سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
مسافر مرموز و کارتنخواب میلیونر!
صباغزاده تا چند سال پیش اینگونه بیسر و صدا فیلم نمیساخت. در یك دوره نه چندان كوتاه و نه چندان دور، صباغزاده، فیلمساز مورد علاقه تماشاگران و تهیهكنندگان بود. كارگردانی كه «سناتور» و «پرونده» را ساخته مگر میتواند مورد علاقه تهیهكنندگان نباشد؛ هرچه باشد، «سناتور» یكی از مهمترین فیلمهای دهه ۶۰ و مبدا نوع خاصی از فیلمهای اكشن بود كه در سالهای بعد ساخته شدند.
صباغزاده با «مهاجران» و «خانه خلوت» و حتی این اواخر «مارال» نشان داد اگر فیلمنامه خوبی باشد، كارگردان قابل و متفاوتی هم میتواند باشد، ولی در این سالها با فیلمهایی چون «بانوی كوچك»، «پیشنهاد پنجاه میلیونی» و حتی «صبحانهیی برای دو نفر» فراموش شد، تا به جایی برسیم كه «راننده تاكسی» این كارگردان خبر چندان داغی ایجاد نكند.
خبری در حد كارگردانی كه در یك دوره فیلمش پرفروشترین فیلم زمان خود بود و حالا در موقعیت دیگری قرار گرفته است. شاید «راننده تاكسی» قرار است ناكامیهای سالهای اخیر «صباغزاده» را پایان بخشد و حركتی دوباره برای این كارگردان باشد. به هر حال برای كارگردانی كه خودش را ثابت كرده رمیدن از دام این فراموششدگی كار چندان مشكلی نمیتواند باشد و بهانه این پریدن میتواند «راننده تاكسی» باشد... امیدارم.
«راننده تاكسی» هجدهمین فیلم صباغزاده با مضمون طنزخانوادگی از روز دوشنبه ۲۰ شهریور در خیابان ویلا كلید خورد. قصه فیلم تازه صباغزاده درباره یك راننده تاكسی است كه در قسمت پروازهای بینالمللی فرودگاه كار میكند، او در یكی از شیفتهای كاریاش مسافری به نام جنیفر را به مقصد هتل آزادی سوار تاكسیاش میكند و آشنایی با او مسیر تازه و شیرینی را برایش ایجاد میكند و... باقی ماجرا.
اوایل مهرماه كه برای تهیه گزارش از پشت صحنه فیلم «راننده تاكسی» به هتل آزادی میروم قرار است صحنه ورود راننده و جنیفر به هتل و چند صحنه مربوط به لابی هتل و ملاقات جنیفر با یكی از شخصیتهای محوری فیلم با بازی محمدرضا داودنژاد را فیلمبرداری كنند. نقش «راننده تاكسی» را حبیباسماعیلی برعهده دارد و هیلدا رنجبران هم ایفاگر نقش جنیفر است.
گروه فیلمبرداری به مدیریت تورج منصوری، نورپردازیهای لازم را انجام دادهاند و حالا فقط تاكسی زردرنگ ویژه فرودگاه با دو سرنشین آن حبیب اسماعیلی و هیلدا رنجبران داخل كادر هستند.
كانس ۲۲ خارجی شب جلوی هتل تاكسی امین جلوی هتل میایستد. زن میخواهد پیاده شود. مبلغی به دلار به امین میدهد. امین به دلار نگاه میكند. (یك اسكناس صد دلاری است).
امین: این زیاده، بقیهاش رو الان ندارم بدم.
زن: تو زحمت زیادی كشیدی، بقیهاش مال خودت. (به انگلیسی میگوید) امین نمیفهمد زن چه میگوید اما خوشحال پیاده میشود، در را برای زن باز میكند.
امین: بفرمایید...
زن پیاده میشود. امین از خوشحالی در جلو را باز میكند دسته گل را برمیدارد. با شرمندگی دسته گل را به زن میدهد.
امین: ببخشین خانم جنیفر، همیشه در خدمتیم.
زن دسته گل را میگیرد و لبخند میزند.
امین: به ایران خوش اومدین. از اینكه حرفتونو نفهمیدم معذرت میخوام.
زن: اوكی، وری گود. (به انگلیسی میگوید).
زن به هتل میرود. امین به اسكناس صد دلاری نگاه میكند.
امین: اینو میگن مشتری درجه یك. (با خوشحالی).
این سكانس پس از چند برداشت مورد تایید صباغزاده قرار میگیرد و گروه فیلمبرداری و صدا وسایل و تجهیزاتشان را به لابی هتل منتقل میكنند تا صحنههای مربوط به ملاقات جنیفر و رجب با بازی محمدرضا داودنژاد را در كافی شاپ هتل به تصویر بكشند.
در فاصلهیی كه تا آمادهسازی این صحنه بهوجود میآید گپی با سه بازیگر اصلی حاضر در محل فیلمبرداری میزنم.محمدرضا داودنژاد كه هنوز آن شب جلوی دوربین نرفته است در گوشهیی از حیاط هتل و نزدیك به محل فیلمبرداری ایستاده و در حالی كه كلاه شاپویی بر سرش گذاشته و بارانی بلندی هم پوشیده است هرازگاهی سیگاری آتش میزند و منتظر است تا با این هیبت كارآگاهیاش مقابل دوربین برود و نقش «رجب» را ایفا كند.
«داود نژاد» در توضیح بیشتر درباره نقش خودش میگوید: من نقش یك آدم مولتی میلیونر را بازی میكنم كه بر اثر حادثهیی تبدیل به یك كارتنخواب و بیخانمان میشود. ولی دوباره بر اثر یك حادثه دیگر دارد تبدیل میشود به همان مولتی میلیونر سابق و در این میان اتفاقات جالب و عجیبی برایش پیش میآید. داودنژاد درباره فضای فیلم «راننده تاكسی» میگوید فضای فیلم جدی است ولی با ته مایههایی از طنز، در واقع اتفاقات قصه طوری پیش میرود كه این شرایط طنز در فیلم به وجود میآید.
داودنژاد درباره همكاریاش با صباغزاده میگوید: من قبلاً هم تجربه همكاری با آقای صباغزاده را در سریال «دیوار شیشهیی» و فیلم «بانوی كوچك» داشتم و حتی برای بازی در فیلم «پیشنهاد پنجاه میلیونی» هم از من دعوت كردند ولی چون درگیر كار دیگری بودم نتوانستم در آن فیلم بازی كنم.
به هر حال از اینكه این همكاری در «راننده تاكسی» پیش آمده خوشحالم و معتقدم كه آقای صباغزاده معمولاً بازیگر را در ایفای نقشش خیلی راحت و آزاد میگذارد و برای همین است كه بازیگران میتوانند هر چه در توان دارند را برای نقش به كار ببندند.
داودنژاد در مورد نحوه بازیاش در فیلمهای برادرش علیرضا داودنژاد و فیلمهای كارگردانهای دیگر میگوید: من همیشه همین هستم و كارگردان برایم فرقی نمیكند.
در واقع من جلوی دوربین بازی نمیكنم، بلكه زندگی میكنم و این روش بازی را در كلاسهای بازیگری آكتور استودیو و سیستم استانیسلاوسكی یاد گرفتهام كه مقابل دوربین باید راحت باشم و با نقش زندگی كنم.
پس از گفتوگوی نسبتاً مفصل با داودنژاد به سراغ حبیب اسماعیلی رفتم كه در این پروژه هم ایفاگر نقش اصلی مقابل دوربین است و در پشت دوربین هم سمت تهیهكنندگی فیلم را عهدهدار است. اسماعیلی در مورد نقش مقابل دوربینش میگوید: نقش یك راننده تاكسی به اسم «امین» را بازی میكنم كه در فرودگاه كار میكند و در یكی از شبها با مسافری خارجی به نام «جنیفر» برخورد میكند و آشنایی با این مسافر مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و اتفاقاتی را به وجود میآورد كه او را بر سر دو راهی قرار میدهد كه هم میتواند به بیراهه منتهی شود و هم به مسیری درست.
اسماعیلی در توصیف كاملتر شخصیت «راننده تاكسی» میگوید: این راننده تاكسی هم مثل همه افراد جامعه برای بهتر شدن زندگیاش تلاش میكند و از آنجا كه آدم صادق و سادهیی است به یك اصولی در زندگی خودش پایبند است تا اینكه با ورود این زن خارجی تغییر و تحولاتی به وجود میآید و مسیر زندگی این راننده تاكسی هم دستخوش تغییر میشود.
اسماعیلی در مورد همكاری با بازیگران نقش مقابلش میگوید: خانم رنجبران ایفاگر نقش «جنیفر» حدود ۲۰ سالی خارج از ایران بودند ولی قبلاً هم در كارهای ایرانی نقش زنان خارجی را بازی كرده بودند، بنابراین همكاری با ایشان راحت است. خانم لاله اسكندری هم كه نقش شخصیت اصلی زن فیلم و یكی از نقشهای مقابل من را ایفا میكنند از بازیگران خوب سینما و تلویزیون هستند و همكاری خوبی در كنار ایشان دارم.
«هیلدا رنجبران» در حالی كه باید خودش را برای بازی در صحنههای لابی هتل آماده كند در مورد فعالیتهای بازیگریاش تا زمان حضور در فیلم «راننده تاكسی» میگوید: من در سالهای طولانی كه خارج از ایران بودم دوره بازیگری «آكتور استودیو» را زیر نظر آقای «روی لاندن» كه قبلاً استاد بازیگرانی چون برادپیت، شارون استون و جینادیویس بودند طی كردهام و هم در هالیوود و هم در نیویورك دوره بازیگری دیدهام و طی این مدت بیشتر در زمینه تئاتر كار كردهام و چند فیلم كوتاه را هم كارگردانی كردهام.
«رنجبران» بازی در فیلم «وعده دیدار» به كارگردانی جمال شورجه را اولین فعالیت بازیگریاش در سینمای ایران میداند و میگوید: آقای صباغزاده دنبال بازیگری بود كه هم زبان انگلیسیاش خوب باشد و هم فارسی بلد باشد و چون من را در فیلم «وعده دیدار» و سریال «پرده عشق» دیده بودند برای ایفای نقش «جنیفر» من را دعوت كردند.
رنجبران كه با لهجه و گویش خاصی جملات فارسی را ادا میكند در مورد نقش خودش در «راننده تاكسی» میگوید: من نقش شخصیتی به نام «جنیفر» را بازی میكنم كه تازه از خارج به ایران آمده و اینجا دنبال یك الماس خیلی گرانقیمت میگردد. «رنجبران» جنیفر را نقش جالب و جذابی میداند و میگوید: «جنیفر» خیلی نقش پر و كاملی است و از آنجا كه این كاراكتر كاملاً با خودم متفاوت است برایم جذابیت فراوانی دارد. بازیگر نقش «جنیفر» در مورد همكاری با صباغزاده میگوید: ایشان كارگردان بسیار مسلط و خوبی هستند و به بازیگر آزادی عمل فراوانی در جلوی دوربین میدهد.
رنجبران كه بعد از «پرده عشق» در فیلم «رنگهای خاطره» ساخته شهاب رضویان نقش یك زن بمی را ایفا كرده است سینمای ایران را خیلی دوست دارد و از تماشای فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف و همه آثار مجید مجیدی لذت برده است. او تنها مشكل سینمای ایران را بینظمی در روند تولید فیلمها و وجود مسائل حاشیهیی و دخالتهای بیجای برخی عوامل میداند كه باعث بر هم خوردن تمركز بازیگر در حین ایفای نقش میشود.
رنجبران از همكاری با محمدرضا داودنژاد در این فیلم راضی است و معتقد است چون هر دو آنها در سیستم متداكتورز كار كردهاند بنابراین در صحنههای مقابل هم راحتتر بازی میكنند و در واقع در شرایط آن نقش زندگی میكنند. رنجبران همچنین از تجربه بازی در كنار حبیباسماعیلی احساس رضایت میكند.
گروه فیلمبرداری لابیهتل را برای ضبط صحنههای بعدی آماده كردهاند. محمدرضا داودنژاد و هیلدا رنجبران هم برای تمرین این صحنهها به لابی میروند.
نور پروژكتورها قسمتی از لابی هتل را كاملا روشن كرده و دو بازیگر اصلی این سكانس محمدرضا داودنژاد و هیلدا رنجبران (با لباس جدیدی بر تن) مقابل دوربین می روند.● سكانس ۸۳ داخلی كافیشاپ هتل
رجب و جنیفر در حال آمدن هستند تا در موقعیتی مناسب بنشینند، اما یكباره رجب رو به جنیفر میكند و به فارسی حرف میزند.
رجب: مواظب پشت سرت باش، سرتو بدزد.
جنیفر یكباره هراسان به پشت سرش نگاه میكند و سرش را خم میكند. رجب زهرخندی میزند و به جنیفر تعارف میكند كه بنشیند.
رجب: حدسم درست بود.
جنیفر: نمیفهمم چی میگی.(به انگلیسی)
رجب: فارسی كه خوب بلدی، جنیفر خانوم تو كی هستی؟
جنیفر میخواهد بلند شود اما رجب كیف او را میگیرد.
رجب: پای پلیس رو كه نمیخوای وسط بیاد... بشین.
جنیفر دوباره مینشیند.
رجب: من نمیدونم تو دنبال چی اومدی؟ ولی هر چی كه هست چیز باارزشیه. تو زیرزمین خودم با این گوشهام شنیدم.
(در این قسمت قرار است فلاشبكی از صحنههای زیرزمین و قبرستان از دید رجب در فیلم بیاید.)
جنیفر چارهیی جز تمكین ندارد بشدت به هم ریخته و ترسیده.
جنیفر: تو كی هستی؟
رجب: اسمم رو كه دیشب گفتم یك كارتن خواب میلیونر فراری.
جنیفر: انتظار داری مزخرفاتتو باور كنم.
رجب: حتما توقع داری من باور كنم كه این همه راهو اومدی پدر و برادر و عموت رو از گور بكشی بیرون و ببری خارج!
جنیفر: لزومی نداره باور كنی، اصلا به تو ربطی ندارد.
جنیفر میخواهد دوباره بلند شود.
رجب: پلیس چی، به اون كه ربط داره.
جنیفر: كی به تو گفت من اینجام.
رجب: اون شب كه امین جونت بیرونم كرد، بیرون منتظر شدم و تعقیبت كردم.
جنیفر: حالا چی از جونم میخوای؟
رجب: اسمت چیه؟ (به انگلیسی میگوید)
جنیفر: هر وقت تو اسم واقعیات رو گفتی منم میگم. تو یه كارتنخواب میلیونری من یه میلیونرم كه اگه دیر بجنبم كارتنخواب میشم.
رجب: من دروغ نگفتم. من یه مولتیمیلیونرم، زمانی كه میخواستم اموالم رو تو بانك بذارم و وام بگیرم و بدهی چكهام رو بدم، زنم كه همه چی به نامش بود طلاق گرفت و همه اموالم رو بالا كشید، حالا باید یا یه گوشه زندون میرفتم یا خودمو میزدم به روانپریشی كه دادگاه بتونه منو تبرئه كنه. میدونی كه به دیوانه حرجی نیست. فكر كردم تا وقتی طلبكارها كاملا اطمینان پیدا كنن كه دیوونه شدم، باید تو تیمارستان بستری بشم، شدم ولی چشمت روز بد نبینه آدم تو قبر بخوابه، تو تیمارستان نباشه، خلاصه فرار كردم و گفتم یه جایی گم و گور میشم تا آبا از آسیاب بیفته.
رجب سرش را جلوتر میآورد و آرامتر به جنیفر میگوید:
رجب: رسیدم به یه جایی، اول فكر كردم پاركه، بعد دیدم قبرستونه، ترس برم داشت، یك دفعه ماشین پلیس رو دیدم كه داره بهم نزدیك میشه. (فلاشبك به صحنههای قبرستان از دید رجب)
جنیفر از حرفهای رجب به هم ریخته اما با تحسین و ترحم او را نگاه میكند. پس از كمی سكوت...
رجب: دیدی كه همه چی رو برات گفتم اصلاص میخوای برات قسم بخورم، هرچند قسم من، اون هم برای تو. (زهر خندی میزند)
جنیفر كمی آرام شده و كمی اطمینان پیدا كرده.
از آنجا كه قرار است امشب هتل را تحویل بدهند سرعت كار خیلی بالاست و گروه باید تا صبح همه صحنههای مربوط به لابی و كافیشاپ هتل را فیلمبرداری كنند. بخاطر فشردگی كار در آن شب با صباغزاده و تورج منصوری یك روز بعد به صورت تلفنی صحبت میكنم. صباغزاده در مورد ساختن فیلمی با مضمون «راننده تاكسی» میگوید: هدف من این بود كه یك كار مردمی و جذاب و راحتی را بسازم و نشان بدهم كه میتوان در سینمای فعلی یك فیلم جذاب را بدون رنگ و لعابهای آنچنانی ساخت.
به گفته صباغزاده سادگی و جذابیت نهفته در فیلمنامه راننده تاكسی و ارتباطهای آدمها در این قصه او را متمایل به كارگردانی این سناریو كرده است. صباغزاده در مورد موفقیت فیلم تازهاش در گیشه میگوید: وقتی قصهیی جذاب باشد یعنی میتواند تجاری هم بشود. چون چیزی كه جذاب است در همه جا خریدار دارد و میتوان یك فیلم تجاری خوب با اجزای ارزان و معمولی ساخت تا مردم از تماشای آن اثر لذت ببرند.
در واقع ما خواستهایم این فیلم هم ظاهر خوب داشته باشد و هم باطن خوب و با این دو هدف حركت میكنیم تا انشاءالله كار خوبی ارایه بدهیم.
تورج منصوری مدیر فیلمبرداری «راننده تاكسی» كه چندی پیش فیلم «انتخاب» به كارگردانی او را برپرده سینماها دیدیم در مورد همكاریاش با صباغزاده میگوید: من و آقای صباغزاده با اینكه از سالها قبل همدیگر را میشناختیم و فیلم سوپر هشت میساختیم ولی هیچگاه فرصت همكاری در یك فیلم سینمایی را با هم پیدا نكردیم تا اینكه سرصحنه فیلم «عاشق» كه آقای اسماعیلی تهیه كننده بودند و من مدیر فیلمبرداری كار بودم یك روز آقای صباغزاده آمدند و یكسری خاطرات گذشته برایمان تداعی شد و صحبتهایی پیش آمد و قرار شد كه در فیلم تازه ایشان كه همین «راننده تاكسی» است با هم همكاری كنیم.
تورج منصوری از نحوه كارگردانی صباغزاده میگوید: او كارگردان آگاهی است و به كارش مسلط است و وسواسهای بیمورد ندارد، در واقع بخاطر تجربیات فراوان كارگردانی خیلی حرفهیی است و سرصحنه میداند كه چه كار قرار است بكند و وقتی كارگردانی چنین خصوصیاتی داشته باشد گروه هم راحت است و كار با سرعت و آرامش خوبی پیش میرود.
به گفته تورج منصوری با اینكه سرعت كار زیاد است و راندمان كار بالاست ولی این مساله لطمهیی به كیفیت كار نزده است. منصوری كه تجربه كارگردانی را هم در كارنامه هنریاش دارد در مورد بده بستانهای كارگردان و فیلمبردار در سرصحنه میگوید: طبیعتاً این تبادل نظر و بدهبستان باید در هركاری بین كارگردان و فیلمبردار به وجود بیاید چون اگر غیر از این باشد كار، مكانیكی و مصنوعی خواهد بود و هركس فقط كار خودش را انجام میدهد و به كیفیت بقیه چیزها كاری نخواهد داشت.
با آقای صباغزاده هم این تبادل نظر را سر صحنه داریم و حتی من از ایشان میخواهم كه من را هم همانند بازیگران راهنمایی كند و اگر من هم چیزی به ذهنم برسد حتماص نظرم را میدهم، چه در رابطه با اجرای كار و دكوپاژ و حتی مضمون فیلم.
خوشبختانه آقای صباغزاده بسیار كارگردان با انعطافی هستند و قادرند در هر شرایطی فیلم را بسازند و ذهنشان را در شرایط مختلف با شیوهها و فكرهای مختلف تطبیق دهند و با یك تغییر جزیی بلافاصله به مسیر خود ادامه میدهند. در كل این همكاری بسیار رضایتبخش و خوب است و آقای صباغزاده یكی از حرفهیی ترین كارگردانهایی هستند كه من با آنها كار كردهام و علاقهمند هستم این همكاری در آینده هم ادامه پیدا كند. در واقع اكثر كارگردانهای سینمای ایران خوب هستند و سینمای ما زنده است بخاطر وجود آدمهای اندیشمند سینما كه با شرایط پر ریسك این سینما همچنان سرمایهشان را در كار فیلمسازی و هنر سینما به كار میبندند.
گزارشی از پشت صحنه فیلم «راننده تاكسی» ساخته مهدی سادهدل
نگار باباخانی
نگار باباخانی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست