جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غول کنکور، هیاهو بخاطر هیچ


غول کنکور، هیاهو بخاطر هیچ
کنکور هر سال مردم را قتل و عام می کند و در این میان طبقات محروم بیشتر از همه تلفات می دهند. بیشتر قبولی رشته های خوب، خصوصا در دانشگاه های سراسری متعلق به طبقات مرفه است. چون آنها به علت امکانات مالی و فرهنگی بیشتر، بهتر می توانند به بچه ها کمک کنند. تعدادی از آنها آنقدر ثروتمند هستند که می‌توانند بچه های خود را به دانشکده های گران داخل یا خارج بفرستند تا خیالشان از تحصیل بچه ها راحت شود.
مردم محروم که زیر بار سنگین زندگی جان می کنند و تحقیر می شوند، فکر می کنند اگر بچه های آنها درس بخوانند از بدبختی و ذلتی که خودشان گرفتار هستند، نجات پیدا می کنند. مثلا پسر روزنامه فروش محل ما در دانشگاه آزاد باستانشناسی می خواند و دخترش هم روانشناسی! خودش با لحنی که درد از آن می بارد می گوید: کمرم شکست. از صبح زود تا بوق سگ جان می کنم تا خرج تحصیل آنها را بدهم. آخر هم معلوم نیست در این روزگار چه می خواهند بکنند؟!
راننده یک تاکسی برایم درد و دل می کرد که پول نزول کرده تا خرج تحصیل دخترش را در یک شهرستان بدهد. غیر از مخارج سنگین همیشه نگران او هستند. اخباری در مورد حوادثی که برای دانشجویان خصوصا دانشجویان دختر میافتد، شرم آور و تکان دهنده است!!
ریشه سرطان کنکور اینجاست که مردم فکر می کنند اگر تحصیلات دانشگاهی داشته باشند هم زندگی آنها از هر جهت تامین است و هم در جامعه از احترام لازم برخوردار خواهند بود. همین برداشت غلط موجب پیداشدن «مافیای آموزشی» از مهدکودک تا دانشگاه ها شده است.
مافیای آموزشی این جو را ایجاد کرده، کسی که در کنکور قبول نشود بی‌سواد است و آنچنان مردم را تحقیر می کند که کار به بیماریهای روانی حتی خودکشی می کشد. یک ماه پیش دختری در اصفهان بخاطر اینکه در کنکور آزمایشی پذیرفته نشده بود خودکشی کرد. چون من گاهی در دانشگاه ها تدریس کرده ام، متوجه شده ام یک علت هجوم آنی برای گرفتن مدرک دانشگاهی مسئله ازدواج است. پسرها می گویند اگر تحصیلات دانشگاهی نداشته باشیم به ما زن نمی دهند، دختر ها هم معتقدند، در صورت داشتن تحصیلات دانشگاهی ازدواج بهتری خواهند کرد. بهمین دلیل است که شصت درصد قبولی دانشگاه را دختران تشکیل می دهند.
اما بعد از آن‌که بچه ها از هفت خوان کنکور هم گذشتند دو موضوع آنها را عذاب می دهد: اول پوچی محتوای آموزشی و رفتار خشک و ارتجاعی بعضی از مسئولان بطوری که گاهی می گویند: دانشگاه یک دبیرستان بزرگ است یا «پاسگاه» به مفهوم محلی برای پاس کردن، واحدها است!
نکته دردآور دیگر مسئله انبوه فارغ التحصیلان بیکار است. در روزگاری که ما ۱۲۰۰۰ پزشک عمومی بیکار داریم. پزشکان متخصص و فوق تخصص کارشان کساد است، بعد تکلیف فارغ التحصیلان دیگر خصوصا علوم انسانی دیگر معلوم است!
۴ سال پیش آمار فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهی بطور غیررسمی ۳ یا ۴ میلیون نفر اعلام شده که سالانه ۷۵۰۰۰ نفر به آن اضافه می شود. دوستی می گفت با این دانشکده هایی که مثل قارچ همه جا سبز می شوند ما می‌رویم با تورم شاید هم انفجار فارغ التحصیلان دانشگاهی روبرو شود. بقول معروف ز هر طرف کشته شود سود اسلام است، چون دود کنکور به چشم مردم فقیر می رود و پول آن در جیب مافیای آموزشی.
مسئله لو رفتن سوالات، جعل مدارک تحصیلی و زدوبندهای دیگر، زمزمه و شایعاتی است که ارزش علم و هنر را تا حد یک کالا تنزل داده. «ایبسن» نمایشنامه نویس مشهور قرن نوزدهم نروژی در اثر مشهور خود «دشمن مردم» می گوید: اخلاق کاسبکارانه جامعه ما را فاسد نموده.
منبع : فرهنگ توسعه