جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سالمندی درزنان


سالمندی درزنان
بحرانهای زیستی - روانی زندگی یك زن كه با آغاز قاعدگی شروع می شود و باآبستنی و زایمان تداوم می یابد، با قطع قاعدگی در دوران یائسگی به اوج خود می رسد. اما یائسگی چیزی فراتر از فقدان توانایی باروری در اثر قطع قاعدگی و كاهش استروژن است. یائسگی متضمن دستكم سه نوع دگرگونی است: زیستی، روانی و اجتماعی.
یائسگی زیستی به طبیعت كاركرد تخمدانها اشاره دارد كه از نظر تشریحی و فیزیولوژیك برای دوره فعالیت محدودی برنامه ریزی شده است. اشكالات جسمی دیگری هم ممكن است با پدیده سالمندی زنان همراه باشد. از جمله آنها ، بویژه در كشور ما كه شمار زایمانها زیاد است شل شدن اعضای لگنی است كه در كنار دیگر عوارض سالمندی، مشكلات بیشتری را پدید می آورد و می توان به پایین افتادگی رحم برای نمونه اشاره كرد. پوكی استخوان نیز ممكن است همزمان با یائسگی تظاهر كند و شكستگی های متعدد و درد فراوان پدید آورد.
موهای خاكستری و پوست پرچین و چروك، تنها نماینده فیزیكی انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر زندگی است كه مستلزم سازگاری دوباره روانی و اجتماعی است.
دگرگونی روانی ناشی از سالمندی و یائسگی از احساس تغییر و فقدان سرچشمه می گیرد و حتی دریك زن طبیعی هم می تواند واكنش سوگ را پدید بیاورد كه گاهی تمایز آن از افسردگی شدید دشوار است. در زنان كه زمینه وسابقه اختلال روانی دارند، تغییر و فقدان به عنوان استرسور شدید موجب تظاهر آسیب شناسی روانی نهفته آنان می گردد.
دگرگونی اجتماعی ناشی از یائسگی به سنت ها وعادتهای اجتماعی و انتظارهای جامعه از فرد با توجه به سن و موقعیت نوین او اشاره دارد. درجه بندی سنی رفتار، فرایندی پیچیده است كه سن زیستی و سن روانی در آن نقش محدودی دارند. هر جامعه برای رفتار مناسب در موقعیت های سنی و زیستی متفاوت معیارهای گوناگون تعیین می كند.
گاه از زن سالمند انتظار می رود دیدگاهی را بپذیرد و رفتاری داشته باشد كه جامعه شایسته می داند حال آنكه دیدگاهها و استعدادهای این زن ممكن است در جهت هایی متفاوت باشد. به نظر می رسد كه بسیاری از توانمندیهای زنان سالمند، به علت پیشداوریهای نادرست اجتماعی مورد بهره برداری قرار نمی گیرد و آنان به شكلی اجباری به پذیرش جایگاهی فرو دست هدایت
می شوند.
یائسگی در چهل درصد از زنان بدون هیچ عارضه چشمگیری پذیرفته می شود اما ده تا پانزده درصد زنان به اندازه ای در اثر یائسگی دچار مشكل می شوند كه باید به پزشك مراجعه كنند.در حدود نیمی از زنان هم بین این دو گروه جای دارند و مشكلات خفیف تا متوسط پیدا می كنند.
گذشته از برخی عوارض جسمی ناشی از كاهش استروژن، افسردگی، خود - بیمارانگاری (هیپوكوندری) ، واكنش های بدگمانی (پارانویید) ، واكنش های اضطرابی وخودكشی در زنان یائسه ای كه زمینه اختلال روانی را داشته اند شایع است كه هر یك نیاز به درمان ویژه روانپزشكی دارد.
افزون بر این، تنش های خانوادگی ناشی از بازنشستگی شوهر كه عموماً همزمان با دوره سالمندی زن است، روابط جنسی زوج سالمند(كه عموماً مورد تمایل مرد سالمند، اما مورد بی میلی زن سالمند است) و مسائل ناشی از فوت شوهر از امور مهمی است كه نیاز به مداخله ومشاوره حرفه ای دارد.
زن سالمند به اقتضای سن خویش با دگرگونیها و بحرانهای دیگری نیز روبروست. كودكان بزرگ شده اند و خانه را ترك كرده اند. مادری از این پس نقش اصلی زن در خانواده نیست. با كوچك شدن خانواده، زن كه به فعالیت شدید روزانه دلبستگی و عادت داشت، دیگر كار عمده ای ندارد كه انجام دهد. اگر زن شاغل باشداحتمال بازنشستگی او هست كه به عنوان یك استرسور نیاز به سازگاری دوباره را ایجاب می كند، و سرانجام احتمال مرگ نزدیكان وتنهایی بیشتر زن سالمند وجود دارد. در كل، زنان سالمند ممكن است دچار بحران هویت جدید و نیازمند تعریفی دوباره از نقش خود گردند.
سالخوردگی كامیاب، متضمن سازگاری با پس رفت های جسمی و اجتماعی است. اریكسون، پژوهشگر نامی چرخه زندگی، نه بر سازگاریهای بیرونی بلكه بر كوشش درونی برای انسجام روانی در این دوره تأكید می كند. كوششی كه ظرفیت برای رشد و حتی دانایی فراهم می آورد. او نام این كوشش را انسجام «من» در برابر نومیدی می گذارد. به گفته اریكسون سالمندان زندگی خویش را مرور می كنند. آنان از خود می پرسند آیا زندگی من ارزشی داشت؟ آنان در این فرایند با غایت نومیدی روبرو می شوند، یعنی این احساس كه زندگی آنچه باید می بود نبوده است. اما اكنون زمان سپری شده است و فرصتی برای آزمودن دیگر شیوه های زندگی نیست. چون سالمند با نومیدی روبرو می شود و می كوشد به انسجام دست یابد. تعریف این امر مشكل است اما به مفهوم پذیرش چرخه زندگی یگانه وتكرار ناشدنی شخص است، به این معنی كه: «زندگی من همان است كه می توانست باشد و چیز دیگری نمی شد جایگزین آن گردد».
به نظر می رسد انسجام بیانگر این احساس است كه: «آری من اشتباهاتی كردم اما با توجه به آنكه در آن زمان چه كسی بودم و با توجه به موقعیت ها این اشتباهات ناگزیر بود من آنها را همراه با چیزهای خوب در زندگیم می پذیرم». فرد سالمندی كه به چشم ما آرام و ساكت می رسد ممكن است در حال دست وپنجه نرم كردن با مهم ترین پرسش های زندگی و یافتن پاسخی برای آنها باشد.
استنباط نادرست از پدیده یائسگی، احساس تنزل درجه به علت ناتوانی از باروری، احساس محرومیت از عشق، و اختلال در روابط اجتماعی موجب كاهش عزت نفس زن سالمند می شود. رفتار زن سالمند از جمله رفتارهای حاكی از بیماری، متغیری است وابسته به دیدگاههای خانواده گسترده ایرانی، شرایط اقتصادی، خواسته های شوهر و سرانجام در پایین ترین سطح، خواسته ها و نیازهای خود زن.
● رفع اشكالات ناشی از سالمندی در زنان
۱- نخستین رویكرد، پیشگیری است. سوادآموزی به همه دختران امكان دسترسی آنان را به اطلاعات مورد نیاز در مراحل بعدی زندگی فراهم می كند كه آموزش بهداشت از آن جمله است. زنان تحصیلكرده در قیاس با زنان بیسواد در سنین بالاتری ازدواج می كنند و زایمانهای كمتری انجام می دهند.
زنان باسواد قادرند كه نیازهای تغذیه ای و بهداشتی خود و دیگر افراد خانواده را دریابند و برآورند. سوادآموزی در سطوح گوناگون به زنان امكان یافتن كار مناسب را می هد و سبب افزایش اعتماد به نفس و بهبود وضع آنان در جامعه می شود.
۲ - در صورت وجود مشكلات جسمی، رژیم غذایی مناسب، درمانهای هورمونی و درمانهای جراحی توسط پزشك قابل كاربرد است.
۳ - در صورت وجود اختلالات روانی، درمانهای دارویی، روان درمانی و الكتروشوك توسط روانپزشك قابل انجام است. آگاهی از بیماری آلزایمر در مراحل اولیه، با توجه به وجود درمانهای بالنسبه مؤثر در حال حاضر، می تواند بركیفیت زندگی بیمار در حد چشمگیر بیفزاید.
۴ - در صورت وجود مشكلات روانشناختی یا اجتماعی، روانشناسی بالینی یا مددكار اجتماعی زیر نظر روانپزشك می توانند با به كارگیری امكانات محیطی و خانوادگی بیمار و توانهای بالقوه او یاری دهند زن سالمند بتواند معنی نوینی برای زندگی بیابد و حس احترام به خود در او افزایش یابد.
۵ - برای بهبود كیفیت زندگی زن سالمند و پیشبرد احساس رضایت و شادمانی درونی، می توان با توجه به استعدادهای هر زن سالمند و نه انتظاراتی كه جامعه از سن تقویمی او دارد، افزایش تماس های اجتماعی، یاری گرفتن از او برای پرورش نسلهای آینده و رفع مسائل مالی وی به نتایج مطلوب رسید.
از: دكتر فربد فدایی - روانپزشك دانشیار دانشگاه و عضو مركز تحقیقات مسائل اجتماعی - روانی سالمندان
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید