادم در دشت، برگ پاییزم در پنجه باد . بیتو سرگردانتر از نسیم سحرم از نسیم سحر سرگردان، بیسر و بیسامان . بیتو اشکم، دردم، آهم ... آشیان برده ز یاد، مرغ درمانده به شب گمراهم . بیتو خاکستر سردم، خاموش، نتپد دیگر در سینه من دل با شوق . نه مرا بر لب بانگ شادی، نه خروش ... بیتو دیو وحشت هر زمان میدردم!
چه آوای خوشی بود، آن آوایی که این جام سخن را به آهستگی در کام جانم فرو میریخت و زمین تشنه وجودم حریصانه این جام را سر میکشید . ابتدا کلمات برایم نامانوس بود و گنگ! ... آخر این قلب سیاه شده در اثر گناه و طغیان، این زمین لم یزرع چه میتوانستبپذیرد؟ ... زمین لم یزرع و بایر دلم، دور شده از باران عشق الهی، در جستجوی قطرهای هر چند اندک و ناچیز از آب معرفتبود و حالا این ندا در وجود من به سخن درآمده بود و زمین حریصانه این قطرهها را میبلعید ... ندا بار دیگر جملات را برایم تکرار کرد: «بیتو مرغ درمانده به شب گمراهم» ! آسمان چشمانم به باران نشسته بود و آرام آرام مفهوم کلمات در قلبم جای میگرفت و حالا ... در این واپسین نفسهای خورشید، در این لحظاتی که شفق با آخرین قطرات هستی خورشید خونین گشته، من در حالی رو به سوی بارگاه کبرایاییات کردهام که تمامی پیکر رنجور و نحیفم را ظلمات و سیاهی سرکشی و عصیان فرا گرفته است . در سنگستان زندگی، در تلاطم خوبیها و بدیها، بلم شکسته وجودم، در گرداب نیستی و هلاکت، بیش از پیش به جلو میرفت تا به شهر غرور رسید . من شهریار شهر غرور و تکبر بودم و نخوت و آز را در مجاورت کاخ سرکشیام جای داده بودم . آنگاه که بر سریر حرص نشسته بودم و نخوت و آز برایم نغمه سرداده بودند، آن ندا در آسمان قلب زنگار گرفتهام زمزمه کرد: «یا ایهاالانسان ماغرک بربک الکریم» . سراسر وجودم به لرزه درآمده بود و پایههای نااستوار تختسلطنتم لرزید و در حال فرو پاشیدن بود . نمیدانستم به کدام سوی پناه ببرم و به کجا بگریزم که مرا امید نجاتی باشد، سرگردان و حیران و وامانده از کشاکش نفس و وجدان بودم که ندای آسمانی بار دیگر زمزمه کرد: هر گاه در تلاطم امواج زندگانی اسیر گشتی و راه به وادی نیستی بردی، قرآن بخوان . کتاب عشق را گشودم و خواندم: «ادعونی استجب لکم ...»
وجودم آرامشی یافت که تا به حال نچشیده بودم . خدای من! در دلم شوق تو، اکنون به نیاز آمدهام .
آمدهام تا قلب سیاه شدهام را با نور کبریاییات جلا بدهی و سیاهی را از آن پاک کنی . آمدهام تا کویر لم یزرع دلم را با باران رحمت الهیات به گلستانی از شور و عشق، و شوق و طراوت تبدیل سازی . آن ندا به من میگوید: درد را باید گفت ... حرف را باید زد . و من آمدهام تا دردهایم را برایتبگویم، که تو خود گفتی: صد بار اگر توبه شکستی، بازآ! آمدهام تا سینهام را که آینهای استبا غباری از غم و اندوه، پاک کنی . آمدهام، چرا که آشیان تهی دست مرا مرغ دستان تو پر میسازد ... آمدهام، چرا که هیچ کس جز تو لایق دل بستن نیست; که همه فانیاند و تو باقی! آمدهام، چرا که حالا دریافتم، دل هر کس دل نیست . آمدهام، چرا که کودک قلب من، این قصه شاد از لبان تو شنید: میتوان به درون این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت . میتوان از میان فاصلهها را برداشت . دل من با دل تو هر دو بیزار از این فاصلههاست . آری به حقیقت منم آن نیازمندی که به تو نیاز دارم . اگر از تو باز دارم، به که ندا به من میگوید: باز کن پنجره را، صبح دمید . و من پنجره شهر دلم را باز میکنم و شمیم خوش و دلنواز یادت را به اتاق تاریک دلم میفرستم . خانه سیاه شده قلبم، نفسی تازه میکشد و دستهای بیپناهم آرام آرام بالا میآید و لبانم به نام تو متبرک میشود . نامت را تکرار میکنم و هر بار که نامت را زیر لب تکرار میکنم، لبانم به لبخندی گشوده میشود و جانی تازه میگیرد! ندا فریاد بر میآورد «الا بذکرالله تطمئن القلوب» و قلب من آرامش مییابد!
خدای من! با دست نیاز آمدهام که فقط تویی آن که میبخشاید، بعد از هر گناه و تویی که میتوانی دستم را بگیری و مرا از این منجلابی که با دستخود برای جسم و جان فرسوده از گناهم درست کردهام، رهایی بخشی! در این زمان که عشق به شکوفه نشسته است، دستم بگیر که جز تو کسی ندارم و من تو را میخوانم و تو مرا دریاب که به غیر از تو مرا امیدی نیست .
در رمضان به درگاهت آمدهام، چرا که رمضان یعنی «و نفخت فیه من روحی» در کالبد خاکی انسان . یعنی حلاوت وصلی دوباره با روح پاک عاشقی و شیدایی . یعنی در جستجوی نگاه بیقرار برآمدن و آن را یافتن . یعنی آن نگاه بیقرار شدن . در پی معشوق شتافتن و ذره ذره عشق را در رگ و پی وجود یافتن!
حالا من این موجود آلوده به گناه، در این ماه مهمانی که تو میزبان بندگانی، آمدهام و کوله بار سنگین گناهم را بر درب خانهات نهادهام که تو مرا از گرداب آلودگی نجات بخشی که من «در کلبه حقیرم چیزی دارم که تو در بارگاه کبریاییات نداری من چون تویی را دارم و تو چون خود را نداری! .»
رضا ساعی شاهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست