جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دستاوردهای سفر رئیس‌جمهور به آمریکا


دستاوردهای سفر رئیس‌جمهور به آمریکا
تلا‌ش حکومت‌ها در همراه ساختن مردم نسبت به آنها و ایجاد محبوبیت بیشتر میان مردم، امری عادی، متداول و کم و بیش طبیعی است. همه حکومت‌ها علی‌القاعده مشتاق هستند مردم از آنها طرفداری کرده، آنان را موفق پنداشته و برعکس مخالفان و منتقدان‌شان را رسوا، ورشکسته و عاجز بدانند. هیچ حکومتی را نمی‌توان یافت که در ملا‌ءعام به جای بالیدن بر خود و خودستایی به سروقت ناکامی‌ها، ضعف‌ها و ندانم‌کاری‌هایش رفته و برعکس روی موفقیت‌هایش مانور ندهد.
برعکس همه حکومت‌ها در برابر مردم همواره روی دستاوردها و موفقیت‌هایشان تاکید کرده و در مقابل روی ضعف‌ها و ناکامی‌هایشان سعی می‌کنند سرپوش گذارده و چندان اشاره‌ای به آنها ننمایند. همه اینها طبیعی است؛ یا دست‌کم هیچ حکومتی در عرصه بهره‌برداری تبلیغاتی و تلا‌ش در جلب افکار عمومی و ستایش از خود <فرشته> نیست. اما آنچه که دردسرساز شده و مشکل‌آفرین می‌شود آن است که حکومت‌ها خود نیز تحت‌تاثیر تبلیغات و القائاتی که برای مردم می‌نمایند قرار گیرند. احتمال بروز این پدیده بالا‌خص در جوامعی که حکومت، زمام رسانه‌های جمعی را در دست داشته و عرصه چندانی برای مخالفان و منتقدان باقی نمی‌گذارد، خیلی هم بیشتر می‌شود. به این معنا که حکومت خود نیز به آنچه که در ابتدا برای مردم تبلیغ می‌کرده، باور پیدا کرده و به تدریج یقین کند که به‌درستی آنچه که تبلیغ می‌کند، اتفاق افتاده؛ با صرف‌نظر از مواضع خلاف نزاکت دیپلماتیک و مهمان‌نوازانه آمریکایی‌ها با رئیس‌جمهور کشورمان در دانشگاه کلمبیا که در جای خود محکوم است، حکایت سفر جناب احمدی‌نژاد به نیویورک و دو سخنرانی‌اش در دانشگاه کلمبیا و مجمع عمومی سازمان ملل به تدریج دارد دچار این وضعیت می‌شود. به نظر می‌رسد که خود مسوولا‌ن هم دارند باور می‌کنند که این دو سخنرانی دمار از روزگار استکبار، امپریالیسم، صهیونیسم و مابقی نیروهای سیاه درآورده و افکار عمومی در دنیا علی‌رغم تبلیغات گسترده استکبار جهانی سرانجام به نور حقیقت دست یافته و توانسته‌اند دریابند که چگونه مواضع جمهوری اسلا‌می ایران برحق بوده و مخالفان آن بر سبیل باطل. به نظر می‌رسد که مسوولا‌ن بیش از مردم باور کرده‌اند که بیانات رئیس‌جمهور ایران در نیویورک توانسته‌انوار حقیقت را بردل ظلمت و سیاهی‌ها فرو فکنده و جهانیان را از خواب غفلت به در آورد. باورشان شده که آمریکا، صهیونیست‌ها، دشمنان اسلا‌م و مخالفان حق و حقیقت چگونه در برابر استدلا‌ل‌ها و بیانات شیوای رئیس‌جمهور انقلا‌بی ایران غافلیگر شده، رنگ باخته و سپر افکنده‌اند. کم مانده که صدا و سیما و مطبوعات دولتی اعلا‌م نمایند که پس از آن دو سخنرانی، مردم دنیا دارند فوج فوج به حقیقت روی می‌آورند. در اینکه بسیاری از مردم آمریکا و سایر بلا‌د جهان مشتاق بودند تا ببینند رئیس‌جمهور ایران چه می‌گوید، حرفی نیست. مسلم است که حرف‌های او متفاوت از کلیشه‌ها و کلی‌گویی‌های تکراری سایر سران کشورهای دیگر باشد. صدراعظم آلمان، رئیس‌جمهور فنلا‌ند، نخست‌وزیر ژاپن، وزیر خارجه گینه بیسائو، سلطان فی‌جی، امیر بحرین و معاون رئیس‌جمهور هند چه حرف و حدیث تازه و متفاوتی از گذشته ممکن است بگویند که برای دنیا جالب باشد؟ آیا آنان به جز آنکه دسته‌گلی برای محیط زیست ارسال کنند، خشونت و تروریسم را محکوم کرده، جهانیان را به صلح و مدارا فراخوانند، کشورهای متخاصم را دعوت به مذاکره و گفت‌‌وگو نمایند، خواهان مناسبات تجاری و اقتصادی عادلا‌نه‌تری در عرصه جهانی شوند، احتمالا‌ اشاره‌ای بر رعایت حقوق زنان، اقلیت‌ها، پناهندگان و سایر مصیبت‌زدگان نمایند و تکرار ادبیات مشابه و اینکه خوب، خوب است و بد، بد است، حرف و حدیث دیگری دارند؟ بنابراین طبیعی است که تمایل و اشتیاق برای شنیدن سخنان احمدی‌نژاد بیش از رئیس‌جمهور توگو و نخست‌وزیر بلژیک باشد. اما این تمایل و اشتیاق نبایستی ما را دچار این باور خطا نماید که این لزوما مبین حقانیت و درستی سخنان احمدی‌‌نژاد باشد. ایضا، این اشتیاق نبایستی به معنای آن تلقی شود که مخاطبان، بیانات ایشان را تصدیق کرده و از خواب غفلت به درآمدند. فی‌الواقع اگر قدری واقع‌بینانه‌تر و منصفانه‌تر و به دور از هو و جنجال‌های تبلیغاتی دولتی به مسافرت دکتر احمدی‌نژاد به نیویورک و بیانات ایشان در دانشگاه کلمبیا و مجمع عمومی سازمان ملل بنگریم نسبت به آن بیانات و مجموعه مسافرت ایشان به نیویورک قضاوت متفاوت خواهیم داشت. البته قضاوت پیرامون اینکه آیا بیانات احمدی‌نژاد به سود یا زیان ایران تمام شد، بستگی به این پیدا می‌کند که ما خواهان چه نوع تصویر و تصوری از ایران در عرصه بین‌المللی باشیم. اگر خواهان یک تصویر انقلا‌بی و رادیکال از ایران باشیم، در آن صورت سفر احمدی‌نژاد قطعا موفقیت‌آمیز بود. او توانست به دنیا نشان دهد که مواضع ایران چقدر رادیکال، انقلا‌بی و آرمان‌گرایانه است. اما اگر برعکس خواهان تصویری معتدل، میانه‌رو، مصلحت‌گرا و انعطاف‌پذیر از ایران در عرصه بین‌المللی باشیم، در آن صورت بیانات احمدی‌‌نژاد نه‌تنها کمکی به ایجاد چنین تصویری نکرد بلکه ۱۸۰ درجه عکس آن را به دنیا نشان داد. پیام او به دنیا آن بود که ایران نه اهل مصالحه و مذاکره است، نه اهل آشتی، وفاق و اعتدال. ایرانی که احمدی‌‌نژاد به دنیا نشان داد، ایرانی بود آرمان‌گرا، رادیکال، انقلا‌بی و سازش‌ناپذیر. پرسش اساسی آن است که کدامیک از این دو تصویر در بلندمدت به خیر و صلا‌ح و به نفع منافع ملی‌مان است؟
صادق زیباکلا‌م
منبع : روزنامه اعتماد ملی