چهارشنبه, ۲۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 12 June, 2024
مجله ویستا


خاکستر به خاکسترہ


خاکستر به خاکسترہ
به تئاتر شهر رفتم ، همه جا پر از غبار است، لوله های فرسوده بیرون کشیده شده اند اما لوله یی جای آنها را نگرفته است بنابراین رویش را با خاک و موکت پوشانده اند. هیچ دستگاهی برای گرم کردن یا خنک کردن این مجموعه نصب نشده است. در سیستم های نور و صدا خبری از بازسازی و تغییر نیست. در تالار چهارسو صندلی ها در گوشه یی از سالن روی هم انبار شده اند. کف سالن رنگ خورده ولی هیچ پروژکتوری به سقف بسته نیست. تالار قشقایی کارگاه کارگران است، جوشکاری می کنند و می برند و می کوبند. کافه تریا از دو طرف بسته است. اتاقک آسانسور را درآورده اند. معلومم نشد از لحاظ ایمنی، ساختمان را تا چه حد تجهیز کرده اند. منظورم خراب شدن قسمتی از تئاتر شهر است که بر اثر گودبرداری فرو ریخت. آیا اتفاقاتی نظیر این باز هم تکرار خواهد شد؟ اما تالار اصلی، این تالار در مهی فرو رفته، همه چیز زیر لایه یی از غبار است. صندلی ها را رنگ قهوه ای زده اند.
کفپوش صحنه را عوض کرده اند و رنگ زده اند. آیا کفپوشی که به کار رفته کارشناسی شده و مطابق استانداردهای مطلوب است؟ سیستم نور را راه انداخته اند اما هنوز نور تماشاگر وجود ندارد. خبری از اتاق گریم و تعویض لباس نیست. خبری از سرویس بهداشتی نیست. و در این احوالات است که این تالار را به گروه نمایش بهرام بیضایی داده اند تا نمایش «افرا» را به روی صحنه ببرد. نمایشی که قرار بود ۲۵ آبان اجرا شود در حال دست و پنجه نرم کردن با موقعیت عجیبی است که در آن گیر افتاده. جالب اینجاست که روابط عمومی تئاتر شهر اعلام کرده بلیت نمایش بهرام بیضایی از اول آذر پیش فروش می شود. توضیحات مکتوب این گروه را که روز دوشنبه ۲۱ آبان در روزنامه اعتماد چاپ شد یک بار دیگر بخوانید؛ «تمرین های نمایش «افرا» یا «روز می گذرد» که چند روزی است به خاطر نداشتن محل تمرین تعطیل شده بود، اینک با آماده نبودن تالار اصلی تئاتر شهر و ضمایم آن، چرا سرگردانی تازه یی شده است. قرار بود از پانزدهم آبان این نمایش بر صحنه اصلی تئاتر شهر با وسایل نور و صدا تمرین شود تا عملاً در تاریخ بیست و پنجم آبان ماه به نمایش همگانی درآید. اما بنا به گفته روابط عمومی گروه نمایش لیسار که این نمایش را تدارک می بیند در حال حاضر تالار اصلی تئاتر شهر فاقد اتاق نور و صدا، اتاق های چهره پردازی و تعویض لباس، سامانه گرمایشی و تهویه (حیاتی برای اجرای نمایش در این فصل)، دستشویی های لازم و مهم تر از نگاه اجرایی، فاقد برگشت دهنده های صدا (مشکل آکوستیک) است و می باید فضای آن بهداشتی و اساساً غبارروبی شود. بنابر گفته روابط عمومی گروه نمایش لیسار نمایش «افرا» یا «روز می گذرد» تمرین شده و آماده اجراست و تنها باید در تالار واقعی با وسایل و در پس آرایی اصلی نمایش، تمرین و هماهنگ و نورپردازی شود، که با آماده نبودن تالار، همه چیز متوقف شد.
اکنون تنها به این گروه محل تمرینی در طبقه هفتم تالار وحدت پیشنهاد شده که برای تمرین نهایی کارساز نیست. از طرفی گروه در انجام تعهدات خود نه می تواند سلامت بازیگران را به خطر بیندازد و نه می تواند نمایش را بیش از چند روز به تاخیر بیندازد و از طرف دیگر درباره تاریخ واقعی تحویل تئاتر شهر به گروه با همه تجهیزات ضروری برای تمرین با وسایل و هماهنگی های نهایی و تنظیم نور - و معناً افتتاح نمایش- پاسخ آشکاری از سوی مسوولان به گروه افرا داده نشده.» در همان خبر مهرداد رایانی مخصوص مدیر تئاتر شهر دلیل به تعویق افتادن تحویل سالن به گروه بیضایی را ریختگی سقف کاذب طبقه سوم مجموعه تئاتر شهر عنوان کرد ولی معلوم نیست این ریختگی در میان انبوهی از ریختگی ها چه تاثیری می توانسته داشته باشد؟ البته گروه، دو روزی است تئاتر شهر را تحویل گرفته اما شرایط همان است که شرح آن رفت.
فکر می کنید جواب این گروه را چه کسی باید بدهد یا بهتر بگویم جواب گروه های تئاتر را به طور کلی چه کسی باید بدهد؟ مهرداد رایانی مخصوص مدیر تئاتر شهر؟ حسین پارسایی مدیر اداره هنرهای نمایشی؟ مهدی مسعودشاهی مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی؟ محمدحسین ایمانی خوشخو معاونت هنری؟ یا محمدحسین صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؟ گفته اند بهتر است خبرنگاران وارد مسائل جزیی نشوند. از طرفی بنیاد رودکی خود را موظف به پاسخگویی درباره روند تعمیرات تئاتر شهر نمی داند و این امر را به عهده اداره هنرهای نمایشی گذاشته است. به هر حال خبرنگاران سعی می کنند از هر طریق ممکن خود را در جریان بازسازی و مرمت این مجموعه قرار بدهند.
غفلت موجب پشیمانی خواهد شد و یکباره ممکن است با مجسمه یی روبه رو شویم که دست ندارد. مجسمه نی لبک زن را می گویم اثر بهمن محصص؛ همان که بدون دست و نی، زیر سن تالار اصلی پیدایش کردند در حالی که لایه یی از خاک روی آن را گرفته بود. این مجسمه آنجا چه کار می کند؟ اصلاً چه لزومی داشت آن را از جای اصلی اش درآورند؟ این اتفاق آخر است. می خواهم از اول شروع کنم از جایی که قرار بود بهروز غریب پور مدیریت بازسازی تئاتر شهر را به عهده داشته باشد. او کشتارگاه تهران را به فرهنگسرای بهمن تبدیل کرده است و پادگان ایرانشهر را به خانه هنرمندان ایران و... او نشان داده است که می تواند از پس پروژه های اینچنینی برآید.
غریب پور در دی ماه سال ۸۵ اعلام کرد دو ماه زمان برای بازسازی تئاتر شهر در نظر گرفته شده که اگر بودجه لازم تامین شود به صورت سه شیفت کار می کنیم و در حقیقت، دو ماه برای ما حکم شش ماه را خواهد داشت. او گفت؛ «تا کنون ۸۰ تا ۹۰ درصد برنامه ها مشخص شده، ولی هنوز قطعیت نیافته است. در حال حاضر این طرح ها توسط گروه مهندسین در حال بازنگری است و برای حل مشکلات باید راه حل ها توسط این گروه به همراه نظرات و ایده های من و آقای پارسایی ارائه شود.» (اعتماد، ۲۵ دی) او مراحل تئوری کار را شروع کرده بود و حتی در عمل نیز زمینه هایی به وجود آورد مثل انتقال موقت اتاق روابط عمومی تئاتر شهر به قسمت اطلاعات این مجموعه و تعمیرات خیلی جزیی در برخی قسمت ها. غریب پور اعلام کرد به محض نهایی شدن طرح ها و نقشه ها، تئاتر شهر تعطیل خواهد شد تا تعمیرات آغاز شود و همان زمان بود که اصلی ترین دغدغه اهالی تئاتر و روزنامه نگاران؛ شد تعطیلی این مهم ترین مرکز تئاتر کشور. در گام های اولیه قرار بر این بود تئاتر شهر ۱۵ اسفند ۸۵ تعطیل شود اما به درخواست برخی کارگردانان که کارهایشان در آن زمان روی صحنه بود این تاریخ به ۲۵ اسفند تغییر یافت و طبق برنامه ریزی های انجام شده بنا بر این شد تعمیرات از همان روزها آغاز شود و تا اواسط اردیبهشت ماه این مجموعه، تحویل جماعت تئاتری شود.
اما نگرانی از تعطیلی تئاتر شهر موضوعی نبود که به راحتی بتوان از آن گذشت و بهروز غریب پور در آن دوران مورد پرسش و پاسخ های بسیاری از طرف انواع روزنامه ها و خبرگزاری ها قرار گرفت تا آنکه صدایش درآمد و در مطلبی که روز ۲۳ فروردین ۸۶ در روزنامه اعتماد چاپ شد، نوشت؛ «هرگز تصور نمی کردم بازسازی تئاتر شهر یکی از سوژه های روزنامه ها، رادیو و تلویزیون بشود. هرگز تصور نمی کردم هر روز می بایستی به ده، بیست خبرنگار توضیح بدهم یا به بازجویی - شبه بازجویی- یک شبکه رادیویی احضار شوم. به تصورم نمی گنجید که از دوست و آشنا و بیگانه - از همه سو- محاصره شوم و به یکایک آنها بگویم که چرا تئاتر شهر بایستی بازسازی شود؟ چند ماه تئاتر تعطیل خواهد شد؟ چه میزان هزینه یی در نظر گرفته شده است؟ کدام سالن ها تعطیل خواهند شد؟» و او به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره کرد که نمی دانست نقطه عطف بازسازی این مجموعه خواهد شد.
او نوشت؛ «هرگز تصور نمی کردم ناگهان کارشناسان میراث فرهنگی، به فکر این میراث فرهنگی بوده باشند و در اظهار نظری سخت متعصبانه یکی از آنها بگوید نمی گذاریم حتی یک میخ به دیوار تئاتر شهر بکوبند مگر آنکه از ما کسب تکلیف کنند. باورم نمی شد تئاتر شهر این قدر علاقه مند، این قدر مشتاق و تا به این حد مالک و صاحب داشته باشد.» بله مشتاقان تئاتر نگذاشتند غریب پور کارش را ادامه بدهد. مهدی معمارزاده مدیر فنی سازمان میراث فرهنگی در اظهار نظری گفت؛ «تا هنگامی که این کار (بازسازی تئاتر شهر) زیر نظر کارشناسان مرمت و احیای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار نگیرد، برخلاف قانون است. هماهنگی با این سازمان در مرمت آثار ملی از ضوابط تاییدشده مجلس شورای اسلامی است و سرپیچی از آن یعنی سرپیچی از قوانین جاری کشور.» (اعتماد،۲۳ فروردین ۸۶) سوالی که هرگز پاسخی به آن داده نشد این است که چرا هنگام تصرف و گودبرداری پارکینگ تئاتر شهر که این همه هنرمندان و مسوولان درباره اش گفتند و نوشتند و اعتراض کردند، هیچ عکس العمل یا اقدامی از سوی سازمان میراث فرهنگی صورت نگرفت؟ و کار تا جایی پیش رفت که دیوار تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر فرو ریخت و آسیب جدی و خطرناکی به این مجموعه وارد آمد. هیچ کس نبود بگوید این ساخت و ساز در حریم یکی از آثار تحت پوشش میراث فرهنگی نباید انجام بگیرد و چرا این ویرانه را ویران تر می کنید؟
باری این گونه بود که متولی جدیدی برای تعمیرات تئاتر شهر پدید آمد به نام بنیاد رودکی. سایت ایران تئاتر در خبری که روز ۲۸ فروردین ۸۶ روی خروجی خود قرار داد نوشت؛ «پس از برگزاری جلسات متعدد حسین پارسایی با محمدحسین صفارهرندی و محمدحسین ایمانی خوشخو سرانجام مقرر شد بازسازی مجموعه تئاتر شهر با اولویت ایمن سازی و ترمیم و تجهیز، بر اساس تحقیقات و مطالعات به عمل آمده و نیز مبتنی بر طرح های پیش بینی شده، ازسر گرفته شود. بر همین اساس، بنیاد رودکی به عنوان کارفرما و دفتر طرح های عمرانی به عنوان ناظر کیفی، از هفته اول اردیبهشت ماه سال جاری و همزمان با آغاز اجرای برنامه های نمایشی، بازسازی مجموعه تئاتر شهر را ادامه خواهد داد.
در همین خصوص، مرکز هنرهای نمایشی، مکاتبات لازم را با سازمان میراث فرهنگی و سایر مراکز ذیربط صورت خواهد داد...» از سوی دیگر هم شورای انتخاب آثار مجموعه تئاتر شهر چون هر لحظه منتظر تعطیلی این مجموعه بود، برنامه یی با عنوان رپرتوار اجراهای سال ۸۵ را برای خالی نبودن تالارهای تئاتر شهر درنظر گرفت و چند نمایش هم به اجرا گذاشته شد تا اینکه پس از برگزاری جشنواره نمایش های آیینی و سنتی در آغاز ماه رمضان برابر با ۲۲ شهریور ۸۶ به منظور شروع جدی تر عملیات بازسازی، تئاتر شهر تعطیل شد و وعده دادند این مجموعه فعالیت خود را در روز عید فطر،۲۱ مهر، آغاز خواهد کرد. اوایل مهرماه یا به طور دقیق تر ۴ مهرماه بعد از میهمانی افطار هنرمندان در تالار وحدت، خبری روی خروجی ایسنا قرار گرفت با این تیتر «وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ پایان مهرماه شاهد بازگشایی تئاتر شهر باشید. خانه هنرمندان نباید مکانی رودرروی سایر مجموعه های نظام باشد». در این گزارش ما با قسمت اول گفته های صفارهرندی سر و کار داریم. اصل خبر را بخوانید؛ «محمدحسین صفارهرندی تاکید کرد؛ همان طور که وعده داده بودیم، تا پایان مهرماه جاری چاره یی جز افتتاح مجموعه تئاتر شهر نداریم. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت وگو با ایسنا درباره همکاری نکردن بنیاد رودکی به عنوان پیمانکار با دفتر طرح های عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان ناظر، تصریح کرد؛ مطبوعات و رسانه ها بهتر است درگیر مسائل فنی و جزیی نشوند، زیرا ما در نهایت سالن آماده می کنیم و ساختمان مهیا و امنی در اختیار هنرمندان و تماشاگران قرار می دهیم و این مسائل اهمیت ندارد... مهم این است که آنچه ما تدارک دیده بودیم و کاری که باید صورت می گرفت در حال انجام است. زیرا برای تامین امنیت تماشاگران و هنرمندان مشکلات مختلفی چون سیستم های برق، لوله کشی و... در داخل ساختمان نگران کننده بود که خوشبختانه تمام آنها در حال پیشرفت و بهسازی است. صفارهرندی همچنین درباره مشاهدات خبرنگاران درباره توقف پروژه تئاتر شهر و فعالیت کارگران در این مجموعه اظهار کرد؛ «همگی شما در پایان مهرماه مشاهده خواهید کرد که آنچه لازم بود؛ انجام شده است...» امروز که این گزارش را می نویسم ۲۸ آبان ۸۶ است، به تئاتر شهر رفتم، همه جا پر از غبار است...
اما وحشت بزرگ این است که برای تسریع در امر بازسازی، کیفیت فدا شود و آن گونه که باید و شاید این مجموعه، تجهیز و بازسازی نشود. به اضافه اینکه ممکن است به دلیل کنده کاری ها و حفاری ها و چکش خوردن ها، عیوبی تازه پیدا کرده باشد که تا پیش از این نداشته است. شنیده ام این پروژه نخستین کار مهندس ناظر آن است که گویا بهتر نبود برای این تنهاترین و مهم ترین مجموعه تئاتری کشور مهندسی خبره و کارکشته در نظر گرفته می شد که با معماری سالن های تئاتر، آشنایی داشت؟ ساخت تالارهای نمایشی تخصص خود را می طلبد و به کارشناسی نیاز دارد، همه چیز در آن باید حساب شده باشد. آکوستیک سالن، کفپوش صحنه، کفپوش قسمت تماشاگران، سیستم نور، سیستم صدا، سیستم گرمایش و سرمایش، سیستم تهویه، اتاق های گریم، اتاق انتظار بازیگران برای رفتن به روی صحنه و... همه و همه دقت و مراقبت خود را می طلبند. در این بازسازی و در این تجهیز آیا استانداردهای مورد نیاز رعایت شده است؟
امید بزرگ این است که این مجموعه دوباره جان بگیرد و سرپای خود بایستد. تا بسیاری از گروه ها که به دلیل کمبود و نبود سالن برای تمرین و اجرا از کار انصراف دادند، بتوانند کار خود را از سر گیرند. محمد رحمانیان، حمید آذرنگ، محمد عاقبتی، محبوبه بیات، مسعود دلخواه و سعید شاپوری کارگردانانی هستند که از کار در جشنواره انصراف دادند. گروه بزرگ دیگری در حال تمرین است، حمید سمندریان نمایش «بانوی سالخورده» را آماده اجرا می کند. تاریخی که برای تحویل سالن به او داده اند ۹ دی ماه است. آیا تا آن زمان نمایش «افرا» اجرا شده است؟ برای آینده تئاتر چگونه می توان برنامه ریزی کرد؟ سرنوشت بازیگران و کارگردانانی که سرگردان و بلاتکلیف انتظار می کشند چه خواهد بود؟
مریم سپهری
منبع : روزنامه اعتماد