جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
دین و قدرت در جامعه معاصر عربی
![دین و قدرت در جامعه معاصر عربی](/mag/i/2/vd42r.jpg)
بهطور خاص در جوامع معاصرعربی، دین اکثرا برای اهداف معینی به کار گرفته میشود،
۱) از سوی طبقات حاکم به مثابه ابزار قدرت
، ۲) از سوی طبقات متوسط - بهویژه در غیاب جامعه مدنی- به عنوان ابزار تحریک و جبههبندی
۳) و از جانب طبقات محروم و ستمدیده - به هنگام عجز و درماندگی - به مثابه وسیلهای برای کنار آمدن با واقعیات دردناک زندگی.
مسالهای که نوشته حاضر در پی اثبات آن است، این نکته میباشد که قدرت دولت و طبقات حاکم وقتی از دین به عنوان ابزار سلطه استفاده میکنند، بسیار زیاد میشود. آنان طبقات متوسط را به دور از مشارکت در امور سیاسی، به زندگی روزمره و بهتر کردن اوضاع اقتصادی خود مشغول میکنند. در چنین شرایطی ستمدیدگان هم به دین پناه میبرند تا به کمک آن صبر و تحمل پیدا کنند و با واقعیات کنار آیند و منتظر فرصتی تاریخی شوند تا معادلات موجود را بر هم زنند.
پیش از شروع بحث، اشاره به سه نکته روششناسانه ضروری است:
الف) تفکیک تحلیل آرمانگرایانه از تحلیل جامعهشناسانه در تبیین رابطه دین و قدرت. فقها، مستشرقین و سایر عالمان به تحولات دینی، فارغ از نصوص دینی و محتوای اجتماعی و تاریخی آنها، در پی روشهای آرمانیاند و با تکیه بر مباحث منطقی صرف، به استنتاجهای محکم نظری میپردازند. برای مثال، مستشرقی به نام گوستاوفون گروینبوم، جدای از متون و صرفا براساس کتابهای ماوردی (متوفای ۱۰۵۸ م) و ابنتیمیه (متوفای ۱۳۲۸م) به این نکته دست پیدا کرده که اساس ساختار حکومت اسلامی عبارت است از:
۱) هدف انسان خدمت به خداوند، یعنی عبادت است.
۲) لازمه عبادت کامل آن است که امتی منظم از مومنان برپا شود.
۳) برپایی چنین امتی نیازمند حکومت است.
۴) هدف اصلی حکومت مهیا کردن امکان عبادت و التزام به امر به معروف و نهی از منکر است و در نتیجه شریعت را از نفوذ قوای مجریه و قضاییه مصون میدارد.
طبق تحلیلهای جامعهشناسانه، حکومت از آن جهت که حکومت دینی است در محتوای خود اجتماعی و تاریخی است و در ارتباط با تناقضات اجتماعی و درگیرشدن با مسائل گروهها و طبقات مختلف، اقتصادی- اجتماعی است. ویژگیهای اسلام و سایر ادیان در رابطه با حکومت و جامعه وقتی درک میشود که نقش جامعه در عرصه حکومت و دین فهمیده شود. نقطه آغازین بحث ما، شناخت تاثیر واقعیت اجتماعی بر دو مقوله دین و دولت است ، زیرا دین و دولت نشانگر خواستههایی هستند که از ذات زندگی اجتماعی ناشی میشوند و سازنده نیروهای اجتماعی هستند که در جامعه در چالش با یکدیگرند. دین کلید فهم جامعه نیست، بلکه برعکس این جامعه است که کلید فهم دین است. به همین دلیل، مفاهیم موجود در اسلام و یا ادیان دیگر با تغییر ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و یا تغییر زمان، جامعه و وقایع تغییر پیدا میکند. به این ترتیب اکتفا نکردن به تجزیه و تحلیل متون و اهمیت توجه جدی کردن به رفتار دینی در زندگی روزمره مشخص میگردد.
ب) تفاوت قائل شدن میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی. بسیاری از آنچه از قدرت فهمیده میشود خاص مفهوم سیاسی قدرت است و فقط به دولت، حکومت، حکمرانان، نهادها، ادارات بروکراتیک و احزاب مربوط میشود. در اینجا از این مفهوم بسته و محدوده فراتر رفته و قدرت به مفهوم اجتماعی و فرهنگی آن مدنظر است. تفاوت قائل شدن میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی، وقتی اهمیت خاصی پیدا میکند که دین و قدرت نیز در نظر گرفته شوند، زیرا از یک سو رابطه محکمیمیان دین، طبقات اجتماعی و خانواده برقرار است و از سوی دیگر رابطه مستحکمی بین ارزشهای دینی و ارزشهای متخذ از واقعیات طبقاتی و قبیلهای وجود دارد. حتی در بسیاری از موارد ارزشهای طبقاتی و قبیلهای نمیتوانند بر ارزشهای دینی، وقتی میان آنها تعارضی به وجود میآید، غلبه کنند. در جوامع سنتی میان این ارزشها وقتی منشأ و مبانی آنها متفاوت باشد، حالت تکاملی متقابل وجود دارد.
ج) تفاوت اسلام با ادیان دیگر و مشخص کردن منشأ این تفاوت. در ارتباط با تفاوت اسلام با سایر ادیان بهویژه مسیحیت و یهودیت، ادبیات شرقیشناسانه براساس کلیت، شمول و توجهی که اسلام به جزئیات دارد، سامان گرفته است. این توجه به جزئیات بهگونهای است که در اسلام هیچ مسالهای وجود ندارد - حتی هر قدر هم که کوچک و شخصی باشد- که به تدبیر الهی محتاج نباشد.
همانگونه که در مساله استفاده از دین به عنوان ابزار قدرت خواهیم دید، وقتی نهاد دین کوچکترین امور را هم مد نظر دارد -صرف نظر از اهمیت این استنتاج منطقی در حوزه نظری- در نتیجه، با تغییر جامعه و زمان، نظام دینی هم تغییر میکند و امکان ندارد وقتی که ساختار اجتماعی- اقتصادی تغییر میکند نظام دینی مصون از تغییر بماند.
اشاره به سه نکته روششناسانه در آغاز بحث، همانگونه که در واقعیات موجود در جوامع عربی نیز به چشم میخورد، در فهم رابطه میان دین و قدرت اهمیت دارد و در عین حال مقدمهای برای حل جوانب اساسی بحث است. در قسمتهای بعد، این جوانب اساسی در خلال سه بخش جداگانه بررسی خواهد شد:
۱) استفاده از دین به عنوان ابزاری فعال در منازعات موجود
۲) مقایسه دولت سکولار و دولت تئوکراسی
۳) و بیگانه شدن در دین.
برخی از وظایف اصلی دین در منازعات سیاسی عبارتند از ابزار قدرت بودن، ایجاد تحریک و مصالحه کردن.
نیروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از دین برای دفاع از مصالح خود استفاده کرده و چون آن را مطابق خواستهها و موقعیت خود تفسیر میکنند، در نتیجه در درون یک دین واحد، اختلاف برداشتها، تفسیرها و کاربستها تا سر حد تناقض پیش میرود.
چنین مواردی بهخصوص در مراحل انتقال جوامع و شدت گرفتن بحرانها و نزاعهای داخلی و خارجی به وجود میآید. اسلام نیز مانند ادیان دیگر گاهی در خدمت مصالح خاص قدرتها، طبقات حاکم، احزاب، گروهها و افراد به کار گرفته شده است. هر یک از این جریانات در راستای نگرشهای خود بر بخشهایی از متون و نصوص تکیه زیادی میکنند و سایر بحثها را رها میسازند.
تنها وقتی میتوان کاربردها و تفسیرهای دین را مشخص کرد که این کاربردها و تفاسیر در چارچوب رابطه دین و قدرت و حالت انتقالی که جامعه معاصر عربی دارد بررسی شود. در اینجا حداقل سه کاربرد اساسی دین قابل اشاره است. به نظر نگارنده در شرایط کنونی در جهان عرب، اسلام یا ابزار قدرت است یا وسیله تحریک و یا ابزاری برای کنار آمدن با واقعیتهای دردناکی که گروهها و طبقات تحت ستم با آن زندگی میکنند.
● استفاده از دین به عنوان ابزار قدرت
بعضی از نظامهای سیاسی و طبقات حاکم از اسلام به عنوان ابزار فعالی برای تثبیت مشروعیت و سلطه خود استفاده میکنند. میتوان گفت قدرت از دوران معاویه بر دین مسلط شد و او دین را به عنوان ابزار به خدمت گرفت. لزوما دین همواره در خدمت مردم یا در طریق عبادت و یا برای اهداف سیاسی- اقتصادی نیست. در عصر جدید، حکومتها برای استحکام قدرت خود فقط به ارتشها، احزاب طرفدار خود و حمایت بیگانگان قناعت نمیکنند، بلکه از قبیله، دین و خویشاوندی نیز برای ارتقای مشروعیت و حل منازعات داخلی بهرهبرداری میکنند و ترس از قدرت را در قیاس با ترس از خدا مطرح میسازند.
در مصر محمدعلی پاشا (متوفای ۱۸۲۰) بر نهاد دینی مسلط شد و علما را مجبور کرد که در عرصه مناقشات سیاسی و جنگ با دشمنان وظایفی را بهعهده بگیرند و وسیله ارتباط با عموم مردم باشند. مورخی به نام عفاف لطفی مینویسد: یکی از علمای الازهر به نام شیخ خلیل ابن احمد رجبی، به خواست استادش کتابی تحتعنوان <تاریخ محمدعلی> نوشت و در آن فصلی را به ارتشیها اختصاص داد. وی با استفاده از قرآن و حدیث مدعی شد، هر فرد نظامیای که در صحنه جنگ کشته شود به بهشت میرود.۱۱) امروزه در برخی از کشورهای عربی، خانوادههایی براساس پیمانهای مستحکم قبیلهای - دینی حاکم شدهاند.
مساله مهم در اینجا بحث پیرامون منابع قدرت دین برای کنترل مردم و حضور داوطلبانه آنان است. دین به دلایلی که خواهد آمد نقشهای گستردهای را نیز در این حوزه ایفا میکند:
الف) در قوانین جاری در جامعه به علت اینکه از سوی انسانها وضع شدهاند، میتوان مناقشه کرد. در سایه تجارب بشری و نتایج عملی این قوانین، میتوان درست یا نادرست بودن آنها را مفروض گرفت. اما در قوانین دینی، به دلیل اینکه تحققبخش اراده الهی هستند و از سوی خداوند صادر شدهاند، چنین مناقشاتی امکانپذیر نیست. حاکم به استناد همین نکته میتواند ادعا کند که جاریکننده اراده خداوند در حق بندگان خدا است. در مورد کتابی که نوشته زیر در آن آمده بود روزنامه الشرقالاوسط سعودی ردیهای منتشر کرد:
<در گذشته پیرامون مساله <الرجال قوامون علیالنساء> مطلبی را نوشتم. پس از مدتی . . . با نوشتههای زنانی روبهرو شدم که به مطالب من اعتراض داشتند و مرا مورد حمله قرار دادند. سعی کردم در این رابطه سکوت کنم... ولیکن متوجه شدم مساله از حد خود فراتر رفته. . . مجبور شدم که ردیهای بنویسم... مختصر و مفید. . . من به زنان معترض میگویم: بله <الرجال قوامون علی النساء> چه بخواهید و چه نخواهید این سخن خالق عزوجل است نه سخن من، بنابراین چگونه به کلام خداوند اعتراض میکنید؟>!
ب) قوانین و ارزشهای دینی وقتی از ناحیه خدا باشند، نه جامعه انسانی نسبیت خود را از دست داده، ازلی مطلق میگردند. آنچه مطلق ازلی است - بهویژه در بحرانهای سیاسی و اجتماعی- به سمت تغییرناپذیری، نصگرایی، عدم تسامح و روا دانستن مجازاتهای شدید گرایش پیدا میکند.
ج) دین با گذشت زمان به نهادی مشروع و برخوردار از امتیازات خاص مبدل میشود و سپس با نظام حاکم نیز ارتباط پیدا میکند. در نتیجه این ارتباط، طبقه خاصی از علمای اهل سنت به وجود میآیند و فقط نظریات دینیای به رسمیت شناخته میشود که مطابق دیدگاههای این طبقه از عالمان باشد، لذا حاکم باید از شریعت آنگونه که علما آن را تفسیر میکنند اطاعت کند.
د) فرهنگ دینی رسمی با فرهنگ حاکم همبستگی پیدا میکند و یگانگی خداوند همراه با یگانگی پدر در خانواده و یگانگی حاکم در نظام سیاسی کامل میشود.
هـ) ایمان دینی همواره به محبتی همراه با ترس از نیرویی مجهول که آدمی قدرت شناخت و تسلط بر آن را ندارد، تکیه میکند. بسیاری از ایدئولوگهای طرفدار طبقات حاکم میگویند، قضاوتها و اقدامات مردم ناشی از احساسی است که آنان نسبت به نیرویی مخفی و پیچیده که تهدیدشان میکند دارند و به همین دلیل برای راضی کردن و به دست آوردن رحمت او تلاش میکنند. طبق گفته ارسطو، دین چون نمیتواند از راه اقناع کردن بر عموم مردم مسلط شود از طریق ایجاد ترسهای پیچیده و آزاردهنده به مقصود خود میرسد.
در راستای همین منطق بعضی از متفکران محافظهکار عرب، مثل عباس محمود العقاد و توفیقالحکیم نیز میگویند: ایمان و وجدان بدل از عقل هستند، زیرا مردم به کمک عقل نمیتوانند به حقایق هستی معرفت پیدا کنند، اما از طریق ایمان و وجدان به آن حقایق میرسند. بنابراین، ایمان و وجدان راه دستیابی مردم به مقولات <حقیقت مطلقه> و <کمال مطلق> است.۲۲) وقتی چنین مفاهیمی با مقوله ترس آمیخته شود، قدرت طبقات حاکم نیز برای کنترل مردم، مطیعکردن آنها و انتقال ترس به رعیتی که در ذهنش ترس از خدا وابسته به ترس از قدرت است، افزایش پیدا میکند. با توجه به مطالب گفته شده، مفهوم <انالناس علی دین ملوکهم> مشخص میشود و اینکه چرا دین به راحتی به عنوان ابزار قدرت به کار گرفته میشود. در سایه حکومت سنتی، قدرت میتواند افراد و گروههایی را که حاضر نیستند بر دین ملوکشان باشند، تعقیب و دستگیر کند.
و استفاده از دین به عنوان ابزار تحریک: همانطور که دین به عنوان ابزار قدرت به کار گرفته میشود، میتواند به عنوان ابزار تحریک علیه قدرت هم به کار گرفته شود. این مورد معمولا از طرف بخشی از نیروهای طبقات متوسط انجام میشود، بهویژه هنگامی که جامعه شهری بر اثر استبداد حکومت و از بین رفتن آزادیها در حال فروپاشی است.
من در نوشتههای قبلی خود به این نکته اشاره کردهام که پیدایش این حرکتهای دینی در جهان عرب با مسائل متعددی ارتباط نزدیک دارد. برخی از این مسائل عبارتند از بحرانهای اقتصادی و سیاسی، استبداد حکومتهایی که با تشکلهای شهری از قبیل احزاب و اتحادیههای حرفهای و کارگری مخالفت میکنند، نابودی ارزشهای سنتی بدون جایگزین شدن ارزشهای جدید، مهاجرتهای وسیع از روستا به شهر، گسترش فساد یا نابودی رابطه میان وسیله و هدف و... به این ترتیب، بعضی از حکومتها از دین در راستای اهداف داخلی و خارجی خود استفاده میکنند.
● به کارگیری دین به عنوان ابزار سازش با واقعیت
همانطور که طبقات حاکم در جهان عرب از دین به عنوان ابزار تسلط بر مردم و طبقات متوسط به عنوان ابزار تحریک استفاده میکنند، اوضاع حاکم نیز مردم فقیر را به افرادی عاجز و ستمکش مبدل میکند که به دین پناه میبرند تا از این طریق برای خود عزت، قناعت، صبر و رضایت کسب کرده، تسلیم شرایط شده و با آن سازگاری پیدا کنند. جامعهشناس مصری، سید عویس در کتاب <بحثی پیرامون فرهنگ> مینویسد <میراث فکری و فرهنگی مردم مصر پر است از دعوت به صبر. قرآن کریم مملو از آیات صبر است و احادیث شریف نبوی مردم را به صبر دعوت میکند.>۳۳) در فرهنگ مسلمین، عبارتهای زیادی رایج است که بر مساله زهدورزی تاکید بسیار دارند، مثل قانع غنی است حتی اگر گرسنه باشد، قناعت گنجی است که نابود نمیشود، حکمت در شکم خالی است، صبر برای ایمان همچون سر برای بدن است، حقیقت آزادی در نهایت بندگی است، صبر میکنم تا صبر از صبر من عاجز شود.
چنین مواردی در ادبیات فکری و فرهنگی صوفیه نیز به چشم میخورد. در کتاب احیای علوم دین غزالی نیز اقوالی آمده که از فقر تمجید کرده و آن را فضیلتی میشمرد که خداوند آن را تنها به دوستانش میدهد، <محبوبترین بنده نزد خداوند فقیری است که به رزق خود قانع باشد.>۴۴)
روا دانستن و تمجید از فقر از دیگر مواردی است که وجود نظام طبقاتی را جایز میشمارد زیرا ظاهرا فقر به طور طبیعی پدید آمده و به اراده خداوند تداوم یافته و حکمت آن نیز بر ما پوشیده است.
حقیقتی که در اینجا به راحتی نمیتوان آن را انکار کرد این است که در بعضی شرایط، مردم فقیر و ستمدیده به دین پناه میبرند و از آن عزت، صبر، تحمل سختیها و رضایت را طلب میکنند و از این طریق آرامش پیدا کرده و با واقعیتها سازگاری پیدا میکنند. در حقیقت، در درون کوتاه آمدن و تسلیم شدن در برابر شرایط، فضیلتی را میبینند که آنها را به خدا نزدیک میکند.
● سخن پایانی
بحث پیرامون استفاده ابزاری از دین در منازعات مختلف، فقط به دین اسلام محدود نمیشود. در کشورهای آمریکای لاتین هم از مسیحیت به عنوان ابزار قدرت استفاده میشود. این مساله از خلال رابطه کلیسا با حکومتهای محافظهکاری که متکی بر سیستمهای نظامی مستبدند آشکار میشود و همانگونه که در حرکتهای الهیات آزادیبخش عینیت یافته، دین وسیله تحریک و همچنین ابزار تصمیم و سازش است. (و به قول نویسنده کتاب <تربیت ستمدیدگان> همان چیزی که فرهنگ سکوت نامیده میشود.)
ضمن مقایسه میان حکومت سکولار و حکومت دینی، به نظر میرسد در عصر جدید بحث و مناقشه در خصوص دولتی متفاوت اهمیت و ضرورت دارد. من در کتاب پیرامون جامعه عربی معاصر در این خصوص مفصل بحث کردهام.
وقتی انسان از اعمال قدرت بر خویش صرفنظر کرده و از عمق وجود و زندگی خود تابع و عاجز شود، چنین حالتی را میتوان بیگانهگرایی در دین نامید.
در این حالت، آدمی در عالمی زندگی میکند که ساخته خودش نیست، بلکه از بیرون برایش مهیا کردهاند و توان و استعدادهای ذاتی او در برابر قدرت پیچیدهای که برای تسلط بر او به کار گرفته شده، ساقط میگردد. مردم با حاکم شدن سلطه دینی، تسلط بر زندگی و فعالیتهای خود را از دست داده و وارد روابطی میشوند که به جای تاکید بر وجود خود، وجود خود را انکار میکنند. بر همین اساس نهاد دینی و عوامل وابسته به آن قدرتمند شده و مردم ضعیف میشوند، به طوری که افراد نیروهای خود را به عواملی خارج از زندگی خود نسبت داده و تا سرحد امکان بر ضعف، بندگی و بیاهمیتی خود تاکید میکنند.
به این ترتیب، آیا این عجیب است که غالب اسامی عربی با کلمه عبد شروع میشود؟ بلکه عجیب این است که نفس عبادت به روشی برای دور شدن از رنجهای درونی مبدل میشود. بنابراین انسان در شیوه دینی رایج، از خود بیگانه شده و بهجای آنکه فاعلی خلاق در تاریخ باشد مبدل به موجودی عاجز میگردد.
حلیم برکات
ترجمه: عبدالله غلامرضا کاشی
پینوشتها:
- Afaf Lutrfi al-sayyed Marsat Egypt in the Regin of Muhammed Ali, Cambridge۱
۱۲۸ ., p۱۹۸۴ University Press,
۲- رجوع شود به المجتمع العربی المعاصر، ص ۳۷۴-۳۶۸
۳- سیدعویس، حدیث عنالثقافه: بعضالحقایق الثقافیهالمصریهالمعاصره، القاهره: مکتبه الانجلو المصریه،۱۹۷۰، ص ۷
۴- ابوحامد محمدبن محمدالغزالی، احباء علومالدین، مصر: المکتبهالتجاریه الکبری، د. ت. ص۱۹۰.
ترجمه: عبدالله غلامرضا کاشی
پینوشتها:
- Afaf Lutrfi al-sayyed Marsat Egypt in the Regin of Muhammed Ali, Cambridge۱
۱۲۸ ., p۱۹۸۴ University Press,
۲- رجوع شود به المجتمع العربی المعاصر، ص ۳۷۴-۳۶۸
۳- سیدعویس، حدیث عنالثقافه: بعضالحقایق الثقافیهالمصریهالمعاصره، القاهره: مکتبه الانجلو المصریه،۱۹۷۰، ص ۷
۴- ابوحامد محمدبن محمدالغزالی، احباء علومالدین، مصر: المکتبهالتجاریه الکبری، د. ت. ص۱۹۰.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست