شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تنهایی سبک شناسانه


تنهایی سبک شناسانه
● نگاهی به فیلم «وال- ای»
موفقیت انیمیشن «وال-ای» محصول پیکسار بر سه ویژگی مبتنی است که می توان همزمان بر فیلم اطلاق کرد؛ انیمیشنی مسحور کننده که به لحاظ بصری شگفت انگیز است و داستان علمی - تخیلی درست و درمانی را روایت می کند. بعد از «پاندای کونگ فوکار» با خودم فکر کردم ذخیره انرژی ام در زمینه زودباوری کودکانه ته کشیده است اما این بار با فیلمی مواجهیم که مانند «نیمو» حتی اگر بزرگسال باشید باز هم از آن لذت می برید. «وال- ای» که حتی بدون دیالوگ، تاثیری فراتر از مسحور کنندگی دارد، می تواند به راحتی مرزهای زبانی را زیر پا بگذارد و بهتر اینکه می تواند داستانی جهانی را تعریف کند. داستان فیلم در ۷۰۰ سال بعد و در آینده می گذرد؛ در شهری از آسمانخراش هایی که از زمین سر برآورده اند. نگاهی نزدیک تر مشخص می کند که آسمانخراش ها همگی با استفاده از زباله هایی بنا شده اند که به صورت مرتبی در مکعب ها و بسته های فشرده روی هم تلنبار شده اند. در تمامی این سرزمین تنها یک جنبنده وول می خورد که وال - ای نام دارد و آخرین روبات برجامانده در زمین است که با انرژی خورشیدی هم کار می کند. وال- ای (فیلم هیچ اشاره یی به جنسیتش نمی کند) با دست های بیلچه مانندش آشغال ها را سوا می کند، آنها را به صورت مکعب های فشرده شده درمی آورد و رهسپار جدیدترین آسمانخراشش می کند تا مکعب جدید را به توده زباله ها اضافه کند. وال- ای بودن تعریفی جز تنهایی ندارد اما آیا خود وال-ای هم چیزی از تنهایی سرش می شود؟ او شب ها به خانه اش می رود که به یک انبار ذخیره سازی شباهت دارد و محل ذخیره گنجینه های معدودی است که وی از زباله کاوی هایش به دست آورده و با چراغ های کریسمس آنها را تزیین کرده است. وی بعد از اتمام کارهایش به استراحتگاهش می رود و به وضعیت خواب درمی آید. فردا برای وال- ای روز دیگری است. با خواندن این چیزها به قدر کافی شیفته فیلم شده اید یا باز هم می خواهید بدانید؟ وال- ای دایره واژگان (یا شاید مجموعه محدودی از واژگان) دارد که ترکیبی از جیر جیر، تق تق و خرخرهای الکترونیکی هستند؛ چشم هایی قابل چرخش دارد که ویژگی صرفاً بشرگونه یی به او می بخشد. چیزهای جالب دیگری هم در فیلم وجود دارند؛ سفینه فضایی آکسیم و شخصیت هایی که به اندازه عمه سوزی چاق و گنده هستند. (عمه سوزی نویسنده کتابی درباره لاغری است که در آن با استفاده از خوراکی های مذهبی دستورالعمل هایی برای کاهش وزن ارائه می شود. م.)
البته چاقی آن شخصیت ها تماماً تقصیر خودشان نیست چرا که تولید مثل در وضعیتی که نیروی جاذبه پایین است انسان ها را به نژادی تبدیل کرده است که به آن دسته از اهالی شرکت ول مارت شبیه هستند که دائماً با چرخ دستی خرید خود این ور و آن ور می روند. پیرنگ فیلم هم به گونه یی است که می تواند جانی تازه به قلب بی جان آرتور سی کلارک بدمد. بشریت در این فیلم یک بار دیگر به زمین بازمی گردند تا جور دیگری زندگی کنند یا همان غارتگر همیشگی است؟ «وال-ای» ظاهر بی نظیری دارد. مانند محصولات پرشمار پیکسار به سراغ الگوی رنگی رفته است که درخشان و چشم نواز است اما توی ذوق نمی زند و البته همزمان وجهی رئالیستی هم دارد. سبک طراحی بصری فیلم به سبک کامیک بوک هایی است که فضای آرامی دارند که بیشتر در کامیک بوک های مفرح پیدا می شود تا نمونه های ابرقهرمانی. در واقع هر چیزی در فرم بصری این فیلم یک پیچیدگی سبک شناسانه دارد. فقط کافی است قوطی حلبی بزرگ این فیلم را کنار پاندای کونگ فو کار بگذارید تا منظورم را متوجه شوید. پاندا همه چیز داشت غیر از سفارش ویژه یی برای دوست داشتنی بودن؛ به علاوه بیش از حد چاق بود که این روزها دیگر چیز خنده داری نیست. در مقابل وال-ای با اینکه ظاهری فرسوده و پرکار و پردل و جرات دارد، شخصیت خود را با زبان بدن و (بیشتر) با دوربین های ویدئویی دوچشمی که به جای چشمانش قرار گرفته اند به نمایش می گذارد. در واقع این فیلم وامدار سنت روزهای آغازین والت دیزنی است که در فیلم هایش با کاهش ابزار انسانی تلاش می شد از شیوه هایی برای تبدیل این ابزار به حیوانات، پرندگان،زنبورها، گل ها، قطار ها و هر چیز دیگری استفاده شود. اضافه کنم که فکر نمی کنم تمام و کمال مسحور داستانگویی حیرت انگیز فیلم شده باشم. با این حال «وال-ای» که آندرو استنتن کارگردان و یکی از نویسندگانش بوده است (نویسنده و کارگردان «نیمو») بسیار وامدار ایده هایش است و مانند «پاندای کونگ فو کار» از سناریویی خامدستانه همراه با شخصیت هایی که در نماهای های انگل به همدیگر ضربات کاراته وارد می کنند، آسیب ندیده است. «وال-ای» اگر به سبکی دیگر و با ظاهری رئالیستی تعریف می شد می توانست یک فیلم علمی - تخیلی فوق العاده باشد. البته از آن لحاظ شاید «وال- ای» واقعاً یک فیلم علمی - تخیلی فوق العاده باشد،

راجر ایبرت / منبع؛ شیکاگو سان تایمز
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید