جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دفع الوقت کردن


آورده اند كه ...
در شرح حال خواجه نصیرالدین طوسی آمده است كه اومدت بیست سال كتابی تصنیف كرد در مدح اهل بیت پیغمبر صلوات الله علیه پس آن كتاب را به بغداد برد كه به نظر خلیفه عباسی رساند . زمانی رسید كه خلیفه با ابن حاجب در میان شط بغداد به تفرج و تماشا اشتغال داشتند ، محقق طوسی كتاب را پیش خلیفه گذاشت . خلیفه آن را به ابن حاجب داد . چون نظر ابن حاجب ناصبی ، به مدایح آن اطهار پیغمبر صلوات الله علیهم افتاد ، آن كتاب را به آب انداخت و گفت : خوش آمد مرا از بالا آمدن آب در وقتی كه این كتاب را به آب انداخته ! پس از آنكه از آب بیرون آمدند . محقق طوسی را طلبیدند ، ابن حاجب گفت : اهل كجائی ؟ گفت : از اهل طوس . ابن حاجب گفت : از گاوان طوسی یا از خران طوسی ؟ خواجه فرمود : از گاوان طوسم . ابن حاجب گفت : شاخ تو كجاست ؟
خواجه گفت : شاخ من در طوس است می روم و آن را می آورم . خواجه با نهایت ملال خاطر روی به دیار خویش نهاد ، چون هلاكوخان خلیفه را كشت . خواجه كس فرستاد ، این حاجب را حاضر ساختند و نزد سلطان و خواجه بردند . در پیش روی ایشان ایستاد . خواجه به ابن حاجب خطاب كرد كه من با تو گفتم كه من از گاوان طوسم و شاخ خود را می آورم ، اكنون شاخ من این پادشاه ( هلاكو ) است .
منبع : شمیم