چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
اخلاق دموکراتیک
سوای حكومتها كه به شكل مهرههای دومینو، ساختارهایشان به نفع دموكراسی تغییر مییابد، رفتار شهروندان نیز، راه دموكراتیك شدن را طی میكند.این اخلاق دموكراتیك در جهان جدید، زاییده نوعی از تفكر است كه در آن مردم هر جامعه، مستقل از هر گرایش فكری، احترام به حقوق انسانی یكدیگر را مبنای برخوردهای اجتماعی میداند.
این گونه اخلاق كه در نظر اندیشمندان به مراتب بنیادیتر از نفس شكلگیری حكومتهای دموكراتیك است، به بحثها و نظرات فراوانی در میان اصحاب علم و فلسفه جهان دامن زده است.در همین رابطه، دكتر رامین جهانبگلو، فلسفهدان ایرانی، هفته پیش در دانشگاه پلی تكنیك تهران، سخنرانییی را با عنوان «اخلاق دموكراتیك» ارایه كرد كه چكیده آن را در زیر میخوانید.اخلاق دموكراتیك به معنای بازشناسی عملی آزادیهای فردی و جلوگیری از اعمال نظر یك اراده فردی بر دیگران است. با این تعریف من به یاد حرف «آلبرتو موراویا» نویسنده معروف ایتالیایی میافتم كه میگوید: «دیكتاتوریها، خیابانهای یكطرفه هستند ولی دموكراسی ایجاد كننده یك ترافیك دوطرفه است. یعنی در دیكتاتوری، شما چارهیی ندارید جز اینكه به یك سمت حركت كنید ولی در دموكراسی شما میتوانید به سمتی بروید و از همان سمت بازگردید، به عبارت دیگر همواره یك نوع راه بازگشت وجود دارد كه این راه بازگشت در حقیقت همان بازبینی و پاسخگویی است.»
این اشاره موراویا به شیوه شركت مردم در دموكراسی است كه با اخلاق دموكراتیك ارتباط مستقیم دارد. این شركت بطور مكرر و پیوسته یا از طریق رایگیری و رفراندوم صورت میگیرد ولی آن چیزی كه در زمانهای غیر از رایگیری و رفراندوم، دموكراسی را ادامه میدهد و اخلاق دموكراتیك را زنده نگه میدارد، دقیقا بحث و گفتوگوی نقادانهیی است كه شهروندان با هم انجام میدهند.بنابراین اگر مولفه گفتوگو و مباحثه وجود نداشته باشد، اخلاق دموكراتیك هم عقیم میماند. به عبارت دیگر شهروندان نمیتوانند بگویند كه تنها به انتظار رایگیری در هر چهار سال یا هفت سال یكبار مینشینیم تا مثلا با رای دادن به فردی چون ژاك شیراك، جلوی رای آوردن فردی چون لوپن را بگیریم بلكه بحث و گفت وگویی كه ۷ سال قبل از رایگیری انجام میگیرد، باعث میشود فردی مانند لوپن انتخاب نشود نه اتفاقات آن روزی كه مردم به پای صندوق میروند.این بحث و گفتوگوی پیوسته را میتوان در قالب دموكراسی به عنوان یك مبارزه حقیقت علیه كذب دید. اینجا است كه مساله اخلاق دموكراتیك مطرح میشود. چرا كه اگر قرار است دموكراسی در جامعهیی مستقر شود، شهروندان باید با دروغ و كذب مقابله كنند و این مسوولیت اخلاقی شهروندان را تشكیل میدهد نه اینكه تنها به رای دادن بسنده كنند.به عبارت دیگر شهروندان یك مبارزه اخلاقی را ایجاد میكنند. آنها یك تمرین اخلاقی انجام میدهند برای مقابله با لمپنیستی كه از طریق زبانی، فكری و حتی نهادهای سیاسی، میخواهد شفافیت را از بین ببرد و اختفا را جایگزین آن كند.چرا كه همواره در یك سیستم فاقد اخلاق دموكراتیك، خشونت و اختفا به مراتب از شفافیت با اهمیتتر است. در حالی كه جلوگیری از خودكامگی قدرت، در تمامی عرصهها، تنها از طریق شفاف كردن یا رویتپذیر كردن قدرت امكانپذیر است.قدرت برای اینكه جوامع بتوانند گذار مسالمتآمیزی به دموكراسی انجام دهند، باید رویتپذیر باشد و این شفافیت تنها از طریق توانمند كردن اخلاق مدنی امكانپذیر است.اخلاق مدنی در حقیقت یك مبنای اصولی از رابطه میان شهروندان را شكل میدهد.از طرفی هم نباید فراموش كرد كه یكی از طرق مبارزه با لمپنیسم و پوپولیسم، آموزش شهروندی است. این آموزش و روشنگری از آنجا كه در حیطه اختیارات دولتی محدود نیست، بیشتر از جانب تشكلها و نهادهای مستقل انجام میگیرد. یعنی میشود گفت در روند گذار به دموكراسی این نهادهای مستقل و آموزشی هستند كه میتوانند از طریق اخلاقی و سیاسی، به شهروندان اخلاق مدنی را آموزش دهند و زمینههای بحث و تبادلنظر و مشاركت واقعی را برای شهروندان ایجاد كنند.پس اعتقاد به اخلاق دموكراسی، شرط مشاركت واقعی شهروندان در حیات سیاسی جامعه است. به معنای دیگر اگر این اعتقاد در میان شهروندان نباشد و این اخلاق دموكراتیك در میان شهروندان وجود نداشته باشد، مشاركت هم نمیتواند مجال بروز و امكان تحقق پیدا كند.در صورت فقدان این اخلاق، شهروندان قابلیت معرفی و بیان دیدگاههای خود را به دیگران نخواهند داشت و دیگران هم نمیتوانند نظرات خود را به آنها ارایه بدهند. یعنی، بدون داشتن اخلاق مدنی و روحیه دموكراتیك، شهروندان خیلی زود، تواناییهایشان را برای تاثیرگذاری برحكومت یا پاسخگو كردن حكومت از دست میدهند. در این صورت است كه مرگ اخلاق دموكراسی، جامعه را دچار حالت فاجعهآمیزی میكند.
بنابراین هرگاه در جامعهیی نهادهای آموزش شهروندی ضعیف شود و شهروندان به آینده سیاسی خود، بیاعتماد شوند، خطر پوپولیسم و ایجاد نهادهای لمپنیستی حتمی است.شاید به همین دلیل است كه شاهدیم در اكثر نظامهای پوپولیستی، اخلاق مدنی، همواره جای خود را به لمپنیسم میدهد و نظریه « توهم توطئه» هم جایگزین شفافیت میشود.پوپولیسم در این جوامع با پرهیز از اصل جدایی دولت و جامعهمدنی، یك گونه واكنش منفی نسبت به نهادهای مستقل شهروندی از خود نشان میدهد و یك روایت آرمانی از مردم را جایگزین جامعه معدنی میكند و در حقیقت به جای اینكه به بحث و گفت و گو و تمرین و تبادل نظر اجازه رشد دهد، برای مسائل راهحل ارایه میكند. از این مساله میتوان دریافت كه جوامع پوپولیستی بیش از آنكه به نهادهای جامعه مدنی اعتقاد داشته باشند، به ساختارهای تودهیی اعتقاد دارند و با اینكه از مردم صحبت میكنند ولی به فكر مشاركت مردم نیستند، بلكه به ماهیت ایدئولوژیك تودهها اهمیت میدهند و به آن ابراز علاقه میكنند.بنابراین میبینیم پوپولیسم همواره ستایشگر تودههاست ولی مدافع شهروندان نیست. در حالی كه در دموكراسی این شهروندان هستند كه اهمیت پیدا میكنند، نه تودهها.
همچنین در وضعیت پوپولیستی، زیستگاه ایدئولوژیستی تودهها، با زیستگاه ایدئولوژیستی شهروندان یكی نیست و حتی گاهی در تضاد با هم قرار میگیرند. تاكید جوامع پوپولیستی بر تودهها، تلویحا بر این ایده دلالت میكند كه ما یك جمع یكدست هستیم كه به دنبال اعمال خشونتآمیز اخلاقی در جامعه هستیم.پس در كشورها و جوامعی كه در حال گذار به دموكراسی هستند، یكی از مهمترین چالشها، دفاع از اخلاق دموكراتیك است كه از طریق توانمندسازی قابلیتهای فرهنگی، سیاسی شهروندان باید صورت پذیرد. از این رو در صورتی كه شهروندان با پیروی از اخلاق دموكراتیك به نحوی هوشیارانه، در حیات سیاسی جامعه درگیر نشوند و از عناصر ضروری برای رواج دموكراسی استفاده نكنند، احتمال ایجاد دموكراسی و تداوم آن خیلی كم خواهد بود.در واقع جوامع در جایی موفق میشوند كه رفتارشان با یك نوع تمرین روزانه فكری و تمرین سیاسی اخلاقی، همراه باشد. شهروندان باید دایما یك نوع دید انتقادی نسبت به خود داشته باشند. مثلا اگر فردی كلاهبرداری میكند، از نظر اخلاقی نمیتواند دیگران را محكوم سازد. یا اگر كسی دچار فساد اخلاقی است، نمیتواند دیگران را مورد عتاب قرار دهد. محكوم كردن دیگران در عین فساد خود، دقیقا كاری است كه در جوامع پوپولیستی انجام میشود، چرا كه ساختارهای پوپولیستی با اینكه خود یكی از فسادانگیزترین ساختارهاست، دایما بقیه را به فساد محكوم میكند. پس شرط بقا و دوام اخلاق دموكراتیكها، نیاز به یك پویایی و روح خود انتقادی است.
مهدی تاجیك
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست