سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

اعدام «ناگی»، رهبر اصلاح طلب مجارستان


اعدام «ناگی»، رهبر اصلاح طلب مجارستان
در ۲۷ خرداد ۱۳۳۷ (۱۷ ژوئن ۱۹۵۸) زمانی كه خروشچف، نخست‌وزیر شوروی وارد بوداپست پایتخت مجارستان شد تا «یانوس كاداری (Javos Kadar) را كه دبیركل حزب كمونیست مجارستان بود مورد تایید قرار دهد، در همان روز رادیو بوداپست اعلام كرد كه «ایمره ناگی» (Imer Nagy) رهبر اصلاح‌طلب مجار و وزیر دفاع او یعنی سرهنگ پال مالتر و دو تن دیگر از همكارانش به اتهام خیانت به حزب و كشور اعدام شده‌‌اند.
‌● ماجرا از كجا آغاز شد
در اواخر جنگ جهانی دوم در جریان كنفرانس یالتا كه به كنفرانس تقسیم جهان معروف شد طی توافق‌هایی كه بین رهبران غرب و استالین انجام شد، كشورهای شرقی اروپا از جمله مجارستان در حوزه نفوذ مسكو قرار گرفته و رژیم همه این كشورها به كمونیستی تبدیل شد.
ریشه شورش و بحران مجارستان در ۱۹۵۶ را كه عاقبت منجر به اعدام ناگی شد باید در جریان‌های سیاسی اشغال مجارستان به وسیله ارتش سرخ شوروی تا اختلافات درون حزبی در داخل رهبری حزب كمونیست در ۱۹۵۶ جست‌وجو كرد.
علاوه بر این مردم مجارستان به پیروی از حركت آزادی‌طلبانه‌ای كه در ورشو پایتخت لهستان ایجاد شده بود، در بوداپست دست به تظاهرات زدند و خواستار به قدرت رسیدن فرد اصلاح‌طلبی چون ناگی شدند. اینك رویدادهای مجارستان را از ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۶ كه منجر به قیام خونین مردم بوداپست برضد شوروی شد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
● حوادث مجارستان از اشغال شوروی تا قیام ۱۹۵۶
در ۱۳ فوریه ۱۹۴۵ ارتش سرخ، شهر بوداپست را اشغال كرد و در ۱۲ نوامبر همان سال «زولتان تیلدی» (Zoltan Tildy) رهبر حزب خرده مالكان عهده‌دار تشكیل كابینه شد و فرد اصلاح‌طلبی چون ایمره ناگی به وزارت كشاورزی رسید. كشور تحت نفوذ شوروی قرار گرفت و بخشی از قوای شوروی در مجارستان مستقر شد.
در آگوست ۱۹۴۷ طی انتخاباتی كه تحت نظارت روس‌ها انجام شد «ماتیاس راكوشی» دبیر اول حزب كمونیست مصدر كار شد و رسما این كشور به جرگه كشورهای كمونیست درآمد. از همان زمان اعتراضات مردمی برای مبارزه با كمونیست‌ها به تدریج آغاز شد.در ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۸ زولتان تیلدی نخست‌وزیر به دلیل آنكه كمونیست‌ها دامادش را دستگیر و اعدام كرده بودند، از نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری كناره‌گیری كرد. در نوامبر ۱۹۴۸ «كاردینال میندزنتی»
(Cardinal Mindzenty) رهبر كلیسای كاتولیك كه به عملیات ضدمذهبی و اختناق اعتراض كرده بود به وسیله كمونیست‌ها بازداشت شد.
در همان سال «لاسلوریك» وزیر خارجه و «وارگا» مدیركل راه‌آهن دستگیر و اعدام شدند. در كارخانه‌های مختلف اعتصاب عمومی گسترش یافت اما پلیس محلی از آتش گشودن روی معترضان خودداری می‌كرد لذا یك ژنرال روسی به ریاست ارتش و پلیس منصوب شد.
در چنین وضعیتی «ماتیاس راكوشی» كه به سبب خوش خدمتی‌هایی كه به كرملین كرده بود به لقب «بهترین شاگرد استالین» نایل آمده بود بار دیگر در اوایل ۱۹۵۰ به دبیركلی حزب كمونیست مجارستان رسید. او سیاست‌های ضدمردمی خود را ادامه داد.
به طوری كه در ۲۱ مه ۱۹۵۱ اعلام كرد كه پنجاه و شش هزار نفر از طبقات بورژوازی سابق به عنوان عناصر نامطلوب بازداشت شده‌اند. یك روز بعد جانشین كاردینال میندزنتی نیز بازداشت شد. در آگوست ۱۹۵۲ راكوشی دیكتاتور مطلق‌العنان شد چون مقام نخست‌وزیری را نیز بر عهده گرفت در حالی كه مقام ریاست‌جمهوری كه بر عهده استفان دوبی بود، یك مقام تشریفاتی محسوب می‌شد.
● مرگ استالین و انعكاس آن در مجارستان
پس از مرگ استالین و روی كار آمدن خروشچف در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۳ و اینكه خروشچف برای حفظ آبروی حزب كمونیست توصیه كرده بود كه بعد از استالین باید جنایات دوره او را افشا كرد و وابستگان حزب باید حتی از خود انتقاد كنند، از این جهت راكوشی دبیركل حزب كمونیست مجارستان در پی انتقاد از عملكرد خود، از مقام نخست‌وزیری استعفا كرد و فقط دبیركلی حزب را برای خود باقی گذاشت.
او به توصیه رهبران كرملین، برای آرام كردن اوضاع مجارستان ناگی را به نخست‌وزیری انتخاب كرد ولی در ژوئیه ۱۹۵۳ طی سفری كه به مسكو كرد از میخاییل سوسلف، تئورسیسن (نظریه‌پرداز) حزب كمونیست شوروی و خروشچف، دبیركل حزب كمونیست آن كشور درخواست كرد كه از حد معینی بالاتر به ناگی اصلاح‌طلب پروبال ندهند.
از این جهت در مارس ۱۹۵۵ ناگی از حزب كمونیست اخراج شد و این حزب از جناح اصلاح‌طلب خالی شد و ضمنا از نخست‌وزیری نیز منفصل شد.
اجرای چنین تصمیماتی باعث نارضایتی عمومی شد و راكوشی، دبیراول حزب كمونیست برای آرام كردن اوضاع، رهبران مذهبی و سیاسی را از زندان آزاد كرد. او در ۲۹ مارس ۱۹۵۶ اجازه داد كه برای كلیه مقامات دولتی كه اعدام شده‌اند رسما مراسم اعاده حیثیت به عمل آید و دوستداران‌شان بر گورهای آن‌ها گل‌افشانی كردند.
گسترش مراسم گل‌افشانی بر مزار اعدام‌شدگان و اعتراض كارگران و حتی اعضای كلیسای كاتولیك زمینه را برای یك انقلاب عمومی ضدشوروی آماده می‌ساخت.
به همین سبب، در ۱۷ ژوئیه ۱۹۵۶ میخائیل سوسلف، نظریه‌پرداز حزب كمونیست شوروی ضمن سفر به بوداپست به راكوشی توصیه كرد كه به هر بهانه‌ای كه می‌تواند استعفا كند. راكوشی، پیری و بیماری را بهانه قرار داد و استعفا كرد و در اول اكتبر ۱۹۵۶ «ارنوگرو» به دبیركلی حزب و یانوس كادار به معاونت او رسید و «آندراس هگدوس» به نخست‌وزیری منصوب شد.
بعد از این انتصابات انقلاب همه بوداپست را فرا گرفت و دانشجویان دانشگاه بوداپست خواهان نخست‌وزیری ناگی و بركناری «آندراس هگدوس» می‌شدند.
تظاهرات به حدی رسید كه مجسمه استالین را فرود آورده و روی آن كلمه W.C نوشتند. در ۲۴ اكتبر ۱۹۵۶ «ارنوگرو» دبیركل حزب كمونیست تظاهركنندگان را فاشیست و نوكران امپریالیست خواند و از ارتش سرخ جهت سركوبی آن‌ها كمك خواست.
تانك‌ها در خیابان‌ها به حركت درآمدند اما تظاهرات شدت یافت همه خواستار بازگشت اصلاح‌طلبی چون ناگی بودند.بعد از این حادثه آناستاس میكویان، معاون خروشچف به اتفاق سوسلف به بوداپست آمدند و از ارنوگرو خواستند كه ناگی را به نخست‌وزیری منصوب كند. در ۲۶ اكتبر ۱۹۵۶ ارنو گرو مجبور شد كه با بی‌میلی، ناگی را به نخست‌وزیری برساند. تظاهركنندگان بعد از اینكه از موضوع انتصاب ناگی به نخست‌وزیری مجارستان آگاه شدند، خواسته‌های خود را به شرح زیر در میدان بزرگ بوداپست اعلام كردند:‌
۱) خروج سربازان ارتش سرخ از مجارستان
۲) خروج مجارستان از پیمان ورشو ۳- آزادی كلیه زندانیان سیاسی.
در همان روز ۲۶ اكتبر، ناگی برای آرام كردن دانشجویان و كارگران خواست كه آغاز سخن كند و بیانات خود را با كلمه «رفقا» آغاز كرد. جمعیت چهارصد هزار نفری فریاد زدند كه ما دیگر رفقا نیستیم. ناگی در این لحظه متوجه شد كه مردم پرچم‌های مجارستان را سوراخ كرده و ستاره كمونیستی را از آن برداشته‌اند.
در شامگاه آن روز تمام شهر سنگربندی شده بود تا از حمله احتمالی ارتش سرخ جلوگیری به عمل آید. ناگی یك كابینه ائتلافی از عناصر آزادی‌خواه، ملی و سایر احزاب تشكیل داد و از ارتش سرخ خواست كه با دخالت خود در اوضاع، وضع را بیش از این آشفته نسازد.
● انفجار انقلاب در بوداپست
روز اول نوامبر ۱۹۵۶ رادیو بوداپست متن فرمان ناگی را درباره بی‌طرفی كشور و لغو اشتراكی شدن مزارع پخش كرد. پس از انتشار این خبر تظاهرات ملی و ضد شوروی به شدیدترین وضع خود رسید.
در سوم نوامبر حمله تانك‌های شوروی كه در اطراف بوداپست موضع گرفته بودند به داخل شهرآغاز شد و چند لشكر زرهی از رومانی و چكسلواكی برای كمك به ارتش سرخ وارد مجارستان شدند. در چهارم نوامبر یانوس كادار كه معاون دبیركل حزب بود به كمك روس‌ها به دبیركلی حزب رسید و از یك رادیو مخفی اعلام كرد كه حكومت جدیدی را تشكیل داده و از ارتش شوروی خواسته است كه برای حفظ نظم وارد بوداپست شود.
در همان روز یعنی ۴ نوامبر ۱۹۵۶ مقر نخست‌وزیری و پارلمان مجارستان توسط تانك‌های ارتش سرخ محاصره شد. ناگی مجبور شد كه به سفارت یوگسلاوی پناهنده شود.
در پیكارهای خونین ماه اكتبر و نوامبر هزاران نفر از مردم مجارستان كه سلاحشان فقط سنگ و چوب بود در برخورد با تانك‌ها و سربازان شوروی و سربازان پیمان ورشو، كشته شدند.
رادیوهای اروپای غربی تا سرحد ممكن اخبار مجارستان را پخش می‌كردند اما هیچ‌گونه كمكی از جانب كشورهای اروپای غربی به مردم مجارستان صورت نگرفت، ارتش شوروی از فرصت برای سركوب مجارها استفاده كرد زیرا دولت‌های غربی در ماجرای كانال سوئز با جمال عبدالناصر درگیر بودند. جلسات مجمع عمومی سازمان ملل فقط به محكومیت شوروی به سبب مداخله نظامی در بوداپست بسنده كرد.
رادیوی اروپای آزاد و آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریكا و جان فاستردالس وزیر خارجه‌اش جز ارسال پیام‌های دلگرم‌كننده، اقدام دیگری برای مجارها انجام ندادند. بلافاصله پس از پناهنده شدن ناگی به سفارت یوگسلاوی، «یانوس كادار» دبیراول حزب كمونیست مجارستان و دست‌پرورده شوروی به اوكراین رفت تا دستورات لازم را جهت تشكیل یك حكومت جدید از رهبران شوروی بگیرد.
كادار در هفتم نوامبر ۱۹۵۶ كابینه خود را تشكیل داد. در ۲۲ نوامبر پس از مذاكرات مفصلی كه بین بلگراد و بوداپست صورت گرفت، ناگی و اطرافیانش با اطمینان‌خاطر بر این موضوع كه پس از خروج از تحصن در سفارت یوگسلاوی به آنان هیچ‌گونه آسیبی نخواهد رسید، از سفارت یوگسلاوی در بوداپست خارج شدند ولی فورا توسط سربازان ارتش سرخ دستگیر و به ستاد ارتش شوروی در بوداپست منتقل شدند.
در اول ژانویه ۱۹۵۷ رهبران كلیه احزاب كمونیست كشورهای اروپای شرقی در بوداپست گرد آمدند تا توجیه رهبران شوروی و یانوس كادار را جهت سركوب قیام مردم مجارستان استماع كنند.
پس از این ماجرا در بوداپست اطلاعیه‌ای از رادیو پخش شد كه طبق آن، از آن تاریخ همه قوای ارتش شوروی به دعوت یانوس كادار جهت جلوگیری از رخنه فاشیسم و امپریالیسم در مجارستان باقی خواهند ماند و ضمنا طی اعلامیه‌ای كه به امضای رهبران اروپای شرقی رسیده بود، ناگی را به خیانت متهم كرده و در ژوئن ۱۹۵۸ او را اعدام كردند.
خروشچف دبیراول كمیته مركزی حزب كمونیست و نخست‌وزیرشوروی بعد از اعدام ناگی ضمن شرح اعمال خود، در توجیه عمل قهرآمیز در بوداپست چنین گفت: «مجارها درصدد بودند فاشیسم را به كشورشان برگردانند و آنها به بهانه تجدیدنظر در دموكراسی توده‌ای، هر روز از دموكراسی توده‌ای روگردان‌تر می‌شدند.»
● اوضاع مجارستان و اروپای شرقی از دیكتاتوری یانوس كادار تاكنون
در نهم دسامبر ۱۹۶۱ یانوس كادار با حفظ سمت دبیركلی حزب بار دیگر نخست‌وزیر شد و به این ترتیب صاحب اختیار مجارستان شد. قیام مجارستان گرچه در این كشور سركوب شد ولی آثارخود را در كشورهای اروپای شرقی به نحوی موثر باقی گذاشت، در چكسلواكی، به دیكتاتوری «آنتونی نووتنی» (Antoni Novothny) پایان داده شد و «الكساندر دوبچك» (Alexander Dubcek) با آوردن تز سوسیالیسم انسانی، جنبشی تحت عنوان بهار پراگ ایجاد كرد.
با آنكه این جنبش با نیروی قهریه پیمان ورشو مانند بوداپست در مجارستان سركوب شد ولی انعكاس آن در كشورهای اروپای شرقی بسیار شدید بوده چون در لهستان نیز جنبش همبستگی كارگران به رهبری «لخ والسا» (Lech Walesa)، باعث تضعیف دیكتاتوری «گومولكا» (Gomulka) دبیراول حزب كمونیست لهستان شد.
با روی كار آمدن گورباچف در شوروی و بی‌رنگ شدن سوسیالیسم در آن كشور و توجیه او جهت دادن آزادی به مردم اروپای شرقی و این‌كه مردم این كشورها هر راهی را كه می‌توانند انتخاب كنند، به این نتیجه منجر شد كه در اواخر دهه ۱۹۸۰ رهبران كمونیست یكی پس از دیگری از سمت‌های خود استعفا كردند و غیركمونیست‌ها مصدر امور كشور شدند.
مثلا وحدت آلمان تحقق یافت و «اریش هونكر» (Erich HONECKER) تحت بازداشت قرار گرفت و مدتی بعد آزاد شد ولی به علت بیماری درگذشت. در رومانی نیكلای چاوشسكو وفادارترین فرد به حزب كمونیست دچار شورش مردمی و سپس كودتای ارتش شده و تیرباران شد.
در یوگسلاوی بعد از مرگ تیتو، نغمه تجزیه‌طلبی از هر سو به گوش می‌رسید. در آلبانی جانشینان انور خوجه كه می‌خواستند به كمونیست استالینی وفادار باشند در مقابل خواسته‌های مردم مجبور به استعفا شدند.
در مجارستان تحولات بسیار سریع پیش می‌رفت. این كشور اولین كشوری بود كه با خارج شدن از پیمان ورشو، بنیان آن را سست كرد.
سیروس غفاریان
منابع:
۱- تاریخ جنگ سرد، آندره فونتن، عبدالرضا هوشنگ مهدوی؛ نشر نو، تهران ۱۳۴۶.
۲- گاهشماری اروپای شرقی جلد اول قاسم صنعوی، تهران، وزارت خارجه، ۱۳۷۱.
۳- تاریخ فلسفه سیاسی، بهاءالدین پازدرگاد، تهران، زوار، تهران، ۱۳۳۹.
۴- كتاب سال كیهان، تهران، ۱۳۴۹.
منبع : روزنامه هم‌میهن