دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انسان، رسانه، ارتباط‌


انسان، رسانه، ارتباط‌
هستی تلاطمی است که جستجو را با خویش دارد و اندیشه را. اندیشه این پایین یا آن بالا، هرچه هست، همان است، سوال بی‌پاسخ فردا و فردا و فردا در چرخه مکرر قاعده، قانون، سنت، دین یا که تهاجم بر این همه. نفرین بر هرچه تعادل، ثبات یا لختی آرام در نظمی آهنگین به فرصت تذکری یا لختی به منزلگاهی در رسیدن وماوا گرفتن و با آرامش نگریستن.
اما باز هم خستگی، دلزدگی از ایام و وهم و هراس منزلی دیگر. جستجوی مقدری شاید برای یافتن و اگر اهل گفتگو باشی و مجال هنرمندی داشته باشی، آنچه را که دریافته‌ای از زاویه‌ای که فاصله‌هایش را با مقیاس و اندازه و وزن و وجدان و نگاه و دانایی و مراقبه خود سنجیده‌ای به ورقی، بومی یا... نشاندن و دیگران را خواندن که بیایید و خوب تماشا کنید.
حالا آیا اگر آن دیگر، نشان تو را یافته و با همه، نماد و نشانه و شمایل و تاریخ و تجربه و فرهنگ و ذهنیت خود، در تو بنگرد، تو را دریابد و به تاویل اندیشه تو بر آید، معنای دیگری است که در فراگرد مکالمه، میان بازیگران درام ارتباط (فرستنده گیرنده)، (رمزگذار رمزگشا )، (ابتدا ‌‌ مقصد)، (بازیگر تماشاگر)، (ارتباط‌گر ارتباط‌گیر)، چرخه بی‌پایانی از پرسش‌ها و پاسخ‌ها را سببب می‌شود، به تناسب هر پرسش سر آغاز سوالی دیگر.
این که پیام‌ها معناها و اطلاعات چگونه دریافت و معنا می‌شود، مهم‌ترین نکته در فراگرد ارتباط است. رولان بارت نخستین معنایی را که از هر تصویر به دست می‌آید، معنای اطلاعاتی می‌دانست یعنی معنایی که درباره زمینه، اطلاعاتی به تماشاگر می‌دهد. عمل ارتباط اساس هر روایتی است که اگر یکی از دو سویه تعریف شده آن حاضر نباشد، مفهوم خود را از دست می‌دهد.
یکی از روش‌شناسان مسائل سیبرنتیک می‌نویسد: ارتباطات را می‌توان به ۲ بخش تقسیم کرد. اول گفتگو میان انسان‌ها، دوم گفت و شنود میان انسان و ماشین. البته حل کامل مساله انسان ماشین در گرو بررسی داده‌های مربوط به ارتباطات میان انسان‌هاست که در قلمرو روان‌شناسی و جامعه‌شناسی گرد آمده است.
گر چه گفتگوی میان انسان ماشین را باید در قلمرو ارتباطات انسانی به حساب بیاوریم؛ اما رابطه نزدیک میان انسان و ماشین برخوردی همزمان با آنها را ایجاد می‌کند. به همین دلیل، داده‌های تجربی در مورد گفتگوی انسان ماشین، برای درک مسائل محض نهفته در ارتباطات انسان نیز حائز اهمیت است.
جهان‌، شرط حضور انسان‌ است‌. نگاره انسان در قاب کوچک تلویزیون، بر پرده نقره‌ای سینما به صورت پیامی بسیار پیچیده به بیننده می‌رسد و ظرفیت معنی‌رسانی پیام به وسیله رمزهای گوناگونی که به کار می‌گیرد، یعنی لایه‌ها و پیچیدگی‌های فراوان نماد‌ها و نشانه‌ها تعیین می‌شود بنابراین‌ انسانی‌ جهانی‌ می‌شود که‌ همه‌ اشیا را در خود دارد.
همان ‌چیزی‌ که‌ شوپنهاور می‌گوید: اشیا در دریافت ‌پذیری‌شان‌ وجود دارند. این‌دریافت‌پذیری‌ باید به وسیله انسان‌ صورت‌ گیرد. به این صورت ‌منتقل‌ شدن‌ این‌ سلسله‌ روایت‌ تمامیت‌ هستی‌ خود را ار طریق انسان‌ دارد و این‌ انسان‌ است‌ که‌ می‌گوید چه‌ شیئی‌ و چگونه‌ و در چه‌ جهت‌ و با چه‌ تناسباتی‌ وجود دارد.
بارکلی‌ می‌گوید: جهان‌ وابسته ‌به ‌من‌ است ‌که‌ حضور خواهد یافت. اگر من‌ نباشم‌، جهان‌ وجود ندارد. جهان‌ وجود دارد؛ اما به‌ واسطه ‌من‌ است‌ که‌ حضور خواهد یافت‌.

فریبا جعفری‌
منبع : روزنامه جام‌جم