دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
نگاهی به مکاتب شرقشناسی در اروپا

●مقدمه
تصور بر این است كه شرقشناسی علیرغم این كه در محیطهای گوناگون و متعدد صورت گرفته ماهیتی واحد و خصلتهایی مشترك دارد و اهداف و انگیزهها و اسباب آن را میتوان بر هر یك از شرق شناسان و فعالیتهایشان در هرجایی تطبیق داد. زیرا شرقشناسی پدیدهای غربی با ماهیتی تكاملی است كه اگر چه برخی رویكردها و گرایشهای آن متفاوت هستند، ولی رشتههای مطالعاتی مختلف آن با یكدیگر توافق دارند. امّا این تصور چندان درست نمینماید. زیرا در عمل مشاهده میكنیم مطالعات شرقشناسی به لحاظ اهداف و انگیزهها، ماهیت، محتوا و... تفاوتهایی با یكدیگر دارند و برای شناخت دقیقتر این پدیده لازم است آن را در قالب مكتبهایی تقسیم بندی كرد. البته این كار به سبب كم بودن منابع و مصادر قابل دسترس بسیار دشوار است و حتی كسانی كه تاریخ شرقشناسی را رقم زدهاند به آن راه نیافتهاند و اغلب تحق یقاتشان را به بررسی انتقادی و تحلیلی فعالیتهای شرق شناسان متمركز كردهاند. در این میان برخی هم به دسته بندی مكاتب شرقشناسی توجه نمودهاند مثلاً بعضی از محققان، شرق شناسان را در سه مكتب جای دادهاند.
۱. مكتبی كه به مباحث قرآنی اختصاص دارد.
۲. مكتبی كه به پیامبر اسلام مربوط است.
۳. مكتبی كه به تاریخ عربی - اسلامی اختصاص یافته است.۲
البته این تقسیم بندی قابل اعتماد نیست، زیرا به شرقشناسی از این منظر كه فقط مربوط به اسلام و مسلمانان است، نگریسته است و این پذیرفتنی نیست، زیرا شرقشناسی حوزهای وسیعتر است كه همه فعالیتهایی را كه به شرق مربوط میشود، در بر میگیرد خواه اسلامی باشد ی ا غیر اسلامی، دینی باشد یا زبانشناسی و یا هر گونهای دیگر.
از كسان دیگری كه به این امر توجه داشتهاند نجیب العقیقی [نویسنده مصری ]است كه فصلی از كتابش، المستشرقون، را در چاپ اوّل به این موضوع اختصاص داده بود و شرقشناسی را به دو مكتب منتسب كرده بود:
۱. مكتب سیاسی كه در حوزه ادبیات به معنای كلّی آن تحقیق میكند.
۲. مكتب باستانشناسی كه به آثار و ابنیه بازمانده از گذشته توجه دارد.۳
با این حال او در بقیه كتابش به بررسی شرق شناسان بر اساس تقسیمات كشوری و جغرافیایی پرداخته و البته به ویژگیها و خصوصیات مناطق و محیطهای فعالیت این شرق شناسان توجه نداشته و فقط تلاش خود را به ذكر نام شرق شناسان و آثارشان متمركز كرده است. به طوری كه كتاب او عبارت است از فهرستی بزرگ، مشتمل بر نام شمار زیادی از مردانی كه در حوزه شرقشناسی ظهور كردند. بدین ترتیب عقیقی به تقسیم بندی جغرافیایی روی آورده و از تقسیم اول خود صرفنظر نموده است. به طوری كه چاپ بعدی كتاب وی فاقد فصلی خاصّ درباره مكاتب شرقشناسی و ت قسیمبندی آنهاست. در واقع جای دادن شمار زیادی از شرق شناسان كه دارای نژادهای مختلف، زبانهای متفاوت و گرایشهای متنوع و اهداف متعدد بودند، در یك تقسیم منسجم كاری بس دشوار است و به نظر میرسد، تقسیمبندی آنان براساس تقسیمات جغرافیایی - كشوری - میسّرتر باش د. از این رو در ادامه به بررسی مكاتب شرقشناسی و ویژگیهای آنها در قالب همین تقسیم بندی خواهیم پرداخت.
●مكتب بریتانیا
انگلستان از دوران بسیار قدیم با مشرق زمین در ارتباط بود و این ارتباط به سالهای پیش از ظهور اسلام باز میگردد. به طوری كه بعضی ذكر كردهاند، روابط ایرلندیها با نواحی شرقی از نیمه قرن سوم میلادی آغاز گردید، یعنی زمانی كه گروهی از راهبان جهانگرد مسیح ی در سفر خود به اراضی مقدس به مصر، سوریه و فلسطین وارد شدند. امّا با وجود این سفرهای قدیمی، نوشتههای انگلیسیها درباره شرق فقط در قرن اوّل هجری/هفتم میلادی ظاهر شدند یعنی زمانی كه «ویلبلاد»۴ جهانگرد انگلیسی مطالبی درباره سفرش به سرزمینهای عربی نوشت و ا ز آن پس دیگر زائران و تاجران و مسافران كه به شرق سفر میكردند از وی پیروی كرده به نوشتن شرح سفرهایشان دست زدند.۵
شرقشناسی انگلیسی دارای ویژگیهای خاصّی بود در واقع، شرقشناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزههای ذاتی بود كه در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوهگر شد. این انگیزهها به تدریج به انگیزههای دینی تغییر یافتند كه هدف آنها فعالسازی نهضت اعزام هیئتهای تبشیری همراه با آموختن زبان عربی و برخی علوم دینی بود و در نهایت در شرقشناسی انگلیسی انگیزههای استعماری بروز كرد كه در روابط نظامی و استعماری انگلستان در كشورهای شرقی تجلّی یافت. بدین ترتیب دو هدف مسیحیسازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حركت شرقشناسی انگلیسی بازی كردند.
مطالعات شرقشناسی انگلیسی، بر زبان عربی و آن چه كه با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمركز شده بود. دانشگاههای كمبریج و آكسفورد مهمترین مراكزی بودند كه شرقشناسی انگلیسی در آنها پا گرفت و رشد یافت. شماری از شرق شن اسان انگلیسی به طرق مختلف به عنوان اعضای فعال به مجامع مطالعات زبان عربی راه یافتند كه از آن جمله میتوان مارگلیوث۶، نیكلسون۷ و آلفرد گیوم۸ را نام برد. همچنین در بسیاری از دانشگاههای انگلستان كرسیهای مطالعات شرقی تأسیس شدند و شمار آموزشگاهها و مؤس ساتی كه به مطالعه در خصوص زبان عربی میپرداختند، فزونی یافت و در كنار آنها تعداد كتابخانهها و چاپخانههایی كه در انتشار كتابها و نشریات مربوط به مطالعات شرقی فعالیت داشتند، زیاد شدند. در این قرون اخیر هم توجه شرق شناسان انگلیسی به مطالعات اسلامی در زم ینههای مختلف، افزایش یافت.
با توجه به اهداف تبشیری و استعماری انگلستان تحقیقات و توجهات شرق شناسان انگلیسی به برخی سرزمینهای شرقی مانند هندوستان، مصر و شام معطوف گردید. و در همین راستا برخی شرق شناسان این كشور در كارهای نظامی و دیپلماسی وارد شدند و شماری از آنان به عنوان كارمند یا مستشار سیاسی یا نظامی در وزارت خانه امور خارجه یا وزارت مستعمرات به كار پرداختند مثلاً ریچارد بورتون (۱۸۲۱-۱۸۹۰ م) شرق شناس مشهور انگلیسی كه پس از تحصیل در آكسفورد به خدمت ارتش بریتانیا در هند درآمد و به بسیاری از كشورهای عربی سفر كرد و از حجاز و شهره ای مقدس آن دیدار نمود و مدتی كنسول انگلستان در سوریه بود.۹ همچنین چارلز مورواتسون (۱۸۴۴-۱۹۱۲ م) فارغ التحصیل دانشكده دوبلین در رشته علوم عربی و زبانشناسی كه مدتها در ارتش بریتانیا در مصر خدمت كرد.۱۰ همین طور اكتشاف نفت در برخی كشورهای اسلامی در افزایش توجه انگلستان به شرق و در نتیجه افزایش آمورشگاهها و مؤسساتی كه به آموزش و مطالعه زبانهای شرقی و در رأس آنها عربی اهتمام داشتند، تأثیر بسزایی داشت.
●مكتب آلمان
ارتباط آلمان با شرق به قرن دهم میلادی میرسد، یعنی زمانی كه اوتو امپراتور آلمان در سال ۹۵۶ میلادی راهبی را با نام یوحنا به عنوان سفیر خود به نزد عبدالرحمن الناصر (۳۰۰-۳۵۰ ه/۹۱۳-۹۶۳ م) حاكم مسلمان اندلس روانه كرد و الناصر نیز به نوبه خود یكی از كشیش های سرزمینش را به عنوان سفیر به دربار امپراتور آلمان فرستاد.۱۱ امّا اولین آلمانی كه به تدریس زبان عربی توجه كرد، كرستمنا (۱۵۵۴-۱۶۱۳ م) بود كه كتابی را برای آموزش زبان عربی و چگونگی نوشتن به این زبان تدوین كرد.۱۲ به دنبال او شرق شناسان آلمانی به فعالیت د ر مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند. در خصوص شرقشناسی آلمانی دو نكته قابل توجه است كه اكثر محققانی كه به بررسی شرقشناسی آلمانی پرداختهاند به آن اشاره كردهاند و این دو نكته عبارتند از: ۱. آلمان در كشورهای عربی مستعمراتی نداشت از این رو شرقشناسی آلمانی از یوغ مسائل سیاسی آزاد بوده است. ۲. آلمانیها فعالیتهای تبشیری و مسیحیسازی نداشتند، لذا شرق شناسان آلمانی از دست كاری و تحریف در تاریخ اسلام مبرّی هستند.
این دو نكته نیاز به دقت و تأمل بیشتری دارند، زیرا به نظر میرسد بر مدارك و اصول علمی استوار نیستند. در خصوص نكته اوّل اگر شرقشناسی را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم یعنی هر فرد غیر مسلمانی كه درباره اسلام مطالعه میكند و در یكی از شاخههای علوم اسلامی ت خصص مییابد و در مفاهیم آنها دست اندازی و دست كاری میكند، میتوان قسمت اوّل آن - یعنی این كه آلمان مستعمراتی در كشورهای عربی و شرق نداشت - را پذیرفت امّا اگر شرقشناسی را به مفهوم دانشگاهی آن در نظر بگیریم، یعنی هر غربی كه به مطالعات شرقی توجه دارد، هم ین را هم نمیتوانیم بپذیریم زیرا كشور آلمان هم در مشرق زمین مستعمراتی داشت و منافع مختلفی در آنها برای خود فراهم ساخته بود و مناطق وسیعی از افریقا و آسیا تحت استعمار این كشور قرار داشتند. امّا درباره قسمت دوم این نكته یعنی رها بودن شرقشناسی آلمانی از یو غ سیاست؛ شاید در خصوص شرقشناسی قدیمی آلمان درست باشد ولی در ادوار متأخر بدون شك شرقشناسی به نحوی مطیع سیاست شد و به خصوص اگر به قضیه اكتشاف نفت در كشورهای شرقی و به دنبال آن دگرگونی روابط آلمان با شرق توجه كنیم، این امر بعید به نظر نمیرسد. امّا درباره نكته دوم میتوان گفت اصلاً درست نیست و سخنی بدون تعمق در تاریخ آلمان و نهضت شرقشناسی در آن كشور میباشد و بنابه دلایل زیر میتوان آن را رد كرد:
۱. به طور قطعی ثابت شده كه آلمان انجمنهای تبشیری داشته كه به تقویت مادی و معنوی نهضت مسیحیسازی شرق میپرداختند. و یكی از مهمترین گردهماییهای تبشیری كه گردهمایی استعماری نامیده میشد در آلمان برگزار شد. در یكی از سخنرانیهای این گردهمایی تأكید شده بو د كه مبشران مسیحی خودشان را وقف فعالیت درباره اسلام و تحقیق در شئون مستعمرات آلمانی كردهاند و لازم است در عین مدارای با اسلام حتیالامكان برای جلوگیری از انتشار آن در مستعمرات آلمان تلاش شود.۱۳
۲. بعضی مصادر تأكید دارند كه بسیاری از شرق شناسان پیشگام آلمانی نزد شرق شناسان فرانسوی و به خصوص سیلوستر دوساسی۱۴، شخصیتی كه همگان نقش او را در فعالیتهای تبشیری و دینی میدانند، شاگردی كردهاند و از این طریق شرق شناسی آلمانی تحت تأثیر اندیشههای تبشیر ی فرانسوی قرار گرفت.از این رو با توجه به علل مذكور نمیتوان دو نكته یاد شده درباره ویژگی شرقشناسی آلمان را پذیرفت، امّا میتوان به برخی خصلتهای دیگر آن اشاره كرد. شرق شناسان آلمانی به پشتكار و صبر و حوصله معروف هستند. فعالیتهای آنان به قدری پیگیر و دامنه دار بود كه برخی از ایشان در اثر كثرت مطالعات و تحقیقاتشان به بیماری یا عوارض جسمی مبتلا میشدند مانند ووستنفلد۱۵ كه به سبب مطالعه بسیار بینایی خود را از دست داد. برخی دیگر نیز همه عمر خود را در راه تحقیق و بحث و مطالعه در این زمینه سپری كردند و حتی شخصیتی مانند یوهان ر ایسكه۱۶ شهید ادبیات عرب نامیده شد. احمد امین نویسنده مصری اظهار داشته كه آلمانیها به دقت در تحقیق و صبر و حوصله و توانایی در گرد آوری جزئیات پراكنده و به دست دادن دقیقترین و عمیقترین نتایج از آنها معروف هستند.۱۷ از مهمترین وجوه تمایز شرقشناسی آلمان ی توجه آن به تاریخ و فرهنگ قدیم مشرق زمین و سرزمینهای اسلامی است. و نشانه بارز آن تمركز زیاد بر فعالیتهای مربوط به انتشار میراث فرهنگ اسلامی است. به حدّی كه به گفته صلاح الدین منجّد محال است، آثاری را كه یك شرقشناس آلمانی ارائه داده است یك مجمع علمی ب تواند عرضه كند.۱۸
آغاز شرقشناسی آلمانی در مقایسه با دیگر كشورهای اروپایی خیلی دیرتر بود و تا قرن هجدهم میلادی اساساً فعالیت قابل ذكری برای شرقشناسان آلمانی نمیتوان سراغ داد و در واقع فعالیتهای آنان از این زمان به بعد بود. شمار زیادی از اولین شرق شناسان آلمانی شاگردان شرقشناس بزرگ فرانسوی، سیلوستر دوساسی بودند كه شیوه كار او را به كشور خود آوردند. بدین گونه میتوان نوع فعالیتهای شرقشناسی آلمانی كه متمركز بر زبانشناسی بود و تأثیرپذیری آن از انگیزههای دینی را ردیابی كرد. این شرق شناسان تحت تأثیر استاد خود توجه خاصی به زبان و ادبیات عرب داشتنتد به طوری كه تا اوایل قرن نوزدهم میلادی توجه آنها فقط به مطالعات زبانشناسی و ادبی معطوف بود، و بر همین اساس بیش از شرق شناسان دیگر كشورها به تهیه معجمهای عربی یا عربی - لاتینی و یا عربی - آلمانی، همت گماشتند. در این حوزه نام های زیادی از دانشمندان آلمانی به چشم میخورد مانند فریتاج۱۹ (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، نلدكه۲۰ (۱۸۳۶-۱۹۳۰م)، هانس ویر۲۱ و كسان دیگر. شرق شناسان آلمانی همچنین بیش از دیگران به تهیه فهرست مخطوطات عربی و اسلامی دست زدند و كارهای آنان در این زمینه بسیار دامنه دار بود حتی مثلاً بروكلمان مدتی حدود نیم قرن را برای تهیه كتابش - تاریخ ادبیات عرب - صرف كرد.۲۲ اهتمام شرق شناسان آلمانی در این امور به گونهای بود كه برخی تحت تأثیر انگیزههای درونی - كه ویژگیهای آلمانیها به شمار میرود - با سرمایه و امكانات شخصی خود به نشر و چاپ متون و نصوص عربی - اسلامی دست زدند، در حالی كه دیگر محققان غربی در این زمینه بسیار ممسك هستند. همین انگیزههای درونی گاه برخی از آنان را به حدّی سوق میداد كه بیش از ۵۰ زبان و لهجه مختلف را فرا میگرفتند. مانند فریدریش روكرت شرق شناس و شاعر آلمانی كه به شعر و ادبیات عربی توجه خاصّ داشت و بخشی از قرآن را ترجمه كرد.۲۳ یكی از عواملی كه شرقشناسی آلمانی را در قرن نوزدهم به سوی زبانشناسی سوق داد كشف نفت در برخی كشورهای شرقی و گسترش روابط تجاری آلمان با كشورهای عربی بود به گونهای كه فعالیتهای شرقشنا سی به سوی تحقیق در لهجهها و زبانهای محلی به عنوان وسیلهای برای تحكیم روابط این كشورها كشیده شد و بر آن تمركز یافت.
با توسعه مطالعات شرقی در آلمان، شماری از شرق شناسان آلمانی به عضویت در مجامع زبانشناسی درآمدند و بعضی دیگر به تدریس در دانشگاههای مختلف پرداختند و حتی برخی در دانشگاههای كشورهای عربی به خصوص در مصر به تدریس مشغول شدند مانند لیتمان۲۴ (۱۸۷۵-۱۹۵۸ م) و برگستراسر۲۵ (۱۸۸۶-۱۹۳۳) و پل كراوس۲۶ (۱۹۰۴-۱۹۴۴ م). به تدریج شرق شناسان آلمانی به رشتههای دیگری هم روی آوردند از جمله توجه آنان به باستانشناسی و حفاری در مناطق تاریخی معطوف گردید و حتی در برخی كشورهای عربی به خصوص در بیروت و قاهره و بغداد آموزشگاههای ی بدین منظور برپا كردند. از ابتدای قرن نوزدهم شرقشناسی آلمانی بر مطالعات اسلامی متمركز گردید و از همین زمان مطالعات اسلامی (اسلامشناسی) در آلمان پیگیری میشد. بدین ترتیب مكتب شرقشناسی آلمانی به سبب تمركز بر مطالعه در بلاد عربی و دین اسلام بدون توجه ب ه دیگر زبانها و دینهای شرقی با دیگر مكاتب شرقشناسی تفاوت یافت.
پیدایش حزب نازی در آلمان تأثیر ناخوشایندی بر فعالیتهای شرقشناسی داشت. به سبب این امر برخی از بزرگان شرقشناسی آلمانی مانند ژوزف شاخت۲۷ (۱۹۰۲-۱۹۶۲ م) به كشورهای دیگر مهاجرت كردند. برخی نیز در طی جنگ كشته شدند و گروهی نیز تحت تأثیر جوّ فكری حاكم بر آلم ان قرار گرفته و فعالیتهایشان جهتگیری خاصّی یافت. بهر حال دستاوردهای مكتب شرقشناسی آلمان بسیار قابل توجه است! ادوارد سعید درباره دستاوردها و ویژگیهای شرقشناسی آلمانی میگوید: «آن چه شرقشناسی آلمانی انجام داد این بود كه آثار مختلفی را كه دو امپراتوری بریتانیا و فرانسه در زمینههای متون، اساطیر، فرهنگ و زبانهای شرقی گرد آورده بودند، پالایش و تنقیح و تحكیم كردند. امّا آن چه بین شرق شناسان آلمانی و شرق شناسان انگلو فرانسی و آمریكایی مشترك است، همان شیوه تسلط فكری آنان بر شرق است كه در فرهنگ غربی وجود دارد.»۲۸
●مكتب ایتالیا
ایتالیا از قدیم دارای روابط گستردهای با شرق بود. بعضی از محققان این ارتباط را به دوران پیش از میلاد مسیح میرسانند و این به سبب نزدیكی جغرافیایی ایتالیا - روم باستان - با برخی سرزمینهای عربی و آفریقایی بود. در دوران اسلامی زمانی كه اعراب مسلمان ج زیره سیسیل را فتح كردند، این روابط میان ایتالیا و جهان اسلام در بعد فرهنگی تحكیم بیشتری یافت. بعدها در زمانی كه این جزیره دوباره ضمیمه خاك ایتالیا گردید و حاكمان نورماندی بر آن حكمرانی یافتند این وضعیت شدت بیشتری یافت به خصوص در عصر پادشاهی روژه اول (۱۰۹ ۱-۱۱۰۱ م) و نواده او فردریك دوم (۱۱۹۸-۱۲۵۰ م) مشهورترین پادشاه سیسیل و علاقهمندترین آنان به فرهنگ اسلامی كه دربارشان قبلهگاه عالمان و فرهنگ دوستان در تمام سرزمینهای شرقی بود. همچنین وجود واتیكان - مركز رهبری جهان كاتولیكی - در ایتالیا اثر زیادی بر تح كیم مناسبات میان این كشور و سرزمینهای شرقی داشت، زیرا واتیكان جایگاه بسیار مهمی در فعالیتهای تبشیری مسیحی و تلاش برای مسیحیسازی شرق در همه جا به عهده داشت.
با این حال، توجه و فعالیت رسمی ایتالیا در مطالعات شرقی تازه از قرن یازدهم میلادی آغاز شد. از زمانی كه دانشگاههای ایتالیا به فعالیت و مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند. این مطالعات نخست در سال ۱۰۷۶ میلادی در ناپل شروع شد و به دنبال آن در دیگر دانشگاهها پیگیری گردید. شرقشناسی ایتالیایی حركت خود را با هدف دینی آغاز كرد. این هدف به خوبی در این نكته آشكار است كه بخش عمده سازمانهای مربوط به شرقشناسی در ایتالیا با تلاش راهبان مسیحی شكل گرفت. از جمله میتوان به تأسیس دانشكده مارونیها در روم به سال ۱۵۸۴ می لادی اشاره كرد كه به همت پدر گریگوریوس سیزدهم برپاشد و زبانهای شرقی در آن تدریس میگردید. و یا در سال ۱۶۲۳ میلادی كاردینال دومدیچی مدرسه زبانهای شرقی را در فلورانس بنیان نهاد و بعد از او كاردینال بروم، مدرسه زبانهای شرقی را تأسیس كرد. بدین ترتیب واتیكان و فعالیتهای تبشیری آن تأثیر زیادی در شكلگیری تحولات شرقشناسی ایتالیایی داشت. با توجه به غلبه انگیزهها و اهداف دینی بر شرقشناسی ایتالیایی فعالیتهای آن بر مطالعه و تحقیق درباره اسلام و مسلمانان به خصوص اعراب و در كنار آن توجه به زبان عربی و تألیف كت ابهایی در این زمینه و در برخی لهجههای عربی متمركز گردیده بود.
حكومت مسلمانان بر جزیره سیسیل بسیاری از شرق شناسان ایتالیایی را به تخصص در ابعاد مختلف تاریخ علوم اسلامی و عربی واداشت. نگاهی به تألیفات بزرگترین شرق شناسان این كشور مانند كایتانی۲۹، سانتیلانا۳۰، نللینو۳۱ و گویدی۳۲ این حقیقت را آشكار میسازد. امّا به تدریج اهداف دینی تغییر یافته و برخی اهداف استعماری به مكتب شرقشناسی ایتالیایی راه یافتند و این در زمانی بود كه ایتالیا به اشغال نظامی كشورهای لیبی و اتیوپی اقدام كرد. در همین حال، اهداف علمی هم در راستای شرقشناسی ایتالیایی قرار گرفتند كه در مهاجرت بسی اری از ایتالیاییها به مراكز فرهنگی اسلامی برای كسب علم و دانش تجلّی یافت.
بدین ترتیب، برخی از شرق شناسان ایتالیایی توانستند به كشورهای شرقی سفر كرده و در آنجا زندگی كنند و در ضمن مطالعاتشان به تدریس در دانشگاههای این كشورها - به خصوص در مصر - بپردازند به طوری كه شماری از اندیشمندان مسلمان در دو سده اخیر در نزد همین استادان ایتالیایی تحصیل كردند. بعضی از شرق شناسان ایتالیا به افتخار عضویت در مجامع متعدد علمی نایل شدند مانند كارلو نللینو، فرانچسكو گابریلی۳۳ و ایگناتسیوگویدی. با گسترش شرق شناسی در ایتالیا كرسیهای مطالعات شرقی و آموزشگاههای تخصصی و مجلات و نمایشگاههایی در همین زمینه در این كشور بر پا گردیدند. همین طور مجموعهای از مراكز فرهنگی در شماری از كشورهای عربی بر پا شدند. شرق شناسان ایتالیایی همچنین با تلاش خستگیناپذیر در نشر آثار اسلامی شركت داشتند و در حفظ و فهرست نویسی و تحقیق میراث اسلامی همت گماردند.
یكی از ویژگیهای متمایز شرقشناسی ایتالیایی نسبت به دیگر مكاتب، وجود زنان دانشمندی بود كه با تلاش فراوان در حوزه مطالعات شرقی فعالیت میكردند. از جمله اینان ماریا نللینو۳۴ دختر كارلو نللینو شرقشناس معروف و نیز اولگاپنتو۳۵ مدیر كتابخانه ملّی رم و آنجلا كوداتزی۳۶ و استرپانتا۳۷ متخصص در تاریخ كشور لیبی بودند. از دیگر ویژگیهای مكتب ایتالیا وجود نوعی وراثت علمی در بین شرق شناسان این كشور است. به این معنا كه در حوزه مطالعات شرقی، فرزندان برخی شرق شناسان بزرگ دنباله رو پدرانشان بودند و همان مسیر را پیمودند و كارهایی را كه پدرانشان آغاز كرده بودند، تكمیل نموده و آثار آنان را گردآوری و تدوین میكردند. از این قبیل باز میتوان از گویدی و پسرش مایكل آنجلو۳۸، گابریلی و پسرش فرانچسكو و نللینو و دخترش ماریا را نام برد. این نكته نیز در مكتب شرقشناسی ایتالیا قابل توجه است كه به زحمت میتوان اثری چشمگیر و فعالیتی قابل ملاحظه از شرق شناسان ایتالیایی در حوزههای غیرعربی و غیراسلامی یافت به تعبیر دیگر مكتب ایتالیا به نواحی شرق غیراسلامی و به خصوص شرق دور كمتر توجه داشته است.
●مكتب فرانسه
روابط فرانسه با شرق به اوایل قرن هشتم میلادی میرسد. زمانی كه اعراب مسلمان پس از فتح اندلس به نبرد در متصرفات فرانسویان پرداختند. این روابط به سبب وجود دولتهای اسلامی در اندلس و بعدها با حمله ناپلئون به مصر و در نهایت با اشغال بخشهایی از سرزمینه ای شرقی توسط فرانسه افزایش و گسترش یافت.
از خلال مراجعی كه در دست است چنین معلوم میشود كه ارتباط فرانسه با شرق پیوسته ارتباطی استوار و مبتنی بر مصالح فرانسه و منافعی كه در قبال این تعاملات نصیب این كشور میشده بود. توجه و رویكرد فرانسویها به شرق از زمانی گسترش پیدا كرد كه حضور بریتانیا در هن د افزایش یافت. این حضور غیرت فرانسویان را برانگیخت و آنان را واداشت تا به دنبال یافتن پایگاهی دائمی - همانند رقیبان انگلیسی خود - در نواحی پهناور شرق برآیند. در نتیجه مطالعات شرقشناسی در فرانسه رشد یافته و روز به روز متنوع میگردید.
مطالعات مكتب شرقشناسی فرانسه بر سه محور دینی، سیاسی و استعماری متمركز بود و این كشور از قدیمیترین مراكز شرقشناسی به شمار میرفت كه از دیرباز به عنوان مكانی حائز اهمیت در این گونه مطالعات شناخته میشد. آموزشگاه زبانهای شرقی كه در سال ۱۱۹۵ میلادی تأسی س شد، مهمترین مكانی بود كه شرقشناسی فرانسوی در آن پا گرفت و به دنبال آن مراكز دانشگاهی متعددی تأسیس شد. دانشگاه سوربون در این زمینه شهرت جهانی داشت و تأثیر بارزی بر فعالسازی مطالعات شرقی در فرانسه داشت. گستردگی این مطالعات در فرانسه بر كشورهای اروپایی دیگر هم تأثیرگذار بود. به خصوص بر آلمان و مكتب شرقشناسی آن كه شماری از پیشگامانش شاگردان مكتب فرانسه بودند به طوری كه تحت تأثیر مكتب فرانسه اهداف و مسیر شرقشناسی آلمانی از اهداف علمی به سوی اهداف دینی و سیاسی سوق داده شد و این امر به سبب تحصیل گروهی ا ز شرق شناسان برجسته آلمانی چون فریتاج، فلوگل۳۹ و فلایشر۴۰ در فرانسه بود.به لحاظ اهمیت ماهیت استعماری فرانسه و سلطه نظامی آن بر برخی كشورهای شرقی و اسلامی، آموزشگاهها و مدارس و مراكز علمی و فرهنگی زیرنظر شرق شناسان فرانسوی تأسیس شده و اداره میگردید كه این امر تأثیر زیادی بر توسعه سلطه فرهنگی فرانسه بر این سرزمینها به خصوص در كشورهای تحت استعمارش، داشت. نیز به لحاظ ماهیت دینی شرقشناسی فرانسوی اكثر دانشگاهها و آموزشگاههای فرانسوی كه به مطالعات شرقی عنایت داشتند به كوشش راهبان و كشیشان مسیحی برپا میشدند و اداره امور آنها در دست اینان بود.
فعالیتهای مكتب فرانسه به سبب تخصصی بودنشان از دیگر مكاتب متمایز و ممتاز بودند، بدین معنا كه اكثر شرق شناسان فرانسوی در یك زمینه خاص از زمینههای تحقیق و مطالعه تخصص داشتند. در عین حال، شرقشناسی فرانسوی از همان ابتدا به تمام آن چه متعلق به شرق بود، توج ه داشت و فعالیتهای آن فقط به اسلام یا ادبیات عرب اختصاص نداشت و بر آنها متمركز نشده بود، امّا به سبب فعالیت گسترده فرانسه در نواحی شمال افریقا كه تحت استعمار این كشور بودند، آثار شرق شناسان فرانسوی مراجع دست اول اروپاییان برای تحقیق و مطالعه درباره شما ل افریقا، طوارق و بربرها به شمار میرفتند. این امر تأثیر مستقیمی هم بر فرهنگ و نظامهای آموزشی در كشورهای شمال افریقا و نواحی تحت استعمار فرانسه باقی گذاشت به علت این كه بسیاری از شرق شناسان فرانسوی فرصت تدریس و جهت دهی تربیتی و برنامه ریزی فرهنگی و... ر ا در شمال افریقا داشتند.
از فعالیتهای ممتاز شرق شناسان فرانسوی اقدام به تهیه فهرستهای متعدد از گنجینههای نسخ خطی و اسناد و مدارك شرقی بود كه در فرانسه یا در كشورهای تحت اشغال فرانسه موجود بودند. شرق شناسان فرانسوی همچنین به تحقیق در آثار تاریخی و دستیابی به آنها در مكانهای موردنظرشان پرداختند و حتی آموزشگاهها و مراكز خاصّی برای این امور تأسیس كردند. یك نكته قابل توجه درباره شرق شناسان فرانسوی این است كه شمار زیادی از كارمندان نیروهای مسلح این كشور در زمره این افراد قرار دارند. وظایف و مسئولیتهای نظامی و دولتی این افراد در كشورهای تحت استعمار دولتشان فرصت مناسب برای فعالیت در حوزه مطالعات شرقی را در ابعاد مختلف به آنان میداد از این قبیل میتوان به ژاكو، كارمند ارتش فرانسه در سوریه، مونتان، مدیر آموزشگاه فرانسوی در دمشق، برسیه، درجهدار ارتش و مدیر آموزشگاه مطالعات عالی در تونس اشاره كرد كه هر یك دارای تألیفات چندی در خصوص كشوری بودند كه مدتها در آن خدمت كرده بودند.
●مكتب روسیه
علیرغم این كه خصلتهای اجتماعی، فرهنگی و تمدنی روسیه - به خصوص بخش آسیایی آن - شرقی تلقی میگردند، ولی بیشتر محققان برخلاف این امر روسیه را در شمار كشورهای فعال در شرقشناسی به شمار میآورند. در واقع روسیه شرق شناسانی دارد كه با شرق شناسان دیگر كش ورهای اروپایی چندان تفاوتی ندارند. علاوه بر این كه جنبه كمونیستی روسیه شوروی تهدیدی را علیه اسلام رهبری میكرد كه بیشتر از خطری بود كه استشراق تبشیری مسیحی نماینده آن بود. بنابراین شرقشناسی روسیه نماینده خصلتهای خاصّی است كه سزاوار است به عنوان یكی از مكاتب شرقشناسی به شمار آید.
ارتباط روسیه با دولتهای شرقی و به خصوص دولتهای اسلامی به قرن دوازدهم میرسد، یعنی به دورانی كه زائران مسیحی روسی كه برای زیارت به بیت المقدس میآمدند، شرح سفرهایشان به این اماكن مقدس را بازگو كرده و یا مینوشتند. از مشهورترین این زائران پدر دانیل (۱۱۰ ۶-۱۱۰۸ م) است كه شرح سفرش را به زبان روسی نوشت. و بعدها به زبان فرانسوی ترجمه شد. این روابط با استیلاء مغولان بر بخشی از روسیه و تسلطشان بر این ناحیه به مدت نزدیك به ۲۴۰ سال تحكیم پیدا كرد. و همین دوران كافی بود تا به این نواحی - تحت اشغال مغولان - رنگ و صبغه شرقی بدهد. امّا رویكردهای علمی روسیه به شرق و به خصوص زبان عربی فقط از دهههای نخستین قرن نوزدهم آغاز شد كه شاهد شروع مطالعات منظم عربی و بر پایی مدارس تخصصی علمی بود. این توجه به شرق و مخصوصاً ادبیات عرب به دنبال شكوفایی مناسبات بین اتحاد شوروی و برخی كشورهای عربی، درست اندكی پس از انقلاب بلشویكی شوروی فزونی یافت. استشراق آلمانی در شكلگیری مكتب شرقشناسی روسیه نقش بارزی داشت. گروهی از شرق شناسان روسی در آلمان تحصیل كردند. توجه اساسی شرقشناسی روسی به زبانهای شرقی بود و كمتر به علوم دیگر توجه دا شتند و شرق شناسان روسی به مطالعه زبانهای آسیایی عنایت داشتند كه شرق شناسان اروپایی كمتر به آنها توجه نشان میدادند، زبانهایی چون چینی، مغولی، ارمنی، تركی، كردی، فارسی، ... و در بین این زبانها محور توجهات ادبیات عرب بود. دستاوردهای مطالعات زبانشناسی ر وسیه در قالب تألیفات بسیاری به زبان روسی آشكار شد. همچنین شخصیتهای بزرگی در این مكتب ادبی ظهور كردند مانند كراكوفسكی۴۱ و كریمسكی۴۲ كه هر یك دارای آثار و تألیفات متعددی بودند. وجود نواحی مسلماننشین در اتحاد شوروی در كشیده شدن شرقشناسی به سوی عنصری غ نی و پرمحتوا برای تحقیق و مطالعه تأثیر زیادی داشت به خصوص به سبب وجود مخطوطات بسیار به زبانهای عربی و آسیایی كه تمدن اسلامی برجای گذاشته بود و به تدریج كشف میشدند. همین طور لازم است به تأثیر ظهور شخصیتهای مهم و برجسته مسلمان مانند خوارزمی، ابوریحان بی رونی، ابن سینا و... در این نواحی كه اینك تحت حاكمیت اتحاد شوروی درآمدهاند، اشاره كرد.
با توجه به وفور نسخههای خطی اسلامی در روسیه، شرق شناسان این كشور به تهیه فهرستهایی از این نسخهها و توصیف كلیه آثار قدیمی اسلامی دست زدند. از مهمترین این فهرست نویسان ایوانوف۴۳ متخصص در تاریخ و آثار اسماعیلیان و رومااسكویچ۴۴ میباشند. به همین ترتیب خیلی زود چاپخانههای شرقی در روسیه پدید آمدند كه دستاوردهای آنها چاپ بسیاری از كتابهای نفیس در زمینههای مختلف بود. مشهورترین این چاپخانهها چاپخانه شهرهای قازان و پطرزبورگ بودند.
مكتب روسیه همچنین فعالیت گستردهای در انتشار مجّلات شرقی و تخصصی داشت و برخی از این نشریات هنوز منتشر میشوند. از جملهی مجلات شرقشناسی روسیه باید به نشریات رسایل، دانش اسلام، آداب جهانی و سالشمار شرقی اشاره كرد. از آن جایی كه فعالیتهای شرقشناسی رو سی برپایه زبانشناسی متمركز بودند، كارهای زیادی در زمینه بررسی لهجههای مختلف زبانهای آسیایی، در روسیه انجام شد. از ویژگیهای دیگر مكتب روسیه این است كه در مقایسه با دیگر مكاتب اروپایی اهتمام كمتری به تحقیق در علوم اسلامی داشت. در واقع توجه روسیه به جها ن عرب و رویكردش به مطالعات اسلامی به دنبال برپایی مناسبات نزدیك بین اتحاد شوروی و برخی كشورهای عربی فزونی و گسترش یافت. انگیزهها و اهداف روسیه در مناسباتش با جهان اسلام با اهداف و انگیزههای استشراق اروپایی به خصوص در مطالعات معاصر درباره جهان اسلام چند ان تفاوت نداشت.
●مكتب اسپانیا
اسپانیا در بین كشورهای اروپایی بیشترین ارتباط را با شرق داشت و این به سبب نزدیكی جغرافیایی با سرزمینهای دارای فرهنگ شرقی بود و هم به جهت این كه بزرگترین تمدنی كه مسلمانان در خارج از سرزمینهای شرقی برپا كردند، در این كشور بود كه مدت نزدیك به پنج ق رن با اقتدار و توانایی بالایی به حیات خود ادامه داد و تأثیرات پایدار خود را بر جوانب مختلف زندگی و فرهنگ اسپانیا حتی تا زمان حاضر باقی گذاشت به گونهای كه تأثیر فرهنگ عربی - اسلامی در هر گوشهای از زندگانی اسپانیایی هویداست: در معماری و تزئیناتش، عادات و رسوم و در كتابخانههایی كه سرشار از دستاوردهای اندیشه عربی - اسلامی در علوم مختلف میباشند و همواره اساس و مرجعی برای غربیان بودهاند كه از طریق آن فرهنگ و تمدن امروزی خود را بنیان نهادند.
از مجموع این امور توجه و رویكرد اسپانیا به شرق امری طبیعی مینماید كه تاریخ گذشته اسپانیا آن را حتمیالوقوع میساخت. تاریخی كه عنصر علمی عظیمی را در پی داشت و نخستین انگیزهای به شمار میرود كه اسپانیاییها را به توجه به علوم شرقی و تخصص یافتن در آنها واداشت. این توجه و رویكرد سابقهای دیرین دارد و از زمانی آغاز شد كه غرب - و پیشاپیش آن اسپانیا - نسبت به علوم اسلامی و عربی احساس نیاز كرد. این رویكرد بعدها با رسیدن به اوج خود در قرن دوازدهم میلادی تحول یافت، در دورهای كه به عصر عربشناسی اروپا معروف ا ست و در طی آن - اسپانیاییها به زبان عربی علاقهمند گردیده و به شگفتیهای ادبیات و فنون عربی شیفته شدند و زبان و ادبیات لاتینی و متعلقات آن را رها كردند. این توجهات در ادوار مختلف به حسب شرایط و - موقعیتها، ضعف و قوت مییافت و انگیزههای فراوانی آن را ب ه حركت درمیآوردند كه خصلتی همانند دیگر مكاتب شرقشناسی داشتند.
نخستین عامل محرك در شرقشناسی اسپانیایی انگیزههای علمی بودند. تمایل به فراگیری زبان عربی به منظور مطالعه و ترجمه كتب عربی علت اصلی پیوستن اسپانیاییها به زنجیره شرقشناسی بود و در كنار اینها انگیزههای دینی بودند كه در وجود و ظهور راهبان مسیحی كه به خ یل شرق شناسان در میآمدند و اركان مهمی را در مكتب شرقشناسی اسپانیا تشكیل میدادند، جلوهگر میشد. شرقشناسی اسپانیا به علت تمركز فعالیتهایش بر میراث علمی اسلامی و توجه و عنایت به حفظ و فهرستنویسی و تحقیق و نشر این آثار شبیه مكتب آلمان بود و شاید به جه ت در اختیار داشتن بخش بزرگی از این میراث علمی در كتابخانههای اسپانیا بر مكتب آلمان برتری و امتیاز داشت. از فعالیتهای مهم مكتب اسپانیا ترجمه و نشر بسیاری از كتابهای اسلامی و عربی بود. این امر در كنار بهرهمندی علمی اروپاییان در شناخت اومانیستی اندیشه ا سلامی تأثیر داشت. از مهمترین مترجمان این مكتب باید به امیلیوگارسیاگومث اشاره كرد. فلسفه و تصوف و ادبیات و تاریخ برترین حوزههایی بودند كه شرق شناسان اسپانیا بر آن متمركز شده بودند وتألیفات بسیاری در این زمینهها ارائه دادند. از فعالترین شرق شناسان در ا ین حوزهها - آسین پلاسیوس۴۵، ریموند۴۶ و پدر داریو۴۷ میباشند. همچنین فهرستنویسی نسخههای خطی عربی یكی از زمینههایی بود كه شرق شناسان اسپانیا به آن توجه داشتند و سهم بزرگی را به خود اختصاص دادند. از فهرست نویسان برجسته اسپانیا گایگانوس، سالوادورگومث و الاركون میباشند. علاوه بر اینها كشور اسپانیا در انتشار جراید و مجلّات شرقشناسی مشاركت فعال داشت و مجموعه چشمگیر و قابل ملاحظهای از مجلات شرقشناسی در این كشور منتشر میشد. مهمترین آنها مجله اندلس، مجله افریقا و مجله گزیدههایی از مطالعات عربی و عب ری و... بودند.
نكته قابل توجه در مكتب اسپانیا حضور روحانیون مسیحی است كه تأثیر زیادی در فعالسازی شرقشناسی اسپانیایی داشت. اینان یا به سبب عوامل و انگیزههای شخصی به این حوزههای مطالعاتی وارد میشدند یا به ترغیب محققان دیگر. از معروفترین آنها یوحنا اشقوبی، پدروالكا یی و ریموند و مارتینی هستند كه از قدیمیترین شرق شناسان اسپانیایی میباشند. در بین شرق شناسان اسپانیایی به خصوص در عصر جدید نام زنان محقق و دانشمندی نیز به چشم میخورد كسانی چون رافائلاماركز متخصص در تاریخ شمال افریقا، ماریاواثكز متخصص در زبان عربی و جوا كیناایوانز متخصص در شعر عربی. شرق شناسان اسپانیایی مراكز خاصّی را برای مطالعات و تحقیقات پدید آوردند. آموزشگاه فرهنگ عربی كه آسین پلاسیوس آن را اداره میكرد یكی از مهمترین مراكزی بود كه شرقشناسی در آن پا گرفت به سبب این كه انبوهی از آثار و میراث اسلامی را در خود جای داده بود.
شرقشناسی اسپانیا در قرن نوزدهم و پس از آن شاهد فعالیت گستردهای بود و علت آن رویكرد وسیع محققان اسپانیایی به حوزه مطالعات اسلامی و شرقی میباشد كه به نوبه خود، وفور مخطوطات عربی - اسلامی موجود در كتابخانه اسكوریال و دیگر كتابخانههای اسپانیا آنان را به این سمت میكشید. با این كه قرن بیستم شاهد كاهش آشكاری در فعالیت شرقشناسی به لحاظ كمّی بود، ولی موارد نادری را در شرقشناسی اسپانیایی در این دوره مییابیم كه برخی شرق شناسان برجسته، آنها را رهبری میكردند. پیشاپیش آنان دانشمند بزرگ، آسین پلاسیوس قرار دا شت كه نزدیك به ۲۵۰ كتاب واثر تحقیقی از خود به جای گذاشت. از همین قبیل گونزالث بالنا است كه حدود ۳۲۰ كتاب و مقاله در این زمینه داشت. این آثار انبوه محققان اسپانیایی یادآور گستردگی تحقیقات و دستاوردهای علمی مكتب آلمان در نخستین مراحل شرقشناسی است. یك نكته مهم در شرقشناسی اسپانیایی این است كه این مكتب از حضور فعالی در امور سیاسی و استعماری، آن چنان كه دیگر مكاتب اروپایی داشتند، برخوردار نبود.
مترجم:حسن حسینزاده شانهچی
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰
نویسنده:فتح الله الزیادی
پینوشتها:
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دكتری تاریخ اسلام.
۲. اسماعیلیویچ، احمد، فلسفه الاستشراق و اثرها فی الادب العربی، ص ۲۱۹.
۳. نك: العقیقی، نجیب، المستشرقون، فصل اوّل، چاپ اول.
۴. wiliblod.
۵. حُجا، میشال، الدراسات العربیه و الاسلامیه فی اروپا، ص ۲۷.
۶. مارگلیوث (۱۸۵۸-۱۹۴۰) - margoliouth: مستشرق معروف انگلیسی كه از دانشگاه آكسفورد در رشته زبانهای شرقی فارغ التحصیل شد و به عنوان استاد در آن جا به تدریس پرداخت و فعالیتهای گوناگونی در این زمینه داشت.
۷. رینولد آلن نیكلسون (۱۸۶۸-۱۹۴۵) - r.a. nicholson: فارغ التحصیل از دانشگاه كمبریج در رشته ادبیات باستانی بود و زبانهای عربی و فارسی را هم فرا گرفت وی به خصوص در ادبیات فارسی و عربی و تصوف اسلامی مطالعات بسیاری داشت.
۸. آلفرد گیوم (متولد ۱۸۸۸ م) - a. guillaume: از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصیل گردید مدتها به عنوان استاد زبانهای شرقی در كشورهای مختلف فعالیت داشت و آثار قلمی متعددی در حوزه ادبیات عربی اسلامی دارد.
۹. حُجا، پیشین، ص ۳۹.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۷۵.
۱۲. المنجد، صلاح الدین، المستشرقون الآلمان، دارالكتاب الجدید، بیروت، ۱۹۸۲، ص ۷.
۱۳. میدانی، عبدالرحمن، اجنحه المكر الثلاثه، دارالقلم ص ۵۰.
۱۴. سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸-۱۸۳۸ م) s. desacy: او تحصیلات خود را در رشته ادبیات لاتینی و یونانی آغاز كرد و زبانهای عربی و فارسی و تركی را هم فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت وی از بزرگترین متخصصان و محققان در ادبیات عربی و شرقی است و بسیاری از شرق شناسان ار وپایی شاگردان وی به شمار میروند.
۱۵. فردیناند ووستنفلد (۱۸۰۸-۱۸۹۹ م) f. wustenfeld: در رشته زبانهای شرقی از دانشگاههای برلین و گوتینگن فارغ التحصیل شد و شمار زیادی از آثار اسلامی عربی را تصحیح و منتشر كرد.
۱۶. یوهان رایسكه (۱۷۱۴-۱۷۷۹ م) - j. riseche: تخصص خود را در رشته زبانهای شرقی در برلین گرفت و در زبان عربی تبحر یافت. او تعداد زیادی از آثار ادبی به زبان عربی را به چاپ رسانید.
۱۷. حُجا، پیشین، ص ۱۸۴.
۱۸. المنجد، پیشین، ص ۸ .
۱۹. فریتاج (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، g.w. freytag: اصول ادبیات عربی را در آلمان و تركی و فارسی رادر فرانسه نزد دوساسی آموخت. او مدتها استاد زبان عربی در دانشگاه بُن بود و آثاری را در این زمینه منتشر كرد.
۲۰. تئودورنلدكه (۱۸۳۶-۱۹۳۰ م) - th. noldeke:زبانهای سامی، فارسی و تركی را در گوتینگن آموخت و تحصیلات خود را تكمیل كرده دكترای خود را گرفت و از آن پس استاد زبانهای شرقی در آلمان بود و شاگردان بسیاری تربیت كرد و آثاری را منتشر ساخت.
۲۱. هانس ویر (۱۸۰۵-۱۸۴۴ م) - h.f. weijers: وی متخصص در زبانهای شرقی و سامی بود و استادی این زبانها را در دانشگاه لیدن [هلند] داشت و تحقیقاتی در متون عربی اسلامی انجام داد.
۲۲. كارل بروكلمان (۱۸۶۸-۱۹۵۶ م) - karl brockelman:وی نزد شرق شناسان و زبان شناسان بزرگ زبانهای مختلف شرقی را آموخت و تدریس و به تحقیق در ادبیات عرب پرداخت از آثار ارزنده وی تاریخ ادبیات عرب است.
۲۳. حُجا، پیشین، ص ۱۹۲.
۲۴. انولیتمان e. litmann: متخصص و استاد زبانهای شرقی كه در آلمان، مصر و آمریكا و برخی كشورهای دیگر تدریس داشت و شاگردان بسیاری تربیت كرد.
۲۵. برگستراسر (g. bergstrasser): او در زبانهای سامی و علوم اسلامی تخصص یافت در كنار تدریس در دانشگاههای مختلف آلمان و خارج از آن به تحقیق و نشر متون عربی اسلامی پرداخت.
۲۶. پل كراوس (p. krause): متخصص و استاد زبان عربی در دانشگاههای آلمان.
۲۷. ژوزف شاخت joseph schacht (۱۹۰۲-۱۹۶۹ م): استاد دانشگاههای آلمان بود كه در آخر عمر به آمریكا رفته و استاد دانشگاه كلمبیا شد و بطور تخصصی در فقه و حقوق اسلامی تحقیق میكرد.
۲۸. ادوارد سعید، الاستشراق، ص ۵۳.
۲۹. لئون كایتانی (l. caetani): از مشهورترین شرق شناسان ایتالیایی است كه به تعصب علیه اسلام معروف میباشد این امر در كتاب او درباره تاریخ اسلام پیدا است.
۳۰. دیویدسانتیلانا (۱۸۵۵-۱۹۳۱) - david santillana: دكترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه رم اخذ كرد و در فقه و فلسفه اسلامی شهرت یافت وی فعالیتهای تحقیقی و آموزشی در كشورهای شمال افریقا مثل تونس و مصر داشت و در دانشگاه رم فقه اسلامی تدریس میكرد.
۳۱. كارلونللینو (۱۸۷۲-۱۹۳۸ م) - carlo alfonso nallino: پس از تكمیل تحصیلاتش در ادبیات عرب سفری به شرق داشت و مدتها استاد عربی در دانشگاههای ناپل و رم بود وی تحقیقات گسترده در علوم اسلامی به خصوص ستارهشناسی و جغرافیا انجام داد.
۳۲. اگناتیوس گویدی (۱۸۴۴-۱۹۳۵ م) - ignazio guidi: وی بزرگ شرق شناسان ایتالیایی در رشته زبانهای سامی به شمار میرود كه مدتها استادی دانشگاهها را به عهده داشت و تحقیقات ارزندهای در این زمینه انجام داد.
۳۳. فارنچسكوگابرییلی (۱۹۰۴- ) -francesco gabrielli : بزرگترین استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه رم كه تحقیقاتش در شعر عربی و تاریخ اسلام بروز یافت وی آثار بسیاری از متون عربی اسلامی را تصحیح و منتشر كرد.
۳۴. ماریا نللینو (۱۹۰۸- ) - maria nallino: در كنار پدرش به تحصیل و تحقیق در ادبیات اسلامی و عربی پرداخت از وی مقالات و كتابهای تحقیقی چندی درباره شعرای اسلامی منتشر شده است.
۳۵. اُلگاپنتو olga pinto: مقالات متعددی در زمینه ادبیات و شعر عربی در مجلات معتبر شرقشناسی مانند مجله مطالعات شرقی از وی به چاپ رسیده است.
۳۶. آنجلا كوداتزی (angela codazi): وی برخی از آثار نجومی دوره اسلامی را تصحیح كرده و نشر داد.
۳۷. استربانتا (ester banetta): از او كتابها و مقالات متعددی در تاریخ و فرهنگ لیبی موجود است.
۳۸. مایكل آنجلوگویدی (۱۸۸۶-۱۹۴۶ م) - michelangelo guidi: استاد زبان و ادبیات عربی در دانشگاه رم بود و مدتی در قاهره تدریس داشت او كتابها و مقالات بسیاری درباره تاریخ و فرهنگ اسلامی دارد.
۳۹. فلوگل (۱۸۰۲-۱۸۷۰ م) - g. flugel: زبانهای شرقی را در آلمان فرا گرفت و مدتی در وین به تحقیق و تدریس پرداخت پس از بازگشت به آلمان آثار تحقیقی ارزندهای ارائه داد. از جمله تهیه فهرست مخطوطات عربی، فارسی و تركی كتابخانه وین.
۴۰. فلایشر (۱۸۰۱-۱۸۸۸ م) - h.l. fleischer: وی تحصیلات خود را در الهیات در آلمان تمام كرد و از همین طریق به اسلام علاقهمند گردید و علاوه بر عربی زبانهای تركی و فارسی را آموخت. مدتی در كشورهای عربی مثل مصر و لبنان تحقیق كرد و كتابهای بسیاری چاپ و منتشر كرد.
۴۱. اینیاكراكوفسكی i. kratchkovski (۱۸۸۳-۱۹۵۱ م): از بزرگترین شرق شناسان عربی دان است كه تحقیقات گستردهاش در حوزه زبان عربی مورد توجه همه شرق شناسان بوده است آثار مختلف وی در این زمینه به ۴۵۰ كتاب و مقاله میرسد.
۴۲. الكساندركریمسكی (۱۸۷۱-۱۹۴۱ م) - a.e. krymysky: او زبانهای عربی و فارسی و تركی را آموخت او استاد دانشگاههای روسیه و سرپرست برخی مؤسسات تحقیقی بود و بر دایرهٔالمعارفها در روسیه اشراف داشت.
۴۳. ولادیمیرایوانف (w. ivanow).
۴۴. رومااسكویچ (roma skowich).
۴۵. آسین پلاسیوس (۱۸۷۱-۱۹۴۴م) - p.m. asin palacios: از فارغ التحصیلان آموزشگاههای دینی بود كه عربی را آموخت و مدرك دكترایش را از دانشگاه مادرید دریافت كرد او درباره اخلاق و تصوف اسلامی تحقیق بسیار كرد و آثار متعددی از خود به جای گذاشت.
۴۶. پدر ریموند (reymondo): از پیشگامان شرقشناسی در اسپانیا بود.
۴۷. dario.
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰
نویسنده:فتح الله الزیادی
پینوشتها:
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دكتری تاریخ اسلام.
۲. اسماعیلیویچ، احمد، فلسفه الاستشراق و اثرها فی الادب العربی، ص ۲۱۹.
۳. نك: العقیقی، نجیب، المستشرقون، فصل اوّل، چاپ اول.
۴. wiliblod.
۵. حُجا، میشال، الدراسات العربیه و الاسلامیه فی اروپا، ص ۲۷.
۶. مارگلیوث (۱۸۵۸-۱۹۴۰) - margoliouth: مستشرق معروف انگلیسی كه از دانشگاه آكسفورد در رشته زبانهای شرقی فارغ التحصیل شد و به عنوان استاد در آن جا به تدریس پرداخت و فعالیتهای گوناگونی در این زمینه داشت.
۷. رینولد آلن نیكلسون (۱۸۶۸-۱۹۴۵) - r.a. nicholson: فارغ التحصیل از دانشگاه كمبریج در رشته ادبیات باستانی بود و زبانهای عربی و فارسی را هم فرا گرفت وی به خصوص در ادبیات فارسی و عربی و تصوف اسلامی مطالعات بسیاری داشت.
۸. آلفرد گیوم (متولد ۱۸۸۸ م) - a. guillaume: از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصیل گردید مدتها به عنوان استاد زبانهای شرقی در كشورهای مختلف فعالیت داشت و آثار قلمی متعددی در حوزه ادبیات عربی اسلامی دارد.
۹. حُجا، پیشین، ص ۳۹.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۷۵.
۱۲. المنجد، صلاح الدین، المستشرقون الآلمان، دارالكتاب الجدید، بیروت، ۱۹۸۲، ص ۷.
۱۳. میدانی، عبدالرحمن، اجنحه المكر الثلاثه، دارالقلم ص ۵۰.
۱۴. سیلوستر دوساسی (۱۷۵۸-۱۸۳۸ م) s. desacy: او تحصیلات خود را در رشته ادبیات لاتینی و یونانی آغاز كرد و زبانهای عربی و فارسی و تركی را هم فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت وی از بزرگترین متخصصان و محققان در ادبیات عربی و شرقی است و بسیاری از شرق شناسان ار وپایی شاگردان وی به شمار میروند.
۱۵. فردیناند ووستنفلد (۱۸۰۸-۱۸۹۹ م) f. wustenfeld: در رشته زبانهای شرقی از دانشگاههای برلین و گوتینگن فارغ التحصیل شد و شمار زیادی از آثار اسلامی عربی را تصحیح و منتشر كرد.
۱۶. یوهان رایسكه (۱۷۱۴-۱۷۷۹ م) - j. riseche: تخصص خود را در رشته زبانهای شرقی در برلین گرفت و در زبان عربی تبحر یافت. او تعداد زیادی از آثار ادبی به زبان عربی را به چاپ رسانید.
۱۷. حُجا، پیشین، ص ۱۸۴.
۱۸. المنجد، پیشین، ص ۸ .
۱۹. فریتاج (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، g.w. freytag: اصول ادبیات عربی را در آلمان و تركی و فارسی رادر فرانسه نزد دوساسی آموخت. او مدتها استاد زبان عربی در دانشگاه بُن بود و آثاری را در این زمینه منتشر كرد.
۲۰. تئودورنلدكه (۱۸۳۶-۱۹۳۰ م) - th. noldeke:زبانهای سامی، فارسی و تركی را در گوتینگن آموخت و تحصیلات خود را تكمیل كرده دكترای خود را گرفت و از آن پس استاد زبانهای شرقی در آلمان بود و شاگردان بسیاری تربیت كرد و آثاری را منتشر ساخت.
۲۱. هانس ویر (۱۸۰۵-۱۸۴۴ م) - h.f. weijers: وی متخصص در زبانهای شرقی و سامی بود و استادی این زبانها را در دانشگاه لیدن [هلند] داشت و تحقیقاتی در متون عربی اسلامی انجام داد.
۲۲. كارل بروكلمان (۱۸۶۸-۱۹۵۶ م) - karl brockelman:وی نزد شرق شناسان و زبان شناسان بزرگ زبانهای مختلف شرقی را آموخت و تدریس و به تحقیق در ادبیات عرب پرداخت از آثار ارزنده وی تاریخ ادبیات عرب است.
۲۳. حُجا، پیشین، ص ۱۹۲.
۲۴. انولیتمان e. litmann: متخصص و استاد زبانهای شرقی كه در آلمان، مصر و آمریكا و برخی كشورهای دیگر تدریس داشت و شاگردان بسیاری تربیت كرد.
۲۵. برگستراسر (g. bergstrasser): او در زبانهای سامی و علوم اسلامی تخصص یافت در كنار تدریس در دانشگاههای مختلف آلمان و خارج از آن به تحقیق و نشر متون عربی اسلامی پرداخت.
۲۶. پل كراوس (p. krause): متخصص و استاد زبان عربی در دانشگاههای آلمان.
۲۷. ژوزف شاخت joseph schacht (۱۹۰۲-۱۹۶۹ م): استاد دانشگاههای آلمان بود كه در آخر عمر به آمریكا رفته و استاد دانشگاه كلمبیا شد و بطور تخصصی در فقه و حقوق اسلامی تحقیق میكرد.
۲۸. ادوارد سعید، الاستشراق، ص ۵۳.
۲۹. لئون كایتانی (l. caetani): از مشهورترین شرق شناسان ایتالیایی است كه به تعصب علیه اسلام معروف میباشد این امر در كتاب او درباره تاریخ اسلام پیدا است.
۳۰. دیویدسانتیلانا (۱۸۵۵-۱۹۳۱) - david santillana: دكترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه رم اخذ كرد و در فقه و فلسفه اسلامی شهرت یافت وی فعالیتهای تحقیقی و آموزشی در كشورهای شمال افریقا مثل تونس و مصر داشت و در دانشگاه رم فقه اسلامی تدریس میكرد.
۳۱. كارلونللینو (۱۸۷۲-۱۹۳۸ م) - carlo alfonso nallino: پس از تكمیل تحصیلاتش در ادبیات عرب سفری به شرق داشت و مدتها استاد عربی در دانشگاههای ناپل و رم بود وی تحقیقات گسترده در علوم اسلامی به خصوص ستارهشناسی و جغرافیا انجام داد.
۳۲. اگناتیوس گویدی (۱۸۴۴-۱۹۳۵ م) - ignazio guidi: وی بزرگ شرق شناسان ایتالیایی در رشته زبانهای سامی به شمار میرود كه مدتها استادی دانشگاهها را به عهده داشت و تحقیقات ارزندهای در این زمینه انجام داد.
۳۳. فارنچسكوگابرییلی (۱۹۰۴- ) -francesco gabrielli : بزرگترین استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه رم كه تحقیقاتش در شعر عربی و تاریخ اسلام بروز یافت وی آثار بسیاری از متون عربی اسلامی را تصحیح و منتشر كرد.
۳۴. ماریا نللینو (۱۹۰۸- ) - maria nallino: در كنار پدرش به تحصیل و تحقیق در ادبیات اسلامی و عربی پرداخت از وی مقالات و كتابهای تحقیقی چندی درباره شعرای اسلامی منتشر شده است.
۳۵. اُلگاپنتو olga pinto: مقالات متعددی در زمینه ادبیات و شعر عربی در مجلات معتبر شرقشناسی مانند مجله مطالعات شرقی از وی به چاپ رسیده است.
۳۶. آنجلا كوداتزی (angela codazi): وی برخی از آثار نجومی دوره اسلامی را تصحیح كرده و نشر داد.
۳۷. استربانتا (ester banetta): از او كتابها و مقالات متعددی در تاریخ و فرهنگ لیبی موجود است.
۳۸. مایكل آنجلوگویدی (۱۸۸۶-۱۹۴۶ م) - michelangelo guidi: استاد زبان و ادبیات عربی در دانشگاه رم بود و مدتی در قاهره تدریس داشت او كتابها و مقالات بسیاری درباره تاریخ و فرهنگ اسلامی دارد.
۳۹. فلوگل (۱۸۰۲-۱۸۷۰ م) - g. flugel: زبانهای شرقی را در آلمان فرا گرفت و مدتی در وین به تحقیق و تدریس پرداخت پس از بازگشت به آلمان آثار تحقیقی ارزندهای ارائه داد. از جمله تهیه فهرست مخطوطات عربی، فارسی و تركی كتابخانه وین.
۴۰. فلایشر (۱۸۰۱-۱۸۸۸ م) - h.l. fleischer: وی تحصیلات خود را در الهیات در آلمان تمام كرد و از همین طریق به اسلام علاقهمند گردید و علاوه بر عربی زبانهای تركی و فارسی را آموخت. مدتی در كشورهای عربی مثل مصر و لبنان تحقیق كرد و كتابهای بسیاری چاپ و منتشر كرد.
۴۱. اینیاكراكوفسكی i. kratchkovski (۱۸۸۳-۱۹۵۱ م): از بزرگترین شرق شناسان عربی دان است كه تحقیقات گستردهاش در حوزه زبان عربی مورد توجه همه شرق شناسان بوده است آثار مختلف وی در این زمینه به ۴۵۰ كتاب و مقاله میرسد.
۴۲. الكساندركریمسكی (۱۸۷۱-۱۹۴۱ م) - a.e. krymysky: او زبانهای عربی و فارسی و تركی را آموخت او استاد دانشگاههای روسیه و سرپرست برخی مؤسسات تحقیقی بود و بر دایرهٔالمعارفها در روسیه اشراف داشت.
۴۳. ولادیمیرایوانف (w. ivanow).
۴۴. رومااسكویچ (roma skowich).
۴۵. آسین پلاسیوس (۱۸۷۱-۱۹۴۴م) - p.m. asin palacios: از فارغ التحصیلان آموزشگاههای دینی بود كه عربی را آموخت و مدرك دكترایش را از دانشگاه مادرید دریافت كرد او درباره اخلاق و تصوف اسلامی تحقیق بسیار كرد و آثار متعددی از خود به جای گذاشت.
۴۶. پدر ریموند (reymondo): از پیشگامان شرقشناسی در اسپانیا بود.
۴۷. dario.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست