چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وظیفه انسان نسبت به خدا و والدین


وظیفه انسان نسبت به خدا و والدین
در مكتب اسلام در مجموع باید و نبایدها، مجموعه‏ای از حقوق بیان شده، كه از آن جمله است: حقوق خدا بر انسان، و حقوق والدین (پدرو مادر) بر انسان، یكی از دقیقترین مسائلی كه اسلام به آن پرداخته، تقابل این دو حق است. نحوه تعامل این دو حق، باعث بحثهای فراوانی می‏شود كه البته این بحث در بررسی و تامل در مسئله حقوق پدر و مادر بر فرزند و وظیفه‏ای كه فرزند نسبت به والدین دارد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
اسلام در متن كتاب خود قرآن، به صورت ویژه‏ای به وظیفه فرد نسبت به والدین پرداخته است. همچنین به این مسئله در احادیث فراوان معصومان (ع) توجه شده است. همچنین، قرآن در برخی آیات كه درباره اطاعت از پدر و مادر و احسان به آنها سخن می‏گوید، به تعامل و رابطه این اطاعت با پیروی از دستورهای خداوند به صراحت تاكید می‏كند، و خطوط و مرزهای آن را مشخص می‏نماید. در این نوشتار سعی بر آن است كه وظیفه فرد نسبت به خداوند و والدین از دیدگاه قرآن و نحوه ارتباط وتعامل آنها بررسی شود.
● احترام به پدر و مادر در منطق اسلام
اگر چه عواطف انسانی و حق شناسی به تنهایی برای رعایت احترام در برابر والدین كافی است. ولی از آنجا كه اسلام حتی در مسائلی كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن رابوضوح در می‏یابد سكوت روا نمی‏دارد و به عنوان تاكید در این گونه موارد هم دستورهای لازم را صادر می‏كند، درباره احترام به والدین آنقدر تاكید كرده است كه در كمتر مسئله‏ای دیده می‏شود به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره می‏كنیم:
الف) در چهار سوره قرآن مجید، به نیكی به والدین بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. این همردیف بودن، بیانگر این است كه اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام می‏گذارد.
۱) ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناً» بقره /۸۳ (.... بجز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید).
۲) (واعبدوا الله و لا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ۳۶) و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.
ب) اهمیت این موضوع تا آن پایه است كه هم قرآن و هم روایات، صریحاً توصیه می‏كنند كه حتی اگر پدر و مادر كافر باشند، رعایت احترامشان لازم است.
۱) ( وقضی ربك الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» (اسراء ۲۳) و پروردگارت حكم كرد كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید.
۲) (الا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (انعام ۱۵۱) چیزی را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.
۳) (و آن جاهداك علی ا ن تشرك بی مالیس لك به علم فلا تطعمها و صاحبهما فی الدنیا معروفاً» (لقمان ۱۵) و اگر آنان به تو اصرار كنند كه با من آنچه را كه علم به آن نداری، شریك كنند اطلاعتشان مكن ولی در دنیا به نیكی با آنان رفتار كن.
ج) شكرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شكرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانكه می‏خوانیم: «ا ن اشكرلی ولوالدیك الی المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و پدر و مادرت را شكركن كه بازگشت به سوی من است؛ با این كه نعمت خدا بیش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد، پس، این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.
قرآن حتی كمترین بی‏احترامی را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثی، امام صادق (ع) می‏فرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنده و هو من ادنی العقوق، و من العقوق ا ن ینظر الرجل الی و الدیه فیجد النظر الیها» اگر چیزی كمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهی می‏كرد. «اف» كمترین اظهار ناراحتی است. و از این جمله، نظر كردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
ه) با اینكه جهاد یكی از مهمترین برنامه‏های اسلامی است، تا هنگامی كه جنبه وجوب عینی نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در این جهاد موجب ناراحتی آنان شود، جایز نیست. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است كه مردی نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض كرد، جوان با نشاط وورزیده‏ای است و جهاد را دوست دارد، ولی مادرش از این موضوع ناراحت می‏شود. پیامبر (ص) فرمودند: «ارجع فكن مع والدتك فوالذی بعثنی بالحق لانسها بك لیله خیر من جهاد فی سبیل الله سنه» برگرد و با مادر خویش باش. قسم به آن خدایی كه مرا به حق مبعوث كرد، یك شب مادر با تو مأنوس شود، از یك سال جهاد در راه خدا بهتر است.
البته، هنگامی كه جهاد جنبه وجوب عینی پیدا كند، كشور اسلامی در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذری حتی نارضایتی پدر و مادر پذیرفته نیست.
پبامبر (ص) فرمودند: «ایاكم وعقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد ممن سیرع الف عام ولایجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسید زیرا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می‏رسد؛ اما هیچگاه به كسانی كه مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.
این تعبیر، اشاره لطیفی به این موضوع دارد كه چنین اشخاصی نه تنها در بهشت گام نمی‏گذارند، بلكه در فاصله بسیار زیادی از آن قرار دارند و حتی نمی‏توانند به آن نزدیك شوند. سید قطب در تفسیر فی‏ظلال القرآن، حدیثی به این مضمون از پیامبر (ص) نقل می‏كند كه مردی كه مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف می‏داد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده كرد. عرض كرد: «آیا حق مادرم را با این كار انجام دادم».
پیامبر فرمودند: «نه، حتی جبران یكی از ناله‏های او را به هنگام وضع حمل» نمی‏كند.
یك نكتهٔ كه دراینجا باید ذكر شود، این است كه گاه می‏شود پدر و مادر پیشنهادهای غیر منطقی یا خلاف شرع به انسان می كند، بدیهی است اطاعت آنان در هیچ یك از این موارد، لازم نیست. ولی با این حال، باید با برخورد منطقی و انجام دادن وظیفه امر به معروف و نهی از منكر در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد كرد. امام كاظم (ع) می‏فرمایند: «كسی نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال كرد. فرمودند: باید او را با نام صدا نزند (بلكه بگوید پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشیند و كاری نكند كه مردم به پدرش بدگویی كنند (نگویند خدا پدرت را نیامرزد كه چنین كردی)».
● توحید و نیكی به پدر و مادر، سرآغاز یك رشته احكام مهم اسلامی
«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضی ربك الا تعبدوا الا ایاء و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندك الكبر احدهما اوكلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و كریماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ریبانی صغیراً ربكم اعلم بما فی نفوسكم ان تكونوا صالحین فانه كان للاوابین غفوراً» (اسراء ۲۲-۲۵) با خدای یكتا، خدای دیگری به خدای مگیر كه نكوهیده و خوار خواهی ماند. پروردگارت مقرر داشت كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید. هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یكی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مكن و با آنان به اكرام سخن بگو. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من، همچنانكه مرا در خردی پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر كس دیگر به آنچه در دلهایتان می‏گذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشید. او توبه كنندگان را می‏آمرزد.
آیات مورد بحث، سر آغازی برای بیان یك سلسه از احكام اساسی اسلام كه با مسئله توحید وایمان شروع می‏شود، توحیدی كه خمیر مایه همه فعالیتهای مثبت و كارهای نیك و سازنده است. آیه نخست با توحید شروع شده است و تاكید می‏كند كه نباید برای خداوند یگانه هیچ معبودی قرار داد. آیه نمی‏گوید: «معبود دیگری را با خدا پرستش مكن». بلكه می گوید: قرار مده» تا معنای وسیعتری داشته باشد. یعنی، نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود دیگری را در كنار «الله» قرار مده.
سپس به بیان نتیجه شرك می‏پردازد، كه همانا با نكوهش و خواری نشستن است. انتخاب كلمه «قعود» (نشستن) در اینجا، اشاره به ضعف و ناتوانی است، زیرا در ادبیات عرب، این كلمه كنایه از ضعف است؛ همانگونه كه گفته می‏شود: « قعد به الضعف عن‏القتال» (ناتوانی سبب شد كه از بیكار با دشمن بنشیند).از جمله بالا استفاده می‏شود كه شرك، سه اثر بسیار بد در وجود انسان می‏گذارد:
۱) شرك مایه ضعف، ناتوانی، زبونی و ذلت است؛ در حالی كه توحید، عامل قیام، حركت و سرافرازی است.
۲) شرك، مایه مذمت ونكوهش است؛ چرا كه یك خط روشن انحرافی است، در برابر منطق عقل و كفرانی است آشكار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنكس كه تن به چنین انحرافی دهد، در خور مذمت است.
۳) شرك سبب می‏شود كه خداوند، مشرك را به معبودهای ساختگی‏اش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. و از آنجا كه معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایتش بردارد و از آنجا كه معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایت كسی نیستند و خدا هم حمایتش را از چنین كسانی برداشته است، آنان «مخذول» و بدون یار و یاور خواهند شد. در آیات دیگر قرآن نیز همین معنا به شكل دیگری مجسم شده است؛ چنانچه می‏فرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء كمثل العنكبوت اتخذت بیتاً و ا ن اوهن البیوت لبیت العنكبوت لو كانوا یعلمون» ( عنكبوت ۴۱) (مثل آنان كه غیر از خدا را به دوستی گرفتند، مثل عنكبوت است كه خانه‏ای بساخت و همانا سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنكبوت است، اگر می‏دانستند.
بعد از اصل توحید، به یكی از اساسی‏ترین تعلیمات انسانی انبیا- با تاكید مجدد بر توحید- اشاره شده است؛ كه همانا نیكی به پدر و مادر است.
«قضا»، مفهوم محكمتری امر دارد. و فرمان قطعی و محكم را می‏رساند. این مطلب، نخستین تاكید در این باره است، قرار دادن توحید در كنار نیكی به پدر و مادر، تاكید دیگری بر اهمیت این دستور اسلامی است. مطلق بودن «احسان» كه هر گونه نیكی را در بر می‏گیرد، و همچنین «والدین» كه مسلمان و كافر را شامل می‏شود، سومین و چهارمین تاكید در این جمله است. نكره بودن «احساناً» كه دراین گونه موارد برای بیان عظمت می‏آید، پنجمین تاكید محسوب می‏شود. توجه به این نكته لازم است كه فرمان، معمولاً روی یك امر اثباتی می‏رود؛ در حالی كه در اینجا، روی نفی رفته است. این نكته، ممكن است به خاطر آن باشد كه از كلمه «قضی»، فهمیده می‏شود كه جمله دیگری در شكل اثباتی در تقدیر است یا اینكه مجموع جمله نفی و اثبات : «الا تعبدوا الا ایاه». در حكم یك جمله اثباتی؛ اثبات عبادت انحصاری پروردگار است.
سپس، یكی از مصداقهای روشن نیكی به پدر و مادر بیان شده است. در اینجا، به قسمتی از ریزه‏كاریهای برخورد بسیار مودبانه و احترام آمیز فرزندان به پدران و مادران از دیدگاه قرآن، اشاره می‏شود.
۱) از یك‏سو، روی حالت پیری آنان- كه در آن موقع نیازمندتر به حمایت ومحبت و احترامند- تاكید می‏كند، و فرزندانشان را از كمترین سخن اهانت آمیز به آنان نهی می‏كند. آنان ممكن است بر اثر كهولت، طوری شوند كه نتواند بدون كمك دیگری حركت كنند، از جا برخیزند و حتی ممكن است قادر به رفع آلودگی از خود نباشند. در این مواقع، آزمایش بزرگ فرزندان شروع می‏شود.
۲) از سوی دیگر، قرآن تاكید می‏كند كه در این هنگام نه تنها به آنان نباید «اف» گفت: و با صدای بلند و اهانت آمیز با آنان صحبت كرد، بلكه با قول كریم و گفتار بزرگوانه باید با آنان گفتگو كرد. همه اینها، نهایت ادب در سخن را می‏رساند، كه زبان كلید قلب است.
۳) از سوی دیگر، دستور به تواضع و فروتنی داده شده است، تواضعی كه نشاندهنده محبت و علاقه باشد، و نه چیز دیگر۴) سرانجام، سفارش شده است كه حتی موقعی كه فرزند رو به سوی درگاه خدا می‏آورد، پدر و مادر را، چه در حیات و چه در ممات، نباید فراموش كند و باید تقاضای رحمت پروردگار را برایشان بنماید، بویژه این تقاضایش را با این دلیل همراه سازد: «پروردگارا، همان گونه كه آنان در كودكی مرا تربیت كردند. تو به آنان رحم كن» نكته مهمی كه از این تعبیر- علاوه بر آنچه گفته شد- استفاده می‏شود. این است كه اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند كه به تنهایی قادر بر حركت و دفع آلودگیها از خود نباشند. فراموش نكن كه تو هم در كودكی چنین بودی و آنان را باید جبران كرد. از آنجا كه گاهی در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر واحترام و تواضع به آنان، ممكن است لغزشیهایی پیش بیاید كه انسان آگاهانه یا نا آگاهانه به سوی آن كشیده شود. در آخرین آیه مورد بحث می‏فرماید: «پروردگار شما به آنچه در دلهای شماست، آگاهتر است؛ زیرا علم خدا در همه زمینه‏ها ضروری، ثابت، ازلی و خالی از هر گونه اشتباه است؛ در حالی كه علوم انسانی واجد این صفات نیست.
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سركشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیكی به پدر و مادر از انسان سر زد ولی بلافاصله پشیمان شد و در مقام جبران بر آمد، مسلماً مشمول عفو خدا خواهد شد.
۱) «اواب» از ماده «اوب» به بازگشت توام با اراده گفته می‏شود؛ در حالی كه «رجوع» هم به بازگشت با اراده و هم بی‏اراده اطلاق می‏گردد. به همین دلیل به «توبه»، «اوبه» گفته می‏شود؛ چون حقیقت توبه، بازگشت توام با اراده به سوی خداست. از آنجا كه «اواب» صفت مبالغه است، به كسی گفته می‏شود كه هر لحظه از او خطایی سر زند و در همان حال، به سوی پروردگار بازگردد. این احتمال نیز وجود دارد كه ذكر صیغه مبالغه، اشاره به تعدد عوامل بازگشت به رجوع به خدا باشد؛ زیرا ایمان به پروردگار از یك‏سو، توجه به دادگاه عالم قیامت از سوی دیگر، وجدان بیدار از سوی سوم، و توجه به عدالت و آثار گناه از سوی چهارم، دست به دست هم می‏دهند و انسان را موكداً از مسیر انحرافی به سوی خدا می‏برند.
۲) «واذا خذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناًأ» (بقره ۸۳) و به یاد آورید هنگامی را كه از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم كه جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید.
اگر چه آیات درباره بنی‏اسرائیل نازل شده است، ولی یك سلسله قوانین كلی برای همه ملل دنیا در بردارد. از دیدگاه قرآن، برقراری و سربلندی ملتها در صورتی است كه به بزرگترین قدرت بی‏زوال تكیه كنند، در همه حال از او مدد بگیرند و فقط در برابر او سر تعظیم فرود آورند؛ كه اگر چنین كنند، از هیچ كس ترس و وحشتی نخواهند داشت. واضح است كه چنین تكیه گاه و مبدئی جز آفریدگار بزرگ نمی‏تواند باشد. از طرف دیگر، برای بقا و جاویدان ماندن ملتها، همبستگی خاص بین افراد خاص لازم است. این عمل در صورتی امكان دارد، كه هر كس به پدر و مادر خود كه شعاع بستگی آنان به وی نزدیكتر است، در مرحله بعد به خویشان و بعد از آنان به همه افراد اجتماع، نیكی كند. بدین گونه، همه بال و پر یكدیگر می‏شوند، و افراد ضعیف را حمایت می‏كنند.
۳) ( واعبدوالله و لا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ۳۶) و خدا را بپرستید و هیچ چیز را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.
آیه فوق، نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگی پروردگار و ترك شرك و بت پرستی ج كه ریشه اصلی برنامه‏های اسلامی است- می‏كند. دعوت به توحید و یگانه پرستی روح را پاك، نیت را خالص، اراده را قوی و تصمیم را برای انجام دادن هر برنامه مفیدی محكم می‏سازد. از آنجا كه این آیه بیان كننده یك رشته از حقوق اسلامی است، قبل از هر چیز، اشاره به حق خداوند بر مردم، پرستیدن او و شریكی برای او برنگزیدن كرده است.
سپس، اشاره به حق پدر و مادر شده و توصیه گردیده است كه باید به آنان نیكی كرد. از این تعبیرهای مكرر در قرآن كریم بر بندگی خدا واحسان به والدین، استفاده می‏شود كه بیان این دو ارتباط است. در حقیقت هم، چنین است، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است كه در درجه اول از ناحیه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراین، ترك حقوق پدر و مادر، همدوش شرك به خداست.
۴) «قل تعالوا اتل ما حرم ربكم علیكم الا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناًأ» (انعام ۱۵۱) بگو، بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بیان كنم كه چیزی را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.
ذكر نیكی به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرك و قبل از دستورهای مهمی مانند تحریم قتل نفس و اجرای اصول عدالت، دلیل بر اهمیت بسیار حق پدر و مادر در دستورهای اسلامی است. این موضوع وقتی روشنتر می‏شود، كه توجه كنیم به جای «آزار به پدر و مادر»- كه هماهنگ با دیگر تحریمهای این آیه است-،احسان و نیكی به آنان ذكر شده است. یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنان حرام است، بلكه احسان و نیكی به آنان نیز لازم و ضروری است. جالبتر این كه، كلمه «احسان» به وسیله «ب» متعدی شده و فرموده است: « بالوالدین احساناً»احسان گاهی با «الی» و گاهی با «ب» ذكر می شود، معنای‏آن نیكی كردن به طور مستقیم و بدون واسطه است، بنابراین، این آیه تاكید می‏كند كه موضوع نیكی به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد، كه شخصاً و بدون واسطه، به آن اقدام كرد.
۵) «ولقد اتینا لقمان الحكمه ان اشكر الله و من یشكر فانما یشكر لنفسه و من كفر فان الله غنی حمید و اذقال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لا تشرك بالله ان الشرك لظلم عظیم و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهناً علی وهن و فصاله فی عامین ان اشكرلی ولوالدیك الی المصیر و ان جاهداك علی ان تشرك بی ما لیس من اناب الی ثم الی مرجعكم فانبئكم بما كنتم تعلمون» (لقمان ۱۵-۱۲) و آدمی را درباره پدر و مادرش سفارش كردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر می شد و پس از دو سال از شیرش باز گرفت. و سفارش كردیم كه مرا و پدر و مادرت را شكر گوی كه سرانجام تو نزد من است. اگر آن دو به كوشش از تو بخواهد تا چیزی را كه نمی‏دانی چیست با من شریك گردانی، اطاعتشان مكن. در دنیا با آنان به وجهی پسندیده زندگی كن و خود، راه كسانی را كه به درگاه من باز می‏گردند. در پیش گیر، بازگشت همه شما به سوی من است و من از كارهایی كه می‏كرده‏اید، آگاهتان می‏كنم.
در آیه اول، نتیجه «شكر» و «كفران» نعمتها، به این صورت بیان شده كه شكر نعمت، به سود خود انسان، و كفران هم به زبان خود او است. خداوند از همگان بی‏نیاز است. اگر همه ممكنات شكر كنند، چیزی بر عظمتش افزوده نمی‏شود و اگر جمله موجودات كافر شوند. بر دامن كبریایی‏اش گردی ننشیند.
«ل» در جمله «ان اشكرالله»، برای اختصاص و در «لنفسه» برای نفع است. بنابراین، سود شكرگزاری كه همان دوام نعمت، و افزایش آن به اضافه ثواب آخرت است، به خود انسان بر می‏گردد؛ همان گونه كه زیان كفران، فقط دامان خودش را می‏گیرد.
ـ تعبیر:
«غنی حمید»، اشاره به این است كه شكر گزار در برابر افراد عادی، یا چیزی به بخشنده نعمت می‏دهد یا اگر چیزی نمی‏دهد، با ستایش او مقامش را در انظار مردم بالا می‏برد. ولی درباره خداوند، هیچ یك از این دو، معنا ندارد.او از همگان بی‏نیاز، و شایسته ستایش همه ستایشگران است. فرشتگان حمد او را می‏گویند، و تمام ذرات موجودات به تسبیح و حمد او مشغولند. اگر انسانی به زبان قال كفران كند، كمترین اثری ندارد؛ زیرا ذرات وجود خودش، به زبان حال مشغول حمد و ثنای اویند.
شكر با «صیغه مضارع» نشانه تداوم واستمرار است، و كفر با «صیغه ماضی» كه حتی بریك مرتبه است بیان شده است. این نكته، اشاره به این است كه كفران حتی برای یك بار، ممكن است عواقب دردناكی بار آورد اما شكر لازم است كه مستمر و مداوم باشد تا انسان مسیر تكامل خود را طی كند.
بعد از معرفی لقمان و مقام و حكمت او، به نخستین اندرز وی- كه در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش می باشد- اشاره شده است. حكمت لقمان ایجاب می‏كند كه قبل از هر چیز، به سراغ توحید، اساسی‏ترین مسئله عقیدتی، برود؛ زیرا هر حركت تخریبی و ضد الهی، همچون: دنیا پرستی، مقام پرستی و هوا پرستی، شاخه‏ای از شرك به شمار می‏روند. نكته قابل توجه اینكه، لقمان حكیم دلیل بر نفی شرك را این ذكر می‏كند كه شرك، ظلم عظیم است؛ آن هم با تعبیری، كه از چند جهت تاكید دارد. و چه ظلمی از این بالاتر، كه هم درباره خدا انجام بگیرد و موجود بی‏ارزشی را همتای او قرار دهند، و هم درباره خویشتن انجام شود. و انسان از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط كند. دو آیه بعد، در حقیقت جمله‏های معترضه‏ای است كه در لابه لای اندرزهای لقمان از سوی خداوند بیان شده است. البته معترضه، به معنای بی‏ارتباط نیست، بلكه به معنای سخنان الهی است كه ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد. در این آیه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شكر آنان در كنار شكر خداوند است. به علاوه، تاكیدی بر خالص بودن اندرزهای لقمان، به فرزندش نیز شمرده می شود، زیرا پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت، ممكن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو كنند.
آنگاه، به زحمات بسیار مادر اشاره می‏شود. این مسئله از نظر علمی ثابت شده و تجزیه نیز نشان داده است، كه مادران در هنگام بارداری گرفتار سستی می‏شوند؛ زیرا شیره جان و مغز استخوان را به پرورش جنین خود اختصاص می‏دهند، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او می‏كنند. به همین دلیل، مادران در دوران بارداری گرفتار كمبود انواع ویتامینها می‏شوند كه اگر جبران نشود، ناراحتی‏هایی را برای آنان به وجود می‏آورد. این ویژگی، در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه می‏یابد؛ چرا كه شیر، شیره جان مادر است. لذا به دنبال آیه، آمده است كه پایان نكته، اشاره شده است: «والوالدات یرضعن اولادهن حولین كاملین» (بقره ۲۳۳) مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر دهند. البته، منظور دوران، كمتر از دوسال انجام شود. به هر حال، مادر در این ۲۳ ماه، دوران حمل و دوران شیر خوارگی، بزرگترین فداكاری راهم از نظر روحی و عاطفی، هم از نظر جسمی، و هم از جهت خدمات، دربارهٔ فرزندش انجام می‏دهد.
جالب اینكه در آغاز توحید، پدر و مادر را ذكر می‏كند، ولی به هنگام بیان زحمت و خدمات، تكیه روی زحمات مادر است تاانسان متوجه ایثارگریها و حق عظیم او شود. سپس، به شكر خداوند و شكر پدر و مادر سفارش شده است. شكر خدا را باید كرد، زیرا خالق و منعم اصلی انسان، خداست كه چنین پدر و مادر مهربانی را به ما داده است. و هم شكرگزار پدر و مادر باید بود، كه به واسطه این فیض و عهده‏دار انتقال نعمتهای خداوند به انسان می‏باشند.و در پایان، آیه با لحنی كه خالی از تهدید و عتاب نیست، می فرماید: «بازگشت همه شما، به سوی من است». اگر در اینجا كوتاهی كنید، در بارگاه الهی تمام این حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسی و محاسبه می‏شود. بعضی از مفسران در اینجا به نكته‏ای توجه كرده‏اند كه در قرآن مجید، تاكید بر رعایت حقوق پدر و مادر بارها آمده است. اما سفارش به فرزندان- جز درباره نهی از كشتن فرزندان كه یك عادت شوم و زشت استثنایی در عصر جاهلیت بود- كمتر دیده می‏شود. این نكته به دلیل آن است كه پدر و مادر به حكم عواطف نیرومندشان، كمتر ممكن است فرزندان را به دست فراموشی بسپارند. در حالی كه بسیار دیده شده است كه فرزندان، پدر و مادر را به ویژه به هنگام پیری و از كار افتادگی، فراموش می كنند: این دردناكترین حالت برای پدر و مادر، و بدترین ناشكری برای فرزندان محسوب می‏شود. از آنجا كه توصیه نیكی درباره پدر و مادر ممكن است این توهم را برای بعضی ایجاد كند كه حتی در مسئله عقاید، كفر و ایمان باید با آنان مماشات كرد، در آیه بعد تاكید می‏كند كه هرگز نباید رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد. پس، هرگز نباید عواطف خویشاوندی، حاكم بر اعتقاد مكتبی انسان شود. تعبیر به «جاهداك»، اشاره به این است كه پدر و مادر گاه به گمان اینكه سعادت فرزندشان را می‏خواهند، تلاش و كوشش می‏كنند كه او را به عقیده انحرافی بكشانند. وظیفه فرزندان این است كه هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند، استقلال فكری خود را حفظ كنند، و عقیده توحید را با هیچ معاوضه نكنند. همچنین، جمله «مالیس لك به علم».اشاره به این است كه اگر فرضاً دلایل بطلان شرك را نادیده بگیریم، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست. از آنجا كه ممكن است این فرمان این توهم را به وجود آورد كه در برابر پدر و مادر مشرك باید شدت عمل داشت و بی‏حرمتی كرد، بلافاصله اضافه می كند كه اطاعت نكردن از آنان در كفر و شرك، دلیل بر طرز شایسته‏ای رفتار كرد، ولی از نظر اعتقاد و برنامه‏های مذهبی تسلیم افكار و پیشنهادهایشان نشد. این رفتار، درست نقطه اصلی اعتدال، و راه پیامبران و مومنان راستین است. لذا، بعد می‏افزاید كه مومنان باید راه كسانی را پیروی كنند، كه به سوی خداوند باز می‏گردند؛ چرا كه بازگشت همه به سوی خداوند است، و خداوند انسان را ازكارهایشان آگاه می‏سازد و طبق آن پاداش و كیفری می‏دهد.
نفی و اثباتهای پی در پی، و امر و نهی‏ها در آیات فوق، برای این است كه مسلمانان در این گونه مسائل كه در بدو نظر تضادی در میان انجام دادن دو وظیفه لازم تصور می‏شود- خط اصلی را پیدا كنند و بدون كمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرند.این دقت و ظرافت قرآن در این ریزه كاریها، از چهره‏های فصاحت و بلاغت عمیق آن است.
وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداك لتشرك بی ما لیس لك به علم فلا تطعهما الی مرجعكم فانبئكم بما كنتم تعملون» (عنكبوت ۸) و به آدمی سفارش كردیم كه به پدر و مادر خود نیكی كند و اگر آن دو بكوشند كه تو چیزی را كه بدان آگاه نیستی شریك من قرار دهی، اطاعتشان مكن. بازگشت همه شما به سوی من است و شما را به كارهایی را می‏كرده‏اید، آگاه می‏كنم. روایات مختلفی در شان نزول این آیه آمده، كه چكیده آن این است كه «بعضی از مردانی كه در مكه بودند، ایمان و اسلام را پذیرفتند. هنگامی كه مادرشان از این مسئله آگاه شدند، تصمیم گرفتند كه غذا نخورند و آب ننوشند تا فرزندانشان از اسلام باز گردد. گر چه هیچ كدام از این كدام از این مادران به گفته خود وفا نكردند و اعتصاب غذا را شكستند. ولی این آیه نازل شد و خط روشنی در برخورد با پدر و مادر در زمینه ایمان و كفر به دست همگان داد.
● برترین توصیه نسبت به پدر و مادر
یكی از مهمترین آزمایشهای الهی، مسئله تضاد خط ایمان و تقوا با پیوندهای عاطفی و خویشاوندی است. قرآن در این زمینه تكلیف مسلمانان را بروشنی بیان كرده است. در این بخش، آیات آمده در این زمینه، بررسی می‏شود.
۱) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً» (حقاف ۱۵) و انسان را سفارش كردیم كه به پدر و مادرش نیكی كند. اگر چه این حكم، یك حكم تشریعی است، ولی این مسئله پیش از آنكه یك لازم تشریعی باشد، به صورت یك قانون تكوینی درنهاد همه انسانها وجود دارد. تعبیر به «انسان» در اینجا جلب توجه می كند؛ زیرا این قانون مخصوص مومنان نیست، بلكه هر كس شایسته نام انسان است، باید همیشه به پدر و مادر حق شناس باشد. هر چند با این اعمال، هرگز نمی‏تواند دین خود را به آنان ادا كند.
سپس، برای این كه تصور نكند كه پیوند عاطفی با پدر و مادر می‏تواند بر پیوند انسان با خدا و مسئله ایمان حاكم شود، با یك استثنای صریح تاكید می‏كند كه اگر پدر و مادر تلاش و كوشش كنند كه فرزندشان برای خدا شریكی قایل شود كه به آن علم ندارد، از آنان نباید اطاعت كند.
ـ تعبیر:
« مالیس بك به علم» اشاره به منطقی نبودن شرك است. چون اگر واقعاً شرك صحیح بود، دلیلی بر آن وجود داشت. به تعبیر دیگر، جایی كه انسان علم به چیزی نداشته باشد، باید از آن پیروی نكند؛ تا چه رسد به این كه علم به بطلان آن داشته باشد. پیروی از چنین چیزی پیروی از جهل است. اصولاً، تقلید كوركورانه غلط است، حتی اگر درباره ایمان باشد؛ تا چه رسد به شرك و كفر. به این ترتیب، از اینجا یك اصل كلی استفاده می‏شود: « هیچ چیز نمی‏تواند بر ارتباط انسان با خدا حاكم شود؛ حتی پیوند با پدر ومادر، كه نزدیكترین پیوندهای عاطفی است.
حدیث معروف امام علی (ع): «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق» اطاعت از مخلوق در عصیان خالق روا نیست. معیار روشنی را در این مسائل به دست می‏دهد.از این آیات و روایات نتیجه می‏شود كه اسلام برترین احترام را برای پدر و مادر قائل است. پس، در صورت مشرك بودن و دعوت به شرك- كه منفورترین كارها در نظر اسلام است- باز حفظ احترام آنان در عین نپذیرفتن دعوت آنان به شرك، واجب شمرده می‏شود.
در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است كه شخصی خدمت ایشان آمد و عرض كرد: من به چه كسی نیكی كنم»؟
فرمودند: «به مادرت».
دوباره آن شخص سئوال كرد: «بعد از او به چه كسی»؟
فرمودند: «به مادرت».
بار سوم، آن شخص سئوال كردم: «بعد از او، به چه كسی»؟
باز فرمودند: «مادرت».
و در چهارمین بار، پیامبر (ص) توصیه پدر و مادر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیكی آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگری، پیامبر (ص) توصیه پدر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیكی آنان، به ایشان فرمودند.
در حدیث دیگری، پیامبر (ص) فرمودند: «الجنه تحت اقدام الامهات» (بهشت زیر پای مادران است). یعنی فقط از طریق خضوع و همچون خاك راه بودن در برابر آنان، می‏توان به بهشت برین راه یافت.
۲) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه كرهاً و وضعته كرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان شكر نعمتك التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیك و انی من المسلمین» (احقاف ۱۵) و آدمی را به نیكی كردن با پدر و مادر خود سفارش كردیم. مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد. و مدت حمل تا از شیر باز گرفتنش، سی ماه است تا چون به سن جوانی رسد و به چهل سالگی در آید. گوید: ای پروردگار من ، به من بیاموز تا شكر نعمتی كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته‏ای به جای آرم. كاری شایسته بكنم كه تو از آن خشنود شوی و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیم شدگانم.
این آیه، از نیكی و شكر به پدر و مادر كه مقدمه‏ای برای شكر پروردگار است، شروع می‏كند. «وصیت» و توصیه، به معنای مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهای مربوط به پس از مرگ نیست. لذا جمعی از مفسران آن را در این آیه، به معنای دستور و فرمان تفسیر كرده‏اند. سپس به دلیل لزوم حق شناسی از مادر، تاكید می‏شود كه در طول ۳۰ ماه بارداری و شیر دهی، وی بزرگترین ایثار و فداكاری را درباره فرزندش انجام می‏دهد.
اینكه قرآن در اینجا فقط از ناراحتی‏های سخن می‏گوید، و سخنی از پدر در میان نیست، نه به خاطر اهمیت ندادن به پدر است؛ چرا كه هم در بسیاری از این مشكلات شریك مادر است. اما چون سهم بیشتری دارد، بیشتر بر او تاكید شده است.
هنگامی كه انسان به كمال قدرت نیروی جسمانی رسید و به مرز ۴۰ سالگی وارد شد، سه چیز را از خدا تقاضا می‏كند: شكر پدر و مادرش، انجام دادن كارهای خوب و تداوم در رستگاری‏اش در فرزندانش، این تعبیر، نشان می‏دهد كه انسان با ایمان در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمتهای خدا بر او، و هم از نعمتهای كه پدر و مادر به او كرده است، آگاه می‏شود؛ زیرا در این سن و سال، معمولاً خودش پدر یا مادر می‏شود و با درك زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو، بی اختیار به یادشان می‏افتد و به جایشان در پیشگاه خدا شكر می كند.
تعبیر: «لی» (برای من )، ضمناً اشاره به این است كه صلاح و نیكی فرزندان من در چنان باشد، كه نتایجش عاید من نیز بشود.
ـ تعبیر:
«فی ذریتی» (فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نیكوكاری در تمام دودمان است.
جالب اینكه در دعای اول، پدر و مادر را و در دعای سوم، فرزندان را شریك می‏كند. ولی در دعای دوم، برای خود دعا می‏كند. انسان صالح اینگونه است كه اگر با یك چشم به خویشتن می‏نگرد، با چشم دیگر به افرادی كه بر او حق دارند. نگاه می‏كند.
● نتیجه
پس از بررسی موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن كریم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهای خداوند، اكنون می‏توانیم اینگونه جمع‏بندی كنیم كه احترام به والدین، از دستورهای اكید دینی است.
درباره تعامل اطاعت از والدین با اطاعت از خدا، می‏توان گفت كه ما ابتدا اطاعت از دستورهای خداوند را واجب می دانیم. سپس، خداوند دستور داده است كه از پدر و مادر اطاعت كنیم، و به آنان احترام بگذاریم. پس، اطاعت از این دستور خداوند، احترام به والدین را به همراه می‏آورد. البته، اگر اطاعت از والدین موجب زیر پا نهادن دستورهای الهی شود، براساس نظر اسلام نباید از آنان اطاعت كرد، و دستور خداوند بر دستور والدین ارجحیت داده شده است. با این حال، در چنین مواردی، اسلام تاكید می‏كند كه باید با نرمی و متانت با پدر و مادر برخورد كرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتی در زمانی كه پدر و مادر بر خلاف دین دستور داده باشند، به فرزندان نداده است.
نویسنده: دكتر علی اكبر تاجداری متخصص حقوق و اقتصاد
منابع:
۱- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران، كانون انتشارات محمدی، ۱۳۵۸.
۲- مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۷۰.
۳- مولانا (تبریزی)، سید مصطفی، حقوق والدین و فرزند،۱۳۴۹.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید