جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا
چرا باید آزادیخواه بود؟
این مقاله ترجمه فصل ۱۵ کتاب مساواتطلبی؛ انقلابی در برابر طبیعت از کتابهای روتبارد است.
چرا باید آزادی خواه (لیبرتارین) بود؟ ( لیبرتارین یا طرفدار آزادی فردی، مکتب فکری است که به جد به دنبال اعمال آزادیهای فردی در تمام شئون زندگی انسانی است. لیبرتارینها طیف افراطی لیبرالهایی هستند که در تمامیعرصهها خصوصا در عرصه امور اجتماعی به شدت طرفدار آزادیهای فردی و ضد اعمال نظر دولت یا نهادهای شبیه به آن هستند- مترجم) منظور از اصل این موضوع چیست؟ چرا باید عمیقا و در تمام عمر متعهد به اصول و اهداف آزادی فردی بود؟ این امر در دنیای امروز به معنای تضادی اساسی با وضع حاضر به حساب میآید و متعاقبا نیازمند هزینه و از خود گذشتگیهای بسیاری است. حال که عمر انسان کوتاه است و دستیابی به پیروزی دور از دسترس، چرا باید انسان خود را وقف آن کند؟
در آمریکا تعداد افرادی که از نگرشها و دیدگاههای مختلف به سمت اصول و افکار لیبرتارین گرایش پیدا میکنند روز به روز در حال افزایش است. البته بسیاری از آنها به آزادی تنها به عنوان یک نظام عقلانی یا یک هدف صرفا زیبا مینگرند. یا به عنوان یک ژست روشنفکرانه از آزادی استفاده میکنند. و خود را لیبرتارین مینامند. به هر حال اکثر این افراد تصور میکنند که اندیشه آزادی کمترین وابستگی را با فعالیتهای واقعی زندگیشان دارد. انگیزه مابقی هم تنها مرتبط با منافع مالی خودشان است.
با درک این موضوع که یک بازار آزاد فرصتهای بیشتری را برای افراد مستقل و توانا فراهمخواهد کرد، این افراد صرفا به خاطر دسترسی به منافع تجاری خود، یک لیبرتارین میمانند. درست است که فرصتهایی که توسط بازار آزاد برای یک جامعه ایجاد میشود بسیار وسیع است، اما اینکه تنها دلیل لیبرالشدن باشد بسیار مضحکخواهد بود.
نتیجه این دیدگاههای تنگ بینانه برای هر دو گروه(چه کسانی که به عنوان یک ژست از واژه آزادی استفاده میکنند و چه کسانی که منفعت مالی مشخص در این امر دارند) این است که هیچ یک کمترین علاقهای به ایجاد یک جنبش آزادیخواهانه ندارند. حال آنکه از طریق همین جنبشها است که نهایتا آزادی به دست میآید و حفظ میشود. نظریات و ایدئولوژیها به خودی خود در دنیا گسترش پیدا نمیکنند و تنها این مردم و متعاقبا جنبشها هستند که آنها را توسعه و گسترش میدهند، پس این گونه تحرکات اجتماعی در قالب حزب و جنبشهای اجتماعی جزو وظایف اصلی یک لیبرتارین یا یک آزادیخواه واقعی است که در مورد تحقق اهدافش مصمم است.
باید توجه داشت که نسبت دادن فایدهگرایی(utilitarianism) به عنوان اصل رایج میان اقتصاد دانان بازار آزاد برای توسعه یک جنبش آزادیخواهانه بسیار غیرقابل قبول و ضعیف است. درست است که بازار آزاد برای تمام افراد اعم از فقیر و غنی بهطور یکسان شرایط اقتصادی سالمتر و گستردهتری را فراهم میکند، اما مساله اساسی این است که آیا دانستن این مسائل اکتفا میکند که مردم سراسر زندگی خود را وقف آزادی کنند؟
بهطور خلاصه چه تعداد از مردم حاضرند مشکلات و موانع بر سر راه را بپذیرند و خود را وقف این نظام کنند تنها به این خاطر که احتمالا درصد بیشتری از مردم مثلا صاحب وان حمام بزرگتر و بهتریخواهند شد؟ و نهایتا اینکه چرا اقتصاد فایدهگرا برای توسعه ساختار آزادیخواهانه، تقریبا زمینهای نامناسب برای چنین جنبشی به حساب میآید.از نظر ما یک جنبش رو به جلوی لیبرتارین و وقف زندگی برای آزادی در حقیقت میتواند زمینهای برای تحقق عدالت باشد. میل به تحقق عدالت مانند سپری در برابر انگیزههای مادی و... از آزادیخواهان واقعی محافظت خواهد کرد و برای داشتن چنین میل و اشتیاقی ابتدا نیاز به یک تئوری داریم که تبیین کند عدلت و بیعدالتی چه هستند. در واقع اصولی نیاز است که فایدهگرایان اقتصادی از تبیین آن عاجزند. و این به دلیل آن است که ما با جهانی مواجهایم که روزبهروز بیعدالتیها در آن افزایش پیدا میکند و وظیفه افراد این است که این بی عدالتیها را برای دستیابی به آرمانها ریشه کن کنند. البته باید خاطرنشان کرد که این هدف بینادی با اهداف دیگری که گاها ذکر میشوند، مثلا با هدف ریشهکنی فقر در تضاد است. چرا که این گونه اهداف کاملا اتوپیایی و غیرقابل دسترس هستند و هیچکس نمیتواند با تمام تلاشش هم فقر را از میان بردارد. فقر تنها از طریق عملکرد عوامل ساختاری و مشخص اقتصادی (خصوصا از طریق سرازیرشدن پساندازها به سوی سرمایهگذاری) میتواند ریشه کن شود. که این تنها از راه دگرگونی طبیعت در بلند مدت امکان پذیر است.
یعنی در ریشهکنی فقر، اراده انسان در برابر واژهای قدیمی، اما صحیح به نام قانون طبیعت با محدودیتهای شدیدی مواجه است. اما بیعدالتیها از رفتار یک انسان در برابر دیگران به وجود میآید و دقیقا نشات گرفته از اعمال اوست و بنابراین بیعدالتی و از بین بردن بی عدالتیها نیز وابسته به میل و خواسته آنی انسانها است.بگذارید مثالی در این زمینه بزنیم: مردم ایرلند قرنها تحت استبداد و اشغال انگلیس بودهاند. حال چنانچه اگر در سال ۱۹۰۰ به فقر و بدبختی مردم ایرلند مینگریستیم باید میگفتیم که فقر میتوانست در بهترین وضعیت و در صورت خروج انگلیسیها و حذف انحصارات از زمینهای ایرلند، کمرنگتر شود، گرچه این امر نیازمند زمان و بستگی به کارکرد قوانین اقتصادی دارد. اما نکته اصلی اینجا است که پایان دادن به ظلم و تعدی انگلیسیها (که توسط اعمال انسانی که ناشی از خواست و میل انسانی بودند، ایجاد و تقویت میشد و توسط همین خواست انسانی هم میتوانست از بین برود) به راحتی توسط تصمیم انگلیسیها مبنی بر خارج کردن نیروهایشان از ایرلند قابل وقوع بود.
یقینا موضوع این نیست که چرا چنان تصمیماتی(مثلا تصمیم خروج از ایرلند) فورا اتخاذ نشد، بلکه موضوع این است که خطای بزرگ و حتمی، بیعدالتی است که به دست یک فرد یا یک عده رخ میدهد. (که در این مثال، دولت انگلیس این بی عدالتی را مرتکب شده است) در موضوع عدالت، حرف اول و آخر را اراده انسان میزند: انسانها اگر اراده کنند قادر به برداشتن کوهها هستند. پس عادل بودن و ناعادلانه رفتار نکردن، به هیچ وجه ایدهای اتوپیایی و خیالی و حتی رادیکال نیست، چرا که به رفتار فرد انسانی وابسته است. و این البته تفاوت اصلی این ایده با ایده ریشهکنی فقر است. بر خلاف ریشهکنی فقر، دستیابی به عدالت در هر لحظه، تنها در صورت وجود اراده کافی مردم، امکانپذیر است.
خواست و اشتیاق واقعی برای عدالت باید بنیادی و رادیکال باشد. به عبارت دیگر حداقل باید با هدف دستیابی به اهداف بنیادین عدالت و البته بسیار سریع صورت پذیرد. لئونارد رید، بنیانگذار بنیاد آموزش اقتصاد (Foundation for Economic Education )، در یکی از مقالههایش به خوبی این مساله را بیان کرده است. او به عنوان مثال عنوان میکند که فرض کنیم که مشکل این است که در مورد مارپیچ قیمتها و دستمزد چه باید کرد. بسیاری از لیبرالهای اقتصادی آهسته آهسته و تدریجی اقدام به برداشتن کنترلکنندههای اقتصادی میکنند. در این رابطه آقای رید موضع بسیار صریحی اتخاذ میکند، به عقیده او اگر برای رهاسازی و خلاصشدن از کنترلکنندههای دستمزد و قیمتها چندین دکمه (مرحله) وجود داشته باشد، او دکمهای را فشارخواهد داد که فورا تمام آنها را آزاد کند.
پس این دکمهها میتوانند آزمونی برای سنجش ما باشند: اگر ما جای او بودیم، و میتوانستیم با فشار یک دکمه فورا یک تجاوز به آزادیهای فردی را از میان برداریم، آیا این کار را میکردیم؟ اگر ما نتوانیم این کار را انجام دهیم، پس نمیتوانیم خود را یک لیبرتارین بنامیم. و تنها کسانی این کار را انجامخواهند داد که فقط از ابتدا با اشتیاق به عدالت رشد کرده باشند.
یک لیبرتارین و آزادیخواه اصیل به معنای واقعی کلمه به دنبال ریشهکنی موانع بر سر راه آزادی است؛ البته در حد توان خود. این موانع گونههای مختلف بردهداری تا انواع استبدادهای حکومتی را در بر میگیرد. به عبارت دیگر یک آزادیخواه باید یک ریشه کنکننده و کسی باشد که بتواند دکمه مورد نیاز را فشار دهد!
با اتکا به عدالت، چنین فردی در برابر پیشنهادات غیراخلاقی فایدهگرایانه لغزشی نخواهد داشت.
هنگامی که جنبشهای عظیم مخالفت با برده داری در قرن ۱۹ پدیدار شد، کم کم نظریات معتدلی با این مضمون ظاهرشدند که الغای برده داری تنها در صورتی عادلانهخواهد بود که زیان مالی ایجاد شده برای کارفرمایان در صورت الغای بردهداری جبران شود. مختصرا پس از قرنها استبداد و استثمار، بردهداران تحت فشار شدید از سوی مردم و عوام حتی قرار بود که مبالغی هم در ازای الغای بردهداری دریافت کنند. به گفته بنجامین پیرسون، گویا این بردهها بودند که باید تاوان پس میدادند.
مخالفان آزادیخواهی و همچنین مخالفان حرکتهای سریع و بنیادین، به طور عام، غالبا اظهار میکنند که چنین حرکتهای ریشهای و رادیکالی غیر واقعبینانه هستند. چرا که آنها غالبا با اعمال گیجکننده اشان که مثلا ناشی از تخمینهای استراتژیک و درنظر داشتن عواقب احتمالی است، اصل قضیه را که دفاع بنیادین از عدالت و تقابل ریشهای با بیعدالتی است گم میکنند.
در پیکره بندی اصول باید توجه داشت که برآوردهای استراتژیک با اهداف اصلی مد نظر آمیخته نشود. اولا اهداف باید قاعدهمند شوند، که در این مثال اهداف مد نظر الغای هرگونه بردهداری یا استبدادهای حکومتی است. یعنی باید اهداف را در چارچوبهای معینی بدون درنظر گرفتن احتمال دستیابی به آنها قرار دهیم. اهداف آزادیخواهانه (لیبرتارین) در صورتی که مردم به اندازه کافی مشتاق باشند، دست یافتنی و واقع بینانهخواهند بود و با تحقق آنها میتوان به جهانی بهتر دست یافت. واقع بینانه بودن هدف تنها توسط خود آن هدف میتواند به چالش کشیده شود، نه با مسایلی نظیر اینکه چگونه میتوان به این هدف دست یافت. سپس بعد از اینکه اهداف را مشخص کردیم، آن گاه با این سوالات استراتژیک روبهرو میشویم که چگونه میتوان هرچه سریعتر به این هدف دست یافت، یا چگونه باید برای دستیابی به این هدف باید جنبشهای گوناگون ایجاد کرد و ...
از اینرو ویلیام گریسون به هیچ وجه غیر واقعبین نبود، هنگامی که در دهه ۱۸۳۰ برای آزادی فوری بردگان تلاش مهم و اساسی را صورت داد. هدف او کاملا مناسب بود و با واقع بینیای که در دروناش بود میدانست که قرار نیست به این زودیها به هدفاش دست یابد. همانطور که خودش اشاره نموده :
هرچه قدر که ما در الغای بردگی مصمم باشیم با همان سرعت به هدفمانخواهیم رسید و هرگز نگفتهایم که قرار است بردهداری با وزش بادی به کناری گذاشته شود.
در واقع، در عالم استراتژیها، افزایش شمار اهداف رادیکال و بنیادین، به طور کلی، سریعترین راه برای رسیدن به اهداف رادیکال و بنیادین است. در واقع اگر هدف اصلی جنبش، با قدرت وارد عرصه نشود، هرگز دستاوردی در راستای تحقق آن به دست نخواهد آمد. برده داری در صورتی که مبارزان آن سی سال قبل از الغا شروع به مبارزه و داد و فریاد نمیکردند هرگز فسخ نمیشد.
بنابراین فراتر و پشت همه الزامات استراتژیک، احکام مربوط به عدالت قرار گرفته است.
ماری روتبارد
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محمدامین صادقزاده
ماری نیوتن روتبارد(۱۹۲۶–۱۹۹۵) اقتصاددان آمریکایی و بزرگترین تئوریسین لیبرتارین در قرن بیستم است. وی استاد اقتصاد در دانشگاه نوادا در لاسوگاس، و رییس مکتب اتریشی در علم اقتصاد در اواخر نیمه دوم قرن بیستم بوده است. مهمترین کتاب او انسان، اقتصاد و دولت است
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محمدامین صادقزاده
ماری نیوتن روتبارد(۱۹۲۶–۱۹۹۵) اقتصاددان آمریکایی و بزرگترین تئوریسین لیبرتارین در قرن بیستم است. وی استاد اقتصاد در دانشگاه نوادا در لاسوگاس، و رییس مکتب اتریشی در علم اقتصاد در اواخر نیمه دوم قرن بیستم بوده است. مهمترین کتاب او انسان، اقتصاد و دولت است
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست