یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
متولدان ماه دی
نویسندگان و شاعران بسیاری متولد ماه دی هستند. از شین پرتو، شاعر و نویسندهای که دوم دی ۱۲۸۶ به دنیا آمده، تا میترا الیاتی قصهنویس که متولد سوم دی ۱۳۲۹ است، دیگر، احمد محمود را داریم صاحب رمان خوب «همسایهها»، بهرام بیضایی نویسنده و فیلمساز قدر را داریم و خیلیهای دیگر. متأسفانه جای ما اندک است، اما قول میدهیم به مناسباتی دیگر، از کسانی بنویسیم که اینک به دلیل کمبود جا و وقت، در سایه قرار میگیرند. در این مقاله از غلامحسین ساعدی نوشتهایم و شین پرتو که میدانیم برای بیشتر جوانها ناشناخته است. در مقالهی دیگری نیز در همین شماره مفصل به بهرام صادقی پرداختهایم، با عنوان «که به گردت میرسد نویسنده؟» و بعد... تا چه پیش آید و جا و حوصله و وقت، به کدام سمتمان بکشاند؟
● غلامحسین ساعدی، الگوی بر حق رئالیسم جادویی برای نویسندگان جوانتر
«به عقیدهی من ساعدی پیشکسوت گابریل گارسیا مارکز است!»
● احمد شاملو
داریم نویسندگان جوانی که ـ درست یا نادرست ـ جذب رئالیسم جادویی شدهاند، اگر از آنها سؤال شود که خواندن داستانهای کدام نویسنده شما را به این سبک و سیاق مایل کرده، بیشترشان گابریل گارسیا مارکز را بیدرنگ نام میبرند و حق دارند، چون حتم «صدسال تنهایی» را (با ترجمهای مثله شده، یا کمی مثله شده) خواندهاند و نیز مجموعهای از داستانهای مارکز را با ترجمهی درخشان و خوب صفدر تقیزاده (یا شاید ترجمهی کدر و شیر بی دم و یال و شکم شده بهمان و فلان) بارها با چشم و ذهن بلعیده و آنالیز کردهاند.
اما حق ندارند بیدرنگ نام این نویسنده را به زبان آورند، چون از ادب و فرهنگ بیست، سی سال پیش خود بیخبر ماندهاند و نمیدانند غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) زمانی رئالیسم جادویی نوشت که در ایران هنوز مارکز و فوئنتس را کسی نمیشناخت جز خواص زباندان توی باغستان ادب داستانی جهان و خیلیها «بچههای نیمهشب» را با ترجمهی خوبی که درآمده بود، ندیده بودند، یا نمیدانستند نویسنده در نوشتن بچههای نیمهشب از الگوی همان رئالیست کذایی پیروی کرده است (که فعلاً به درست و نادرستش کار نداریم).
البته بعضی از قصهنویسان جوانتر که به سینما توجهی داشتند، شاید با دیدن «گاو» و «دایرهی مینا»ی مهرجویی، گمان کردند غلامحسین ساعدی، کار اصلیاش سینما بوده و احیاناً نمایشنامههایی از او هم به دستشان رسید تا بیشتر مطمئن شوند که مرد، اهل هنرهای صحنهای و تصویری بوده است.
اما، این یکی از وجوه این نویسندهی بینظیر انساندوست و پرمایهی ایرانی بوده است. غلامحسین ساعدی، بیست و چهارم دی ماه ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد و متأسفانه، چند روز مانده به پنجاهسالگیاش در پاریس جوانمرگ شد و طرافدارانش را ـ که کم هم نبودند ـ عزادار کرد.
او به خاطر سانسورچیان بسیار شاهی که به نوشتهها و کارهایش سخت ظنین شده بودند (به همان دلیلی که تا چوب برداری گربههای دزد، حساب کار خود را میکنند) کارهای اولیهاش را با نام مستعار گوهرمراد درآورد. روانپزشک بود و شاید به دلیل دقت در بیمارهاش، دیدی تازه در موضوعاتی تازه و استوار بر شخصیتهایی زنده را در داستانپردازی کشف کرد و همین باعث سبک خصوصی و جذابش شد.
ساعدی به انسان، مخصوصاً به انسانهای شریف تهیدست، توجهی قابل تقدیر داشت. برای کمک به همین آدمها به کمک برادرش علیاکبر ساعدی که جراح ماهر و انسانی است (و هنوز هم هست) و چند پزشک جوان، درمانگاهی در میدان رازی تهران تأسیس کرد و با ویزیتی ناچیز به درمان ستمدیدگان حاشیهنشین پرداخت و صد البته خستگی کار در درمانگاه به کار نوشتنش خللی وارد نیاورد. مرد، تنها و بعد همپای ناصر تقوایی به تمام شهرها و بنادر گرسنهی حاشیهی خلیج فارس و دریای عمان سفر کرد، از نزدیک مردم بیچیز و ندار و حاشیهنشین را دید، دردشان را شناخت و بیماریهای ساری و مزمنشان را به درمان نشست و خمیرمایهی کارهای درخشان خود را از آنان گرفت.
«واهمههای بینام و نشان» و «دندیل»، نمونهای از همین شناخت ظاهر و باطن همان آدمهاست. شاید گاه قصه و داستان و نمایشنامه راضیاش نمیکرد که در کنار قصهها و نمایشنامهها به نوشتن تکنگاری هم دست زد. دراین مورد بدهبستان فکری دوستانهای با جلال آل احمد داشت.
در آغاز کار بیشتر وقتش به نوشتن نمایشنامه گذشت و اکثر این نمایشنامهها در تئاتر سنگلج به وسیلهی اساتید کارگردانی اجرا شد و بعد هم به صورت تلهتئاتر از تلویزیون پخش شدند. کارهای ادبی زندهیاد غلامحسین ساعدی آنقدر فراوان و متنوعند که نمیتوان درموردشان حتا به خلاصه سخن گفت. پس باید به نام آثار هنرمند اکتفا نمائیم، برای شناخت بیشتر جوانترها و ثبت در ذهن و خاطرهی آنها، تا مصمم شوند کارها را بخوانند و خودشان از نقطهنظر هنری، مقام و رتبهی کارها را دریابند.
مجموعه داستان و کارهای بلند:
شبنشینی باشکوه، عزاداران بیل، دندیل، واهمههای بینام و نشان، گور و گهواره، توپ، ترس و لرز، تاتار خندان.
● نمایشنامهها:
کار با فکها در سنگر، بهترین بابای دنیا، چوب به دستهای ورزیل، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، خانه روشنی، آی باکلاه آی بیکلاه، دیکته و زاویه، پرواربندان، وای بر مغلوب، جانشین، چشم در برابر چشم، عاقبت قلمفرسایی.
و چند شمارهی «الفبا»، جنگی درخشان در ادب و فرهنگ ایران. گویا شش شماره، شمارهی هفتم را در پاریس درآورد و اینها غیر از «خیاو» یا مشکینشهر و تکنگاریهای دیگر اوست و فیلمنامههای گاو، آرامش در حضور دیگران، دایرهی مینا و...
این حرفها را در پاریس زده است، چندماهی پیش از مرگ:
«در پاریس هستم، شهر خودکشی و ملال. شهر بدکارهها، فاحشهها و دلالها. مطلقاً جایی نمیروم و ابداً حوصله ندارم. از همهچیز نگرانم. میزان گریههایی که در کوچههای تاریک و زیر درختها کردهام اندازه ندارد. روزهای اول ورود تمام حضرات به سراغم آمدند از بختیار بگیر تا گروههای عجیب و غریب.
دوری از وطن و بیخانمانی تا حدود زیادی کارهای اخیرم را تیزتر کرده است. من نویسندهی متوسطی هستم و هیچوقت کار خوب ننوشتهام. ممکن است بعضیها با من همعقیده نباشند ولی مدام، هرشب و روز صدها سوژهی ناب مغز مرا پر میکند. فعلاً شبیه چاه آرتزینی هستم که هنوز به منبع اصلی نرسیده، امیدوارم یک مرتبه موادی بیرون بریزد...»
● علی شیرازپور پرتو (شین پرتو)
در ایران، نوشتن، آنهم نوشتن داستان، اگر برای شهرت و نام و اشغال پست و مقام نباشد، کاری است استخوانسوز و شوقی است کاملاً شخصی. بگیر بندبازی است آنهم از آن نوعش که خود بندباز میداند نود و نه درصد بیم افتادنش میرود، آنهم افتادنی زندگیسوز، و ناکامی و مرگ سهم این افتادن است. درست مثل آرش کمانگیر که میدانست رهاکردن تیر مساوی است با مرگ چه «پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز» و هیچ داستاننویس اصیل و متعهد به نفس هنر نوشتن را، به یاد نمیآورید در این ملک که برای ثروتمند شدن به نوشتن قصه روی آورده باشد. (برای همین تمام قصهنویسان خوب ما، کار دیگری داشتهاند برای گذران و کسب روزی، معلم بودهاند و کارمند مثلاً)
چنین است که هنرمندان و نویسندگانی داشتهایم که خوب شروع کردهاند، اما چون نوشتن را وسیلهای کردهاند برای رسیدن به آلاف و الوف دنیایی، فضای کاری آنها کمکمک (یا ناگهانی حتا) کدر شده و کدرتر و تبدیل شدهاند به مانداب و تمام...
به قول پری شادخت شعر، فروغ فرخزاد، که اتفاقاً از متولدان ماه دی است و بد نیست به او و شعرش استناد کنیم:
«چون جنینی پیر با زهدان به جنگ
میدرد دیوار زهدان را به چنگ
زنده اما حسرت زادن در او
مرده اما میل جاندادن در او
نامده هرگز فرود از بام خویش
در فرازی شاهد اعدام خویش
کو به کو در جستجوی جفت خویش
میدود معتاد بوی جفت خویش»
و درنهایت:
«بر فرازش، در نگاه هر حباب
انعکاس بیدریغ آفتاب
خواب آن بیخواب را یاد آورید
مرگ در مرداب را یاد آورید»
شین پرتو متأسفانه یکی از همین نویسندگان است با آغازی بسیار روشن و چشمگیر که در میانهی راه به بیراهه میزند و حیف. علی شیرازپور پرتو، در ابتدا همراه صادق هدایت و بزرگ علوی، کتابی درمیآورد به نام «دیو، دیو، انیران». هر نویسنده داستانی تاریخی در این کتاب آورده و همین کار و چند کار بعدی نام شین پرتو را در کنار هدایت و علوی مطرح میکند. بعد «فریدون کار» در «پنج شعلهی جاویدان» داستانهایی میآورد از هدایت، علوی، چوبک، جمالزاده و شین پرتو که باعث میشود اهل کتاب، کتابهای بعدی شین پرتو را با شوق انتظار بکشند و بخوانند.
او دوم دی ۱۲۸۶ در کنگاور متولد میشود. در ۱۳۰۹ مجلهی «آرمان» را منتشر میکند که نشریهی قابل تأملی بوده در آن زمان. بعدتر است که شین پرتو به سرینویسی دست میزند و به چاه گود شهرت میافتد و حیف...
اما نویسندگان جوانتر باید نسلهای پیشترشان را بشناسند و نوشتن ما درمورد این دسته از نویسندگان به این خاطر است. آثار شین پرتو اینهاست:
زندگی فردا است، سال ۱۳۱۰ ـ در گرو پول، ۱۳۱۰ ـ پهلوان زند، ۱۳۱۲ ـ کو عشق من، ویدا، ۱۳۱۳ ـ کام شیر، ۱۳۲۵ ـ سایه شیطان ژینوس، ۱۳۲۵ ـ گزیدهی داستانها، دو جلد، ۱۳۲۹ ـ قهرمان ایرانشهر، ۱۳۳۲ ـ چشمه سیماب، ۱۳۳۸ ـ بازیهای هستی، ۱۳۴۷ ـ داغ شقایق، ۱۳۵۲ ـ بیگانهای در بهشت، ۱۳۵۲ ـ خانه نمک، ۱۳۵۳ ـ آخرین پیکار، ۱۳۵۴ و...
شین پرتو داستانهای تاریخی را به نثری شاعرانه نوشته. کارهای او را آن زمان، نوعی غزل منثور میدانستند. «بیگانهای در بهشت» را متأسفانه در هجو صادق هدایت نوشته است که سمت استادی داشته به نویسنده. آن روزها رسم بود برای نامدار شدن و ره صدساله را یکشبه رفتن، مقاله و کتابی مینوشتند در هجو صادق هدایت و هرچه بد به قلمشان میآمد به این نویسندهی آزاردیده و خوب نسبت میدادند، همین «بیگانهای در بهشت» و «دارالمجانین» جمالزاده، دو نوشتهی هتاک و سست و ناجوانمردانه است دربارهی صادق هدایت. درخانه اگر کس است، یک حرف بس است به گمان ما...
دانیال بویایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست