چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا


از ۷ سالگی تئاتر بازی می‌کردم


از ۷ سالگی تئاتر بازی می‌کردم
عده‌ای او را متهم کرده بودند که تنها مهدی فخیم‌زاده است که به او اعتماد دارد و در سریال‌هایش نقشی را هم برای او در نظر می‌گیرد اما کامران تفتی بی‌تفاوت به این حرف‌ها، شایستگی‌هایش را نشان داد تا این که حمید لبخنده در یک تیم حرفه‌ای به او نقشی نسبتا اصلی داد. کامران تفتی بیشتر خاک صحنه را خورده با این حال حضور او در چندین سریال تلویزیونی نشان داده که بازیگری تواناست و در آینده نیز بیشتر از او خواهیم شنید. تفتی در خانواده‌ای به دنیا آمده که پدرش سال‌ها در تئاتر حضور داشته و این حضور، باعث الهام پسر از پدر شده است.به بهانه بازی خوب این بازیگر در نقش «حسین بوشهری» سریال کارآگاهان پای صحبت‌های او نشستیم تا از دریچه‌ای دیگر با این بازیگر آشنا شویم؛ گرچه او چندی پیش در سریال «بی‌صدا فریاد کن» در نقش داماد مهدی فخیم‌زاده بازی کرد.
از هفت سالگی با کمک پدرم که کارگردان تئاتر بود وارد صحنه شدم و با بازی، بزرگ شدم. برای من در کنار تحصیل همیشه تئاتر بوده، هست و خواهد بود. از سال ۷۵ تئاتر حرفه‌ای را آغاز کردم و تا به امروز زندگی حرفه‌ای تئاتر من ادامه داشته است.
استاد اول زندگی‌ام پدرم، اردشیر تفتی است. تا نفس هست احساس شاگردی و فرزند بودنم را فراموش نمی‌کنم. طبیعتا پدرم در روی‌آوردن من به تئاتر و بازیگری موثر بود؛ شاید اگر او به سمت هنری دیگر می‌رفت من هم به همان سمت کشیده می‌شدم.
کار تلویزیونی من از «سفر آخر»، کار مهرداد خوشبخت شروع شد. در کارهای «ولایت عشق»، «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بی‌صدا فریاد کن» هم با لطف و اعتماد مهدی فخیم‌زاده بازی کردم. با اصغر توسلی دو مجموعه «پای پیاده» و «آن مرد آمد» را کار کردم و تجربه «پاتوق» با جواد مزدآبادی را نیز داشتم. از پاییز ۸۶ هم مشغول بازسازی «کارآگاهان» کاری از حمید لبخنده هستم.
مدیون مهدی فخیم‌زاده هستم. با کارهای او رشد کردم. احساس می‌کنم در اثر کار کردن با ایشان تجربه چندین سال و فیلم را همزمان با هم به دست می‌آورم.
مثل این است که از یک مادر بپرسی بچه اولت را دوست داری یا آخری را؟ تفاوتی از لحاظ اهمیت ندارند. برای من تئاتر، سینما و تلویزیون حکم تمامی اعضای حیاتی بدن را دارند. برای یک بازیگر کار کردن در تمام این سطوح لازم و لذت‌بخش است. هر کدام سختی‌ها و شیرینی‌های خاص خود را دارد.
همه چیز در ایران نسبی است؛ نمی‌شود به طور مطلق گفت که خیلی از تئاتری‌ها برای پول به سینما می‌روند. طبیعتا شرایط بازیگرها متفاوت است ولی اگر بازیگران تئاتر تامین مالی باشند و ارزش کارشان را بدانند کمتر دست به انتخاب اشتباه می‌زنند.
اعتقادم این است که اصولا تلاش فرصت را می‌سازد. شانس هم دخیل است ولی برای من فقط و فقط پشتکار، ممارست و پیگیری به شیوه درست تاثیرگذار بوده و این رویه را به هیچ چیز دیگر ترجیح نمی‌دهم.
تجربه بی‌نظیر کارکردن با حمید لبخنده، مهدی هاشمی، اکبر زنجانپور، شهروز ابراهیمی و زهره فکورصبور را که گروه خوبی در کارآگاهان بودند هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. من نقش «حسین بوشهری» را خیلی دوست دارم. یک جوان شهرستانی که عاشق پلیس بوده و هست و با همه جان و توانش زندگی و کار می‌کند. مثبت، ساده و در عین حال بسیار جدی و شیرین.
وقتی آرزویت به حقیقت می‌پیوندد لذت‌بخش است. سال‌ها پیش وقتی تصویر آقای هاشمی را می‌دیدم همیشه آرزو می‌کردم روزی در کنار ایشان بازی کنم. آقای زنجانپور هم همیشه اسطوره بوده و هستند.
در حال حاضر در کنار کارآگاهان، یک تئاتر با عباس غفاری کار می‌کنم به نام «۲۰ سال، ۹ ماه و ۱۳ روز» که با شیوا ابراهیمی‌ و ندا هنگامی همبازی هستم و برای اجرای آن در این ماه آماده می‌شویم.
شغل دوم ندارم چون با بازیگری بزرگ شدم و به هیچ‌‌چیز دیگر فکر نمی‌کنم ولی اگر روزی خدایی نکرده قرار باشد بازیگر نباشم حتما کاری مرتبط با این حرفه را در پیش خواهم گرفت.
مجردم و با خانواده مهربانم زندگی می‌کنم. آرزو می‌کنم همه جوان‌هایی که این خطوط را می‌خوانند یادشان باشد اگر دعای پدر و مادر نباشد موفقیت و عزتی در زندگی نخواهند داشت. من در تهران خیابان مطهری به دنیا آمدم و تا سال ۸۰ در شرق تهران زندگی می‌کردم اما هفت سال است که به غرب تهران آمده‌ایم.
در ورزش‌های رزمی «شوتوکان» و «کاراته» کار کردم و همیشه سعی می‌کنم بدنم را در شرایط بسیار آماده نگه دارم. به خاطر بازی روی صحنه تئاتر هر روز در ساعت خاصی ورزش می‌کنم.
اصولا ابزار کار من مطالعه است. مطالعه خیلی از اوقات خالی من را پر می‌کند. غیر از ساعت‌هایی که سرکار هستم در موضوعات تحصصی و غیره همیشه کتاب می‌خوانم.
خانواده‌ای را می‌توان سبز نامید که تمامی اعضا و اجزایش به سوی مهربانی، پیشرفت، کمال و دوست داشتن خود و خدا بروند.از کودکی چه در خانواده و چه در فامیل جز مهربانی چیزی در خاطرم نیست احساس من هم این است که خانواده مهربان همیشه سبز است.
● واژه‌ها
▪ اردشیر تفتی: همیشه پدر، همیشه استاد
▪ مهدی‌فخیم‌زاده: کارگردان حرفه‌ای سینما
▪ کارآگاهان: پلیس واقعی و علمی
▪ حمید لبخنده: کوه آرامش، آتشفشان فرهیختگی
▪ مهدی هاشمی: نازنین بازیگری تکرار ناشدنی
▪ تئاتر: مثل سرخرگ آئورت به آن احتیاج دارم
حامد الف
منبع : مجله خانواده سبز