دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
چند میگیری هوار بکشی؟
![چند میگیری هوار بکشی؟](/mag/i/2/wyiqk.jpg)
وارد رویاها میشدید، از تخیل کودکیتان کمک میگرفتید و با آرزوهای خود پرواز میکردید... سرانجام خود را در پیراهن سپید یک دکتر بر بالین بیمار میدیدید و یا خلبانی که در آسمانها پرواز میکند... شاید مهندس ساختمان میشدید و یا دبیری و استادی دانشگاه را پیشه آخر خود میدیدید. بعد از این همه خیالپردازی رویاهایتان (شاید هم تلقین اجباری والدین) را روی کاغذ پیاده میکردید و فردا نمرهای از معلم خود میگرفتید...
داستان تمام میشد، اما مگر چند نفر از آن میلیونها دانشآموز رویاپرداز سرانجام به آرمان و آرزوی خود میرسیدند؟ آیا تصور میکردید شغلی به نام هواداری وجود داشته باشد؟! چه برسد به این که بخواهید شغل «هواداری» را برای خود انتخاب کنید.
ورزشگاهها زمانی محلی برای فریاد کشیدن و تخلیه انرژی بود. امروز هم سکوهای هر ورزشگاه فرصت اجتماعات هواداری برای لبخند زدن، خندیدن، فریاد کشیدن، زنده کردن استرس و به هیجان آمدن، غمگین شدن و اشک ریختن را فراهم میکند.
ساعت تعطیلی آخر هفته کنار چند دوست یا اعضای یک خانواده راهی ورزشگاه میشوید، برای تیم محبوب خود فریاد میکشید و بعد به خانه برمیگردید، اما هستند میان شما هوادارانی که بخش اعظم زندگی خود را روی همین سکوها معنی کردهاند. تعریف یک هوادار دوآتشه استقلال یا پرسپولیس از هواداری متفاوت است. جوانی که تازگی نوجوانی را رد کرده، تا حتی مردی که دیگر وارد کش و قوس زندگی اجتماعی شده، نهتنها در روزهای بازی بلکه در طول هفته و زمان تمرین تیم محبوبش نیز زندگی خود را مختص هواداریاش میکند.
آیا تا به حال به زندگی این افراد وارد شدهاید؟ روی سکوها پیرمرد یا مردی میانسال یا شاید هم یک جوان تازهبالغ را دیدهاید که ایستاده و پشت به زمین بازی، شما و اطرافیانتان را تهییج میکند تا فریاد بکشید و شعار بدهید. سرودی تازه در وصف تیم یا مربی و بازیکن محبوبش سروده و آن را برای شما میخواند، تا پس از او تکرارش کنید. میان استقلالیها، هواداران آبیدوست مطمئنا «سهراببوقی» را مثل پیراهن و هویت باشگاه خود میستایند و پرسپولیسیها بعد از فوت «محمدبوقی» سالهاست که دل به جوانترهایی مثل عباس اسماعیلبیگی خوش کردهاند؛ مردانی که آنها را اکثرا به عنوان لیدر در ورزشگاهها میشناسند... آنها چه کسانی هستند؟
● اولین رسمیت
شاید اکبر غمخوار اولین کسی باشد که باعث شد بحث کانون هواداران باشگاهی به شکل علنی رسمیت بیابد؛ مدیری که سالهاست از صندلی ریاست باشگاه پرسپولیس جدا شده و کنار رفته، پس از عزل علی پروین از سمت سرمربیگری پرسپولیس و برای همراه کردن جو سکوهای ورزشگاه با خواستههای خود، گروهی از هواداران قدیمی را گرد خود جمع کرد تا آنها را به شکلی عضو رسمی باشگاه پرسپولیس کند. مدتی بعد همین الگوی اولیه و ناقص در باشگاه استقلال و از سوی قریب به اجرا درآمد، چون طول مدت مدیریت این مدیر در باشگاه استقلال بیش از همتای خود در پرسپولیس بود، جدیت بیشتری یافت و شمایل کاملتری گرفت.
در حقیقت بخشی از دودستگی هواداران پرسپولیس در حمایت از علی پروین ساخته همین جداسازی لیدرها در دوره اکبر غمخوار بود؛ مدیری که تصور میکرد با استخدام چند هوادار سرشناس و رسمیت دادن به آنها در باشگاه پرسپولیس میتواند تمامی هواداران تیمش (که صاحب چند تفکر از چند فرقه بودند) را با خود همراه کند.
پس از جدایی غمخوار از باشگاه پرسپولیس و حضور خطیب، بحث لیدرهای هواداری باشگاه پرسپولیس همچون بسیاری از امور اجرایی، اداری، فرهنگی و مالی باشگاه مسکوت ماند و به دست فراموشی سپرده شد. وجود مشکلات مالی در پیکره ۲ باشگاه پرطرفدار تهرانی ادلهای بود برای رها شدن شاخصترین هواداران یا همان لیدرهایی که در روزهای پیروزی از سوی مدیران با بیمحلی و بیاعتنایی روبهرو میشدند و در روز شکست جزو محبوبترین چهرههای مدیریت دو باشگاه میشدند.
سازمان تربیت بدنی باز هم با همکاری نیروی انتظامی و فدراسیون فوتبال گامی دیگر برداشت. به منظور حفاظت فیزیکی و امنیت فرهنگی در ورزشگاهها، لیدرهای شناساییشده صاحب کاورهای رنگی و متمایز از تماشاگران شدند. همین فرصتی بود تا خود لیدرها فکری به حال تشکلشان بکنند. به این ترتیب که لیدرهای استقلال و پرسپولیس با هماهنگی یکدیگر به فکر پیدا کردن اسپانسر افتادند... چیزی مثل تبلیغات روی پیراهن بازیکنان که این بار روی سکوها جلوه میکرد! فکری نو که لیدرها را به یک استقلال مالی میرساند.
● تغییر نسل لیدرها
تصور میکنید لیدرها چه کسانی هستند؟ از آنها چقدر شناخت دارید؟ آیا تا به حال فکر کردهاید کسی که برای تو شعر تازهاش را در وصف استقلال یا پرسپولیس میخواند چه تحصیلاتی دارد و یا از کدام طبقه اجتماعی است؟ شاید هم چندان تصور مناسبی از آنها ندارید، حتی اگر با هر فرمان آنها از جای خود بلند میشوید و فریاد میکشید، سوت میزنید، شعار میدهید و بعد سکوت میکنید! شاید تا چندی قبل و پیش از دستهبندی هواداران باشگاهی و ملی، این تصور شما چندان هم اشتباه و بیراه نبود اما حالا شرایط متفاوت شده است. از میان هوادارانی که در سرما و گرما برای تیم محبوب خود خندیدند و گریستند، آرام آرام نسل تازهای از شاخصترین هواداران وارد میدان لیدری شدهاند. کند و کاو میان آنها جالبتر از حد تصور خواهد بود.
امروز باشگاه پرسپولیس دقیقا ۱۰۰ لیدر فعال در تهران و ۲۰ لیدر در شهرستانهای هدف دارد که از این جمع ۱۲۰ نفره، ۵۵ نفر رسمی و شناختهشده هستند و دیگران زیرمجموعه این افراد کار میکنند. این آمار و ارقام در باشگاه استقلال متفاوت است. استقلالیها ۹۵ لیدر در تهران و شهرستانها دارند که حدود ۴۰ نفر از آنها به شکل شاخصتر فعالیت میکنند، اما هر دو باشگاه صاحب ۱۰ لیدر اصلی هستند که وظیفه کنترل جو سکوها را به عهده دارند. این ۱۰ لیدر پرسپولیس و یا ۱۰ لیدر استقلال در روزهای مسابقه میان سکوها و در جایگاههای مشخص خود پخش میشوند. اگر میخواهید از پیشینه و وضعیت امروز این لیدرها آگاه شوید، کماکان روبهروی ما باشید!
● دانشجو هم داریم
براساس مدارک موجود در باشگاه پرسپولیس، بیش از ۵۰ درصد لیدرهای هوادار سرخها دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی هستند. میان لیدرهایی که ۹۰ دقیقه فریاد میکشند و تهییج میکنند، میتوانید وکیل، رئیس بانک، کارمند ارشد بانک مرکزی، پزشک و دانشجوی دوره تخصص دکتری هم پیدا کنید. عجیب است؟! حتما روی سرتان یک علامت سوال بزرگ شکل گرفته. این وضعیت میان لیدرهای استقلال هم به چشم میخورد. یکی مهندس معماری، دیگری واردکننده و تولیدکننده تجهیزات پزشکی ورزشی و یا دبیر است. این نسل تازه لیدرهای هواداری در ورزشگاههای تهران و شهرستانهاست و محصول شکل گرفتن کانون هواداران دو باشگاه مطرح استقلال و پرسپولیس!
مطمئنا جذاب خواهد بود که میان زندگی این هواداران دوآتشه قدم بزنید و دنیای متفاوت آنها را بشناسید. این مردان از چه کرهای آمدهاند؟ آیا واقعا میتوان قبول کرد یک پزشک یا یک تاجر سرشناس لباس و کاور لیدری تن کند و از شما بخواهد فریاد بکشید تیم محبوبتان «سرور» تیم رقیب است؟!
● آنها را میشناسید؟
نقدیزاده را حتما هواداران استقلال میشناسند. رئیس کانون هواداران باشگاه استقلال که فعالترین لیدر در جمعیت هوادارانی است که پرچم آبی را در دست میگیرند. تصویر اشک ریختن و گریستن او در زمان شکست یا خندهها و فریادهای شادیاش را در لحظات پیروزی دیدهاید. زمانی که بازی تمام میشود، کاور لیدریاش را از تن میکند، کت و شلوار میپوشد و به دفتر شرکتش میرود. او یکی از واردکنندگان ابزارآلات بدنسازی به ایران است.
اسماعیل بیگی هم ریاست کانون هواداران پرسپولیس را به عهده دارد. مدتی کارمند بانک بود، اما استعفایش را نوشت تا شغل اصلیاش همان لیدری و هواداری پرسپولیس باشد. هر دو نفر از حدود ۲۰ سال پیش راهی ورزشگاه شدند و اولین خاطراتشان از سکوها را از دوران کودکی و نوجوانی به یاد میآورند. حدود ۱۴ سال پیش و اوایل دهه ۷۰ که روزنامههای ورزشی شکل گرفتند و تا حدودی پول وارد فوتبال شد، آنها نیز فعالیت خود را جدیتر کردند.
نقدیزاده میگوید: من فکر میکنم فوتبال از ۳ ضلع تشکیل شده. اول هواداران که ما هم جزئی از آن هستیم. دوم باشگاهها که بازیکن و مربی و مدیر هم شامل آن میشوند و سومی رسانهها، اما تصور میکنم کمترین توجه به هواداران میشود. برای همین ما تصمیم گرفتیم تا حدودی خودکفا شویم. همین تفکر را در میان جملات بیگیزاده هم پیدا میکنید. او میگوید: همان طور که یک فوتبالیست یا مربی باید فقط فوتبالیست باشد، یک لیدر هم باید فقط در ورزشگاهها کار کند، نه فقط به خاطر پول! ما عاشق بودیم... وگرنه قید همه چیز زندگیام را نمیزدم و وقت و بیوقت برای پرسپولیس یا تیم ملی به ورزشگاه نمیرفتم!
● قد کشیدن روی سکوی ورزشگاه
اما شاید از خودتان بپرسید که آنها چگونه لیدر شدند؟ از میان صدها هزار هوادار، انتخاب این نفرات و گزینش شدن این جمع، چندان ساده نیست. داوود جورابلو، یکی از لیدرهای شاخص استقلال میگوید: خودم که از بچگی به ورزشگاه میرفتم. من روی سکوهای آزادی بزرگ شدم. تقریبا همه دیگر مرا میشناختند. برای خودم جای مشخصی داشتم و میان مردم حرفم ارزش داشت. حدود ۵ سال قبل و زمان مدیریت کاظم اولیایی قرار شد از میان هواداران ثابت تعدادی لیدر انتخاب شود... خب من هم جزو قدیمیها بودم و خیلی راحت از طرف باشگاه انتخاب شدم.
عباس اسماعیلبیگی هم تقریبا با همین روش به جمع لیدرها آمده. خودش میگوید: من تهران و شهرستان نمیشناختم. هر جا پرسپولیس بود، من هم باید میرفتم. برای همین آنقدر شناختهشده بودم که وقتی بحث انتخاب لیدر شد، اولویت با من بود.
هر دو نفر از جالبترین و ماندگارترین خاطراتشان در ورزشگاهها حرف میزنند. داوود جورابلو میگوید جالبترین اتفاق زمانی بود که جلوی برق شیراز پیروز شدیم و به قهرمانی رسیدیم. من یکصد هزار استقلالی دیدم که هیچ نیازی به لیدر نداشتند. همه برای خودشان یک رهبر هواداری بودند. آن روز را هرگز فراموش نمیکنم... جورابلو بهترین اتفاق زندگی هواداریاش را دریافت حکم از سوی فدراسیون فوتبال میداند، یعنی زمانی که به عنوان یکی از لیدرهای اصلی تیم ملی معرفی شد.
اما اسماعیل بیگی ویژهترین روزهای هواداریاش را در آلمان به یاد میآورد و میگوید: بهترین و جذابترین روزهای من در جامجهانی تجربه شد. من سفرهای خارجی زیادی رفتهام، اما جامجهانی چیز دیگری بود. آن روز فهمیدم دنیا چقدر کوچک است و فوتبال میتواند تمام دنیا را در یک کشور جمع کند. همان روز به خودم قول دادم که همیشه حتی اگر لیدر هم نبودم، برای تماشای جامجهانی به آلمان بروم. او بدترین لحظه زندگیاش در ورزشگاهها را در اصفهان دیده است و میگوید: هواداران سپاهان دو نارنجک به سمت من پرتاب کردند که خدا به من رحم کرد و به کنارهها خورد اما سومی به صورت آن سرباز معصوم برخورد کرد. آنها میخواستند مرا بزنند، ولی... آن سرباز چه گناهی داشت؟ ما حتی به آنها توهین هم نکرده بودیم، ولی آنها داشتند ما را میکشتند!
از جورابلو به عنوان لیدر هواداری اسقلال در مورد حضور بانوان در ورزشگاهها میپرسیم، آیا تاکنون دختری را در لباس مردانه میان جمعیت دیده است؟ او میگوید: بله، یادم است در یکی از بازیهای استقلال خانمی که سرش کلاه گذاشته بود را ماموران شناسایی کردند و از میان جمعیت بیرون کشیدند. دلم برایش میسوخت. و البته وقتی همین سوال را پیش روی اسماعیل بیگی میگذاریم او هم تایید میکند و چنین پاسخ میدهد: بعضی وقتها میبینم، همین چند وقت پیش خانمی را دیدم که ظاهری مردانه داشت و از یک دستفروش در ورزشگاه چای میخرید! ولی این مساله دائمی و همیشگی نیست!
● چهرههای ویژه سکوها
بد نیست با گروه خاص چهرههای ناشناخته هواداران و سکونشینان ورزشگاهها هم آشنا شوید. دکتر مجید منوچهری، رهبر هواداران سکوهای شماره ۲۲ ورزشگاه آزادی و یکی از ۱۰ لیدر اصلی پرسپولیس است. او در تهران متولد شد، اما همراه خانوادهاش به اصفهان رفت و تا پایان دوران دبیرستان در اصفهان ماند. زمانی که دانشگاه قبول شد، به تهران آمد و البته ورزشگاه رفتن را آغاز کرد.
خودش میگوید: من نمیدانم چرا همه فکر میکنند جملگی لیدرها یا هواداران اصلی باید اوباش باشند، من چنین چیزی را اصلا قبول ندارم. خودم هم تحصیل کردم و هم تمام بازیهای پرسپولیس را به ورزشگاه رفتم. همسر او دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس است و زمانی که به خواستگاری همسرش رفته، به آنها گفته که کنار کار پزشکیاش لیدر هم هست. ۲ برادر همسر او پزشک و متخصص قلب هستند البته چندان تمایلی به تماشای فوتبال ندارند!
ملازینعلی هم لیسانس حقوق قضایی است. او جایگاه شماره ۲۳ را هدایت میکند. از سال ۷۳ به شکل رسمی یکی از لیدرهای ورزشگاه آزادی شده. او میگوید: من همیشه لباس ثابتی دارم که آن هم کت و شلوار است. در محل کارم، میهمانی یا خیابان باید رسمی بگردم اما وقتی به ورزشگاه و میان مردم میروم، کاور به تن میکنم و از این پوشش لذت میبرم... من عاشق این کار هستم...
مطمئنا تفاوتهای زیادی به وجود آمده. از زمانی که کانون هواداران در فوتبال ایران رسمیت یافت و لیدرها بر اساس متر و معیارهای فرهنگی گزینش شدند، جو حاکم بر سکوها نیز به مراتب بهتر شد. آیا همین رویه را در سطوح باشگاهی شهرستانیها هم خواهیم دید و از همه مهمتر باید پرسید آیا این روال مثبتسازی تداوم خواهد داشت؟
دکتر مجید منوچهری: من نمیدانم چرا همه فکر میکنند جملگی لیدرها باید اوباش باشند، من چنین چیزی را قبول ندارم.
ملازینعلی، لیسانس حقوق قضایی: من همیشه کت و شلوار میپوشم، اما وقتی به ورزشگاه و میان مردم میروم، کاور به تن میکنم و از لیدری لذت میبرم.
نقدیزاده رئیس کانون هواداران استقلال: فوتبال از ۳ ضلع تشکیل شده؛ اول هواداران، دوم باشگاهها، سوم رسانهها.
اسماعیل بیگی رئیس کانون هواداران پرسپولیس: ما عاشق بودیم... وگرنه قید همه چیز زندگیام را نمیزدم و وقت و بیوقت برای پرسپولیس یا تیم ملی به ورزشگاه نمیرفتم.
پیام یونسی
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست