چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

واژه تغییر یافته «تغییر»در ادبیات اوباما


واژه تغییر یافته «تغییر»در ادبیات اوباما
روز ۲۰ ژانویه سال ۲۰۰۹ برای بسیاری از طرفداران آزادی و مخالفان تبعیض نژادی روز مهمی است. پس از سالها تبعیض و تفاوت، در حالی "باراک حسین اوباما" در مقابل بیش از ۲ میلیون مردم حاضر در خیابان های منتهی به کنگره آمریکا به عنوان چهل و چهارمین رییس جمهوری ایالات متحده، قسم یاد کرد که حتی در تصورات و رویاهای "مارتین لوترکینگ" نیز نمی‌گنجید جنبش های مدنی و آزادی خواهی سیاهپوستان تحت حمایت وی در ۱۹۵۵، پس از ۵۳ سال، سکان هدایت بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی دنیا را بر عهده یک سیاه پوست قرار دهد و این را می شد در تجمع عظیم سیاهپوستان آمریکائی در مقابل کنگره این کشور که سال ها پیش بر دوش هم نژادان اوباما ساخته شده بود، در هنگام قسم یاد کردن این سناتور پیشین ایالت الینویز آمریکا مشاهده کرد.
از سوی دیگر شاید هیچ گاه آمریکا د تصور نمی کرد که روزی یک مسلمان زاده، هدایتگر کشوری باشد که همواره رویای نخ نما شده جهان تک قطبی را به عنوان آرزوی همیشگی خود در ادبیات رفتاری اش حمل می کرده است !
اما این که چرا این همه علامت تعجب در انتخاب تاریخی اوباما ، جهان را متوجه خود کرده مرتبط با برجستگی و وجود نکته ای است که شاید دیگررقبا از آن غفلت کرده اند و آن پا گذاشتن باراک اوباما به عرصه ریاست جمهوری با سلاح‌ " تغییر" است که میدان ملتهب و پرآشوب سیاست داخلی و خارجی و ابعاد اقتصادی بحران زده داخل آمریکا را کاملا شناخت و با همین دید نیز به عرصه رقابت ها وارد شد .
اما نکته ای که در این میان باید به آن پرداخت،توجه به این مسئله است که آیا واژه "تغییر" در ادبیات جهانی و در ادراک ذهنی مردم آمریکا و جهان منطبق با عملکرد و جهت گیری های رییس جمهوری فعلی هست یا خیر؟
اولین گام در این مسئله ، پی گیری رد پای تغییر در اظهارات خود اوباما در زمان انتخابات و پس از آن است.
بارک اوباما در هنگام رقابت های انتخاباتی بسیار هوشمندانه توانست از واژه تغییر بهره بگیرد. او زخم های عمیق حاصل از ۸ سال ریاست جمهوری فردی مانند بوش و ضعف های مشهود عملکردی وی و آسیب بسیار زیادی که از جانب این فرد به اقتصاد و سیاست آمریکا وارد شده بود را بسیار خوب مطالعه کرده و به نکته ای رسیده بود که سایر رقیبان از مفهوم عمیق اجتماعی آن بازمانده بودند.
اوباما فهمید نوعی رخوت و سکوت در جامعه آمریکا و نوعی سردی و پشت کردن در میان مردم جهان از سیاست های این کشور و "نوع بیان" جنگ طلبانه و خود محورانه دولت بوش شکل گرفته است و با زیرکی، بسیاری از سیاست ها و برنامه های ادامه دار ایالات متحده را در قالبی جدید و با ادبیات "تغییر" بیان کرد .
اوباما در میان اندیشه های خود مبنی بر وجود تغییر هرگزخارج از کلمه “ CHENG” هیچ توضیح و تفسیری نداده است .هیچ مصداقی مبنی بر تغییر و یا حدود و ثغور و میزان زاویه آن با اندیشه های دولت های قبلی و این که این کلمه تا کجا مرز مانور و تفسیر دارد بیان نشده و این مهمترین تفاوت این رییس جمهوری جدید برای پیشی گرفتن از رقبای خود است.
اما عملکرد چند روزه اوباما،معرفی نیروهای کابینه و همچنین نوع جهت گیری وی پس از انتخابات چهل و چهارم نشان داد ادبیات تغییر اوباما نیز همچون ادبیات تروریست ستیزی بوش با شکلی تغییر یافته ، در ماهیت همان است که بود و این رییس جمهوری سیه چرده آمریکایی آفریقایی تبار نیز با کفش هایی نو تر در پی گام نهادن در همان مسیر تفسیر به رای های شخصی است که در سابقه سایر روسای جمهوری پیش از وی نیز وجود داشته است.
به جرات می توان بر این نکته اصرار کرد که باراک اوباما رییس جمهوری است که میزان حمایت از وی در چند دوره اخیر در طیف های مختلف خارج از آمریکا به بهانه امیدواری به تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده بی نظیر بوده و این همان نقطه عطف تاریخی است که با انتخاب فردی مانند هیلاری کلینتون به عنوان یک چهره رقیب هم حزبی تندرو تنها به یک واکسیناسیون درون حزبی بر ای رهایی از فرسایش های نفس گیر رقابت ها و سنگ اندازی های درون گروهی تبدیل شده است.
شاهد واژه تغییر یافته تغییر در انتخاب ها و جهت گیری های اوباما در انتخاب کابینه اش نکات جالبی را مطرح خواهد کرد.اوباما معتقد است هیلاری کلینتون فردی دارای توانایی های زیاد است که می تواند منافع آمریکا را در همه جهان افزایش دهد.تا این بخش مشکلی وجود ندارد و همه مسئولین کشور ها به دنبال آن هستند اما اوباما در مورد کلینتون ادامه می دهد : "وی می تواند در یافتن راه هایی برای مقابله با مشکلات جهانی مانند برنامه هسته ای ایران و کره شمالی به من کمک کند" و این دقیقا همان هدفی است که بوش با ادبیات محور شرارت آن را دنبال می کرد و اوباما با "تغییر" این واژه به "آن ها-“ THOSEهمان موارد را مطرح کرده است.
تفکر هیلاری کلینتون بر این راستا استوار است که دنیا بدون آمریکا نمی تواند مشکلات خود را حل کند و آمریکا نیز بدون دنیا نمی تواند بر مشکلات خود پیروز گردد و مانند رایس و نومحافظه کاران برنامه هسته ای ایران را باعث تهدید نظام بین الملل می داندکه باید به هر ترتیب ممکن مانع آن شد. وی قبل از آغاز رسمی ریاست جمهوری در سخنانی در مجلس سنای آمریکا در خصوص پرونده هسته ای ایران نیز گفته است:"<>دولت آینده اوباما برای متقاعد کردن ایران به دست برداشتن از برنامه های هسته یی و تبدیل شدن به یک بازیگر سازنده منطقه یی، تماس مستقیم با ایران را دنبال خواهد کرد. پیش بینی گزینه های دیپلماتیکی که برای منصرف کردن ایران از ادامه برنامه هسته یی این کشور کارساز هستند، بسیار دشوار است که این اعتقاد نیز در واقع پیروی از خط فکری بوش و نو مجافظه کاران برای ساخت دنیایی آمریکا محور است که به ایالات متحده به چشم اتاق فکر نگاه کند.
برخی کارشناسان نقش آمریکا در کمک به حفظ ثبات جهانی را اعتقاد به ه‍ژمونی می دانند و اعتقاد به هژمونی یعنی بازهم مداخله در کشورهای دیگر که به معنی حرکت در همان چارچوب فکری سابق است که رد پایی از "تغییر" نیز در آن دیده نمی شود.
اوباما با انتخاب گیتس به عنوان وزیر دفاع دولت خود نیز در همین راستا حرکت کرد. اوباما در مورد وزیر دفاعی که هم گام با بوش سیاست های این کشور را در عراق و افغانستان پیش می برد تنها به شعار "تغییر "در خاورمیانه و ایران اکتفا خواهد کرد و این همان واژه تغییر یافته تغییر در ادبیات رییس جمهوری آمریکا است.
سوزان رایس فارغ التحصیل روابط بین الملل از دانشگاه آکسفورد آمریکا ،نماینده در سازمان ملل شده است و اوباما وی را به جای زلمای خلیل زاد افغانی رامنصوب کرد.وی نیز مانند خلیل زاد به دخالت نظامی در موقع مقتضی در دیگر کشورها و استفاده از قدرت سخت و کارایی آن اعتقاد دارد و از آن در سیاست گذاری استفاده می کنند و این نشان می دهد که از همین ابتدا نباید منتظر تغییری در نوع عملکرد نماینده آمریکا در سازمان ملل بود.
این سه بخش امنیتی نشان می دهند که اوباما چندان تغییر قابل ملاحظه و زاویه داری در ادبیات سیاست و خارجی و امنیتی خود نخواهد داد و واژه تغییر را در تغییر افراد و نه افکار بایستی مورد نظر قرار داد.
از سوی دیگر اوباما از تغییرخاورمیانه صحبت کرده است.ژنرال جیمز جونز مشا ور امنیت ملی آمریکا از سربازان جنگ ویتنام و از فرماندهان نیروی دریایی آمریکا در اروپا و رییس مرکز مطالعات انرژی بوده است. یکی از آرمان های اصلی آمریکا در خاورمیانه سلطه بر ذخایر نفتی منطقه است.جونز از طرفداران و طراحان طرح سلطه بر مناطق نفتی و گازی خاورمیانه است و نشان می دهد که اوباما چندان به ادامه حضور در خاورمیانه و خلیج فارس بی رغبت نیست.
باراک اوباما در آغاز رقابت انتخاباتی درون حزبی با هیلاری کلینتون و پس از آن با مک کین به صراحت در مورد تغییر استراتژی حضور مداخله جویانه آمریکا در منطقه خاومیانه و خروج از عراق صحبت می کرد اما اکنون با انتخاب این فرد به ریاست شورای عالی امنیت ملی آمریکا همان وعده خروج را نیز هم اکنون محل تردید قرار گرفته است.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان واژه تغییر برای خاورمیانه تنها به یک شکل ممکن است و آن تبدیل وضعیت از نوع جهت گیری های یک جانبه آمریکا در مورد اسراییل به عنوان یک پای ثابت در بسیاری از مناقشات اصلی منطقه استراتژیک خاورمیانه است .
آن چه مسلم است کلمه اسراییل در سیاست های فرا دولتی آمریکا حتی تصور کمترین تغییر را بر نمی تابد و اوباما نیز در اولین سخنرانی خود در وزارت خارجه آمریکا در خصوص مسایل غزه و خاورمیانه تاکید کرد که "آمریکا به امنیت اسراییل متعهد است" و این نشان می دهد که پی گیری سیاست دولت های قبلی با مهره ای جدید به همان شیوه قبل در خاورمیانه دنبال خواهد شد.
ایده گفت و گوی بدون پیش شرط با ایران نیز که از مهمترین بخش های سیاست خارجی آمریکا درزمان رقابت های انتخاباتی بود در روزهای پس از انتخابات تغییر کرد و ابتدا به سکوت و سپس به تکرار گفته های بوش البته در قالبی جدید تبدیل شد که ایران مهمترین چالش آمریکا در خاورمیانه است و بازهم ازاین صحبت کرد که اگر ایران به رفتار دردسرآفرین خود ادامه دهد آمریکا فشار اقتصادی و انزوای سیاسی را علیه ایران تشدید خواهد کرد و این همان مفهوم تغییریافته تغییر درادبیات هوشمندانه اوباما است.
به هر تقدیر واژه های سیاست مداران چندان با آنچه در ادراکات عمومی مردم در سطح دنیا دریافت می شود ،منطبق نیست و نباید زیاد بر آن دل بست اما آنچه می توان به عنوان یک فرصت جدید از آن یاد کرد توجه بر این مسئله است که به هر حال در ادبیات کلامی و در شعارهای انتخاباتی اوباما راهی برای تغییر در نظر گرفته شده است و از این بابت اگر موضع دیپلماسی ایران و سایر کشور هایی که به نوعی بر این تغییرنگاهی مثبت دارند هوشمندانه و فرصت طلبانه باشد می توانند با حضوری فعال در عرصه دیپلماسی از این تغییر کلامی در ادبیات رفتاری بهره برداری کنند.
باراک اوباما راه سختی در پیش دارد و بسیاری در درون آمریکا ابعاد این راه و تغییر را حتی تا تغییر تاریخ گسترده می دانند.
چالش های آمریکا در سازمان ملل ،ناتو،خاورمیانه و از همه مهمتر مسایل اقتصادی آمریکا همه نیازمند این تغییر است اما گویی این تغییر در ادبیات اوباما شکل دیگری دارد.
مریم هدیه لو
منبع : خبرگزاری موج


همچنین مشاهده کنید