جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
متافیزیک و چشم سوم
با نزدیك شدن منظومهی شمسی به خورشید مركزی، نیروی ادراك ذهنی انسانها افزایش مییابد. از آنجا كه در آغاز یك عصر جدید قرار گرفتهایم، تصور میشود كه بسیاری از رازهایی كه تاكنون بر انسانها پنهان بوده است، در این زمان بر همگان آشكار خواهد شد. این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق میگردد، كسانی كه نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند، از این مقوله محروم خواهند ماند.
اشراف به ابعاد دیگر جهان هستی از طریق چشم سوم میسر میشود. افراد معمولی كه فقط از چشم سر برای رؤیت استفاده میكنند، نسبت به متافیزیسینها كه از تواناییهای چشم سوم بهره میگیرند نابینا محسوب میگردند. چشم سوم یك در، یك راه و یك روزنه به سوی نور و روشنایی است. بسیاری هستند كه میخواهند دربارهی چشم سوم بیشتر بدانند. اینان طالبان واقعی دانش حقیقی هستند.
چشم سوم با اسامی مختلف خوانده میشود. از جمله: چشم دل، چشم درون، چشم دانش، چشم بصیرت، چشم شهود، چشم یگانه، چشم معرفت، چشم معرفت بین، چشم برزخی، چشم عقل، چشم فكر، چشم معنوی، چشم قلب، چشم دریا، چشم سرّ، چشم باطن، چشم باطن بین، چشم خرد، چشم برزخ ملكوتی، چشم بصیرت باطنی، چشم بصیرت مثالی، چشم بصیرت ملكوتی، چشم بصیرت نفس، چشم غیبی ملكوتی، چشم ملكوت، چشم ملكوتی برزخی، دیدهی بصیرت، دیدهی دل، دیدهی دریا، ستارهی شرق، كبوتری از ملكوت، چاكرای ششم، چاكرای پیشانی، چاكرای گورو، چاكرای آگیا، دروازهی اثیری، مركز پیشانی، مركز ابرو، مركز فرمان، نقطه سیاه، تیسراتیل، تری كوتی، تری ونی، موكتا تری ونی، جنانترا، شیوانترا، برومادهیا، برامیریها، دودالكانوال، نوكتی ساودا، آجنا و ...
چشم سوم بدان سبب گویند كه چشمهای فیزیكی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شدهاند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. در زبان انگلیسی نیز برای آن معادل همین عنوان یعنی Third eye بهكار میرود.
چشم دل، عنوانی است كه بیشتر در ادبیات و عرفان بهكار میرود. معادل عربی آن «بصرِ قلب» است كه در احادیث و روایات نیز به آن اشاره شده است. نبی گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، سید و سرور كائنات ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ میفرمایند: «نیست بندهای جز اینكه برای قلبش دو چشم است و آنها دیدنی نیستند و با آنها عالم غیب مشاهده میگردد. هر آنگاه خداوند اراده فرمود خیر بندهاش را، میگشاید چشم دلش را و میبیند آنچه غایب است از این چشمان»(عبادت عاشقانه، ص ۷۷)، همچنین سید ساجدین حضرت امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «هر كس را دو چشم سرّ و باطن است كه با آن غیبها را میبیند و چون خداوند به بندهای اراده خیر فرماید، چشمهای باطن او را میگشاید.»(سوخته، ص ۹۲)
آجنا یك كلمهی سانسكریت به معنی فرمان، سركردگی، سامان، اطاعت كردن، درك كردن و بهطور كامل فهمیدن است. دروازهی اثیری بدان سبب گفته میشود كه چشم سوم راه و دروازهی ورود به جهان اثیری ـ بخش دوم جهان هستی ـ میباشد.
چاكرا، مراكز ورود و خروج انرژی در هالهی نورانی انسان میباشد. چاكراهای اصلی ۷ عدد میباشند، كه با شمارههای یك تا هفت مشخص میشوند. چشم سوم منطبق بر چاكرای اصلی شمارهی شش است، بدین جهت به آن چاكرای ششم، چاكرای پیشانی و چاكرای گورو میگویند. محل قرار گرفتن این چاكرا در وسط پیشانی است. این چاكرا پل ارتباطی با گورو (استاد درون) میباشد.
چشم سوم ساختاری در كالبد اثیری ما میباشد. دانشمندان معتقدند كه كالبد اثیری یك تودهی حاوی حدود (چهار ضربدر ده به توان بیست و یک) ذرهی اثیر است و دورهی حیات آن بهطور متوسط حدود (ده به توان بیست و دو) سال است. كالبد اثیری با اسامی دیگری همچون كالبد لطیف، كالبد ظریف، كالبد نورانی، كالبد شفاف، كالبد ستارهای، كالبد اختری، كالبد آسترال، همزاد، پریاسپیریت، روانپوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده میشود. این كالبد در شكل ظاهری بسیار شبیه كالبد فیزیكی است. ولی نسبت به كالبد فیزیكی رقیقتر و لطیفتر میباشد. كالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلكه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» میباشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مكرم آمده است. در متافیزیك اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است كه بوجود آورندهی كالبد اثیری میباشد. (گرمی تن را همی خواند اثیر)
ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولكولها به شكل بسیار فشرده ومنقبض در كنار هم قرار میگیرند. در حالت مایع فشردگی مولكولها كمتر میشود و در حالت گاز این فشردگی بسیار كاهش مییابد، بهطوری كه گازها در یك فضا پراكنده میشوند و تمام آن فضا را در بر میگیرند. به بیان سادهتر میتوان گفت كه اثیر، یك ماهیت فراتر از گاز میباشد. به عبارت دیگر اثیر رقیقتر و منبسطتر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمتهای جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور كه گازها تمام بخشهای كرهی زمین را دربر گرفتهاند و در همه جای آن نفوذ كردهاند. كالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با كالبد فیزیكی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمیكنند. كالبد اثیری همان تصویری است كه در خواب از خودمان و یا دیگران میبینیم.
چشم سوم یك ساختار فیزیكی نیست و نباید در كالبد فیزیكی به دنبال آن باشیم، چرا كه در این كالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی كالبد اثیری و كالبد فیزیكی بر هم منطبق میشوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در كالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیكی میشود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتیمتر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ كرد. چشم سوم ماورای مكان و زمان در اندیشه است.
پس چشم سوم، ساختاری است كه وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیكی و مادی نمیباشد، بلكه متافیزیكی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فكر میكنند فقط چیزهای فیزیكی وجود خارجی دارند.
مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است
چشم سوم همان بخش پیشین چاكرای ششم است. چاكراها كانونهای انرژی در حوزهی انرژیهای ماورایی انسان (هالهی نورانی انسان) میباشند. چاكراها مسؤول تبادل انرژی بین هالهی انسان و هالهی كیهان و همچنین مسؤول متعادل كردن انرژی در سطوح مختلف هاله میباشند. هالهی نورانی انسان میدانی از انرژیهای بسیار لطیف است كه دور تا دور بدن را به صورت یك تخم مرغ احاطه كرده است. هالهی نورانی در حالت معمولی احساس و ادراك نمیشود ولی به كمك چشم سوم قابل رؤیت است.
چاكراها به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم میشوند. چاكراهای اصلی هفت عدد میباشند و در راستای مغز و نخاع قرار میگیرند. این چاكراها به ترتیب از پایین به بالا با شمارههای یک تاهفت نامگذاری میشوند. چاكراهای شمارهی یک و هفت یك قسمتی و چاكراهای شمارهی دو تا شش دو قسمتی میباشند، بهطوری كه یك قسمت آنها در جلوی بدن و قسمت دیگر آنها در پشت بدن قرار میگیرد. به عبارت دقیقتر چشم سوم دارای دو قیف انرژی (در جلو و پشت) میباشد، در هر یك از این قیفهای انرژی دو قیف فرعی وجود دارد، به همین دلیل آجنا به «گل نیلوفر» تشبیه شده است. در ادبیات و عرفانِ شرق چاكرا به «گل نیلوفر آبی» تشبیه شده است، پس گل نیلوفر سنبل و نماد چاكرا است و تعداد گلبرگهای آن بیانگر تعداد قیفهای فرعی هر چاكرا میباشد. چاكرای ششم (چشم سوم) مهمترین، شناخته شدهترین و مورد توجهترین چاكرا است.
چاكرای ششم، مركز فرماندهی ناظر بر چاكراهای دیگر و مسؤول نظارت بر ذهن است. این چاكرا، پل ارتباطی ابعاد فیزیك و متافیزیك انسان میباشد. بخش جلویی چاكرای ششم مسوؤل تجسم فكری و توانایی تجسم و اندیشه كردن است. به عبارت دیگر قابلیت تصویر سازی و درك مفاهیم ذهنی به این بخش مربوط است. این بخش همچنین فرمولبندی كردن ایدهها و ادراك نیازهای روحی و روانی را بر عهده دارد. توانایی پیگیری و اجرای طرحها و توانایی به فعلیت درآوردن افكار، به بخش پشتی چاكرای ششم مربوط میشود. به عبارت دیگر، انجام اعمالی كه سبب تجلّی مادی اندیشهها در جهان فیزیكی میگردد، بر عهده بخش پشتی این چاكرا میباشد. بهطور خلاصه میتوان گفت: بخش جلویی چاكرای ششم مسؤول طراحیِ افكار و بخش پشتی آن مسؤول اجراِ اعمال میباشد.
امروزه در اكثر ادیان، مذاهب، فرهنگها و اقوام بر اهمیت چاكرای آجنا تأكید میشود و این اهمیت به دوران ماقبل تاریخ برمیگردد. در آن زمان آجنا نقش یك حسگر روحی و معنوی را داشته است. گفته میشود كه چشم سوم در انسانهای اولیه كارایی داشته است. امروزه در انسانهای قرن جدید نیز شواهدی از عملكرد چشم سوم وجود دارد. عملكرد چشم سوم به عنوان یك چشم معنوی در اكثر فرهنگهای جهان (قدیم و جدید) دیده میشود.
چشم سوم از جمله مقولاتی است كه از ابتدا بشر با آن آشنا بوده و از آن استفاده میكرده است. از دیدگاه متافیزیك، انسانهای نخستین، اطلاعات و عملكردی بهتر از انسانهای امروزی داشتهاند.
بین كالبد فیزیكی و كالبد اثیری ارتباط وجود دارد و بر هم اثر میگذارند، این ارتباط در انسانهای اولیه بیشتر بوده، ولی در انسانهای امروزی كمتر است. امروزه تعداد افرادی كه كالبد اثیری را میشناسند و وجود آن را مستقیم ادراك میكنند، بسیار كم است. انسانهای نخستین، كالبد اثیری را بهتر میشناختند و بین كالبدهای اثیری و فیزیكی آنها ارتباط تنگاتنگ برقرار بوده است. در انسانهای اولیه، كالبد فیزیكی و عملكردهای آن از طریق تكانهها و تحریكات كالبد اثیری كنترل میگردیده است، در حالی كه امروزه بر اساس مغز و ذهن كنترل میشود.
در انسانهای قدیم، چشم سوم بهطور طبیعی فعال بوده و از آن بهره میگرفتند. به عبارت دیگر آجنا در آنها یك ارگان ماورائی فعال بوده كه بهطور روزمره از آن استفاده میشده است. این در حالی است كه در انسان مدرن هزارهی سوم، آجنا بهطور معمول یك ارگان غیر فعال و خاموش است، و فعال كردن آن مستلزم شناخت و تمرین میباشد.
به نظر میرسد كه انسانهای قدیم از علم و دانش امروزی بیبهره بودهاند، ولی در عوضِ آن بهطور مستقیم از كالبد اثیری بهرهمند میشدند. با گذر زمان ارتباط انسان با كالبد اثیری كمتر شده و بهجای آن، ارتباط با دانش اثیری برقرار گردیده است. در عصر ما ارتباط انسان با كالبد اثیری بسیار كم ولی ارتباط او با دانش اثیری بسیار زیاد شده است، و انسان تلاش فراوان برای كسب دانش از جهان اثیری دارد.
بنا بر نظر برخی از متافیزیسینها، بارزترین نمونه توجه به چشم سوم را میتوان در بین هندوان مشاهده كرد. آنها حداقل یك بار در روز آداب مذهبی را انجام میدهند، كه قرار دادن یك نقطه از پودر رنگی روی پیشانی (چشم سوم) نیز بخشی از آن میباشد، این عمل باعث تحریك و فعال شدن چشم سوم میشود. در زنان هندی این علامت بر روی پیشانی نشانه ازدواج میباشد و وجه تمایز بین زنان و دختران در جامعه هند است. در كتابهای مذهب هندو مطالب زیادی دربارهی آجنا نوشته شده است.
وقتی مسیحیان كاتولیك در برابر صلیب زانو میزنند، با انگشتان خود علامت صلیب را بر روی سینه ترسیم میكنند كه رأس این صلیب همیشه، پیشانی (چشم سوم) است. بودائیان احترام خود را نسبت به چاكرای آجنا با قرار دادن یك قطعه جواهر یا زیور گرانبها در مركز پیشانی مجسمه بودا نشان میدهند.
آرایش پیچیدهی سربندی كه سرخپوستان استفاده میكنند از پرهای رنگارنگی تشكیل شده، كه به نواری تزیین شده وصل میباشند. آرایش این سربند در اطراف مركز پیشانی حالت قرینه دارد. افرادی كه دارای تواناییهای روحی بیشتری هستند، سربندهای بزرگتر با آرایش پرزرق و برقتر استفاده میكنند. سربند مصریان قدیم در محل پیشانی دارای شكل یك افعی با سری افراشته است. در فرهنگ مصریان، افعی یك سنبل معنوی است و حضور آن در محل آجنا بر اهمیت این نقطه تأكید میكند. سربندی كه برخی از سربازان در زمان جنگ به پیشانی میبندند نیز جای تأمل دارد.
مسلمانان در نمازهای روزانهی خود به ازای هر ركعت نماز دو بار سجده میكنند و در هنگام سجده، پیشانی را بر مهر میگذارند و ذكر میگویند. علاوه بر این در اسلام از سجده (گذاشتن پیشانی بر مهر) به عنوان نزدیكترین حالت انسان به خداوند یاد شده است. همچنین از سجده در این دین الهی به كرات به عنوان صفت مؤمنان یاد شده است. در احوال بزرگان و پیشوایان دین اسلام آمده است كه ساعتهای طولانی را به سجده سپری میكردند!در اسلام، نماز، معراج مومن و سجده، محل عروج و صعود به عوالم معنا است. سجده مركز ثقل نماز، از بزرگترین عبادات و نزدیكترین، جامعترین و بهترین راه وصول به معارف الهی میباشد. سجده حجابهای بین بنده و مولا را پاره میكند. سجده نهایت خضوع و تذلّل، قلبِ عبادات، نهایت بندگی، اوج پرواز معنوی و تیز پروازی در آسمان ملكوت است. حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «سجده منتهای عبادت بنی آدم است.» (مستدرك الوسائل، ج۴، ص۴۷۲) هشتمین نور الهی حضرت امام رضا علیهالسلام نیز میفرمایند: «بیشترین نزدیكی بنده با خدا در حال سجده است.» (وسائل الشیعه، ج۴، ص۹۷۹)
سجده اعلان بندگی و عبودیت، دلیل تجلی وجود و ضامن بقای هستی است. حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «قسم به خدا از زیانكاران نخواهد بود، آن كس كه حقیقت سجده را دریابد، اگرچه در تمام مدت عمر خود یك مرتبه چنین سجده كند.» (بحار الانوار، ج۸۵، ص۱۳۶) حضرت امام خمینی ـ كه هر چه داریم وام دار زحمات اوست ـ در كتاب بسیار ارزشمند «آداب نماز» در معرفی سجده چنین میفرمایند: «و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترك خویشتن و چشم بستن از ماسوی، و به معراج یونسی ـ كه به فرو رفتن در بطن ماهی حاصل شد ـ متحقق شدن به توجه به اصل خویش بی رؤیت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤیت جمال جمیل است در باطن قلب خاك و اصل عالم طبیعت.» ایشان همچنین معتقدند كه: «سجده غشوه و صعق در نتیجهٔ مشاهدهٔ انوار عظمت حق است.» (آداب نماز، ص۳۵۶ و ۳۶۱)
سجده دارای فواید عدیدهی فیزیكی و ماورائی است كه ما از آن بیخبر و غافل هستیم ولی بر اساس شواهد و قرائن موجود به نظر میرسد كه یكی از این فواید تحریك آجنا باشد. اگر این گونه باشد، یك مسلمان حداقل ۳۴ مرتبه در روز، چشم سوم را تحریك مینماید. این در حالی است كه اگر به غیر از سجدههای نمازهای واجبِ یومیه، سایر سجدهها (سجدهی شكر بعد از نماز، سجدههای نمازهای مستحبی و ...) را نیز در نظر بگیریم، تحریك آجنا توسط یك مسلمان بیش از ۳۴ مرتبه در شبانه روز خواهد بود.
انطباق محل سجده (پیشانی) با مكان چشم سوم (پیشانی)، ارتباط هر دو با مسائل ماورائی و معنوی، بیان «ذكر» در سجده و بیان «مانترا» برای تحریك آجنا، فشار فیزیكی بر پیشانی به هنگام سجده و اثرات ماساژ و فشار بر پیشانی برای تحریك چشم سوم، سجده بر مهر از جنس خاك و استفاده از خاك، به عنوان منبع انرژی برای تحریك آجنا، گذاردن كافور بر پیشانی مرده و استفاده از كافور برای تحریك چشم سوم در متافیزیك و ... همه نشان از ارتباط این دو مقوله (سجده و چشم سوم) با یكدیگر دارد.
با اوصافی كه پیرامون كمیّت و كیفیّت سجده و ارتباط آن با چشم سوم گذشت، اثبات میشود كه در بین تمام ادیان و سیستمهای معنوی، اسلام بیشترین توجه را به چشم دل داشته و تحریك آن به منظورهای معنوی را مد نظر دارد. نویسنده این كتاب افتخار دارد كه ضمن كشف مورد مذكور، با فخر و سربلندی این مطلب را به جهانیان اعلام كند.
چشم سوم مهمترین گیرنده در كالبد اثیری است و كاربردهای فراوان دارد. اهمیت و كاربردهای آجنا در كالبد دوم مانند اهمیت و كاربردهای چشم فیزیكی در كالبد اول است. ۹۰% ادراكات فیزیكی از طریق چشم فیزیكی به كالبد فیزیكی منتقل میشود، و فقط ۱۰% ادراكات از طریق چهار حس دیگر دریافت میشود. پس اگر بینایی تعطیل شود، ۹۰% ارتباط شخص با محیط نیز تعطیل میگردد. به همین ترتیب بخش اعظم ارتباط انسان با عوالم ماوراء، موجودات ماوراء و پدیدههای ماورائی از طریق چشم سوم است، هر چند كه انسان علاوه بر بیناییِ باطنی دارای گیرندههای ماورائی دیگری نیز میباشد، ولی اهمیت گیرندههای دیگر از چشم سوم كمتر است. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «هرگاه دیدهٔ بصیرت كور باشد نگاه چشم سودی ندارد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۷۳۰) همچنین پیامبر گرامی اسلام ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ میفرمایند: «كور آن نیست كه چشمش نابینا باشد، بلكه كور آن است كه دیدهٔ بصیرتش كور باشد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۷۳۵)
حضرت آیت الله العظمی مكارم شیرازی در تفسیر نمونه مینویسند: «در حقیقت آنها كه چشم ظاهر خویش را از دست میدهند، كور و نابینا نیستند و گاه روشندلانی هستند از همه آگاهتر، نابینایان واقعی كسانی هستند كه چشم قلبشان كور شده و حقیقت را درك نمیكنند.» ایشان همچنین از پیامبر گرامی اسلام نقل قول میكنند كه فرمودهاند: «بدترین نابینایی، نابینایی دل است.» ویا فرمودهاند كه: «نابیناییترینِ نابیناییها، نابینایی دل است.» (تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۳۰)
علامه سید محمد حسین طباطبایی ـ رحمه الله تعالی علیه ـ در تفسیر شریف المیزان فرمودهاند: «حقیقت كوری همانا كوری قلب است نه كوری چشم، چون كسی كه از چشم كور میشود باز مقداری از منافع فوت شدهی خود را با عصا یا عصاكش تامین میكند، و اما كسی كه دلش كور شد، دیگر بهجای چشم دل چیزی ندارد كه منافع فوت شده را تدارك نموده، خاطر را با آن تسلیت دهد.» (ترجمه المیزان، ج۱۴، ص۵۴۹) ایشان همچنین در جای دیگری از المیزان مینویسند: «مراد از كوری آخرت كوری چشم نیست، بلكه نداشتن بصیرت و دیده باطنی است، و همچنین مقصود از كوری دنیا هم همین است.» (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۲۳۲)
● عملكردها، فعالیتها و وظایف چشم سوم
چشم سوم پل ارتباطی فیزیك و متافیزیك، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است.
چشم سوم پلی برای رفتن به فراسوی ابعاد مكان و زمان میباشد. بُعد فیزیكی ما ـ جسم ـ مقید به بُعد مكان و زمان میباشد، به این معنی كه وقتی جسم ما در زمان حال است، دیگر نمیتواند همزمان در گذشته و یا در آینده باشد. یا وقتی جسم ما در یك مكان است، نمیتواند همزمان در مكان یا مكانهای دیگر باشد. این محدودیتها برای ابعاد متافیزیك وجود ما مصداق ندارد. پس انسان میتواند از طریق چشم سوم به ماورای بُعد مكان و زمان سفر كند. در اصل میتوان با كمك آجنا به مكانها و زمانهای دیگر در عالم فیزیكی و حتی در عوالم دیگر اشراف پیدا كرد. فخرالدین عراقی چنین بیان میدارد كه:
گشت بیدار چشم دل، چو مرا عالم از پیش جسم و جان برخاست
آجنا دریچهی ورود به جهانهای ماوراء و شاهراه حیاتی برای رسیدن به جهانهای دیگر میباشد؛ به عبارت دیگر چشم سوم سرآغاز ارتباط انسان با جهانهای معنوی است. چشم سوم مناسبترین مكان برای این كار در افراد اهل علم و دانش میباشد. پس میتوان گفت، آجنا پلی بین سطح فیزیكی و سطوح معنوی است و راهی برای دستیافتن به واقعیتها و تواناییهای جهانهای دیگر میباشد.
حضرت آیت الله جوادی آملی ـ كه خداوند ایشان را محفوظ نموده و بر توفیقات ایشان بیفزاید ـ در كتاب «حكمت عبادات» در بحث عالم مُلك و ملكوت میفرمایند: «ملكوت یعنی باطن و مُلك یعنی ظاهر. آنجا كه سبحان است، جای ملكوت است (فسبحان الّذی بیده ملكوت كلّ شیء) و آنجا كه سخن از مُلك است جای تبارك، (تبارك الّذی بیده الملك). بین ملك و ملكوت مثل ظاهر و باطن فرق است. او همگان را دعوت كرده كه سری به باطن عالم بزنید و خود را ارزان نفروشید. نه به خود اعتماد كنید و نه به دیگران. راه رسیدن به باطن عالم را راهیان و واصلان این راه تبیین كردهاند.» در جای دیگری از همین مبحث ایشان میفرمایند: «كسی كه به عالم ملكوت آشنا شد از آنجایی كه ملكوت یقین آور است، دیگر مردّد نیست و در هیچ امری شك ندارد.» (حكمت عبادات، ص۵۶) ایشان همچنین معتقد هستند كه از طریق عبادات دینی میتوان به ملكوت راه یافت؛ «حكمت عبادتْ راه پیدا كردن به ملكوت است. و مشاهده ملكوت با یقین همراه است و چیزی در عالم گرامیتر و گرانتر از یقین نیست. خدا این یقین را به افراد خاصی اعطا میكند نه همگان.»
حضرت امام خمینی سلام الله علیه در شروع كتاب نفیس آداب نماز میفرمایند: «... متحیّرانی هستیم كه چون كرم ابریشم از سلسلههای شهوات و آمال بر خود تنیده و یكسره از عالم غیب و محفل انس چشم بریده؛ جز آن كه از بارقهٔ الهیّه چشم دل ما را روشنی بخشی...» (آداب نماز، ص۱)
تیسراتیل محلی برای دریافت ادراكات فراحسی، الهام، اشراق، كشف و شهود میباشد. آیت الله ممدوحی در توضیح یكی از عبارات علامه طباطبایی مینویسد: «اگر كسی چشم باطنش باز شود امكان ندارد از شهود ظاهری پی به مشهود باطن نبرد» (طریق عرفان، ص۴۴) هاتف اصفهانی با اشاره به همین مضامین میگوید:
چشم دل باز كن كه جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
چشم سوم در مباحث عرفانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. آجنا در مباحث عرفانی به چشم دل معروف میباشد و بسیاری از تجارب عرفانی به وسیلهی چشم دل كسب میگردد؛ به عبارت دیگر چشم دل محلی برای رؤیت تصاویر و كسب تجارب معنوی و عرفانی میباشد. فخرالدین عراقی دراینباره چنین سروده است:
دیده ادراك او ناظر احكام لوح چشم دل پاك او مشرق امالكتاب
دانشمند بزرگ و عالم متقی، استاد شیخ حسین انصاریان ـ كه خداوند بر طول عمر و توفیقات ایشان بیفزاید ـ در كتاب ارزشمند و گرانبهای «تفسیر جامع صحیفهٔ سجادیه» چنین مینویسند: «در صورتی كه ظاهر به آداب شریعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ایمانِ كامل منور گردد، چشم دل برای دیدن حقایق باز میگردد، و هر قلبی به تناسب قدرت و قوتش به تماشای جلال و جمال و عظمت و جبروت موفق میشود.» (ج۱، ص۱۳۳) ایشان همچنین متذكر میشوند كه: «هر قلبی را در توجه به حضرت او و درك حقایق ایمانی ظرفیتی است كه برابر آن ظرفیت، قبول كنندهٔ نور جمال است؛ چنانچه بیش از قدرت طلب شود به آن طلب پاسخ ندهند، كه پاسخ به طلب خارج از توان و قوت قلب، مساوی به باد رفتن هستی است، چنآنكه درآیهٔ ۱۴۳ سورهٔ مباركه اعراف، به این معنا بهطور صریح اشارت رفته است، و در این زمینه مفسر بزرگ قرن و عارف عالیشأن در تفسیر المیزان توضیحی عالمانه داده است.» (ج۱، ص۱۳۵)
مفسر كبیر قرآن علامه سید محمد حسین طباطبائی در تفسیر شریف المیزان روایتی را نقل میكنند كه حضرت امام صادق علیهالسلام در جواب سوال «ابی بصیر» فرمودند كه: مومن در قبل از دنیا، در دنیا و در قیامت خدا را میبیند، ابی بصیر خطاب به امام عرض كرد آیا اجازه دارم این مطلب را از قول شما برای دیگران نقل كنم؟ حضرت فرمودند: نه، برای اینكه هر كسی معنای این گونه مطالب را نمیفهمد آن وقت مردمِ جاهل گفتارت را شبیه به كفر میپندارند، و نمیفهمند رؤیت به قلب غیر از رؤیت به چشم است. همچنین ایشان از نهجالبلاغه نقل قول میكنند كه حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «دیدگان او را (خدا) به رؤیت بصری ندیده، ولیكن دلهاست كه او را به حقیقت ایمان دیدار كرده است.» علامهٔ طباطبائی همچنین به نقل از حضرت امام رضا علیهالسلام مینویسند كه: «رسول خدا هر وقت در مقام بر میآمد كه با چشم دل پروردگار خود را ببیند خداوند او را در نوری نظیر نور حجابها قرار میداد و در نتیجه هر چه در آن حجابها بود برایش روشن میشد.» ایشان همچنین مینویسند كه «محمد بن فضیل» از امام ابیالحسن علیهالسلام پرسید آیا رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پروردگار خود را میدید؟ امام فرمودند: آری با دل خود میدید. (ترجمه المیزان، ج۸ ، ص۳۴۱، ص۳۴۰ و ص۳۴۳)
نگاه كردن به ذات پاك پروردگار، با چشم دل و از طریق شهود باطن امكان پذیر است و انسان را مجذوب آن ذات بیمثال و آن كمال و جمال مطلق میكند، در اثر این نگاه لذتی روحانی و وصف ناپذیر به انسان دست میدهد، كه یك لحظهی آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر میباشد. پس اگر حجابها كنار رود و انسان خداوند را با چشم دل مشاهده كند، خواهد فهمید كه چیزی محبوبتر و لذتبخشتر از نگاه به پروردگار با چشم درون نیست.
حضرت آیت الله العظمی مكارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل بحث «لقاء الله چیست؟» توضیح میدهند كه منظور از لقاء و ملاقات خداوند دو چیز میتواند باشد. اول مشاهدهی آثار قدرت خداوند در صحنهی قیامت و پاداشها و كیفرها و نعمتها و عذابهای او، دوم یك نوع شهود باطنی و قلبی. ایشان در تكمیل مطلب دوم میفرمایند: «انسان گاه به جایی میرسد كه گویی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده میكند، به طوری كه هیچگونه شك و تردیدی برای او باقی نمیماند. این حالت ممكن است بر اثر پاكی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود...» (تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۱۷)
ایشان همچنین در جای دیگری میفرمایند: «اگر در روایات اسلامی یا آیات قرآن تعبیر لقای پروردگار آمده است، منظور همان مشاهده با چشم دل و دیده خرد است»، این استاد بزرگ در تفسیر «فمن كان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» میفرمایند: «لقای پروردگار كه همان مشاهده باطنی ذات پاك او با چشم دل و بصیرت درون است گرچه در این دنیا هم برای مؤمنان راستین امكان پذیر است اما ... این مسئله در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر و روشنتر و صریحتر جنبه همگانی و عمومی پیدا میكند.» (تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۷۷)این مرجع تقلید عظیم الشأن در جای دیگری از تفسیر نمونه مینویسند: «مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممكن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت كه ذات پاك او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود.» ایشان معتقدند كه «چشم سر آثار را میبیند و چشم دل آفریننده آثار را». پس لقای معنوی پروردگار در قیامت رخ میدهد، هنگامی كه حجابهای عالم دنیا كنار رود و غبارهای شهوات و هوسها فرو نشیند، پردهها برداشته شود و انسان با چشم دل جمال دل آرای محبوب را ببیند، بر بساط قربش گام نهد و به حریم دوست راه یابد. (تفسیر نمونه، ج۲، ص۸۸ و ج۱۹، ص۳۸۵)
روحانی گرانقدر جناب آقای صادق حسنزاده، مترجم كتاب «رساله الولایهِ» علامه طباطبایی در پاورقی ترجمهی كتاب مذكور چنین آورده است: «از این آیه شریفه (آیه ۱۴ سوره مطفّفین) استفاده میشود كه همانا مشاهدهٔ آیات الهی كه از چشم غیر اهل یقین، مستور است و پرده و حجاب بر آنها كشیده شده، به وسیله چشم دل است نه چشم ظاهری؛ پس برای دل چشم است همانطور كه دارای اعضای حسی دیگر نیز هست. و در تأیید این معنا، آیات زیادی در قرآن كریم است. (مانند آیهٔ ۹ سورهٔ یاسین، آیهٔ ۱۷۱ سورهٔ بقره و آیهٔ ۴۶ سورهٔ حج) » (طریق عرفان، ص۱۲۳ و ۱۲۴)
آجنا وسیلهای برای تلهپاتی است. تلهپاتی به معنی ایجاد ارتباط از طریق افكار و بدون استفاده از ابزار فیزیكی و حواس پنجگانه و كلام میباشد. همهی انسانها بالقوه دارای استعداد تلهپاتی میباشند. این پدیده در انسانهای اولیه یك راه ارتباطی معمول بوده است. در صورتیكه چشم سوم فعال و باز باشد، انسانها میتوانند به راحتی از طریق تلهپاتی با یكدیگر در ارتباط باشند. همه میدانند كه عاشقان چگونه هنگامی كه دور از هم به سر میبرند، از طریق فكر با هم ارتباط برقرار میكنند، در این موارد، علت این است كه عشق، امواج مغزی را با هم هماهنگ میكند. مادران هر گاه فرزندانشان در خطر باشند، آگاه میشوند، حتی اگر هزاران كیلومتر از آنها دور باشند.
با اوصاف فوق شما میتوانید از طریق چشم سوم برای هر كس كه بخواهید پیام بفرستید؛ برای این منظور هنگامی كه روی چاكرای ششم تمركز میكنید، تصویر شخصی را كه میخواهید به او پیام بدهید مجسم كنید، او را در حال دریافت پیام ببینید. ممكن است مدتی طول بكشد، اما به هر حال او دریافتی از شما خواهد داشت. اگر شما برای این تمرین با كسی قرار بگذارید، موفقیت بیشتری خواهید داشت.
آجنا میتواند عامل ارتباط ما با موجودات دیگر باشد. از طریق این ساختار میتوان با موجودات فیزیكی غیر از انسان مانند گیاهان و جانوران ارتباط برقرار ساخت. به عبارت دیگر، انسان میتواند با كمك چشم سوم و تلهپاتی با جانوران و گیاهان ارتباط گرفته، یا به اصطلاح با آنها صحبت كند. همچنین از طریق چشم سوم میتوان با موجودات ماورائی ارتباط گرفت. در حال حاضر بر روی كرهی زمین كه بخش بسیار بسیار كوچكی از جهان فیزیكی میباشد، بیش از یك میلیون و دویست هزار گونه موجود زنده شناسایی شده است. با وجود این همه موجود در این كرهی خاكی كوچك، آیا به نظر شما سایر كرات موجود در جهان فیزیكی، خالی از موجودات و مخلوقات میباشد؟ و آیا سایر جهانها (بخشهای دیگر جهان هستی به غیر از جهان فیزیكی) از موجودات و مخلوقات تهی میباشد؟ به استناد مطالب دینی و یافتههای علمی، میتوان ادعا نمود كه در سایر بخشهای جهان هستی نیز مخلوقاتی زیست میكنند. بخش زیادی از این مخلوقات، موجودات ماوراییاند، كه در حالت عادی و با حواس فیزیكی نمیتوان آنها را رؤیت نمود ولی با كمك چشم سوم میتوان این موجودات را احساس، ادراك و رؤیت نمود و با آنها ارتباط برقرار كرد. فرشته و جن از جمله مشهورترین و معروفترین موجودات ماورایی میباشند.
آجنا وسیلهای برای پیشبینی، پیشگویی، آیندهنگری و روشنبینی است. آینده نگری شامل كسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده میباشد. روشنبینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است.
هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بین است
تجارب زیادی در طول تاریخ اثبات كردهاند كه مقولات فوق واقعیت داشته، انسان میتواند به آنها دست یابد. ولی هر كس در این زمینه ادعا كند، نمیتوان گفت كه ادعایش درست است و چه بسا ادعایی بیش نباشد. البته پر واضح است، آنهایی كه در این زمینهها به تواناییهای مثبت دست پیدا كردهاند، هیچ گونه ادعایی ندارند.
پیشگویی از جمله مقولات بسیار داغ و حساس در متافیزیك است، كه با شك، شبهه، اوهام و خرافات آمیخته شده است، و از لحاظ علمی جای سوال و از نظر شرعی محل تأمل است. در این مورد باید گفت كه اصل مطلب پیشگویی صحیح است و برخی انسانها میتوانند به طرق مختلف از آینده با خبر شوند. حضرت امام خمینی سلام الله علیه در كتاب «كشف الاسرار» با استفاده از نظرات فلاسفه و حكمای اسلامی و متافیزیسینها و دانشمندان غربی وجود و صحت پیشگویی را به اثبات میرسانند.
متافیزسینها برای پیشگویی شیوههای مختلفی دارند كه یكی از مهمترین و معتبرترین آن استفاده از آجنا میباشد. البته دست یافتن به قدرت پیشگویی و فعال نمودن این توانایی نهفته در وجود انسان كار سخت و دشواری است، كه نیاز به زمان طولانی و زحمت فراوان دارد.
چشم سوم به خاطر نقش حیاتیاش در ادراك روح، اهمیت ویژهای دارد. این چاكرا مجرای ارتباطی ما با ضمیر ناخودآگاه و مركز نیروی درونیمان میباشد، یعنی جایی كه بدن ما میتواند خود را شفا دهد، یا جایی كه ما میتوانیم دیگران را شفا دهیم. آجنا مركز ارتعاش انرژیهای روحی و نیروهای روانی خودآگاه و ناخودآگاه ما میباشد. به عبارت بهتر، چشم سوم مركز فرماندهی روح در جسم فیزیكی است.
از لحاظ عاطفی، چشم سوم پلی به سوی شناخت و ارزیابی «خود» است. علاوه بر جنبهی روحی، آجنا در زمینهی تواناییهای عقلانی نیز به ما كمك میكند. این چاكرا همچنین به ما كمك میكند كه در برابر عقاید دیگران ـ به خصوص عقاید مخالف ـ ذهنی باز داشته باشیم. بسیاری از انسانها تحمل و ظرفیت شنیدن و یا پذیرش عقاید مخالف با میل و علاقهی خودشان را ندارند، كه این در بسیاری از موارد شغلی، خانوادگی و اجتماعی باعث بروز مشكلات عدیده میشود. بسیاری از دعواها و درگیریها در همین مطلب ریشه دارد. خیلی از انسانها فرهنگ گفتمانشان بسیار ضعیف است. ضعف فرهنگ گفتمان به خاطر عدم فعالیت مناسب آجنا است.
آجنا ما را قادر میسازد كه از تجربهها درس بگیریم. چشم سوم مركز هوش عاطفی و استدلال شهودی ما است و بصیرت درونی ما را تا زمانی كه مانعی در برابر آن وجود نداشته باشد، افزایش میدهد.
حتماً برای شما اتفاق افتاده كه فكری به ذهنتان خطور كند و دقیقاً به همان صورت اتفاق بیفتد! مثلاً ممكن است قبل از رفتن به دانشگاه ، به فكرتان برسد كه امروز در كلاس اتفاق عجیبی رخ خواهد داد و پس از حضور در كلاس در كمال تعجب میبینید كه آن فكر به وقوع میپیوندد. این پدیده در بعضی افراد به ندرت و در برخی دیگر به كرات پیش میآید. این گونه امور از مجرای چشم سوم عمل كرده، این اطلاعات به كمك آجنا به شخص میرسد.
چشم سوم مانند مجرایی عمل میكند كه از طریق آن نوسانهای فرامادی به سوی كیهان فرستاده میشود. پس این ساختار عامل ارتباطی ما با كیهان و گذرگاه ورود به كیهان میباشد. كسانی كه به این مرحله از رشد متافیزیك برسند، دیگر ترسی از مرگ نخواهند داشت و حتی مشتاق آن میباشند. ترس از مرگ یكی از معضلات تمام اقشار بشر میباشد. البته حقیقت آن است كه جسم انسان از مرگ میهراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلكه مشتاق آن است.
تیسراتیل محل رؤیت و ارتباط با «استاد درون» یا «گورو» است. گورو، استاد و معلم متافیزیك و یا عرفان است كه میتواند در قالب روحی ظاهر شده و آموزش دهد. از نظر لغوی، گورو به معنی شخص سنگین، موقر و محترم است. این شخص دارای روحی والا و رفیع است و میتواند در هر دو جهان فیزیكی و ماورائی حضور داشته باشد. بسیاری از رازهای هستی و خلقت برای گورو آشكار شده است. استاد درون به گذشته و آینده اشراف دارد. با ارواح در ارتباط است و هالهی نورانی را میبیند. آنگاه كه معرفتجو آمادگی و ظرفیت لازم را داشته باشد، استاد درون به سراغ او میآید. به یاد داشته باشید كه این استاد درون است كه شما را انتخاب می كند. اگر معرفتجو برای رسیدن به استاد درون تلاش فعال نماید، نتیجهی معكوس میدهد، به عبارت دیگر اگر معرفتجو مدام طلب دیدار استاد درون را داشته باشد، به نتیجه نخواهد رسید. صدا زدن گورو و یا فرا خواندن او امری گستاخانه است. برای ارتباط با استاد درون باید متواضع و فروتن بود. گاهی اوقات جوینده در خواب، رویا و خلسه، ستارهی آبی میبیند كه بیانگر ارتباط قریب الوقوع با استاد درون میباشد.
آموزشهای متافیزیك در دو بُعد ظاهری و باطنی انجام میشود. شروع آموزشها عموماً با آموزشهای فیزیكی یا ظاهری است، كه شاگرد و استاد در بُعد فیزیكی همدیگر را ملاقات كرده، آموزشها را آغاز میكنند. پس از مدتی كه شاگرد توانایی و ظرفیت لازم را كسب كند، استاد به شكل روحی و از درون در زمان خواب، رؤیا و یا خلسه بر او ظاهر میشود و آموزشهای لازم را ارائه میكند؛ به این شخص استاد درون گفته میشود. استاد درون میتواند همان استاد ظاهری و فیزیكی باشد و یا میتواند فرد دیگری باشد. استاد درون میتواند در قید حیات باشد و یا این جهان خاكی را ترك نموده باشد. ممكن است برای شاگرد، استاد درون یك چهرهی آشنا و یا چهرهی جدید باشد. در هر شكل استاد درون در محل چشم سوم بر شاگرد ظاهر شده و او را آموزش میدهد. شاگرد نیز از طریق آجنا میتواند با استاد درون در ارتباط باشد.
قدرت ذهن، خرد، عقل، استدلال و بینش در چاكرای آجنا نهفته است. توانایی دست زدن به خلاقیتهای بزرگ، توانایی آموختن و درس گرفتن از تجربهها، توانایی ارزشیابی اعتقادات و نگرشها و احترام گذاشتن به نظرات دیگران از جمله مسائل دیگری هستند كه به چشم سوم مربوط میشوند. هر چند كه عشق مربوط به چاكرای قلب (چاكرای اصلی شمارهی۴) است ولی عشقهای عرفانی و ماورایی به تیسراتیل ارتباط دارد. چشم سوم منشاء علم مطلق است.
از چشم سوم میتوان مانند یك دوربین استفاده كرد و با آن میتوان به سفر پرداخت؛ چشم سوم میتواند شخص را به هر كجا مجسم كند، ببرد، زیرا توسط تجسم راهنمایی میشود. همهی افكار و احساساتی كه ما به چشم سوم میفرستیم، انرژی جذب میكنند تا در نهایت به واقعیت تبدیل شوند. ممكن است این فرآیند چند روز تا چند هفته طول بكشد و با واسطههای متعدد به دست شخص برسد، اما اگر ثبات و پشتكار باشد، سرانجام به هدف خواهد رسید. به عبارت دیگر چشم سوم جایگاه یك فرآیند برهم كنش است؛ همه افكار و احساساتی كه شما وارد آن میكنید، به طرز شگرفی فزونی یافته، دوباره پدیدار میشوند.
از آنجا كه چشم سوم هر چه را كه شخص بخواهد برآورده میسازد، مهم است كه همیشه چیزهای خوب آرزو شود. هرگز برای كسی آسیب و زیان نخواهید. همواره برای همهی نوع بشر و همهی نژادها در سراسر جهان هستی بهترین را بخواهید، همیشه كسانی را كه به شما آزار رساندهاند، ببخشید و برای آنها دعای خیر كنید. این توصیه برای حفاظت از خود شماست. زیرا مانع از این میشود كه احساس رنجش و ناخشنودی شما ادامه پیدا كند و شما را تا سطح شخصی كه دربارهی او فكر میكنید تنزل دهد. همچنین خواستههای خود را با چیزهای آسان شروع كنید. سعی نكنید كه از آسمان سكههای طلا ببارانید، این كار ممكن است ولی نه برای مبتدیان. اگر مشكل مالی دارید، بهتر است كه برای افزایش درك و فهم خود دعا كنید.
چشم سوم پل برقراری ارتباط فكری با دیگران است. وقتی به هر دلیل خوشایند و یا ناخوشایند به فرد دیگری فكر كنیم، یك پل انرژی بین چشم سوم ما و او برقرار میشود كه ما را به هم وصل مینماید. عوامل زیادی باعث میشود كه ما به دیگران فكر نمائیم، از جمله: دوست داشتن، تنفر داشتن، طلب كار بودن، بدهكار بودن، ظلم كردن، مظلوم واقع شدن و ... تمام اینها باعث شده كه به فرد دیگری فكر نموده، از طریق پل انرژی چشم سوم با او ارتباط برقرار نماییم. در این حالت اگر آن فرد از نظر علم و ایمان از ما بالاتر باشد، ما تا مرتبهی او صعود میكنیم، ولی اگر پایینتر باشد، ما نیز تا مرتبهی او نزول خواهیم كرد. اگر فكر كردن به شخصی و در نتیجه ارتباط با او از طریق چشم سوم موقت و گذرا باشد، این صعود و نزول نیز موقت و گذرا است. ولی در مواردی كه به صورت دایم به فردی فكر نماییم، اتصال ما نیز دایمی بوده، صعود و یا نزول به مرتبهی آن شخص نیز دایمی میشود.كینه به دل گرفتن سبب شده كه انسان دایم به شخص مقابل فكر نموده، با مكانسیمهایی كه ذكر شد، به مرتبهی آن شخص نزول نماید. برای همین توصیه شده كه در این موارد اشخاص را ببخشید و از گناه آنها درگذرید و كینهی آنها را به دل نگیرید. این در درجهی اول به نفع خود شما است.
چشم سوم عامل بهره گرفتن از جادوی سیاه نیز میباشد. جادوی سیاه به معنی استفادههای منفی از تواناییهای متافیزیكی و نیروهای ماورائی بر علیه دیگران میباشد. هدف از این كار آسیب رساندن به دیگران و اذیت نمودن آنها است. جادوی سیاه در فرهنگها و ملل مختلف به شیوههای متفاوتی بهكار میرود. در جادوی سیاه با اعمال فیزیكی و ماورائی كه انجام میشود، حجم زیادی انرژی منفی از چشم سوم عامل به سمت فرد مورد نظر ارسال میگردد، این انرژیهای منفی با نمود فیزیكی و ماورائی خود تاثیرات منفی بر جسم و روان سوژه میگذارد.
هر یك از چاكراها از لحاظ فیزیكی و متافیزیكی با بخشهای مختلف و عملكردهای متفاوتی از وجود انسان در ارتباط هستند. به عبارت دقیقتر، هر یك از چاكراهای اصلی با ساختار و عملكرد تمام كالبدهای هفتگانه انسان در ارتباط است. چشم سوم نیز با آناتومی و فیزیولوژیِ جسم و پاراآناتومی و پارافیزیولوژیِ روان و روح در ارتباط است. ارتباط آجنا با جسم فیزیكی را از نظر اهمیت میتوان به سه بخش تقسیم نمود: اول غدد درونریز، دوم سیستم عصبی، سوم سایر ارگانها. در بخش اول، چشم دل بهطور مشخص با غدهی پینهآل و غدهی هیپوفیز در ارتباط است. در بخش دوم با سیستم عصبی مركزی و بهطور دقیق با مغز و بخش گردنی نخاع ارتباط دارد. حواس پنجگانه نیز با آجنا مرتبط است. در بخش سوم میتوان از چشمها، گوشها، بینی و سینوسهای پیشانی، گونه و بینی نام برد. برخی اعتقاد دارند كه چشم سوم با سیستم ایمنی نیز در ارتباط است. عدهای دیگر معتقدند كه سیستم ایمنی به چاكرای شمارهی یك مربوط میشود. به یاد داشته باشید كه اعصاب و غدد درونریز از مهمترین بخشهای جسم فیزیكی میباشند، چون تمام عملكردهای فیزیكی از بُعد مادی در نهایت به این دو بخش برمیگردد، در اصل این دو بخش رهبر و مسؤول كنترل و هدایت تمام اعمال فیزیكی در جسم میباشند. تمام فعل و انفعالات فیزیكی توسط اعصاب و غدد درونریز تنظیم میشوند. این دو بخش مكمل یكدیگر میباشند.
همانطور كه گفتیم در سطح آناتومیك وفیزیولوژیك هر چاكرا با قسمتی از سیستم عصبی و غدد درونریز در ارتباط است. هرچند كه چـاكراها به تناسب محل قـرار گـرفتنشان با بخشهای مختلفی از جسم فیزیـكی در ارتباطـند، ولـی ارتباطشان با غدد درونریز بسیار حایز اهمیت است. بهطوری كه بین چاكراها و غدد درونریز ارتباطات و تأثیرات متقابل وجود دارد. به عبارت دیگر هر چاكرا دارای یك معادل فیزیكی مشخص در كالبد فیزیكی است. معادل فیزیكی چاكرای آجنا غدهی پینهآل (غدهی صنوبری) است. البته برخی اعتقاد دارند كه معادل این چاكرا غدهی هیپوفیز است و غدهی پینهآل را به چاكرای شمارهی هفت ارتباط میدهند. از آنجا كه چشم سوم به وسیلهی عنصر نور كنترل میشود و با توجه به ساختار و عملكرد غدهی پینهآل به نظر میرسد كه چشم سوم در ارتباط با این غده باشد.
غدهی پینهآل برای بیش از دو هزار سال موضوع مطالعات فلسفی بوده است. همچنین پزشكان و دانشمندان تا مدتها دربارهی عملكرد دقیق آن سردرگم بودهاند. به هرحال امروزه آخرین مطالعات پزشكی نشان میدهد كه غدهی پینهآل در تواناییهای روحی انسان نقش مهمی دارد. از بین ارگانهای بدنِ انسان هیچ ارگان دیگری به اندازهی غدهی پینهآل در جهت تكامل دچار تغییر و تحول نشده است.
تحقیقاتی كه روی فسیلهای به جا مانده از اعصار گذشته انجام شده، نشان داده است كه غدهی پینهآل مانند یك چشم فیزیكی سوم عمل میكرده، كه به نور و تاریكی حساس بوده است. این واقعیت دربارهی گونههای منقرض شدهای مانند «برونتوساراس» و سایر مهرهداران دوزیست ابتدایی اثبات شده است. حتی امروزه در حیوانات پستتر مانند قورباغه، غدهی پینهآل، نور را حس میكند. در جریان تكامل گونهها از خزندگان تا پرندگان، حیوانات و سرانجام انسان، سلولهای حسگر غدهی پینهآل، به وسیله سلولهای دیگر جایگزین شدهاند و در تكامل یافتهترین مهرهداران مانند انسان دیگر اثری از سلولهای گیرندهی نور در غدهی پینهآل به جا نمانده است.
در پستانداران غدهی پینهآل تقریباً در وسط مغز قرار گرفته است. این غده به رنگ سفید و به شكل میوهی كاج است. در انسان این غده به نسبت بلندتر است و حدود ۱۰۰ میلیگرم وزن دارد. بعد از بلوغ، این غده با فرآیند رسوب كلسیم سفت میشود اما عملكرد آن تغییری نمیكند. سالها پیش دانشمندان كشف كردهاند كه در پسران جوان دچار تومورهای اطراف غدهی پینهآل، رشد زودرس اندامهای تناسلی روی میدهد، درحالیكه در پسران دچار تومورهای غدهی پینهآل، تكامل صفات ثانویه جنسی به تأخیر میافتد. علت این است كه تومورهای اطراف غدهی پینهآل عملكرد آن را مهار میكنند. درحالیكه وقتی خود غده دچار تومور شده است، فعالیت آن بیشتر از حد عادی است و بنابراین رشد جنسی را به تأخیر میاندازد.
یكی از فیزیولوژیستهای مشهور در آزمایشگاه نشان داده است كه غدهی پینهآل یك ساعت بیولوژیك حساس است كه با استفاده از ریتم روزانهی انرژی عصبی، ترشح غدد درونریز را تحریك میكند. این فعالیت عصبی تحریك كننده توسط نور ایجاد میشود. او همچنین كشف كرده است كه غدهی پینهآل هورمون ملاتونین تولید میكند، این هورمون در هیچ ارگان فیزیكی دیگری تولید نمیشود. ملاتونین علاوه بر تأثیراتش بر رنگدانه ملانین در پوست، در زنان باعث كاهش اندازه تخمدانها و افزایش مدت سیكل قاعدگی ماهانه میشود. بهطور كلی این هورمون عملكرد جنسی انسان را كاهش میدهد.
غدهی پینهآل فقط در هنگام تاریكی، هورمون ملاتونین تولید میكند، پس از گذشت شش ساعت از تاریكی اندازهی غدهی پینهآل افزایش مییابد و برای تولید ملاتونین فعال میشود. وقتی روشنایی دوباره پدیدار میشود تولید ملاتونین كاهش مییابد. این پدیده، مشابه عملكرد غدهی هیپوفیز است كه هورمون آدرنوكورتیكوتروپ را بین ساعت سه تا شش صبح تولید میكند. این هورمون فعال كنندهی غدد آدرنال (فوق كلیوی) است. غدهی پینهآل كه در دنیای مدرن، عملكرد خود را به عنوان یك ارگان حسگر نور از دست داده است، با دریافت نور توسط چشمها كنترل میشود، به این ترتیب كه چشمها بر سیستم عصبی سمپاتیك تأثیر گذاشته، سیستم سمپاتیك هم به نوبهی خود غدهی پینهآل را فعال یا غیرفعال میكند.
غدهی پینهآل هورمون دیگری به نام اسكوروتونین هم تولید میكند. این هورمون در هنگام روشنایی تولید میشود. در شرایط روشنایی پایدار غدهی پینهآل تولید ملاتونین را متوقف میكند و بهطور مداوم به تولید مقادیر بالای اسكوروتونین میپردازد. از سوی دیگر در تاریكی پایدار تولید اسكوروتونین ادامه مییابد. تولید این هورمون هنگام روز در بالاترین حد و هنگام شب در پایینترین حد است، حتی اگر محیط بهطور مداوم تاریك باشد. همچنین مشخص شده است كه برداشتن چشمها یا قطع كردن سیستم سمپاتیك موشها اثری مشابه قرار دادن آنها در تاریكی مداوم دارد. به هر حال در این شرایط ریتم روزانهی تولید اسكوروتونین بهطور طبیعی ادامه پیدا میكند.
چرخه روزانهی روشنایی، در چرخههای فعالیت غدد بسیاری از حیوانات پستتر نیز نقش مهمی دارد. افزایش نور خورشید در فصل بهار باعث رشد غدد جنسی و آغاز چرخهی تولید مثل و جفتگیری در بسیاری از پرندگان و پستاندارانی كه تولید مثل سالانه دارند، میشود. چرخهی روزانهی روشنایی و تاریكی با انواع ریتمهای روزانهی پستانداران مانند چرخهی ترشح هورمونهای جنسیِ غدد فوق كلیوی همزمانی دارد.
در قورباغهها غدهی پینهآل ارگانی است كه از سلولهای ویژه چشم تشكیل یافته، این چشم سوم در قورباغهها یك ارگان حسگر نور است. در استرالیا گونهای از مار وجود دارد كه نحوهی قرار گیری فلسهای روی سر او نشان دهندهی یك چشم سوم است. با برداشتن فلسها میتوان یك چشم فیزیكی كامل را مشاهده كرد. همچنین تحقیقات اولیه روی غدهی پینهآل نشان داده است كه سلولهای این غده ذاتاً سلولهای چشمی بودهاند، با تكامل بشر چشم سوم عملكرد خود را به عنوان یك چشم فیزیكی از دست داده، مغز اطراف آن را فراگرفته و آنچه ما اكنون غدهی پینهآل مینامیم، بر جای مانده است.
انسان اولیه از لحاظ عقلانی پیشرفته نبوده، حیات او عمدتاً به غریزه و شهود وابسته بوده است، كه هر دو از طریق چاكرای آجنا عمل میكنند. چاكرای آجنا با غدهی پینهآل و این غده با سیستم عصبی سمپاتیك در ارتباط است. اكثر اعمال انسان اولیه را سیستم عصبی سمپاتیك كنترل میكرده، زیرا سیستم عصبی مركزی انسانِ اولیه (مغز و نخاع) به حد كافی تكامل یافته نبوده است. بنابراین زندگی انسان اولیه و عملكرد سیستم عصبی سمپاتیك او بهطور عمده به تكانههای كالبد اختری وابسته بوده است. با تكامل بشر، سیستم عصبی سمپاتیك مهار شده و سیستم عصبی مركزی به میزان قابل توجهی تكامل پیدا كرده است. به این ترتیب كالبد اختری نیز مهار شده، هر چند هنوز با ارسال پیام به پایانه فیزیكیِ چاكرای آجنا یعنی غدهی پینهآل در مغز به فعالیت خود ادامه میدهد. انسان امروزی با این مغز تكامل یافته میتواند از دانش اختری سود ببرد. از آنجا كه در انسان مدرن فرآیندهای عقلانی و فعالیت سیستم عصبی مركزی غالب شدهاند، فعالیت معنوی انسان دچار مشكل و نقصان شده است.
دانش كسب شده در سطوح فرامادی در مغز اختری یا ذهن پدیدار میشود و از طریق كالبد اختری به مغز فیزیكی میرسد. غدهی پینهآل با چاكرای آجنا ارتباط دارد وآجنا نیز به نوبهی خود با كالبد ذهنی در ارتباط است. غدهی پینهآل به عنوان یك ارگان فیزیكی انتقال دهندهی افكار از یك مغز به مغز دیگر یا از سطح بالاتر به مغز فیزیكی عمل میكند. اما انسان اغلب از ماهیت این دانش یا نحوهی ارتباط با آن آگاهی ندارد، زیرا اكثر مردم از سطوح بالاتر، آگاهی ندارند و تواناییهای معنوی آنها درگیر تكانهها و فرآیندهای ذهنی است. بسیاری از مردم نسبت به فرآیندهای سطح بالا حساسند، اما عدم آگاهی آنها ناشی از فقدان ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیك است. ممكن است فردی در سطح اختری آگاه و فعال باشد، اما به علت عدم ارتباط بین سیستمهای فیزیكی و اختری در آگاهی او وقفه وجود داشته باشد. هر چقدر كه آگاهی در سطح اختری زنده و فعال باشد، نمیتواند خاطرهی تجربیات آگاهی برتر را به مغز فیزیكی انتقال دهد، مگر اینكه ارتباطهای مذكور فعال باشند.
بسیاری از متافیزیسینها معتقدند كه غدهی پینهآل و سیستم پیچیدهی عصبی مربوط به آن پس از مدتهای طولانی تمرین مراقبه دچار تغییر عملی میشود. این موضوع توسط بسیاری از دانشمندان كه روی فعالیت الكتریكی مغز تحقیق كردهاند، اثبات شده است. آنها دریافتهاند كه وقتی انسان در حالت بیداری و هوشیاری معمولی به سر میبرد، امواج الكتریكی مغز كه در این حالت امواج بتا نام دارند و توسط قشر مخ تولید میشوند، دارای طول موج كم و فركانس زیاد هستند. وقتی فرد چشمانش را میبندد و ذهن او در حالت آرامش و در عین حال هوشیاری قرار دارد، تغییر ناگهانی در شكل امواج مغز به وجود میآید، طول موج امواج بیشتر شده، فركانس آنها كاهش مییابد. این امواج را امواج آلفا مینامند، كه وجود آنها هم در دانشجویان مبتدی و هم در استادان متافیزیك نشان داده شده است.
دیده شده كه مراقبه كنندگان با تجربه و استادان پیشرفتهی متافیزیك دارای یك موج مغزی دیگری به نام تتا میباشند، امواج تتا نسبت به امواج آلفا دارای طول موج بیشتر و فركانس كمتر میباشند. نكته جالب توجه این است كه این امواج تتا بهطور طبیعی تنها در مبتلایان به بیماری صرع در زمان حملههای صرع ماژور دیده میشود. یك توضیح ممكن برای این موضوع این است كه در زمان حملههای صرع، سطوح پایین سیستم عصبی كنترل كامل بدن را بهدست میگیرد و ذهن برتر در حالت آرامش كامل به سر میبرد. چنانكه در حالت مراقبه عمیق اتفاق میافتد.
حالت مراقبه باعث تغییرات فیزیولوژیك دیگری نیز میشود كه همزمان با ثبت امواج مغزی بررسی میشود. در حالت آگاهی مراقبهای با امواج مغزی آلفا، تعداد ضربان قلب، مصرف اكسیژن توسط سلولهای بدن و دفع دیاكسید كربن كاهش مییابد، متابولیسم بدن آهستهتر میشود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیك نیز كاهش مییابد. كاهش سطح لاكتات خون به مراتب محسوستر است. درحالیكه سطح این ماده در خون افراد دچار تنشهای عصبی و اضطراب بهطور مشخص بالا است. در حالت مراقبه یعنی زمانی كه مغز امواج آلفا ساطع میكند، فرآیندی مخالف با فعالیت سیستم ترشح كنندهی آدرنالین اتفاق میافتد. این فرآیند بدن را قادر میسازد كه در حالتی آسودهتر و رهاتر عمل كند.گروه دیگری از پژوهشگران پیرامون پدیدههای روحی انسان مخصوصاً ارتباط بین ادراكات فراحسی و فعالیت امواج آلفا تحقیق كردهاند. در یك بررسی از تعداد زیادی افراد خواسته شد كه حدس بزنند درون یك جعبهی در بسته چه كارتی وجود دارد. با استفاده از تستهای آماری مشخص شد، هنگامی كه فرد چشمانش را میبندد و روی موضوعی تمركز میكند امواج آلفای مغز او افزایش مییابد و كسانی كه امواج آلفای بیشتری تولید میكردند، اغلب میتوانستند كارتهای داخل جعبه را به درستی تشخیص دهند. در مواردی كه تولید امواج آلفا در حد پایین قرار داشت، (همان طور كه در حالت طبیعی در بسیاری از مردم یا هنگام باز بودن چشمها مشاهده میشود) حدس زدن كارتها تنها براساس شانس صورت میگرفت. افراد مورد آزمایش همچنین وضعیت ذهنی خود را در هنگام فعالیت غالب امواج آلفا توصیف كردند، همه آنها اتفاق نظر داشتند كه آن حالت رهایی ذهن و جدایی از اطراف، تجربهای لذت بخش بود. هنگامی كه افراد در این حالت چشمان خود را باز میكردند، میتوانستند جدایی خود را از اشیاء محیط مشاهده كنند. افزایش تواناییهای روحی در این شرایط با تواناییهای فردی كه چاكرای آجنای خود را فعال كرده و میتواند اشیاء دور را با چشم بصیرت ببیند، مطابقت دارد.
نوش داروی اكثر بیماریهای دنیای مدرن، امواج مغزی آلفا است كه بدن و ذهن را در وضعیتی آرام و آزاد قرار میدهد و با واكنشهای ناهنجاری كه از ابتدای خلقت انسان در جسم او رخ داده مقابله میكند. در دنیای مدرن زندگی انسان دیگر توسط حیوانات وحشی یا قبایل آدم خوار تهدید نمیشود، اما سیستم قدیمی ترشح كنندهی آدرنالین كه بدن انسـان را در برابر چنان تهدیدهایی محافظت میكرده است، در برابر تهدیـدهای مـدرن نیز به همان روش قـدیمی واكنش نشان میدهد. امروزه تهدیدهای زندگی انسان معمولاً به صورت ترس از بحران مالی یا از دست دادن موقعیت شغلی و یا مشكلات خانوادگی و امثال آن جلوهگر میشود. اگرچه این قبیل تنشهای جامعهی مدرن خطرات غیر واقعی هستند، ذهنِ نگران و مضطرب آنها را واقعی تلقی میكند. از آنجا كه بحرانهای دنیای مدرن حد و مرزی ندارد و هرگز پایان نمیپذیرد، بدن بسیاری از مردم بهطور مداوم نسبت به آنها واكنش نشان میدهد. این حالت تنش و اتلاف مداوم انرژی، منجر به بیماریهای جسمی و روحی میشود. علاوه بر این بزرگترین مكانیسم دفاعی بدن انسان به دلیل استفادهی بیش از حد فرسوده میشود و به این ترتیب بسیاری از مردم خود را در مقابل خطرهای واقعی ناتوان میبینند. افزایش روزافزون تعداد قربانیان شوك ناشی از مواجههی ناگهانی با موقعیتهای خطرناك واقعی تأیید كنندهی این مطلب است. پزشكان و دانشمندان معتقدند كه مراقبه یكی از بهترین شیوهها برای درمان این عارضه است. مراقبه باعث آرامش ذهن میشود و همواره با كاوش در زوایای روح انسان همراه است.
همانطوری كه گفته شد حد فیزیكی آجنا، غدهی پینهآل است كه با مغز در ارتباط میباشد. برخی از متافیزیسینها معتقدند كه غدهی پینهآل گیرنده و فرستندهی نوسانهای نامحسوسی است كه افكار و پدیدههای روحی را در كیهان انتقال میدهد. غدهی پینهآل امواج مغزی را به امواج الكتریكی تبدیل میكند، كه با سرعتی بالاتر از سرعت نور حركت میكنند، این امواج در مغز انسان ذخیره میشوند. كسانی كه دارای تواناییهایی مانند بینایی و شنوایی متافیزیكی هستند، این كار را از طریق همین امتیاز چاكرای آجنا یعنی تغییر ماهیت امواج آلفا انجام میدهند.
انسان مدرن، دارای تفكری منطقی است و ترجیح میدهد زندگی خود را براساس واقعیتهای علمی پایهگذاری كند. امروزه بیشتر، واقعیتهای علمی مورد پذیرش قرار میگیرند و تجربیات علمی ثابت كردهاند، بعضی از مردم كه تفكر مراقبهای دارند و امواج مغزی آنها بهطور عمده از نوع آلفاست، میتوانند وقایع را پیشبینی كنند و از وقایع درونی و بیرونی كه خارج از دسترس حواس پنجگانه است آگاهی داشته باشند. این تواناییهای روحی كه بسیاری از مردم برای كسب آنها تلاش میكنند، ابتداییترین نشانههای قدم گذاشتن در مسیر معنویت هستند. اگرچه رهروان واقعی، داشتن این تواناییها را انكار میكنند تا مبادا آشكار ساختن تواناییهایشان باعث زوال و شكست آنها شود. حقیقت این است كه قدرتهای درونی در همهی ما وجود دارد، ما فقط باید برای بیدار كردن مراكز عالی مغز كه با چاكرای آجنا در ارتباط هستند، تمرین كنیم تا بتوانیم راهی به سوی تجربههای جدید و روزنهای به سوی نور و روشنایی بگشاییم.
انسان چیزی بیشتر از تودهای عصب، ماهیچه، استخوان و خون است. در بدن ما مراكز نامریی انرژی و مجاری متافیزیكی انرژی وجود دارند، كه به ترتیب «چاكرا» و «نادی» گفته میشوند. نادیها ساختارهایی در بُعد ماورایی انسان میباشند كه در حد واسط چاكراها و سیستم عصبی قرار گرفتهاند. بدین معنی كه انرژیهای ماورایی ورودی به چاكراها، توسط نادیها به گونهای تغییر و تبدیل مییابد، تا بتواند به سیستم عصبی منتقل شود. در واقع نادیها با تغییر طول موج و فركانسِ انرژیهای مذكور، آنها را به بُعد فیزیكی نزدیك میكنند، تا سیستم عصبی بتواند آنها را دریافت كند. به اعتقاد برخی از متافیزیسینها در بدن انسان هفتاد و دو هزار نادی وجود دارد كه چهاردهتای آنها اصلی هستند.
مهمترین نادیهای بدن انسان، سه نادی «آیدا»، «پینگالا» و «ساشومنا» هستند. این سه نادی از انتهای ستون فقرات تا ساقه مغز امتداد دارند. ساشومنا در مركز ستون فقرات مستقیماً به طرف بالا امتداد دارد. این نادی بر كانال مركزی نخاع منطبق است. آیدا و پینگالا در اطراف نخاع در جهتهای مخالف با هم تقاطع دارند و به همین حالت در هم تنیده شده، تا بـالاترین قسمت ستون فقرات ادامـه مییابند. در نقـاط تقاطع آیدا و پینگالا چـاكراهای اصلی قرار دارند. همهی سیستمهـای روحی دارای جنبههای فیزیكی در جسم ما هستند، این نادیها معادلهای روحی سیستمهای عصبی سمپاتیك و پاراسمپاتیك میباشند. این اعصاب فعالیتهای غیرارادی كالبد فیزیكی مانند ضربان قلب، هضم غذا، ترشح غدد و حركات دودی را كنترل میكند. بهطور كلی سیستم پاراسمپاتیك بر این فعالیتها اثر بازدارنده دارد و متابولیسم را كُند میكند. درحالیكه سیستم سمپاتیك بر این فعالیتها اثر تحریكی داشته، سرعت آنها را بالا میبرد. به عبارت بهتر سمپاتیك در شرایط غیر طبیعی، در بحرانها و استرسها، بدن را برای مقابله با آن بحران آماده میكند، در این حالت وضعیت بدن به گونهای تغییر میكند، تا بتواند آن بحران را تحمل كند. بعد از برطرف شدن بحران پاراسمپاتیك بدن را به حالت عادی و معمولی برمیگرداند. برای مثال در هنگام استرس با فعال شدن سمپاتیك ضربان قلب، سرعت تنفس، گردش خون و فعالیت سیستم عصبی افزایش مییابد. اما در همین حال فعالیت دستگاه گوارش از جمله حركات معده و روده و ترشح بزاق كاهش پیدا میكند. نادی آیدا در ارتباط با سیستم عصبی پاراسمپاتیك عمل میكند و عملكرد نادی پینگالا در ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیك است.
این سه نادی مهم از طریق سوراخهای بینی با تنفس (دم و بازدم) در ارتباط هستند. هنگامی كه تنفس از طریق سوراخ سمت چپ بینی انجام میگیرد، نادی آیدا فعال است، در این حالت انسان برای كارهای فكری و ذهنی آمادگی دارد. وقتی نادی آیدا فعالتر است با كاهش سرعت متابولیسم، اثر سرد كننده بر بدن میگذارد. هنگامی كه تنفس از طریق سوراخ سمت راست بینی انجام میگیرد نادی پینگالا فعال است، در این حالت انسان سرشار از نیروی فیزیكی است و برای فعالیت جسمانی آمادگی دارد. در این حالت با بالا رفتن متابولیسم، بر بدن اثر گرم كنندهای اعمال میشود. پس پینگالا با جنبهی فیزیكی و آیدا با جنبهی ذهنی وجود انسان در ارتباط است. آیدا اثر خنك كننده و پینگالا اثر گرم كننده دارد.
خوابیدن به پهلوی راست سبب میشود كه با تغییر تدریجی در وضعیت تنفس، مجرای سمت راست بینی تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای سمت چپ صورت گیرد. بدینترتیب با تنفس از مجرای چپ، نیروهای ذهنی و ماورایی انسان تحریك و فعال میشود. خوابیدن به پهلوی چپ باعث شده كه مجرای سمت چپ تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای راست انجام شود، در این حالت نیروهای فیزیكی و جسمی انسان تحریك و فعال میشود. به یاد بیاورید كه انسان دارای دو بخش فیزیكی و متافیزیكی است كه بخش ماورایی او بزرگتر و مهمتر است و نیاز به توجه بیشتری دارد. پس خوابیدن به پهلوی راست با فعال كردن بخش ماورایی انسان ، فواید و محاسن عدیدهای خواهد داشت. حتماً اطلاع دارید كه در دین مبین اسلام خوابیدن به پهلوی راست مستحب و خوابیدن به پهلوی چپ مكروه است. این دستور دینی دارای اسرار فراوانی است كه با یكی از موارد آن در بالا آشنا شدید. موارد مذكور در بالا از كشفیات مؤلف این كتاب میباشد كه در مرحلهی تئوری است.
در اكثر افراد یك چرخهی روزانهی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا وجود دارد و هر چرخه بین یك تا چهار ساعت ادامه دارد. در افراد متعادل در طول شبانهروز جریانی برابر از هر دو برقرار است. تغییرات چرخهی روزانهی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا به عملكرد جسمی، روانی و روحی مربوط است. در افراد بیمار یا دچار آشفتگیهای ذهنی این سیستم به كلی فاقد تعادل است، در افراد عصبی و مضطرب سوراخ طرف راست بینی همیشه بازتر است، و در افراد به شدت افسرده در سوراخ طرف چپ بینی جریان هوای بیشتری برقرار است.
ارتباط بین تنفس، ذهن و كالبد روحی توسط پیاز بویایی و سیستم لیمبیك در مغز كه با غدهی پینهآل در ارتباط است، برقرار میشود. پیاز بویایی كه ارگان مربوط به حس بویایی نیز است، حس میكند كه در كدام سوراخ بینی جریان برقرار است و این اطلاعات را به بقیهی مغز نیز منتقل میكند. پیاز بویایی، ارگان بسیار پیچیدهای با هزاران ارتباط عصبی است كه با همهی قسمتهای سیستم عصبی در ارتباط میباشد و عصب شناسان هنوز نتوانستهاند كاربردی برای آنها بیابند. پیاز بویایی دارای دو لُب است كه هر یك مستقیماً بالای یكی از دو مجرای بینی قرار دارد.
در مباحث هاله شناسی هر یك از چاكراهای اصلی با یك عنصر خاص در ارتباط بوده، نوساناتی با فركانسهای مشخص بروز میدهند، این فركانسها بسته به نوع چاكرا، یكی از رنگهای اصلی طیف هفت رنگ را در ذهن ما یادآور میشود. چشم سوم توسط عنصر نور كنترل میشود و رنگ آن نیلی است. نور دارای دو وجه فیزیكی و متافیزیكی است. وجه فیزیكی نور همان نور خورشید، سایر ستارگان و نورهای مصنوعی مانند نور لامپ میباشد. وجه متافیزیكی نور، خود نیز دارای مراتب و درجات مختلفی است. میتوان گفت كه نور در هر یك از بخشهای هفتگانه جهان دارای نمود و تجلی خاص آن بخش میباشد.
تأثیرات رنگ نیلی مانند رنگ آبی اما تا حدی شدیدتر است. رنگ نیلی غدهی پاراتیروئید را تحریك كرده، غدهی تیروئید را مهار میكند. در نتیجه با تأثیرات نور نیلی بر غدهی تیروئید و مهار آن، تولید هورمون تیروكسین نیز كاهش یافته و این خود باعث كاهش متابولیسم و در نهایت كاهش تولید انرژی در سلولهای بدن میشود.
رنگ نیلی در بهبود احتقان چشمها، گوشها، بینی، ریه و معده ارزشمند است. رنگ نیلی باعث كاهش خونریزی، التهاب، خشونت و تحریك پذیری میشود. همچنین برخی معتقدند این رنگ در كار جنگیری مفید و با ارزش است. نور سفید و نور نیلی در درمان جنزدگی بهكار می رود.
رنگ نیلی با غدهی هیپوفیز ارتباط دارد و بر سیستم عصبی تأثیر میگذارد. این رنگ باعث بازسازی سلولها و التیام كالبد اثیری میشود. رنگ نیلی یا بنفش در هنگام شب برای خواباندن بچهها مفید است و میتواند كابوسهای شبانه و سردرد را بهبود بخشد.
رنگ نیلی روشن اغلب در مداوای شب ادراری كمك كننده است. این رنگ همچنین میتواند در این موارد مفید واقع شود: بهبود درد، ضعف بینایی، عدم تمركز، اسهال، مشكلات ذهنی، تحریك پذیری رودهها، خستگی روحی، رهایی از الگوهای منفی، تحریك تنفس، ذاتالریه، برونشیت، آسم، تشنج كودكان، وسواس، ناراحتیهای ذهنی و ...
اشخاصی كه چشم سوم فعال، باز، متعادل و هماهنگ داشته باشند، از تمامی «عملكردها، فعالیتها و وظایف» چشم سوم كه در بحثهای قبلی ذكر شد بهرهمند خواهند گردید. این اشخاص همچنین دارای تجسم خلاق و قوهی تصور بسیار شگرف خواهند بود. چنین كسانی ممكن است به چیزهایی دسترسی داشته باشند كه سایر مردم ندارند، یا قادر به دیدن رؤیاهایی صادقانه یا پدیدههایی از این دست باشند. اشخاصی كه با چاكرای ششم، هماهنگ هستند جذاب و گیرا بوده، میتوانند در طول زندگی خود تجربیات جالبی در سطوح مختلف داشته باشند. چنین افرادی آماده، مشتاق و قادر به دریافت رهنمودها، تجربهی شعور كیهانی، تلهپاتی و سفر اختری هستند.
اختلالات چشم سوم به صورتهای انسداد، كاهش فعالیت، افزایش فعالیت، عدم تعادل و ... بروز مینماید. هر یك از این اختلالات دارای عوارض و عواقب فیزیكی و متافیزیكی میباشد، كه در ساختار و عملكرد جسم، روان و روح، خود را نشان میدهد.
نشانههای فیزیكی عدم تعادل چاكرای آجنا میتواند شامل سكته یا تومورهای مغزی، نابینایی، ناشنوایی، ضایعات نخاعی، اختلالات عصبی، تشنج و اشكال در یادگیری باشد.وقتی چشم سوم دچار كاهش فعالیت و عدم تعادل باشد ممكن است فرد دچار فراموشی و یا وسواس مرضی شود، این شخص همچنین ممكن است به شدت خرافاتی شود، دچار حسادت شدید دربارهی دیگران و تواناییهایشان شود، بهطور كلی دربارهی همه چیز از جمله خود و تواناییهای خود مشكوك و بدبین گردد. چنین كسی در نظر دیگران بیجرأت، بینظم و بیش از حد حساس به نظر میرسد.
از سوی دیگر هر گاه آجنا، فعالیت بیش از حد داشته باشد، شخص ناشكیبا، مضطرب و بسیار حساس میشود. حتی ممكن است گاهی به نظر برسد كه چنین افرادی در دنیای دیگری به سر میبرند و به محیط اطراف خود توجهی ندارند. سایر خصوصیات این افراد عبارت است از: خودپسندی، غرور، دغلكاری، تعصب، سلطهجویی، بیعاطفگی، خباثت، تنگ نظری، رفتار ناخوشایند و بیادبانه، بد اخلاقی و تلخی و تحقیر دیگران.
وقتی چاكرای ششم دچار انسداد میشود، شخص ممكن است دچار كابوسهای شبانه و سردردهای مداوم، ضعف بینایی، عدم تمركز و حتی گاهی حملههای میگرن شود. اندوه و سوگواری یا مشكلات شخصی میتواند علت انسداد این چاكرا باشد. تحریك بیش از حد آجنا باعث ایجاد هرج و مرج، خرابكاری به جای كمك و انحصار طلبی میشود. تحریك كمتر از حد آن باعث ایجاد بیثباتی، بُزدلی و درماندگی میگردد. كنارهگیری از زندگی، شانه خالی كردن از زیر بار مسؤولیت، فراموشی، بیدقتی، تحمل ناپذیری، پرمدعایی و فخرفروشی، از جمله نشانههای تحریك كم چاكرای ششم میباشد.
هر چاكرا در حالت طبیعی در جهت عقربههای ساعت در حال چرخش است، اگر قسمت جلویی آجنا عكس حالت طبیعی بچرخد، باعث ایجاد تعبیرات مغشوش ذهنی یا برداشتهای غیرحقیقی در مورد واقعیتها میشود. چرخش سریع آجنا بر خلاف عقربههای ساعت، قابلیت آفرینش افكار قدرتمند منفی را به دنبال خواهد داشت. در صورتی كه این قدرت با قدرت قسمت پشتی آجنا همراه گردد، میتواند باعث ایجاد فاجعه در زندگی انسان شود. به یاد داشته باشید كه قدرت چشم سوم مانند آتش است؛ آتش زمانی دارای ارزش است كه كنترل و مهار شده باشد.
ضعیف یا راكد بودن جریان انرژی در آجنا سبب متوقف شدن قدرت خلاقیت میگردد. بسته بودن قسمت پشتی آجنا باعث شكست در اجرای طرحها و برنامهها شده، یا حداقل اجرای آنها را به تأخیر میاندازد. این گونه افراد برای به ثمر نشاندن طرحهایشان باید تلاش فراوانی در مدت طولانی داشته باشند.
ریشهی برخی از ترسهای وجود ما، به اشكالات موجود در چاكرای آجنا برمیگردد، از جمله ترس از حقیقت، ترس از قضاوت واقع گرایانه و منطقی، ترس از اعتماد به مشورت با دیگران، ترس از انضباط و ترس از بُعد تاریك خویش. عدم تمایل به درون نگری و حفاری درون و تخلیهی ترسهای درونی نیز به چشم سوم مربوط است.
● عوامل اثرگذار بر چشم سوم
عوامل زیادی از جنس طبیعی و یا فوقطبیعی میتوانند بر چشم سوم اثر بگذارند. این اثرات میتوانند مثبت یا منفی، دایم یا موقت، مطلق یا نسبی و كمّی یا كیفی باشند. مهمترین عوامل اثر گذار بر چشم سوم عبارتند از: سن، جنسیت، سلامت و بیماریِ جسم، روان و روح، علم، ایمان، گناه و معصیت، عوامل محیطی مانند رنگ، نور، صوت و درجه حرارت، كار و شغل، موسیقی، دوست و همنشین، ارتباطاتِ فیزیكی، عاطفی و ذهنی، تنفس، ورزش، دودِ ماشین، كارخانجات، سیگار و مواد مخدر، مشروبات الكلی، آب شرب، خوراكی و میوهها، افكار، اعمال و گفتار انسان، خواب و استراحت، سنگها و بلورها، جواهرات، فلزات، عطرها، روغنها، استاد، مربی و معلم، ستارگان و سیارهها، زمین و ماه، امور فردی، اخلاقیات، تحریكات ذهنی و عاطفی، امور هنری، تلقینات و ...
▪ عوامل اثرگذار مثبت:
برخی عوامل بر چشم سوم اثرات مثبت داشته، باعث فعالسازی آن میشوند و یا باعث ایجاد تعادل در آن میگردند. برخی عوامل دیگر نیز بسته به شرایط و یا نحوهی استفاده میتوانند اثرات مثبت بر آجنا اعمال كنند.
موسیقی میتواند تیغ دو لبه باشد و بر هاله و چاكراها تأثیرات مثبت و یا منفی بگذارد. موسیقیهای آرام، موسیقیهای سنتی و در كُل موسیقیهایی كه با ریتم كیهان در هماهنگیاند، بر چاكراها و چشم سوم تأثیر مثبت میگذارند. آنچه نویسنده این كتاب به كرات آزمایش و تجربه كرده است، تأثیرات مثبت موسیقیهای سنتی استاد علیرضا افتخاری، خوانندهی اهل دل میباشد. برخی از آثار بتهوون و یانی نیز این تأثیرات را دارد. «ریچارد وبستر» در كتاب «هاله نورانی» به برخی از موسیقیهایی كه این اثر را دارند، اشاره میكند. نُت موسیقی «لا» نیز باعث تحریك آجنا میشود.
بلورها میتوانند سبب برقراری تعادل در چاكراها شوند. بلورها قدرت زیادی برای جذب و انتقال سریع انرژیهای مثبت و منفی دارند، همچنین در جذب و انتقال سریع احساسات نیز نقش دارند. پس هنگام استفاده از بلور باید دقت نمایید، كه در محیطهای دارای انرژی منفی و در كنار اشخاص با انرژی منفی قرار نگیرد، چون بلورها سریعاً انرژی منفی آنها را جذب كرده، به شما منتقل میكنند. در صورتی كه از بلور برای برقراری تعادل در چاكراها استفاده میكنید، باید در زیر لباس و در تماس مستقیم با پوست بدن قرار گیرند.
رنگ بلور عامل مهمی برای انتخاب آن با توجه به چاكرای مورد نظر میباشد. در این راستا بهتر است رنگ بلور با رنگ چاكرا متناسب باشد. «بلور شفاف كوارتز» معروف به «دُرّ كوهی» برای تمام چاكراها مفید است. برای چشم سوم علاوه بر كوارتز میتوان از سنگهای لاجورد، یاقوت آبی، یاقوت ارغوانی، یاقوت كبود، چشم شاهین، سنگ ماه و یشم استفاده نمود. همچنین بلور فلوریت، سودالیت، سلینیت، آزوریت، سوگولیت و پریدوت از جمله بلورهای مفید برای چشم سوم میباشند.
آجنا با ستارهی زهره در ارتباط است، همچنین با فلز مس تحریك میشود. مس با متعادل كردن انرژیهای چشم سوم، آرامش خاصی را در انسان ایجاد میكند.
استفاده از عطر در اسلام بسیار توصیه شده است. در سیرهی عملی پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام نیز دیده میشود، كه به عطر علاقهی فراوان داشتهاند و از آن استفاده مینمودند. مولای مؤمنان و عابدان و زاهدان و عارفان حضرت علی علیهالسلام از بوی خوش با نام افسون یاد فرمودهاند. همچنین نبی مكرم اسلام ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ بوی خوش را تقویت كنندهی قلب میدانند. صادق آل محمد علیهالسلام میفرمایند كه: «رسول خدا برای عطر بیشتر از غذا خرج می كرد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۱۳۱۷، ۱۱۳۲۲ و ۱۱۳۲۱)
شیخ جلیل القدر، عارف بالله، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی (قدس سره) در كتاب ارزشمند «اسرار الصلوه» میفرمایند: «... فضیلتی كه برای بوی خوش بیان شده بهخاطر شرافت عقل است زیرا عطر مغر را تقویت میكند و آن را از فساد حفظ مینماید...» (ص ۱۱۱). در بین مواد معطر، عود تأثیر مثبت بر آجنا دارد. سایر تركیبات مفید برای فعال سازی آجنا شامل ریحان، چوب سدر، كافور و اُكالیپتوس میباشد.
در بین مواد غذایی نیز، خوراكیهایی به رنگ نیلی مانند انگور سیاه، آلوسیاه و شاه توت مفید است. همچنین مصرف آبی كه به مدت چهار ساعت در لیوان نیلی رنگ در معرض آفتاب بوده و یا مصرف آبی كه به مدت چهار ساعت از پشت شیشه نیلی رنگ نور آفتاب به آن تابیده، مفید و مؤثر است.
كم خوردن و نخوردن، كم خوابیدن و نخوابیدن، كم حرفزدن و سكوت و خلوت و تنهایی نیز اثرات بسیار خوبی بر تحریك و فعال سازی آجنا دارند، مشروط بر اینكه این عوامل را به خوبی شناخته و زیر نظر استاد عمل شود. مشروح موارد مذكور در فصل «متافیزیك و پرورش نیروهای درون» از كتاب «رخنه در اسرار متافیزیك» آمده است. این عبارت زیبا را بهخاطر بسپارید: بخورید تا زنده بمانید نه زنده بمانید تا بخورید.
عبادات از جمله قرائت قرآن، تفكّر و تدبّر در آیات قرآن ، نماز و بهخصوص نماز شب، ذكر و گریه كردن به بهانههای معنوی نیز تأثیرات بسیار عالی بر چشم دل میگذارند. پیامبر گرامی اسلام نماز را نور دیدهی خود معرفی مینمایند: «خداوند جلّ ثناؤه نور دیدهٔ مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه. گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر میشود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیراب میشود، اما من از نماز سیر نمیشوم.» (ترجمه میزان الحكمه، ح ۱۰۵۳۵)
قرآن كریم به تعبیر حضرت امام راحل ـ كه از عارفترینِ عارفان به قرآن بود ـ بزرگترین نسخهی نجات دهندهی بشر از جمیع قیودی كه بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است، میباشد. ایشان همچنین قرآن كریم را كتاب تحرّك از طبیعت به غیب و تحرّك از مادیّت به معنویّت میدانند. حضرت امام قرآن كریم را مركز همهی عرفانها و مبداء همهی معرفتها میدانند و معتقدند كه اگر قرآن نبود باب معرفت الله، الیالابد بسته میبود. ایشان در بیان زیبایی میفرمایند: «بدان كه این كتاب شریف چنانچه خود بدان تصریح فرموده كتاب هدایت و راهنمای سلوك انسانیت و مربّی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است.» (قرآن باب معرفت الله، ص۱۰، ص ۲۰، ص ۳۳ و ص ۴۹)
قرائت قرآن كریم و گوش سپردن به تلاوت آیات این لطیفهی الهی از بهترین و عالیترین و مطمئنترین عواملی است كه بر چشم دل اثرات مثبت فراوان اعمال میكند. در كتاب «قرآن باب معرفت الله» از حضرت امام راحل چنین نقل شده است: «و چون شخص قاری مقصد را یافت در تحصیل آن بینا شود و راه استفاده از قرآن شریف بر او گشوده و ابواب رحمت حق بر او مفتوح گردد و عمر كوتاه عزیز خود و سرمایه تحصیل سعادت خویش را صرف در اموری كه مقصود به رسالت نیست نكند و از فضول بحث و كلام در چنین امر مهمی خودداری كند و چون مدتی چشم دل را بر این مقصود افكند و از دیگر امور صرف نظر كرد چشم دل بینا گردد و حدید شود و تفكر در قرآن برای نفس عادی شود و طریق استفاده باز گردد و ابوابی بر او مفتوح شود كه تا كنون نبوده و مطالب و معارفی از قرآن استفاده كند كه تا كنون به هیچ وجه نمیكرد، آن وقت شفا بودن قرآن را برای امراض قلبیه میفهد.» (قرآن باب معرفت الله، ص ۷۸)
صد چو عالم در نظر پیدا كند چون كه چشمت را به خود بینا كند
تدبّر و تفكّر در آیات قرآن كریم نیز بهترین اثرات مثبت را بر چشم دل اعمال مینماید. چنانچه در كتاب شریف كافی از صادق آل محمد علیهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «این قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب تاریك است، پس جولان دهد صاحبنظر چشم خود را در آن و بگشاید نظر خود را برای استفاده از نور آن، زیرا كه تفكّر در آن زندگانیِ دلِ بیننده است، چنانچه در ظلمات و تاریكیها به نور استعانت كنند، در ظلمات جهل و تاریكیهای ضلالت به نور هدایت قرآن باید هدایت جست.» (قرآن باب معرفت الله، ص ۶۵)
سجدههای طولانی نیز اثرات بسیار خوبی بر تحریك و متعادل نمودن چشم دل میگذارد. برای این منظور انسان باید به دستوراتی كه پیرامون ظاهر و باطن سجده آمده آگاه باشد و آنها را رعایت نماید. برای اثرگذاری بهتر سجده به این موارد توجه فرمایید: از مهر بزرگ (حدوداً به اندازهی كف دست) استفاده نمایید، مهر تربت كربلا باشد، هنگام سجده توجه و تمركز بر پیشانی باشد، هر دو چشم (سمت نگاه) به نوك بینی باشد، فقط هفت موضع (پیشانی، كف دو دست، دو زانو، دو انگشت شصت پا) بر زمین باشد، (از انداختن شكم، سینه، ساعد دستها و سایر قسمتهای بدن بر روی زمین خودداری شود)، در بانوان دستها به بدن چسبیده باشد، در آقایان دستها از بدن جدا باشد، در سجده از ذكر یونسیه استفاده شود، سجده به نیّت رضای حقتعالی باشد. در شروع، سجدهها كوتاه مدت بوده، سپس به تدریج بر زمان آن افزوده شود. ترجیحاً بین الطلوعین (فاصلهی اذان صبح تا طلوع آفتاب) را برای سجده در نظر بگیرید. توجه فرمایید این سجده غیر از سجده نماز میباشد.
عارف كامل، مرحوم آیتالله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی میفرمایند: «مرا شیخی بود جلیلالقدر، عارف، كامل، قدسالله تربته كه نظیر او در این مراتب كسی را ندیدم، از او از عملی كه در اصلاح دل، و جلب معارف مؤثر باشد و به تجربه هم اثر آن ثابت شده باشد سؤال نمودم، او گفت عملی مؤثرتر از این دو كه میگویم ندیدم، یكی مداومت بر سجدهٔ طولانی در هر شب و روز یك مرتبه، كه در آن گفته شود: لااله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمیناین ذكر را بر زبان آورد در حالیكه خود را در زندان طبیعت زندانی بیند، و قید و بند اخلاق رذیله را بر خود مشاهده كند، و با این حقیقت كه او خود این قید و بند را برای خود فراهم آورده و در این زندان خود را محبوس نموده اعتراف كند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمكار بداند نه خدا را، و دیگر صد مرتبه قرائت سورهٔ قدر در هر شب جمعه و عصر جمعه ...» (اسرار الصلوه، ص ۴۲۸ و ۴۲۹)
گریستن از ترس خدا، از اهم سفارشات بزرگان دینی است كه برای آن ثواب فراوان وعده داده شده است. پیامبر گرامی اسلام ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ به حضرت علی علیهالسلام سفارش فرمودند كه: «در برابر هر قطره اشكی كه میریزی خانهای در بهشت برای تو ساخته میشود.» ایشان همچنین در خطبهی حجهالوداع فرمودند: «هركس چشمانش از ترس خدا اشك ریزد برای هر قطره اشك او به اندازه كوه احد در ترازوی اعمالش پاداش نهند». حضرت علی علیهالسلام نیز در این باب میفرمایند: «گریستن از ترس خدا دل را نورانی میكند و از خو گرفتن به گناه مصون میدارد.» حضرت امام سجاد علیهالسلام قطرهی اشك را با قطرهی خونی كه در راه خدا ریخته شود كنار هم قرار داده و آنها را محبوبترین چیزها میشمارد. (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۸۲۹، ح۱۸۳۱، ح۱۸۳۷ و ح۱۸۳۹)
همنشین و دوست نیز میتواند بر چشم سوم اثرات مثبت یا منفی بگذارد. شاید به همین دلیل باشد كه در دین نیز به این مقوله توجه فراوان شده و بزرگان دینی تاكید بر همنشینی با مؤمنان، فرزانگان و دانشمندان را دارند. مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «همنشینی با فرزانگان خردها را زنده میكند و جانها را شفا میبخشد.» ایشان همچنین میفرمایند: «با فرزانگان همنشینی كن تا خردت كمال یابد و شرافت نفس یابی و نادانی از تو رخت بربندد.» این كلام زیبا نیز از این امام بزرگوار میباشد: «با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، تربیت و ادبت نیكو شود و روانت پاكیزگی گیرد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۲۴۱۲، ح۲۴۱۰ و ح۲۴۰۹)
▪ عوامل اثرگذار منفی:
عوامل مختلفی بر هاله، چاكراها و به خصوص چشم سوم تأثیرات منفی اعمال میكنند. خستگی و كوفتگی، زیادهروی در میل و عمل جنسی، زیادهروی در خوردن به خصوص خوردن گوشت، زیادهروی در خوابیدن به خصوص در سحرگاهان، زیادهروی در صحبت كردن به خصوص صحبتهای لغو از جمله عواملیاند كه بر چشم سوم تأثیر منفی میگذارند. همچنین تفكرات منفی و منحرف، احساسات منفی و منحرف، عدم تعادل در احساسات، رفتارهای منفی یا منحرف، عدم تعادل در رفتارها، قطع رابطهی احساسی با دیگر افراد، گسستگی رابطه با طبیعت و گسستگی رابطهی احساسی با خالق یكتا نیز تأثیرات منفی بر چشم سوم میگذارد.
زنگ خودبینی زقلبت دور كن چشم دل از حرف حق پر نور كن
امروزه مشخص شده است افرادی كه تمایلات جنسی بالایی دارند، در فعال كردن چشم سوم و حفظ این توانایی با مشكلات بیشتری روبهرو هستند. این واقعیت كه رهروان معنویت به خوبی به آن پیبردهاند، با كشفیات اخیر دربارهی اثر غدهی پینهآل در تنظیم فعالیتهای جنسی هماهنگی دارد.
● فعال سازی چشم سوم
اكثر كسانی كه روی چشم سوم كار میكنند و آن را فعال مینمایند، دید تازهای نسبت به زندگی پیدا میكنند. كسانی كه با این چاكرا هماهنگ شده باشند، بر خود تسلط پیدا میكنند و منشاء انرژی معنوی، شهود، خرد، ادراك و زیركی قابل توجهی خواهند شد.
به خاطر بسپارید كه فعال سازی چشم سوم، یك شبه محقق نمیشود، بلكه این روند به سالها وقت، صبر، حوصله و همت فراوان احتیاج دارد. گاهی اوقات باز شدن كامل آجنا ممكن است تا چهل سال طول بكشد. فعال شدن چشم سوم یك روند تدریجی است. چشم سوم بسته مانند یك سد میماند كه باید ابتدا در آن یك روزنهی كوچك ایجاد كرد، سپس این روزنه را به یك سوراخ تبدیل نمود، بعد از آن این سوراخ را بزرگ كرد، آنگاه با توسعه سوراخ یك سوراخ قطور به وجود آورد و در نهایت این سوراخ عظیم در این سد میتواند به تخریب كامل سد منتهی گردد.
بدیهی است ترك محرمات و مكروهات و عمل نمودن به واجبات و مستحبات، بهترین و مطمئنترین اثرات مثبت را بر چشم دل اعمال كرده، موجب تحریك و فعال نمودن آن میشود ، مشروط برآنكه به ظاهر و باطن اعمال مذكور توجه گردد.
چشم سوم در بدو تولد در نوزادان باز و فعال است ولی به تدریج بسته و غیر فعال میشود. ظاهراً روند بسته شدن آجنا همزمان با بسته شدن ملاج سر اتفاق میافتد. البته این بسته شدن به صورت كامل و مطلق نمیباشد. علت اصلی این انسداد تعلّقات دنیایی میباشد، كه در كودكان به گونهای و در بزرگسالان به گونهای دیگر جلوه میكند. در عدهی كمی از كودكان، چشم سوم، همچنان تا سنین بالا باز میماند.
خانمها به نسبت آقایان به مسایل معنوی و امور ماورایی علاقهی بیشتری نشان میدهند. همچنین فعالیت چشم سوم بهطور كلی در خانمها بیشتر از آقایان میباشد. خانمهایی كه تمرینهای فعال سازی آجنا را انجام میدهند، خیلی سریعتر از آقایانی كه همان تمرینها را انجام میدهند، به نتیجه میرسند. این پدیده طی سالهای زیاد تدریس نویسنده این كتاب در كلاسهای تئوری و عملی نیز تجربه شده است. به نظر میرسد كه چشم سوم در بیشتر زنان هنگام زایمان طبیعی به صورت موقت باز میشود.
در روند فعال سازی چشم سوم ممكن است در تماس با آگاهی ذهن، نور جلوهگر شود. این نور ابتدا به صورت دایرهای و گاهی مانند شعله شمع دیده میشود. ظهور این نور در چاكرای آجنا، نشانهی پیشرفت یك رهرو در مسیر اوست. مردم اغلب احساس نور در چاكرای آجنا را با عبارات مختلفی تعبیر میكنند. نور اصلی و واقعی در مرحلهی سامادهی رؤیت میشود. سامادهی بالاترین مرحلهی روحی است، در این مرتبه هیچ آغاز یا پایانی وجود ندارد و آنچه هست، حقیقت، آگاهی و سعادت بیپایان میباشد. نورِ آجنا، تجربهای است كه آغاز حیات معنوی را نشان میدهد، اما نور سامادهی تجربهای بیبازگشت میباشد. هنگامی كه نور آجنا پدیدار میگردد، توصیه میشود كه به تمرینهای مراقبهای پرداخته، آگاهی روی چشم سوم متمركز گردد، تا اینكه آگاهی با نور آمیخته شود.
وقتی نور آجنا بیدار میشود، درخششی فزآینده پیدا میكند، تا حدی كه درخششی برابر با هزاران خورشید مییابد. نور سفید چاكرای آجنا بینهایت قدرتمند است. انسان میتواند با قدرت اراده، آگاهی خود را به جاهای دور بفرستد و اطلاعاتی كسب كند. به واسطهی همین نور الهی است كه جویندگان معنویت نسبت به خدای خود بصیرت پیدا میكنند. صادق آل محمد علیهالسلام میفرمایند: «نور را جستم، آن را در گریه و سجده یافتم.»
نورِ نورِ چشم، خود نورِ دل است نور چشم از نور دلها، حاصل است
باز نورِ نور دل، نور خداست كو زرنگ و عقل و حس، پاك و جداست
«در كتاب ـ اثبات الوصیه مسعودی ـ خطبهای از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده كه قسمتی از آن، این است: ای خداوندی كه سبحان و پاكی، كدام چشم توانایی مشاهده روشنائی نورت را دارد و صعود به سوی نور تابناك قدرتت را مییابد و كدام فهم و درك را چه امكانی است جز چشمانی كه تو خود از آنها پردهبرداری فرمودهای و حجابهای كوری را از آنها برگرفتهای؛ پس ارواح آنها در حال صعود به اطراف بالهای آن ارواح هستند؛ پس آنها تو را در اركان وجودت میخوانند و در انوار عظمتت فرورفتهاند و از این عالم خاكی بالا آمده و به كبریای تو نگریستهاند...» (طریق عرفان، ص۱۳۵)
گر نكشم به چشم تو، نور زكحل خویشتن
چشم تو درك كی كند، حضرت كبریای من
با بیدار كردن چاكرای آجنا، میتوان شكل واقعی كالبد اختری را درك كرد. با مراقبه روی چشم سوم میتوان قدرت بهدست آوردن همهی خواستهها را كسب نمود، چون فرمانی كه از آجنا صادر شود، باید به اجرا درآید، به همین دلیل است كه این چاكرا را آجنا به معنی «دستور» نامیدهاند.
نوری كه ضمن مراقبه از چاكرای آجنا ساطع میشود، از نیروی ذهن منشاء میگیرد و از طریق آجنا متمركز میشود. خواستههای ذهن از طریق آجنا عمل میكنند، بنابراین كسانی كه با بیدار كردن آجنا، این گذرگاه را گشودهاند، انسانهای بزرگی هستند كه میتوانند كارهای بزرگ انجام دهند. آجنا مجرای قدرت اراده انسان است. از این مجرا میتوان دعای خیر خود را نثار بشریت كرد و پیامهایی برای اهداف خیرخواهانه و برقراری صلح در جهان فرستاد. پس آجنای فعال مجرایی برای عملكرد اراده در جهان میسازد، این قدرت میتواند به دو گونه سازنده یا مخرب به كار گرفته شود. فرم مخرب آن همان جادوی سیاه است، كه افراد شیطانی از آن استفاده میكنند.
با آرامش و تحمل سختیها، با قدرت ریاضت و با كار سخت میتوان چشم سوم را بیدار كرد و سطوح و ابعاد جدیدی از آگاهی را در برابر خود گشود. توجه نمایید كه ریاضات به دو نوع شرعی و باطله تقسیم میشوند. ریاضات شرعی آنهایی است كه با فرهنگ اسلامی سازگار بوده و عرفای شیعی نیز بدان عمل مینمودهاند. ریاضات باطله با احكام شریعت تضاد داشته و از طرف بزرگان دینی مردود شمرده شدهاند.
یگانه فیلسوف عصر، عارف بالله، علامه، آیت الله سید محمد حسین طباطبایی در كتاب «رساله الولایه» ـ كه به تعبیر آیت الله جوادی آملی بهترین اثر علامه است ـ دست برداشتن از ریاضتهای شرعی و روی آوردن به ریاضتهای سختِ غیرشرعی را یك نوع فرار از سختتر به آسانتر میدانند. از نظر ایشان تبعیّت و فرمانبرداری از شرع، نفس كُشی دایمی و تدریجی است و مادام كه نفس موجود باشد، ریاضتهای شرعی نیز باید انجام گیرد. اما ریاضتهای سختِ غیرشرعی، قتل دفعی و غیر تدریجی نفس به شمار میآید و برای همین این ریاضتهای سختِِ غیرشرعی در اصل آسانتر و كمایثارتر است. (طریق عرفان، ص۸۰)
تا چشم بر ندوزی از آنچه در جهان است
در چشم دل نیاید چیزی كه مغز جان است
هنگامی كه دستهایتان را در برابر چشمهایتان نگه میدارید یا به سادگی چشمهایتان را میبندید و از ناحیه اطراف مركز پیشانی آگاه میشوید، جرقههایی از نور مانند چشمك زدن ستارگان میبینید، یا شاید نوری سفید و ضرباندار یا حلقهای از نور رنگین ببینید. همان طور كه در حالت خواب، رؤیا میبینید در حالت مراقبه نیز میتوانید به چنین بصیرتی دست پیدا كنید.
گاهی شگفت انگیزترین اشعار، ناگهان در ذهن جاری میشود یا وقتی كه روی مسئلهای بهطور مداوم كار میكنید تا كاملاً خسته میشوید و عقب نشینی میكنید، در یك چشم برهم زدن راه حل مانند جرقهای خورشیدسان در ذهن شما پدیدار میشود. همهی این پدیدهها مربوط به فعالیت نامحسوس ذهن در سطح ناخودآگاه است. ارتباط بین ضمیر آگاه و این گونه پدیدهها از طریق آجنا برقرار میشود.
● تكنیكهای فعالسازی چشم سوم
فعال نمودن آجنا به علم، آگاهی و ظرفیت احتیاج دارد. بدیهی است كه فعال شدن چشم سوم قبل از حصول این موارد، میتواند فاجعه ایجاد كند. برخی از جویندگان و طالبان به دنبال شیوههای فوری و آنی برای فعال سازی چشم سوم میباشند. اینان غافلاند كه در صورت دستیابی به این شیوهها، بزرگترین ضررها و آسیبها را به خود وارد خواهند نمود.
انجام تمرینهای منظم و مستمر، زیر نظر مربی آگاه و ورزیده، میتواند آجنا را بیدار نماید. دقت نمایید انجام تمرین بدون داشتن و نظارت مربی عالم و عامل، تبعات و مشكلات فراوان به دنبال خواهد داشت. با عنایت به موارد مذكور، در ادامه بحث به بعضی از تمرینهای مفید برای تحریك آجنا اشاره میگردد:
۱ ) شستوشوی حفرات و سینوسهای بینی كه باید زیر نظر استاد و طبق اصول خاصی انجام گردد. این عمل باعث تحریك اعصاب اطراف آجنا میشود. سینوسها و سلامت آنها با عملكرد چشم سوم ارتباط دارد.
۲ ) تنفس سایشی كه باید در حضور استاد انجام شود. در این حالت انتهای گلو و كام نرم توسط هوای دم و بازدم به ارتعاش درمیآید و این خود باعث ارتعاش غدهی صنوبری و غدهی هیپوفیز میگردد. در تنفس سایشی با تنگ كردن مجرای حلق، دم و بازدم انجام میشود، بهطوری كه هوا به سختی وارد و خارج شده و ضمن ایجاد صدا، دیوارهی حلق را به ارتعاش درمیآورد. این حالت مانند خرخر كردن در خواب میباشد و در افرادی كه خوابشان سنگین است دیده میشود. در تنفس سایشی دم از طریق بینی و بازدم از راه دهان انجام میشود. این تمرین بسیار حساس و خطرناك است.۳ ) ماساژ دادن و ضربه زدن به پیشانی در حالت آرامش و خلسه باعث تحریك چشم سوم میشود. این كار باید با توجه و تمركز كامل صورت گیرد. با عنایت به ارتباط كالبد فیزیكی با كالبد اثیری، اثرات ماساژ و ضربه بر پیشانی به چشم سوم منتقل میشود. این تمرین ابتدا به صورت فیزیكی و سپس به شكل ذهنی انجام میشود.
۴ ) حركت كره چشم به سمت بالا، پایین، چپ و راست به صورت فیزیكی و ذهنی بر تحریك آجنا مؤثر است. این تمرین نیز در حالت آرامش و خلسه با تمركز و آگاهی كامل انجام میشود.
۵ ) بالا كشیدن پلكها، ابروها و پوست پیشانی به صورت فیزیكی و ذهنی، در حالت آرامش و خلسه، با توجه و تمركز نیز تمرین دیگر میباشد.
۶ ) برداشتن پردهی خیالی از جلوی چشمان در حالت مراقبه كه به صورت تجسم در ذهن صورت میگیرد، هم بر فعال سازی آجنا مؤثر است.
۷ ) تجسم یك نقطه بر پیشانی، تبدیل آن به یك دایرهی كوچك و سپس بزرگ نمودن این دایره تا زمانی كه تبدیل به یك دایره با قطر حدود بیست سانتیمتر شود، هم به عنوان یك تمرین توصیه میگردد. این تمرین نیز در حالت آرامش و خلسه انجام میشود.
۸ ) پالایش بیرونی و درونی هم برای تحریك آجنا لازم و ضروری است. پالایش بیرونی به معنای حذف وسایل و چیزهای زاید و اضافی از محیط كار و سكونت میباشد. پالایش درونی نیز به معنای حذف افكار زاید و اضافی از مغز و ذهن است.
۹ ) ذكر گفتن به خصوص در حالتهای خاص، برای مثال ذكر گفتن در حال سجده و یا ذكر گفتن در حال مراقبه بسیار مفید و مؤثر است. آرام بودن جسم و ذهن، تمركز داشتن بر آجنا و انتخاب ذكر مناسب از جمله عوامل مهم در این شیوه است. لاالهالاالله یكی از بهترین ذكرها برای این كار میباشد و در منابع دینی نیز توصیه شده است.
۱۰) سجده با آگاهی كامل به آداب ظاهری و باطنی آن و رعایت این آداب، بر فعال شدن چشم دل اثرات بسیار خوبی دارد. در سجده میتوان همان ذكر معروف سجدهی نماز و یا ذكر یونسیه (لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین) را تكرار نمود.
۱۱ ) گریه كردن به خصوص به بهانهها و نیّات معنوی بر چشم سوم اثرات بسیار عالی میگذارد. میتوان ذكر، سجده و گریه را با هم توأم نمود. این تركیب یكی از بهترین و قویترین تمرینهای مؤثر بر چشم سوم میباشد.
۱۲ ) تجسم آسمان در شب در حالت مراقبه و یا مراقبهی دیداری بر آسمان و قرص كامل ماه در شب نیز از جمله تمرینهای مفید است. همچنین تجسم چاكرای شمارهی شش به صورت ایدهآل و مراقبه بر آن نیز مؤثر میباشد. در این حالت باید فرم، اندازه، رنگ و چرخش این چاكرا به صورت طبیعی و ایدهآل تجسم گردد.
۱۳ ) تجسم نهری از نور طلایی كه از ناحیهی پسین لگن به سمت نخاع و مغز میآید و نهری از نور صورتی كه از ناحیهی پیشین لگن به سمت نخاع و مغز در حركت است، بهطوری كه این دو نهر در بالا به همدیگر رسیده، به صورت قوس یكدیگر را قطع میكنند. این تمرین نیز باید در حالت مراقبه انجام شود.
۱۴ ) صرف مراقبه بر چشم سوم نیز مفید است. در این حالت سطح آگاهی تا منطقهی چشم سوم گسترش مییابد. برای این منظور پس از آرام نمودن جسم و ذهن، چشمها را بسته، در این حالت بهطور طبیعی در مركز چشم سوم قرار میگیرید، به شرط آنكه توجهتان فقط بر تاریكی پشت چشمها باشد.
۱۵ ) برای فعال سازی آجنا میتوان طالب را به حالت خلسه فروبرد و پیشانی بر پیشانی او گذاشت. (چشم سوم استاد بر روی چشم سوم سوژه قرار میگیرد)، در این حالت با ارسال مستقیم انرژی از آجنای خود به آجنای سوژه، به فعال سازی چشم سوم كمك میشود. برای این تكنیك سوژه روی تخت یا روی زمین در جهت شمال ـ جنوب دراز كشیده و استاد به گونهای بالای سر وی مینشیند، كه به راحتی بتواند پیشانی بر پیشانی او بگذارد. در این تمرین لازم است استاد و معرفتجو هر دو مرد و یا هر دو زن باشند. این تمرین ابداع نویسنده این كتاب میباشد.
بدیهی است موارد مذكور فقط لیستی از تمرینهای چشم سوم میباشد، و هر یك از موارد فوق برای اجرا به دستورالعمل خاص اجرایی احتیاج دارد. «باربارا برنن» در كتاب معروف خود (هاله درمانی با دستان شفابخش) نیز تمرینهایی برای این منظور ارائه كرده است. «لوبسانگ» رامپا در كتاب چشم سوم از شیوههای فیزیكی خشن برای باز كردن چشم سوم كه برای وی اتفاق افتاده است، یاد میكند.
حضرت آیت الله العظمی مكارم شیرازی در تفسیر ارزشمند نمونه میفرمایند: «ایمان و عمل صالح چشم دل را بینا میكند.» (تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۱۴۱). علامه طباطبایی ـ مفسر كبیر قرآن ـ نیز معتقد است كه: «آن مانعی كه میان مردم و خدا حائل شده همانا تیرگی گناهان است كه مرتكب شدهاند و این تیرگیها است كه دیده دلهای ایشان را پوشانده و نمیگذارد كه به مشاهده پروردگار خود تشرف یابند، پس معلوم میشود كه اگر گناهان نباشد جانها خدا را میبیند نه چشمها.» (ترجمه المیزان، ج۸ ، ص۳۰۸)
● مراقبهی چشم سوم
بهتر است این تمرین را زمانی انجام دهید كه بتوانید به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه تنها باشید. یا اگر این تمرین را به صورت گروهی انجام میدهید، باید همه ساكت باشند. در مكان تمرین نباید منبعی از نور وجود داشته باشد. البته شما میتوانید یك شمع روشن در اتاق داشته باشید، به شرط آنكه در پشت سر شما قرار گیرد و مزاحم شما نباشد.
روی یك صندلی راحت بنشینید و در حالت آرامش قرار بگیرید. میتوانید در حین تمرین از موسیقی دلخواه خود استفاده كنید، البته موسیقی باید ملایم و آرام بخش باشد، مانند صدای فلوت یا اصوات طبیعت. اگر با استفاده از بخور ملایم احساس بهتری پیدا میكنید، این كار را انجام دهید.
با تمركز بر دید چشم سوم خود، به تصویری نگاه كنید یا تصویری را در ذهن مجسم نمایید. (برای حالت اول یك تصویر مناسب، زیبا و رویایی انتخاب كنید) توجه خود را به سوی مركز تصویر جاری كنید، در این حالت به آرامی از عدد ۱تا ۱۴۴ بشمارید. سپس چشمانتان را ببندید و دوباره تا ۱۴۴ بشمارید. ممكن است با بستن چشمها، تصویری با رنگهای متضاد مشاهده كنید، همچنان توجه خود را روی مركز پیشانی متمركز كنید. حتی اگر هنوز چیزی نمیبینید، ناامید نشوید، شما با تمركزِ توجه خود روی جایگاه چشمسوم، بدون مشاهده آن نیز میتوانید به نتیجه برسید. پس از اینكه تا ۱۴۴ شمردید، چشمانتان را باز كنید و دوباره به تصویر نگاه كنید. درحالیكه دید شما بر مركز تصویر متمركز است، تا ۱۴۴ بشمارید. سپس چشمانتان را ببندید و در حال نگریستن به نور درونی تا ۱۴۴ بشمارید. در این هنگام است كه میتوانید آنچه را كه میخواهید طلب كنید.
اجازه ندهید كه در حین تمرین هیچ چیز حواس شما را منحرف كند. ممكن است ببینید كه تصویر حركت میكند. بعدها خواهید فهمید كه چشم سوم عملكردهای بسیار عجیب و اسرارآمیزی دارد. حتی ممكن است روزی بتوانید هوای بین خود و تصویر را ببینید. اما در هر شرایطی با تمركز كامل به مراقبهی خود همراه با بسته و باز كردن چشمها ادامه دهید.
در پایان تمرین چشمانتان را ببندید و برای هر مدت كه دوست دارید در سكوت و آرامش باقی بمانید. هرگز به چشمانتان فشار نیاورید. اگر هر زمان در حین تمرین در چشمانتان فشار یا خستگی احساس كردید تمرین را قطع كنید.
زمانی خواهد رسید كه بتوانید بدون آنكه ابتدا به تصویر نگاه كنید، نور را در سر خود مشاهده كنید. به هر حال با كمك یا بدون كمك حس بینایی، شما خواهید توانست نتایج سودمندی كسب كنید. آنگاه كه نور درون را میبینید، وقت آن رسیده است كه آنچه را میخواهید طلب كنید. در این حالت خواستن، واقعاً توانستن است.
بعد از مدتی تمرین، شما خواهید توانست آنچنان آرامشی در خود ایجاد كنید، كه كاملاً بر موضوع دیداری تمركز داشته باشید و بتوانید جسم خود را در حالت خواب ترك كرده، از طریق چشم سوم به سفر بپردازید. كسانی كه از حلقهی طلایی عبور میكنند و تونل مربوطه را پشت سر میگذارند وارد عالم اختری میشوند. اینكه از اینجا به كجا سفر كنید، به آگاهی شما بستگی دارد. زیرا این آگاهی شما است كه هر چه در این سطح میبینید به وجود میآورد. بهتر است قبل از سفر مقصدی برای خود در نظر بگیرید. شما میتوانید به بخشهای مختلف عالم اختری سفر كنید و موجودات اختری را ملاقات نمایید. در این سفر حتی میتوانید از عالم اختری بگذرید و به عالم بعدی بروید.
با تمرین مداوم شما خواهید توانست وضوح و قدرت نور را افزایش دهید، تا اینكه هیچ چیز دیگری به جز نور نبینید. در این هنگام است كه شما میتوانید به این نور بپیوندید و با آن یكی شوید. این نور یك توهم نیست، بلكه پاسخی است كه از سوی دیگر به شما داده میشود. این پاسخ در زندگی روزانه شما به تدریج به صورت سلامت بیشتر، روشنی اندیشه و شادمانی نمایان میشود.
در تمرینهای اول انتظار زیادی نداشته باشید. این تكنیك به تمرین زیاد نیاز دارد، اما انجام یك بار در روز برای حدود یك ماه حتماً نتایج خوبی خواهد داشت.
بهترین زمانها برای انجام مراقبهی چشم سوم، ساعت شش صبح، دوازده ظهر، شش عصر و دوازده نیمهشب است. در این ساعتها نوسانهای مغناطیسی مفید در اطراف زمین جریان دارد. البته همهی افراد نمیتوانند در این ساعتها به مراقبه بپردازند. اما زمانی كه تعداد زیادی از مردم بهطور همزمان و گروهی به مراقبه میپردازند، میتوان نیروی عظیمی از مراقبه كسب كرد. از آنجا كه شما هنگام مراقبه مرزهای زمان و مكان را پشت سر میگذارید، هیچ فاصلهای بین شما و كسانی كه در سایر نقاط كره زمین به مراقبه میپردازند، وجود ندارد. ما به سادگی میتوانیم در تمام دنیا مراقبهی گروهی انجام دهیم.
یكی از جالبترین واقعیتها دربارهی چشم سوم این است كه وقتی نور در چشم سوم دیده میشود، میتوان آن را به درون بدن انتقال داد. این جریان میتواند به خواست شما، به قسمتهای مختلف بدنتان جریان پیدا كند. به سادگی از ارادهی خود استفاده كنید و قسمتی از بدنتان را كه میخواهید این نور در آن جریان یابد، مجسم كنید؛ جریان نور از ارادهی شما پیروی خواهد كرد و برابر تجسم شما به حركت در خواهد آمد. ابتدا جریان را به قلب بفرستید، تا احساس دلپذیری پیدا كنید. به این احساس اجازه دهید كه رشد كند و تمام بدن شما را به نوسان در آورد و همه جای آن را فراگیرد. این پدیده فرآیند شفابخشی و نیرودادن است.● مراقبهی چشم سوم (تمرینی از علامه طباطبایی)
«... شناخت خداوند یك امر بدیهی و روشن و از بدیهیترین بدیهیّات است و آنچه كه مانع شناخت خداوند است جهل نیست بلكه غفلت است و این غفلت نیز در اثر مشغول شدن به امور بیارزش و پست دنیا ایجاد میشود؛ پس خداوند برای هیچ كس دوتا ((دل)) قرار نداده است.
پس همین دل است كه اگر اشتغال به دنیا پیدا كند موجب محبّت آن میگردد و تمام همّت و تلاش انسان به آن تعلّق میگیرد؛ پس همین امر تمام دل را به اشتغال خود در میآورد و دیگر جایی از این آینه دل صاف نمیماند تا جمال خداوند سبحان در آن منعكس شود و معرفت حاصل شود؛ پس همانا مسأله، مسأله دل است.
و اگر میخواهی درستی سخن ما را بیازمایی، مكان خلوتی را انتخاب كن كه هیچ مشغول كنندهای از قبیل نور و صدا و اثاث منزل و غیره در آنجا نباشد، سپس طوری بنشین كه مشغول به كاری نشوی و حواست پرت نگردد و چشمانت را بسته نگهداری، آنگاه صورتی را مثلاً صورت ((۱)) را در خیال خود مجسم نمایی كه كاملاً توجّهات به آن معطوف گردد و هشیار باشی كه هیچ صورت خیالی وارد محوطه صورت ((۱)) نشود؛ پس در این هنگام كه ابتدای كار است درمییابی كه صورتهای خیالی دیگر مزاحم تو شده و ذهن تو را میخواهند تاریك و مشوّش نمایند، صورتهایی كه بسیاری از آنها قابل تشخیص و شناسایی از یكدیگر نیست، صورتهایی كه از افكار روزانه و شبانه و مقاصد و خواستههای توست، حتّی این افكار چه بسا دربارهٔ این باشد كه یك ساعت بعد از بیداری در فلان جا خواهی بود یا با فلان شخص ملاقات خواهی كرد یا فلان عمل را انجام خواهی داد؛ این در حالی است كه تو در خیال خود فقط به صورت ((۱)) نظر داری و به آن توجه میكنی و این تشویش ذهن مدّتی با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت. پس اگر چند روزی به تخلیه و پاكسازی این خیالات مزاحم اقدام نمایی، بعد از مدّتی مشاهده میكنی كه آن خیالات و خواطر روبه كاهش گذاشته و هر روز كم میشود و خیال نیز نورانی میگردد تا اینكه احساس میكنی هر چه به دل و ذهن تو خطور میكند، چنان روشن است كه گویا آن را با چشم حّس خود مشاهده میكنی آنگاه این خواطر به طور تدریجی روز به روز كمتر میشود تا اینكه هیچ صورتی با صورت ((۱)) باقی نمیماند. این مطلب را خوب تحویل بگیر! و از اینجاست كه صحّت ادّعای ما را قبول میكنی كه همانا سرگرم شدن به امور دنیوی عامل اصلی خود فراموشی و غفلت از ماورای ماده میگردد و همانا حركت به سوی باطن، با روگرداندن از ظاهر و روآوردن به ماورای ماده، صورت میپذیرد، پس اگر خواستی مثلاً از همان طریق مذكور نفس خود را مشاهده نمایی، آن خواطر و موانع را كه همان هواهای نفسانی و مقاصد دنیوی است، چند برابر خواهی یافت؛ پس طریق منحصر به فرد برای دستیابی به معرفت، تصفیه دل از دنیا و زرق و برق آن و هر حجابی كه مانع دیدار خداوند سبحان میگردد، میباشد؛ پس تمام اسباب و دستوراتی كه گفته شده از قبیل مراقبه، خلوت و غیره، فقط برای دستیابی به این حالت قلبی است، سپس توجّه كامل قلب تو به سوی خداوند سبحان و تشرّف به حضرتش ـ عزّاسمه ـ میباشد و این همان ذكر خدا و تشرّف به محضر حضرت حقّ است و آن آخرین كلید است و خداوند هدایتگر انسان است.» (طریق عرفان، ص۱۰۹ تا ۱۱۱)
● حفاظت از چشم سوم
هنگامی كه دو نفر انرژیهای چاكرای چشم سومشان را مخلوط كنند، قدرت روشنبینی آنها افزایش مییابد. اگر هر دو همزمان انرژیهایشان را خالصانه ادغام كنند و واقعاً در مركز چشم سوم قرار بگیرند، فهم آنها برای درك پدیدههای مختلف بسیار افزایش پیدا میكند. در این حالت یك نور بسیار زیبا و درخشان سبز رنگ در اطراف آنها دیده میشود، این بیشتر در مردمان پاك و خوب اتفاق میافتد. تركیب انرژیهای چشم سوم از طریق ارتباط فیزیكی، عاطفی و یا فكری صورت میگیرد. ارتباط عاطفی و فكری از راه دور نیز امكان پذیر میباشد، به همین دلیل افراد از راه دور نیز میتوانند بر چشم سوم یكدیگر اثر بگذارند.
در این ارتباطات اگر یكی از آن دو نفر، یا هر دو نفرشان دارای چشم سوم ناپاك باشند، آن رنگ سبز درخشان، كدر، مات و تیره میشود. این افراد اشرافشان به ابعاد ماورائی كاهش پیدا میكند و محدود میشود. افرادی كه با هم ارتباط نزدیك فیزیكی و متافیزیكی دارند و یا آنهایی كه با هم ازدواج میكنند، باید خیلی مواظب این پدیده باشند. در این حالتها اگر فقط چشم سوم یكی از دو نفر دارای مشكل است، نفر مقابل باید خیلی مواظب باشد. این بدان معنا نیست كه مردم از هم جدا شده یا جدای از هم زندگی كنند، بلكه باید مواظب چشم سومشان باشند و از آن محافظت كنند. این كار بسیار آسان است، ما میتوانیم یك حلقهی محافظ كامل و همیشگی برای چشم سوم خود ایجاد كنیم. در بعضی افراد نیز چشم سوم به محافظت اختصاصی نیاز دارد.
آسانترین و مطمئنترین راه برای حفاظت از ابعاد فیزیكی و متافیزیكی خود ـ حفاظت از هاله، چاكراها و چشم سوم ـ توسل به حضرت حقتعالی میباشد. همچنین به نظر میرسد كه غسل و وضو با ایجاد حصاری از نور ماورایی پیرامون هالهی انسان، از هاله، چاكراها و چشم سوم مواظبت میكنند و از ورود عوامل منفی و مخرب به هاله و اثرگذاری آن بر چشم سوم جلوگیری میكنند. این فرضیه نیز از طرف نویسنده این كتاب ارائه شده است و به نظر میرسد با مطالب دینی هماهنگی داشته باشد. حضرت امام خمینی (قدس سره)، وضو و غسل را نور میدانند و میفرمایند: «وضو نور محدود و غسل نور مطلق است» (آداب نماز، ص۷۷)
در احادیث وضو را نور، و وضو روی وضو را نور روی نور معرفی نمودهاند. پیامبر گرامی اسلام ـ علیه آلاف التحیّه و الثناء ـ فرمودهاند: « (روز قیامت) بر اثر وضو، با پیشانی و دست و پای سفید بر من وارد میشوید و هیچ كس جز شما این خصوصیّت را نخواهد داشت.» حضرت امام رضا علیهالسلام نیز وضو را باعث پاك ساختن دل برای ایستادن در حضور خدای جبّار میدانند. (ترجمه میزان الحكمه، ح۲۱۹۱۵ و ۲۱۹۱۲)
● چشم سوم (ختم کلام)
خداوند متعال در شب معراج فرمود:
« ای احمد! آیا میدانی چه عیشی گواراتر و چه زندگیای ماندگارتر است؟ عرض كرد: خداوندا نمیدانم. فرمود: آن زندگیای گواراتر است كه صاحبش از ذكر من غافل نگردد و نعمت مرا در بوتهٔ فراموشی نگذارد و جاهل به حقّ من نباشد و شب و روز به دنبال كسب رضا و خشنودی من باشد.
اما زندگی جاودان و ماندگارتر آن است كه صاحبش آن چنان روشی نسبت به نفس خود به كار گیرد كه دنیا در نظرش پست و در چشمش كوچك و آخرت در دیدگان او بزرگ گردد و خواستهٔ مرا بر خواستهٔ خودش مقّدم بدارد و رضایت و خشنودی مرا بطلبد و حق نعمت مرا بزرگ بداند و رفتار مرا نسبت به خودش به خاطر بسپارد و در شب و روز كه میخواهد نافرمانی و گناه نماید مرا در نظر بگیرد و مراقب باشد و دل خود را از آنچه ناخوش دارم، دور سازد و شیطان و وسوسههای او را دشمن بدارد و نگذارد بر دلش راه یابد، پس اگر چنین بود، من نیز محبّت خود را در دلش اسكان میدهم تا اینكه دل او را كاملاً از آن ِ خود سازم و دلش را از دنیا فارغ و به آخرت مشغول نمایم و او را چون محبّان دیگرم، از نعمتهای تازه بهرهمند سازم و چشم و گوش و دلش را باز كنم تا اینكه با دلش بشنود و با آن به جلالت و عظمت من نگاه نماید بهطوری كه دنیا را بر او تنگ سازم و لذّتهای دنیوی را دشمن او قرار دهم و او را از دنیا و آنچه كه در دنیاست بترسانم همانطور كه چوپان گوسفندان خود را از چراگاههای خطرناك میترساند و دور مینماید، او را از گناهان دور سازم و چون بندهای به این مقام دست یافت، از مردم میگریزد و گوشهگیری اختیار مینماید و از دنیای فانی به دنیای باقی منتقل میشود، از خانهٔ شیطان به خانه خداوند رحمان پناه میآورد.
ای احمد! چنین بندهای را به هیبت و عظمت زینت میدهم، این است عیش گوارا و زندگی جاویدان و این است مقام اهل رضا و خشنودی؛ پس هر كس طبق رضا و خشنودی من رفتار نماید، سه خصلت را ملازم او میسازم: با سپاسگزارئی او را آشنا میكنم كه جهل به آن آمیخته نیست و ذكری به او میدهم كه با فراموشی مخلوط نشود و محبّتی به او ارزانی میدارم كه محبّت مرا بر محبّت آفریدگانم مقّدم بدارد؛ پس چون مرا دوست بدارد من نیز او را دوست خواهم داشت و چشم دلش را به شكوه و جلال خود باز خواهم نمود و بندگان مخصوص خود را از او پنهان نخواهم ساخت؛ پس در تاریكی شب و روشنایی روز با او سخن گویم تا اینكه سخن گفتن او با آفریدگانم قطع شود و با ایشان مجالست ننماید و سخنان خود و فرشتگانم را به گوشش برسانم و رازی را كه از مردم پنهان كردهام در اختیارش قرار دهم و لباسی از حیا و شرم بر او بپوشانم تا همهٔ مردم از او شرم نمایند و بر روی زمین راه میرود در حالی كه آمرزیده شده است و دل او را شنوا و بینا سازم و چیزی از بهشت و دوزخ برای او پنهان نمیكنم. و او را به آنچه در قیامت بر مردم میگذرد از قبیل ترس و وحشت، آگاه نمایم و او را بر حسابرسی كه از ثروتمندان و فقیران و نادانان و عالمان به عمل خواهد آمد مطّلع كنم و قبر او را نورانی نمایم تا اینكه نكیر و منكر را برای سئوال و جواب نزد او بفرستم، اما اندوه مرگ و تاریكی قبر و لَحد و بیم روز قیامت را نبیند، پس برای او میزانش را نصب نمایم و نامهٔ عملش را بگشایم، آنگاه نامهٔ عملش را در دست راست او بگذارم و او آن منشور را میخواند و آن هنگام دیگر مترجمی بین من و او نیست و من با او بدون واسطه سخن گویم؛ پس اینهاست صفات مُحبّان و دوستان.» (طریق عرفان، ص۱۳۹ تا ۱۴۱)
دکتر مطلب برازنده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
بنیامین نتانیاهو رهبر انقلاب انفجار مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان دولت بابک زنجانی مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران آتش سوزی هلال احمر قوه قضاییه تهران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب شهاب حسینی مسعود اسکویی تلویزیون تئاتر سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس چین ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل همراه اول تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت بیمه