جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
با پیشکسوتان طب سنتی
از آنجا که انسان جزئی از طبیعت است بهطور مسلم برای هر بیماری، طبیعت روش مداوای آن را عرصه کرده است. انسان هرچه به طبیعت نزدیکتر شود، سالمتر است و بیشتر عمر میکند. به همین دلیل انسان هرچه به طبیعت روی آورد و از نعمات آن بیشتر بهره میبرد، جهت درمان بیماری خود سریعتر، بهتر و مطمئنتر درمان میشود. باید گفت که انسان تنها با داروهای شیمیائی مداوا نمیشود. همه عوامل طبیعی نقش درمان و دارو نهایتاً نقش پیشگیری را در برابر بیماریها دارند. وجود گیاهان داروئی در طبیعت یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.
در همین زمینه به سراغ یکی از عطاران باتجربه رفته و نظر وی را در مورد استفاده از گیاهان و خواص آنها جویا شدیم.
چهره بسیار نورانی و آرامی داشت. لبخند از روی لبانش کنار نمیرفت. با اینکه گوشهایش به خوبی نمیشنید ولی به تمام سؤالات با خوشروئی جواب میداد.
● لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
▪ علیاکبر اربابیفر؛ فرزند محمدتقی اربابیفر؛ متولد ۱۲۹۴ در خیابان نایبالسلطنه به دنیا آمدم. در همان زمان پدرم اوایل خیابان نایبالسلطنه مغازه عطاری داشتو پدر مادرم هم که پدربزرگ بنده بودند در خیابان عینالدوله عطاری داشت. پدربزرگ را به نام مشکبیز میشناختند علاوه بر پدربزرگم، ۳ تا دائی داشتم که آنها هم در کار عطاری بودند، یکی در سرچشمه و دیگری هم در پامنار. پدربزرگم طبابت هم میکردند، یادم میآید در دوران کودکی وقتی به مغازه ایشون میرفتم یک سینی بزرگی داشت و کف این سینی خانه خانه بود و هر خانه حاوی یک معجون ساختگی بود.
● خود ایشون این داروها را میساختند؟
▪ بله خودشون داروسازی میکردند.
● اسم عطاری پدرتون چی بود؟
▪ پدرم با دائیهام عطاری داشتند و همه هم عباس آقا میگفتند؛ هم ارباب. در آن زمان سرچشمه محله خیلی مهمی بود. آقائی بود به نام حاج سید ابوتراب یکی از عطارهای بسیار عالی بود.
● در سرچشمه چه عطارهائی را دیگر میشناختید؟
▪ سید ابوتراب و پدر بنده بودند. حاج سید ابوتراب پدرش عطار بود. پسر سید ابوتراب به نام مرتضی بود که با پدرش کار میکرد. در آن زمان در سرچشمه سید ابوتراب با پسرش عطاری بزرگی داشتند.
● سید ابوتراب ترکیب داروئی هم درست میکرد؟
▪ نه ایشون بنکدار بود. پدر من جنس میخرید. در آن زمان به اندازه خودش که مردم میآمدند و میرفتند طبابت هم میکردند.
● حاج آقا مشکبیز دارو ترکیب میکرد؟
▪ بله ایشون این کار را انجام میداد.
● نسخههای دکتر احمدیه را چه کسی میپیچید؟
▪ جوهرچی در وسط سرچشمه عطاری داشت نسخههای ایشون رو میپیچید.
● آیا شما خودتون هم با ایشان در ارتباط بودید؟
▪ خیلی کم رابطه داشتیم.
● پولی برای نسخههاش میگرفت؟
▪ نه اگر هم میگرفت خیلی کم میگرفت.
● نسخههایش گیاهی بود؟
▪ بله گیاهی بود مثل گلگاوزبون و گنهگنه.
● از چه سالی پیش پدر رفتید؟
▪ در اون زمان مکتب بود. مدتی در اونجا قرآن یاد میگرفتم و بعد از مکتب رفتم مدرسه. مدرسه علمیه که وزارت معارف آن را اداره میکرد. تحصیلات من تا شش ابتدائی است. وقتی من ششم را گرفتم؛ به خاطر محدودیتهائی که در ادامه تحصیل داشتم به مغازه پدر رفتم و شروع به کار کردم.
● پدر شما طبابت هم میکرد؟
▪ نخیر. بنده یادم میآید یه عده قفسه بزرگ داشتیم که ۹۰ تا کشو داشت و کل دواها در آن بود. از آن زمانی که من یادم میآید من میرفتم سبزه میدان پیش نزد اخوان که دو تا برادر بودند و جنسها را از آنها تهیه میکردم.
● بعد از جنگ جهانی دوم آیا ما اتحادیه داشتیم یا نه؟
▪ قبل از جنگ اتحادیه نداشتیم از سال ۱۱ تا ۲۰ فقط یک عطار و سقط فروش بود. عطار و سقط فروش میگفتند تا زمان بعد از سال ۲۰ بود که درست به خاطرم نیست. سید ابراهیم شاگرد دائیام بعد از دائیام مغازه رو گرفت. حاج سید ابوتراب هم در سرچشمه بود و ما هم در نظامیه بودیم. پدر من در جامعه اعتبارش خیلی بالا بود. روابط او با دیگران خیلی زیاد بود. پدرم و حاج ابوتراب؛ سید ابراهیم سرچشمه با هم شور و مشورت گذاشتند و تصمیم گرفتند که اتحادیه را راهاندازی کنند و آقای نورصالحی هم وارد کار شد. ساعت ۱۲ خیابان خلوت، اینها پشت در مغازه مینشستند و جلسه میگذاشتند. روبهروی کوچه میرزا محمود وزیر یه خونهای بود که آنجا را اجاره کردند برای اتحادیه. که این اتحادیه به نام عطار و سقط فروش بود.
بعداً تصمیم گرفتند که عطارهای دیگر را هم به اتحادیه دعوت کنند برای همه عطارها نامه نوشتند، قرار شد که هر کسی میآید اسم بنویسه ماهی دو تومان بده. این روش ادامه پیدا کرد تا اینکه بزرگترها هم وارد اتحادیه شدند. این جریان ادامه داشت تا این که جنگ شروع شد و بازاریها هم از موضوع تشکیل اتحادیه باخبر شدند و تعداد ۵۰ و ۶۰ نفر دیگر اضافه شد. در زمان جنگ عطارها فقط چیزهائی که انحصاری بود مثل قند و شکر و چیزهای دیگر دلالهائی که در بازار قند و شکر بودند اومدند در اتحادیه. در این زمان من هم در مغازه بودم هنوز از پیش پدرم نیامده بودم ولی همین اندازه میدوم که مرتباً اتحادیه میرفتند و میآمدند و یواش یواش کار افتاد دست دولت.
در زمان قوام گفتند بریم از قوام تقاضا کنیم که ما میخواهیم اتحادیه درست کنیم و اجازه اتحادیه را بدهند. پدر من پیشنهاد داد که سید ابوتراب و چند نفر دیگر از افراد اتحادیه جمع شوند و بروند دفتر قوام و بگویند که میخواهند قوام را ببینند. که البته قبلاً هم رفته بودند و این اجازه را نداده بودند که قوام را ببینند. آقائی به نام نطاق بود که عطاری داشت و زبان خیلی خوبی داشت قرار شد با ابوتراب و چند نفر دیگر بروند دفتر قوام. قوام هم آنها را پذیرفت و حاج سید ابوتراب و نطاق هم به نزد قوام رفتند و جریان را به قوام اطلاع دادند و قوام هم اجازه داد که این کار را بکنند و تابلو درست کردند.
همه منزل سید ابراهیم جمع شدند و در منزل سید ابراهیم تابلوئی گذاشتند و عکس همه رو انداختند و تأیید کردند و رفتند سمت بازار و اتحادیه تشکیل شد.
● اولین رئیس اتحادیه چه کسی بود؟
▪ ابوتراب؛ پدرم؛ نطاق؛ سید حسینخان بودند.
● قبل از اتحادیه عطار اتحادیه دیگهای هم داشتیم؟
▪ ممکن است داشته باشیم.
● سقط فروش یعنی چه؟
▪ سقط فروش به نام قند؛ چائی؛ صابون. آنهائی که برخلاف گیاه بود میگفتند سقط فروش. چون در آن زمان قوت کشف داروئی خیلی کم بود. این قند و شکر و چائی و بیدمشک را آوردند توی اتحادیه و به نام عطار و سقط فروش شد.
● شما از حکمای اون زمان یادتون هست؟
▪ در سرچشمه دو تا دکتر بودند یکی به نام خامخام یهودی که بعد از اون پسرش طبابت میکرد به نام جالینوس. شخصی بلند قد بود و به تمام معنا انسان و طبیبی خیلی عالی بود. که هنوز هم خانهاش هست و خراب نشده.
● عطارها چند دسته بودند؟
▪ در بازار قدیم همه بنکدار بودند. بعد خرده فروشها بودند.
● از چه سالی خودتون شروع به عطاری کردید؟
▪ از سال ۱۳۱۱ که آمدم در مغازه پدرم. اون زمان مطیع پدرم بودم و یواش یواش حس کردم که خودم میتوانم مستقل باشم. ولی پدرم مخالفت میکرد و میگفت که باید پیش خودم باشی. بعد از شهریور ۱۳۲۰ بود که ازدواج کردم، با تمام مخالفتهای پدرم از مغازه بیرون آمدم.
بنده از پیش پدرم جدا شدم اومدم دروازه شمیران و مغازه رو اجاره کردم. قبلاً در این مغازه سیگار میفروختند، تا اینکه شروع به وارد کردن گیاهان و جنسهای عطاری کردم. مغازه کوچک بود، یه اتاق پشت مغازه بود که اونجا را گرفتم برای اجناس عطاری. تا اینکه کار من توسعه پیدا کرد. البته براساس سوابقی که پیش پدر داشتم کار طبابت هم میکردم.
● زمانی که در مغازه بودید کارهای عطاری هم میکردید آیا داروئی هم میساختید؟
▪ بله ـ وقتی که به اینجا رسیدم و خواستم برم توی این کار رفتم یه کتاب نسخه عطار (محمدتقی عطارنژاد) را خریدم و اومدم مطالعه کردم. وقتی که مطالعه کردم یکی پس از دیگری تجربه پیدا کردم و رسیدم به اینجا.
● شما طبیعت و مزاج را هم میشناختید؟
▪ نه این را نتوانستم.
● نبض هم میگرفتید؟
▪ نه به همین اندازه. سئوال میکردم. به اینجا رسیدم که طرف مقابل میگفت دستم این طور و دردهاش رو میگفت. ولی بر خودم نمیتوانستم ببینم که دست بزنم ولی سئوال میکردم. یواش یواش در عین حال روی مطالعه و استفاده از تجربیات دیگران و کتابها و روی این که بعضی مواقع هم به شهرستانها میرفتم و اطلاعاتی هم پیدا میکردم که در کجا چی هست و چی نیست و روی همین اطلاعات بود که تجربه پیدا کردم.
● شما دنبال گیاه هم میرفتید؟
▪ نه خیلی زیاد
● گیاهها را چه کسانی براتون میآوردند؟
▪ گیاهان رو شیخ جعفر میآورد.
● شما چند وقت است که دیگر کار نمیکنید؟
▪ بنده تا سال ۶۲ مشغول کار بودم. وقتی که سن من بالاتر رفت و به خاطر خستگی و اینکه شاگردی نداشتم یواش یواش کار را کنار گذاشتم. ولی خوب در عین حال اشتباه کردم. یک پسر هم داشتم که اداری بود و آمادگی این کار را نداشت. ولی شکرانه نعمت کردم و گفتم که من چراغم رو خاموش نکنم.
یواش یواش تا اینکه مغازه در طرح مترو افتاد و مغازه خراب شد. و من خانهنشین شدم. بعد از چند ماهی دیدم که اشتباه کردم و دیگر اینکه قسمت بود همونطوری که از خدا خواسته بودم.
گزارش: اشرف کریمی راهجردی
منبع : فصلنامه عطارنامه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی