چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
بازگشت یک اولیس مجروح و خسته
● نگاهی به نمایش"چاه"
تنظیم رمان برای نمایش كاری بس دشوار است؛ زیرا كثرت موضوع، موقعیت و پرسوناژ، جامعیتی نامحدودتر دارد و تلخیص و تنظیم همه آنها بی آن كه به بن مایههای موضوعی و شاكله روایی اثر خدشهای وارد شود، كار هر نویسنده و كارگردانی نیست. نمایش"چاه" كه توسط كارگردان نمایش یعنی كتایون حسینزاده براساس رمان"جای خالی سلوچ" اثر محمود دولتآبادی برای اجرا آدابته شده، در زمره این نمایشهاست.
نمایش"چاه" اجرایی"داستان محور" دارد و عمدتاً به وضعیت مرد سالارانه روستا نظر دارد و مرد یعنی"شوهر" را"سایه سر" زن و فرزندان به حساب میآورد. گرچه همه چیز به محیط روستا برمیگردد و رمان و نمایش هر دو روستایی محسوب میشوند، اما پرداختن به چنین موضوعاتی علاوه بر ویژگیهای جامعه شناختی و آسیب شناسی جامعه روستایی، برای تماشاگران شهری هم حامل نوعی قیاس ذهنی اجتماعی و سیاسی است.
داستان نمایش"چاه" به كارگردانی كتایون حسینزاده بسیار شبیه داستان"اولیس" (اودیسه) است. اولیس زن و فرزندش را ترك میكند و با دیگران راهی جنگ"تروا" میشود. در غیاب او دیگران به همسرش"پنه لوپ" و فرزندش سخت میگیرند و خواستگاران زیادی خانه را اشغال میكنند. این در حالی است كه امكان دارد خانوادهاش از هم بپاشد.
اولیس در آخرین لحظات باز میگردد و در یك مبارزه، آن چه را كه در معرض از دست دادنش بوده، دوباره به دست میآورد.
در داستان نمایش"چاه" هم"سلوچ" زن و چند فرزند و روستایش را ترك میكند و برای كار در معدن راهی مكانی دور میشود. او در پایان ـ درست موقعی كه خانوادهاش از دیگران آسیب فراوان دیدهاند ـ با بدنی مجروح و خسته به كاشانهاش برمیگردد. سفر این اولیس ایرانی فرصتی بوده كه نویسنده آن یعنی محمود دولتآبادی به خودش داده تا بتواند به موقعیتها، پرسوناژها و موضوعات زیادی شكل و موجودیت ببخشد و چون او نویسندهای كثرتگراست و ذهنیتی"كلاننگر" دارد، لذا حتی وقتی اثرش برای نمایش تنظیم میشود، باز همان ساختار و تعریف"رمان" را حفظ میكند.
معمولاً داستانی كه برای نمایش تنظیم میشود و یا اساساً خود داستان هر نمایشی، تعداد موقعیتهایش چندان زیاد نیست؛ مگر آن كه نمایش طولانیتر از حد معمول باشد. چه بسا نمایشهایی كه فقط به یك موقعیت میپردازند تا فرصت بیشتری برای"درون كاوی" و استفاده از"زبان نشانهمند و معنادار نمایش" برای نویسنده و كارگردان فراهم گردد. وقتی داستانی طولانی بر مبنای یك رمان برای نمایش تنظیم میشود، هوشمندی مضاعفی را طلب میكند، حتی با توجه به آن كه ساختار كلی اثر همچنان"رمان گونه" بماند، باز نویسنده باید در مورد دیالوگها، موقعیتها و مخصوصاً روی چگونگی اجرای اثر عمیقاً بیندیشد و در ذهنش به كمك"الگو آفرینی" و قاب بندیِ صحنهها برای تئاتر، وجوه عینی و ابژه متن روایی را تقویت و شكل دهی كند و این به"دراماتورژیِ" همه جانبهای نیاز دارد.
در نمایش"چاه"، كتایون حسینزاده ـ در مقام تنظیم كننده متن ـ موفق شده با حفظ نسبی خط كلی درونمایه رمانِ"جای خالی سلوچ"، عوامل و عناصر مهم و گزینهایِ آن را در یك نمایش زمان بندی شده ارائه دهد. او خودش كارگردان نمایش است و این به دراماتیزه شدن متن كمك فراوانی كرده و عملاً در اجرا عناصر و تعاریف نمایشنامه هم به عنوان یك ما به ازای خلاقانه به شكل موازی و هم ارز با متن اصلی خود را نشان میدهند و همه اینها حاصل دو ترفند هنری و هوشمندانه است:
اول این كه كتایون حسینزاده صحنه را به دو قسمت تقسیم نموده است. بخش عقب صحنه در حقیقت كاربریِ پشت صحنه پیدا كرده و در برابر چشم تماشاگر است و این سبب شده كه مخاطب، تغییر لباس، وضعیت و در نتیجه"عوض شدن پرسوناژها" را به چشم ببیند. این ترفند به عنوان یك واقعیت عینی با ایجاد نوعی"فاصله گذاری" با متن اصلی، "رمان گونگی" متن را در ذهن مخاطب به حاشیه میراند و همواره به او یادآوری مینماید كه آن چه میبیند، نمایش است نه روایت صِرف رمان.
دوم آن كه استفاده از"زبان نشانهای تئاتر" كه یكی از مهمترین ویژگیهای این نمایش محسوب میشود، به شكل دیگری آن را از"رمان گونگی" دور و به آن یك مقبولیت نسبیِ نمایشی و دراماتیك بخشید است. كتایون حسینزاده این موضوع را با استفاده سنجیده از صحنهافزارها، مخصوصاً پارچه، نور و لباس محقق كرده است.
در این خصوص میتوان به پارچهای كه زیر نور برای نشان دادن آب به كار گرفته میشود و یا پارچه سفیدی كه دو سر آن گره خورده و برای القای"مردهای در كفن" از آن استفاده میشود و نیز برگرداندن چادر توسط زنِ محوریِ نمایش(مهرگان)، هنگامی كه لحن و موضوع واگویههایش تغییر میكند، اشاره نمود.
میزانسنهای صحنهها متناسب با كثرت موضوعات و حالات عاطفی بسیار پرتحرك و كنشمند هستند. یكی از ویژگیهای ماندگار نمایش"چاه" آن است كه تماشاگران با آن كه میبینند بازیگران در عمق صحنه و عیناً جلو چشم آنها تغییر لباس میدهند و به شكلی دیگر یا به هیأت پرسوناژ دیگری به جلو صحنه میآیند، اما باز با پرسوناژها هم ذات پنداری میكند. چرا؟ چون دراماتورژی نمایش برجستهتر و در نتیجه واقعی به نظر میرسد و بلافاصله بر"مجازی بودنِ" وقایع و آدمها برتری مییابد و ذهن تماشاگر را از آنِ خود میكند. سیر و جلوه این دراماتورژی تدریجی است و این با وجه روایی حوادث داستان نمایش همخوانی دارد.
در نمایش"چاه" به كارگردانی كتایون حسین زاده، میزانسنها با موقعیت پرسوناژها و مضامین مورد نظر نمایش تناسب دارند.
استفاده از هر دو نوع نور"موضعی" و"رها" با توجه به متن انجام شده است. صحنهای كه پرسوناژهای"زن" و"مرد" هر كدام به نوبت و زیر نور موضعی برون فكنی میكنند و شیوه نوردهی هم نوبتی شده، زیباست و تناقض و تنافر این دو پرسوناژ را نسبت به هم، به گونهای معنادارتر نشان میدهد.
بازیگران، پریزاد سیف و كرامت رودساز هر دو بازیهای درخشانی را به نمایش میگذارند. آنها پرسوناژهای محوری متن را به نمایشیترین شكل ممكن به مخاطب مینمایاند. كرامت رودساز به تنهایی نقش ۱۴ پرسوناژ را با مهارت، توانایی و زیبایی قابل تحسین اجرا میكند، ضمن آن كه باید یادآور شد كه ایفای این همه نقش توسط یك بازیگر از لحاظ كارگردانی و اجرای متن نیز آكنده از هوشمندی است؛ چون همین هم به نمایشیتر شدن و در نتیجه به فاصله گرفتن بیشتر از"رمان گونگی" متن كمك كرده است.
موسیقی نمایش كه توسط حسین مجیدیان تدارك دیده شده و توسط خود او اجرا میشود، متناسب و همخوان با حوادث و مضمون نمایش است. این موسیقی ایرانی (كه به طور زنده اجرا میشود) وجوه عاطفی اثر را تعمیق بخشیده است.
اما نكتهای را نباید فراموش كرد و آن هم این است كه نمایش"چاه" تا حدی هم خسته كننده است و علتش به پس زمینه رمان گونگی متن و كثرت حوادث تلخ آن برمیگردد. معمولاً آن دسته از متون نمایشی كه براساس حوادث متعدد شكل میگیرند و همگیِ رویدادها در یك چرخه عاطفی و ذهنی یكسان و همگون سیر میكنند، تا اندازهای ملالآور میشوند؛ زیرا به جز لحظات پایانی و غایتمند آنها، هیچ فراز و فرود تنشزایی براساس تناقض در سنخیت و نوع حوادث، ایجاد نمیشود و این برای خوانندگان یك رمان كه با ذهن(چشم درون) اثر را میخوانند، نه تنها ملالآور نیست، بلكه"درون گشت ذهنی" را برای آنان دلپذیر میسازد؛ اما در تئاتر تماشاگر همه چیز را به شكل بیرونی میبیند و مدتی طولانی شاهد یك سری حوادث ناگوار است كه حادثه متفاوت و كوتاه پایان نمایش برای جبران وجوه عاطفی و ذهنی این حوادث متعدد كه یك ساعت و نیم طول كشیدهاند، كفایت نمیكند. مضافاً این كه این تعداد حوادث، خودِ حادثه پایانی را هم زیر سؤال میبرد و مایه سردرگمی و خستگی تماشاگر میشود.
در نمایش"چاه" این ملالآوری به دلیل شاكله زیبا و موفقیتآمیز اجرا، به طور نسبی كاهش یافته، اما هرگز از بین نرفته؛ چون درونمایه نمایش بیشتر مناسب همان قالب"رمان" است. با وجود این نمایش"چاه" به كارگردانی كتایون حسینزاده به دلیل آموزههای نو، ابتكاری و دراماتیكاش به لحاظ كارگردانی و بازیگری دارای عناصر قابل تأملی است.
به نویسندگی و كارگردانی كتایون حسینزاده
حسن پارسایی
حسن پارسایی
منبع : ایران تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست