پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
جایگاه زن در اندیشه معصومین
از اعصار باستان تا «رنسانس و مدرنیته و پست مدرنیته»، در سراسر این تاریخ در هیچ عصری زن موفق به کسب مقام شایسته خود نشد. «اسلام» اگر چه در عصری ظهور کرد که مردمانش در «حضیض انحطاط و جاهلیت» به سر میبردند و سالها پس از ظهور اسلام و ایمان آوردن بسیاری از مردمان عصر جاهلیت، هنوز هم ته مانده و رسوبات عقاید خرافی در سینه هاشان باقی ماند. اما به هر حال، در اصلاح نگاه زن و مقام وی و ارتقاء بخشیدن به آن بسی موفق بوده است.
دخترانی که تا دیروز مایه ننگ و ذلت خانواده بودند۱ و زنده به گور میشدند۲، و در مقابل، به کثرت قبرهای مردان فخر میفروختند.۳ و مباهات میورزیدند، در سایه اسلام نه تنها مایه ذلت نبودند، بلکه مایه عزت و فخر خانواده شدند. در فضای اسلام، بانویی آن قدر مقام و رتبه پیدا کرد که عصاره و چکیده عالم تکوین و خلقت و هستی، در مقابلش قیام میکند و در برابرش خم میشود و بر دست و سینهاش بوسه میزند.۴ این بانو، لیاقت آن یافته است که به او الهام شود و صحیفهاش «مخزن اسرار تاریخ» گردد.۵ و دختری دیگر، قهرمان کانون حماسههای تاریخ و مبلّغ رسای «پیامهای سرخ عاشورایی» میشود که ساحتش، ساحت تاریخ را فرا گرفته است.
زیبا اینکه، معلم این اسوههای عالمین کسی جز علی بن ابیطالب علیهالسلام نیست؛ شوهر زهرای مرضیه علیهاالسلام و پدر زینب کبری علیهاالسلام . اندیشههای انسان ساز علی علیهالسلام در مجموعه نفیس «نهج البلاغه» برای ره پویان طریق معرفت و سالکان مسلک حقیقت باقی مانده است. اماچگونه ممکن است که بر علی علیهالسلام بشورند ولی بر اندیشه علی علیهالسلام نشورند؟ علی علیهالسلام را خانه نشین کنند اما نهجالبلاغه علی علیهالسلام را به تاراج نبرند؟!
● جایگاه زن در نهج البلاغه
برخی از فرازهای نهج البلاغه در مورد زن و ارزش وی به گونهای است که برخی گمان کردهاند که حرمت و شأن زن در اسلام رعایت نشده است. از این رو به ذکر برخی عبارات که بیشتر در معرض شبهه قرار گرفته میپردازیم و تا حد امکان جواب میدهیم:
▪ روایت اوّل
«معاشر الناس، ان النساء، نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فامّا نقصان ایمانهنّ فقعودهنّ عن الصلوة و الصیام فی ایام حیضهنّ و اما نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل الواحد و اما نقصان حظوظهنّ فمواریثهنّ علی الانصاف من مواریث الرجال، فاتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهنّ علی حذر و لا تطیعوهنّ فی المعروف حتی لا یطمعن فیالمنکر.»۶
الف) تحلیلی از روایت
۱) روایت مذکور به عنوان یک «قضیه حقیقیه» نیست تا نکوهش مستفاد از آن، حمل بر گوهر و ذات زن شود، بلکه تقریباً نظیر «قضیه شخصیه» یا «قضیه خارجیه» است و ظاهراً این عبارت و سایر عبارات مشابه در «خصوص اهل بصره و کوفه»، به جریان «جنگ جمل» مربوط است. قضایای تاریخی در یک مقطع حساس زمینه ستایش یا نکوهش را فراهم میکند و سپس با گذشت آن مقطع، زمینه مدح و ذم نیز منتفی میشود. به علت کوتاهی مردم بصره و کوفه و «خیانت عایشه» در جنگ جمل، حضرت علی علیهالسلام این جملات را ناظر به همین اشخاص خاص و مقصر فرموده نه ناظر به تمام زنان.۷
این گونه سخنان امام که مربوط به شرایط و اوضاع ویژهای بوده و هدف از آنها روشن ساختن علل و عوامل برخورد بین دو نوع اندیشه متضاد است، فقط مربوط به زنان نبوده بلکه حضرت در پارهای اوقات در باره برخی از مردان، سخنان تندتر و سختتری را بیان داشته است و بیشک مراد امام علیهالسلام از این بیان ویژه در باره گروهی از مردان، آن نبوده که همه مردان را در همه شرایط و کیفیات یکسان بدانند و درباره همگان یک نوع قضاوت بنماید، چنان که مقصود امام علیهالسلام هنگامی که سخنانی در باره زنانی خاص فرموده است، آن نبوده که عموم زنان را به طور کلی و در همه شرایط و اوضاع به شکل خاصّی معرفی نماید.۸
۲) زن در بُعد جسمی و روحی در آفرینش از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است و بیشک زنان نیز از نظر امام علی علیهالسلام در همان سطح انسانی مردان قرار دارند.۹ حتی یک آیه در قرآن وجود ندارد که در دو موضوع «عقل و ایمان» مردان را بر زنان و یا بالعکس زنان را بر مردان ترجیح دهد. «آیات قرآنی» هردو صنف را در اوصاف عالی انسانی مشترک میداند.۱۰
ادّعای بد رفتاری امام علی علیهالسلام نسبت به زنان کاملاً بیاساس است، حتی یک جمله از حضرت در نکوهش زنان ـ به طور مطلق ـ نقل نشده است. آری امام علی علیهالسلام زن را هنگامی که «عامل فساد و تباهی و آشوب و اغتشاش» باشد، مورد تقبیح و سرزنش قرار داده است، چنان که بر مرد نیز به همین علت به شدت حمله نموده است. بنابراین، در این موارد، در حقیقت حضرت فتنه و آشوب و فساد و تباهی را مورد حمله و تقبیح قرار داده است نه زن یا مرد را.۱۱
۳) در روایت مذکور، «کلمه نقص» به کار رفته است. هیچ جای تردید نیست که مقصود از نقص، کاهش ارزش انسانی نیست، بلکه «بیان حدّ زن در برابر حدّ مرد» است که نمایش «نقص کمّی» دارند نه «نقص کیفی» که ملاک ارزشهاست.۱۲
از طرفی، چون از نظر علل و «عوامل بیرونی» مثل «نژاد، قومیت، زمان، زبان» و... بین زن و مرد تفاوتی نیست۱۳ و راهی هم برای حکم به تفاوت در «علل درونی» وجود ندارد و یا لااقل حکم به تفاوت مشکل است؛ زیرا کشف رابطه بین همه فضایل نفسانی و ذرات ماده و کشف این که برای رسیدن به هر فضیلت خاص چه قسمتی از «بخشهای مغزی» لازم است، ممکن نیست، پس نمیتوان گفت: مرد بر زن فضیلتی دارد.۱۴
ب) نقص ایمان
۱) در خصوص نقص ایمان زن، حضرت دلیل میآورند که زن در «دوران قاعدگی»، نماز و روزه را ترک میکند. البته این نه بدین معنی است که زن در «دوران قاعدگی» فاسق است و عادل نیست و نه بدین معنی که «شخصیت اعتقادی» او مختل شده است، بلکه به جهت «وضع روانی خاصّی» که پیدا میکند، تکلیف نماز و روزه از او برداشته شده است ولی در عین حال، رابطه زن با خدا به وسیله «ذکر» در نمازگاهش بدون احساس فشار از تکلیف معین، محفوظ و دائمی است. پس مقصود از نقص ایمان زن، نقص رابطه زن با خدا نیست.۱۵
۲) آمادگی هرکس برای طی «سبیل اللّه» نزدیکتر، زودتر و بیشتر باشد، برنامههای دینی هم برای او مناسبتر و بیشتر خواهد بود. «مؤیّد» این کلام، سلسله تکالیفی است که برای برخی «انبیاء علیهمالسلام » وجود دارد در حالی که دیگران از آن تکالیف محرومند، مثل وجوب نماز شب برای «پیغمبر خاتم صلیاللهعلیهوآلهوسلم » که این تکلیف بدین علت است که حضرت، لیاقت بیشتری برای کسب فضیلت و ارتباط با خدا دارد. در فرهنگ اسلام، زن در «تشرّف به تکلیف» بر مرد تقدم دارد. «بلوغ، مشرّف شدن است نه مکلّف شدن».
در دعای جوشن میخوانیم: «یا من ذکره شرف للذاکرین؛ ای کسی که ذکر تو شرف ذاکران است.» پس ذکر خدا که در سایه بلوغ، تحقق عینی و وجوبی به خود میگیرد، شرافت است و زن در تحصیل این شرافت به مدت شش سال بر مرد تقدم دارد. و این نشانه آن است که زن برای دریافت فضایل شایستهتر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد نتیجتاً معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لا اقل همتای مرد است. زن اگرچه ممکن است در طی دوران عادت از برخی از عبادات محروم باشد، اما تمامی آنها جبرانپذیر است. زیرا قضای روزهها را بعداً به جا میآورد و برای نماز هم وقت نماز اگر وضو بگیرد و در مصلاّی خود رو به قبله بنشیند و به مقدار نماز ذکر بگوید، ثواب نماز را میبرد همان گونه که اگر مسافری پس از خواندن دو رکعت واجب ۳۰ یا ۴۰ بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعتِ ساقط شده خواهد شد. لذا این گونه فضایل جبرانپذیر است. پس خانمها اوّلاً: در طول عمرشان در ایام حمل و در پایان عمرشان ـ پس از اتمام دوران قاعدگی (۵۰ یا ۶۰ سالگی»، عادت ماهانه ندارند و توفیق خواندن نماز و گرفتن روزه از آنها سلب نمیشود. ثانیاً: چون شش سال زودتر از مردان به بلوغ میرسند، این شش سال عبادت، جبران روزهای قاعدگی عمر را میکند.۱۶
۳) زنان به علت داشتن احساسات و عواطف شدیدتری نسبت به مردان از شفقت، مهربانی، رقت قلب و عطوفت بیشتری برخوردار هستند و همین خصائص باعث میشود که مضامین مجرد و ناب عرفان و اخلاق و دین را که نسبت زیادی با عاطفه انسانی دارند، بهتر، زودتر و حتی عمیقتر از مردان درک کنند.
ج) سهم ارث
۱) داشتن مال، کمال نیست. پس نداشتن آن هم نقص معنوی نیست. حضرت علی علیهالسلام نمیخواهد بفرماید که چون سهم ارث زن کم است، او کم ارزش است؛ بلکه میفرماید: همان مال را دین به زن میدهد اما با سرپرستی مرد و به عنوان مهریه و نفقه. دین حقّ زن را مستقیماً به خودش نمیدهد تا عهدهدار دخل و خرج و زحمت تولید باشد.۱۷
۲) نقصان ارث زن نسبت به مرد کلیت ندارد بلکه در مواردی زن برابر مرد، و در مواردی بیش از مرد ارث میبرد. به عنوان مثال:
در صورتی که وارث میت، فرزند و پدر و مادر او باشند، والدین میت به طور مساوی هر کدام۶۱ ترکه را ارث میبرند.
اگر میت چند برادر و خواهر مادری داشته باشد، مال به طور مساوی بین آنها تقسیم میشود.
فرزندان برادر و خواهر مادری به طور مساوی ارث میبرند.
اگر وارث میت هم دایی و هم خاله باشند و همه آنها «پدری و مادری» یا «پدری» یا «مادری» باشند، مال بین آنها به طور مساوی تقسیم میشود.
اگر وارث میّت تنها «جدّ و جدّه مادری» وی باشند، مال میان آن دو به طور مساوی تقسیم میشود.۱۸
۳) این اختلاف در تسهیم و تخصیص هرگز «جنبه ارزشی» ندارد و دو برابر بودن سهم الارث مردان به معنی دو برابر بودن ارزش معنوی آنها نیست؛ چرا که مبنای این تقسیم، لزوم رعایت تناسب و تعادل حقوق هرکس با وظایف اوست. و بر این اساس نه تنها در این تسهیم به زن ظلم نشده بلکه عملاً او بهره بیشتری از مرد میبرد؛ چرا که:
ـ مرد ملزم به پرداخت مهریه، نفقه و سایر مخارج زندگی است.
ـ در صورت درخواست زن، مرد ملزم به پرداخت اجرت شیردهی، حضانت، انجام کارهای خانه و... است.
ـ در برخی موارد پرداخت دیه مقتول منحصراً بر گردن مرد قرار میگیرد.
مرد اگر چه در «مرحله تملّک» دو برابر بیش از زن مالک میشود ولی در مرحله مصرف و اختصاص تقریباً زن بیش از مرد بهره میبرد. زیرا سهم و دارایی خود را برای خود نگه میدارد و هیچ الزامی برای خرج کردن آن ندارد ولی سهم مرد باید در موارد فوق الذکر خرج شود.
و از طرف دیگر شاید یکی از حکمتهای این نحوه تخصیص و تسهیم این باشد که غالباً و نوعاً مرد بیش از زن میتواند از سرمایه خویش در گردش اقتصادی جامعه، استفاده کند و به این وسیله (اختصاص سهم بیشتر به مرد) از رکود اقتصادی جامعه پیشگیری میشود.۱۹
۴) اگر پدری از دنیا برود و یک پسر و یک دختر داشته باشد، پسر، دو برابر دختر ارث میبرد. حال، همین خواهر و برادر اگر وارث برادر «مادری» خود شوند (یعنی برادر مادری آنها از دنیا برود و تنها همین خواهر و برادر وارث وی باشند) در این صورت، این خواهر و برادر به طور مساوی ارث میبرند. پس اگر نقص ارث زن به معنی نقص معنوی وی باشد یا به معنی دو برابر بودن مقام معنوی مرد نسبت به زن باشد، لازمهاش این است که دختری که دیروز به هنگام مرگ پدرش ارزش معنویاش نصف ارزش معنوی برادرش بوده است، امروز به علت یک امر غیر اختیاری ـ مرگ برادر مادری ـ ارزشش دو برابر شده است و از حیث معنوی، ارزشش برابر ارزش برادر شده است.
۵) اختلاف حقوق، به هیچ وجه ارزشی نیست لذا موجب تقسیم انسانها به درجه یک و درجه دو نمیگردد. بیشتر این اختلافات مولود عناوین فقهی و حقوقی خاصّی است که هریک از زن و مرد در خانواده پیدا میکند؛ مثل زن و شوهر، مادر و پدر، خواهر و برادر و... نه مولود زن یا مرد بودن انسان. زیرا بیشتر اختلاف حقوقی زن و مرد به نظام حقوقی زن در مجموعه نظام حقوق خانواده مرتبط است.۲۰ اگر در مجموعه مکتب و نظام حقوق اسلام، و در کنار سایر نظامات اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی آن مطالعه شود، بسیاری از سؤالات پاسخ خود را به روشنی پیدا میکند و یا اساساً موضوع خود را از دست میدهد.۲۱
د) نقص عقل
۱) تعلیل حضرت در مورد نقصان عقل زن ،مستند به آیه ۱۴۲ سوره بقره است که میفرماید: «شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است.» و علت این امر نه این است که زن، عقل و درکی ناقص دارد و در تشخیص اشتباه میکند، بلکه به این علت است که آیه اشاره کرده است: «ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخری»۲۲ از آنجایی که زن مشغول به امور جزیی، متشتت و پراکنده منزل است مثل کارهای خانه، تربیت بچه و... ممکن است صحنهای را که دیده فراموش کند.۲۳
۲) عدم تساوی شهادت مرد و زن که امام علیهالسلام بیان فرمودهاند با نظر به «محدودیت طبیعی ارتباطات» زن با حوادث و رویدادهای بسیار گوناگون است که مرد در آنها غوطه ور است و توانایی دقت و بررسی عوامل و مختصات و نتایج آنها را بیش از زن داراست. کنجکاوی مرد و نفوذ فکری او در ریشههای حوادث، یک امر طبیعی است که در نتیجه قرارگرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطمهای متنوع زندگی به وجود میآید. لذا اگر مردی را فرض کنیم که از قرار گرفتن در امواج خطوط پرپیچ و خم حوادث زندگی بر کنار بوده باشد و ابن بر کنار بودن، ارتباطات عادی وی را با جهان عینی و زندگی محدود کند، بدون تردید شهادت او هم در باره اموری که معمولاً از آنها بر کنار است، دچار اشکال میشود و به همین جهت است که شهادت زنها در موارد زیادی حتی بدون تعدد، مساوی شهادت مردهاست. آن موارد عبارت است از موضوعاتی که «لایعلم الاّ من قبلها».۲۴
۳) در آیین اسلام، شهادت زن مثل شهادت مرد به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. هرچند که در برخی موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است. گاه فقط شهادت زنان و گاه فقط شهادت مردان و گاه شهادت هردو پذیرفته میشود. مهم این است که اسلام در زمانی که اصولاً برای زن هیچ ارزشی قایل نبودهاند، شأن انسانی برای زن قایل شده و گواهی زن عادل را پذیرفته است.
۴) اصولاً شهادت، حق نیست تا در آنجایی که به طور استثنایی شهادت زن پذیرفته نیست، او را محروم از حق تلقی کنیم. بلکه شهادت، تکلیف است. لذا در مواردی که شهادت زن مسموع نیست، او معاف از تکلیف است و وظیفهاش از مرد سبکتر است.۲۵ زیرا؛
▪ اولاً: شهادت کذب، از گناهان کبیره است و علاوه بر مسئولیت مدنی، مسئولیت کیفری نیز دارد که در مواردی به محکومیت «قصاص نفس» هم منجر میشود و در تمام مصادیق شهادت کذب، دو مجازات قطعی است یکی اینکه شاهد، تعزیر میشود و دیگر این که در محدوده محلّ سکونت وی، موضوع شهادت کذب او به اطلاع عموم میرسد تا در دعاوی بعدی از پذیرش شهادتش پرهیز شود. و در حقوق کشورهای غربی، شهادت کذب از جمله جرایم جنایی محسوب میشود و جریمه زندانی یا نقدی دارد.
▪ ثانیاً: رجوع از شهادت در صورتی که ناشی از اشتباه شهود باشد، اگرچه غالباً در فقه یا حقوق موضوعه دارای مسئولیت کیفری نیست ولی مسئولیت مدنی آن قطعاً باقی است.
▪ ثالثاً: در صورتی که شهادت، صحیح و درست اداشود باز هم شاهد با خطرات عدیدهای از نظر امنیتی و روانی خصوصاً برانگیختن حس «انتقام جویی» محکوم علیه، مواجه خواهد شد. این خطر اگر چه برای مردان هم وجود دارد، لذا در فقه اسلام وجوب شهادت مقید به «عدم خوف ضرر» شده است، اما از آنجا که خوف و ضرر در زنان به مراتب شدیدتر است ،به جهت این ضرر نوعی، زنان از تکلیف ادای شهادت در بعضی از دعاوی کیفری معاف گردیدهاند.
نتیجتاً شهادت اگر به صورت کذب اقامه شود، مسئولیت شرعی، کیفری و مدنی دارد. و اگر به نحو «اشتباه» اقامه گردد، مسئولیت مدنی و بعضاً کیفری دارد و اگر صحیح و درست ادا شود، برای زنان نوعاً خطر آفرین است. حال کسانی که میگویند شهادت، «حق» است. این چه حقّی است که به خاطر آن دادگاه میتواند او را احضار و جلب کند. و بعد از آن، مسئولیتهای مختلف کیفری و مدنی و خطر امینتی متوجه اوست و در مقابل هیچ گونه نفعی عایدش نشده است؟!۲۶
۵) عدم استماع شهادت زن در مواردی خاص، مختص به زن نیست بلکه در مواردی هم متقابلاً شهادت مرد مسموع نیست. مثلاً:
ـ در مورد اثبات زنده متولد شدن طفل، شهادت مرد چیزی از ارث را برای طفل ثابت نمیکند ولی با شهادت هر زن ۴۱ از ارث برای طفل ثابت میشود.
ـ شهادت به بکارت و یا عیوب جنسی آنان نیز از مواردی است که تنها شهادت زن در آن مسموع است.
۶) از آنجایی که زن تحت تأثیر فشار عاطفه و احساس شدیدتری نسبت به مرد قرار دارد، چون شهادت، ابزاری است برای اثبات یک واقعه یا ادّعا، لازم میآید که از جهت احتیاط در حفظ حقوق مردم، شهادت دو زن مساوی شهادت یک مرد باشد.۲۷
۷) مسأله فراموشی «حافظه زنان» در هنگام اداء شهادت، از نظر «روانشناسان» قابل توجیه است. زیرا از دیدگاه روانشناسی، فراموشی حافظه با میزان احساسات و هیجانات فرد رابطه مستقیم دارد. هرچه شخص بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی واقع گردد، به همان نسبت حوادث و وقایعی را که به خاطر سپرده، زودتر فراموش میکند و دقت کمتری در نقل آن دارد. از سویی، به اعتقاد برخی از روان شناسان یکی دیگر از علل فراموشی حافظه اشخاص، شرم و حیا و عفت است که در زنان بیش از مردان است.۲۸
۸) عدهای میگویند: عقل در اسلام، معیار کمال انسانی است. یعنی هرکس که عاقلتر است، به کمال انسانی نزدیکتر است و مقربتر. حال چون عقل در مرد بیش از زنان است، پس مردها بیش از زنها به خدا نزدیکترند!
جواب این شبهه، این است که: در اینجا «مغالطهای» رخ داده است؛ چرا که در این «قیاس»، «حدّ وسط» تکرار نشده است. اگرچه به ظاهر لفظ عقل در حدّ وسط تکرار میشود. اما معنی آن در دو مقدمه متفاوت است. یعنی اگرچه گفته میشود: زن و مرد در عقل تفاوت دارند و عقل معیار قرب الهی است (صغری)، و هرکس عقلش بیشتر است به خدا نزدیکتر است (کبری)، پس مرد به خدا نزدیکتر است. (نتیجه)؛ لیکن عقلی که در آن زن و مرد اختلاف دارند غیر از عقلی است است که مایه قرب الهی است. عقلی که در زن و مرد متفاوت است، عقل اجتماعی است. یعنی در نحوه مدیریت، مسایل سیاسی، اقتصادی، علمی، تجربی و ریاضی تفاوت دارند نه عقلی که مایه تقرب الهی است، یعنی عقلی که «عُبِد به الرحمن و اکتسب به الجنان»۲۹؛ عقلی که مایه تقرب الهی است عقلی است که به فرموده پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به وسیله آن امیال و غرایز کنترل ـ به معنی «تعدیل» نه «تعطیل» ـ میشود؛ نه عقل ریاضی و... پس اگر کسی در مسایل علمی، سیاسی و اجرایی فکر برتری داشت، این نشانه تقرب الی اللّه نیست بلکه یک فضیلت بیشتر است. یعنی «ذاک علم لا یضرّ من جهله»۳۰، بلکه چه بسا همین هوش سیاسی یا استعداد علمی او را به «جهنم» بکشاند. حال اگر کسی ادعا کند که عقل مرد در جنبه «عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» قویتر از زن است. هرگز اثبات آن مقدور نیست؛ چرا که نه تجربه و نه برهان آن را تأیید نمیکند.۳۱
۹) عقل انسان، دو جنبه نظری و علمی۳۲ دارد:
الف) عقل نظری:
عقل نظری همان فعالیت استنتاج هدفها یا وصول به آنها یا انتخاب واحدها و قضایا و وسایلی است که میتوانند رسیدن به هدفها و وسایل را تضمین کنند. مثلاً وقتی میگوییم «انسان سنگ است» و «هیچ سنگی تناسل نمیکند»، «پس انسان تناسل نمیکند»، از منظر منطقی که ابزار فعالیت عقل نظری است، درست است ولی مقدمه آن ـ انسان سنگ است ـ خلاف واقع است. عقل نظری همواره با ابزار منطقی فعالیت میکند، کاری با واقعیت ندارد، چنان که هیچ کاری با ارزشها ندارد. در حقیقت عقل نظری میگوید که این ساختمان چگونه و با چه مقدار آهن و سیمان درست میشود اما این که این ساختمان جایگاهی برای تعلیم و تربیت خواهد بود یا کشتارگاهی برای انسانها؟ عقل نظری محض، کاری با این مسایل ندارد. عقل نظری همواره بر آن چه که از پیش صحیح فرض شده، حکم صادر میکند و کاری با آن ندارد که صحیح از نظر چه کسی؟ در چه شرایطی و از روی کدامین واقعیت؟ به عبارت دیگر، عقل نظری «محض» قدرت ورود به «حوزه ارزشها» را ندارد. «عقل نظری» کاری با واقعیات فی نفسه ندارد.
ب) عقل عملی:
عقل عملی هریک از نیروهای فعال درون بشری مانند «عقل نظری»، «وجدان»، «حدس»، «استشمام واقعیات»، «اراده»، «تجسم»، و «اندیشه» را هماهنگ میکند و همه آنها را در وصول به واقعیات و بایستگیها و شایستگیها بسیج میکند. «عقل عملی» قوهای است که به واسطه آن انسان، اموری را به «وجدان غیر حسی» ادراک میکند و آنها «ذوات» هستند نه «عوارض». عقل به وسیله این قوّه انسان را بر «عمل نیک» بر میانگیزد و احکامش «بیواسطه» است نه با «برهان» و «استقراء»... این قوه یعنی «عقل عملی» برتر و شریفتر از «عقل نظری» است؛ زیرا محور «عقل نظری»، راجع به ظواهر و عوارض یا مصلحت اندیشی دنیوی است. اما «عقل عملی» متوجه حقایق است و حسّ «نیت و اراده خیر» را به انسان میدهد و بنیاد عقاید دینی و اخلاقی را استوار میسازد و منشأ «ایمان» است نه «تشکیک».۳۳
آنچه در مردان بیشتر از زنان است، عقل نظری است نه عقل عملی. عقل نظری هم که معیار ارزش نیست. بنابراین آنچه که صنف مرد به او میبالد و مغرور میشود، فی نفسه دارای ارزش نیست و اعتباری بیش از شکل دادن به واحدها و قضایایی که آنها را صحیح تلقی کرده است، ندارد. حال اگر صنف زنان از عوامل تعلیم و تربیت کامل برخوردار شوند، به جهت نقش دانش اساسی در خلقت و چشیدن طعم واقعی حیات و برخوردار بودن از «احساسات عالی» یا «امکان تصعید احساسات خام به احساسات عالی» که در صنف زنان قویتر است، میتوان ادعا کرد که زمینه رشد شخصیت انسانی در زنان کمتر از صنف مردان نیست.
نویسنده: احمد راهدار
۱. وقتی به یکی از ایشان مژده میرسید که زنت دختر آورده، از شدت خشم رویش سیاه میشد و خود را از مردم از خجالت این مژده پنهان میکرد و فکر میکرد آیا این ننگ را به خود بخرد و دختر را زنده نگه دارد یا در زیر خاک دفنش کند؟ (نحل / ۵۸ و ۵۹)
۲. و روزی که از دختران زنده به گور شده سؤال شود که به کدامین گناه کشته شدند؟ (تکویر / ۸ و ۹)
۳. مسابقه و مفاخره در داشتن مال و نفرات بیشتر، شما را از سعادت واقعیتان به خود مشغول کرد تا آنجا که برای شمردن گذشتگان خود به قبرستان رفتید. (تکاثر / آیات ۱ و ۲)
۴. فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام، ص ۱۰۷.
۵. «ما مفتخریم که... صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست.» (وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی).
۶. ای مردم! همانا زنان در مقایسه با مردان در «ایمان و بهره وری از اموال» و عقل متفاوتند. اما تفاوت ایمان بانوان بر کنار بودنشان از نماز و روزه در «ایام حیض» است و اما تفاوت عقل شان با مردان بدان جهت است که «شهادت دو زن» در برابر «شهادت یک مرد» است. و علت تفاوتشان در بهرهوری از اموال این است که «ارث بانوان» نصف «ارث مردان» است. پس از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید. در خواستههای نیکو، همواره فرمان بردارشان نباشید تا در انجام منکرات طمع ورزند. (نهج البلاغه، خ ۸۰)
۷. آیةاللّه جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۶۸ـ۳۷۰.
۸. امام علی صدای عدالت انسانی، ج ۳، ص ۱۹۵.
۹. مرجان دواتگران، «آفرینش معنویت و عقل»، کتاب نقد، س ۳، ش ۱۲، ص ۳.
۱۰. علامه محمدتقی جعفری، زن از دیدگاه امام علی(ع)، تلخیص و تنظیم: محمدرضا جوادی، ص ۸۰.
۱۱. امام علی صدای عدالت انسانی، ج ۳، ص ۱۹۶.
۱۲. زن از دیدگاه امام علی (ع)، ص ۸۴.
۱۳. صاحب الغارات از امیرالمؤمنین، حدیثی درباره «بنی اسحق و بنی اسماعیل» نقل کرده که در آن حضرت به «تساوی علل و عوامل خارجی» اشاره کرده است. (زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۸.)
۱۴. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۸ و ۲۴۹.
۱۵. زن از دیدگاه امام علی(ع)، ص ۸۴ـ۸۵.
۱۶. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۷۷ـ۳۸۱.
۱۷. همان، ص ۳۷۲ و ۳۷۳.
۱۸. وسایل الشیعه، کتاب ارث، ب ۳، از ابواب میراث الاخوة و الاجداد؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۶۲ـ۲۸۰.
۱۹. فلسفه حقوق، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.
۲۰.همان، ص ۱۲۷.
۲۱. همان، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.
۲۲. اگر یکی از آن دو فراموش کرد، دیگری او را تذکر دهد. (بقره/ ۲۸۲)
۲۳. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۷۳ و ۳۷۴.
۲۴. زن از دیدگاه امام علی، ص ۸۶ و ۸۷.
۲۵. فلسفه حقوق، ص ۱۷۱ و ۱۷۲.
۲۶. سیدحسین هاشمی، «گواهی زنان»، کتاب نقد، س ۳، ش ۱۲، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۵.
۲۷. فلسفه حقوق، ص ۱۷۲.
۲۸. گواهی زنان، ص ۱۷۹ و ۱۸۰.
۲۹. اصول کافی، ج ۱، ب ۱، ح ۱۱.
۳۰. علمی که ندانستن آن زیان نمیرساند. (اصول کافی، ج ۱، ب ۳، ص ۳۲).
۳۱. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۹ـ۲۵۲.
۳۲. بسیاری از علمای بزرگ فعلی این تقسیم و تجزیه عقل را قبول ندارند؛ من جمله: آیةاللّه مصباح یزدی و استاد سیدمهدی میرباقری ـ از مؤسسین و مدرسین برجسته «فرهنگستان علوم اسلامی».ـ و لذا این جواب تنها بر فرض صحت تقسیم عقل به عقل نظری و عقلی عملی، قابل قبول میباشد.
۳۳. محمدعلی فروغی، سیرحکمت در اروپا، ج ۲، ص ۳۵۹.
۱. وقتی به یکی از ایشان مژده میرسید که زنت دختر آورده، از شدت خشم رویش سیاه میشد و خود را از مردم از خجالت این مژده پنهان میکرد و فکر میکرد آیا این ننگ را به خود بخرد و دختر را زنده نگه دارد یا در زیر خاک دفنش کند؟ (نحل / ۵۸ و ۵۹)
۲. و روزی که از دختران زنده به گور شده سؤال شود که به کدامین گناه کشته شدند؟ (تکویر / ۸ و ۹)
۳. مسابقه و مفاخره در داشتن مال و نفرات بیشتر، شما را از سعادت واقعیتان به خود مشغول کرد تا آنجا که برای شمردن گذشتگان خود به قبرستان رفتید. (تکاثر / آیات ۱ و ۲)
۴. فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام، ص ۱۰۷.
۵. «ما مفتخریم که... صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست.» (وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی).
۶. ای مردم! همانا زنان در مقایسه با مردان در «ایمان و بهره وری از اموال» و عقل متفاوتند. اما تفاوت ایمان بانوان بر کنار بودنشان از نماز و روزه در «ایام حیض» است و اما تفاوت عقل شان با مردان بدان جهت است که «شهادت دو زن» در برابر «شهادت یک مرد» است. و علت تفاوتشان در بهرهوری از اموال این است که «ارث بانوان» نصف «ارث مردان» است. پس از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید. در خواستههای نیکو، همواره فرمان بردارشان نباشید تا در انجام منکرات طمع ورزند. (نهج البلاغه، خ ۸۰)
۷. آیةاللّه جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۶۸ـ۳۷۰.
۸. امام علی صدای عدالت انسانی، ج ۳، ص ۱۹۵.
۹. مرجان دواتگران، «آفرینش معنویت و عقل»، کتاب نقد، س ۳، ش ۱۲، ص ۳.
۱۰. علامه محمدتقی جعفری، زن از دیدگاه امام علی(ع)، تلخیص و تنظیم: محمدرضا جوادی، ص ۸۰.
۱۱. امام علی صدای عدالت انسانی، ج ۳، ص ۱۹۶.
۱۲. زن از دیدگاه امام علی (ع)، ص ۸۴.
۱۳. صاحب الغارات از امیرالمؤمنین، حدیثی درباره «بنی اسحق و بنی اسماعیل» نقل کرده که در آن حضرت به «تساوی علل و عوامل خارجی» اشاره کرده است. (زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۸.)
۱۴. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۸ و ۲۴۹.
۱۵. زن از دیدگاه امام علی(ع)، ص ۸۴ـ۸۵.
۱۶. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۷۷ـ۳۸۱.
۱۷. همان، ص ۳۷۲ و ۳۷۳.
۱۸. وسایل الشیعه، کتاب ارث، ب ۳، از ابواب میراث الاخوة و الاجداد؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۶۲ـ۲۸۰.
۱۹. فلسفه حقوق، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.
۲۰.همان، ص ۱۲۷.
۲۱. همان، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.
۲۲. اگر یکی از آن دو فراموش کرد، دیگری او را تذکر دهد. (بقره/ ۲۸۲)
۲۳. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۷۳ و ۳۷۴.
۲۴. زن از دیدگاه امام علی، ص ۸۶ و ۸۷.
۲۵. فلسفه حقوق، ص ۱۷۱ و ۱۷۲.
۲۶. سیدحسین هاشمی، «گواهی زنان»، کتاب نقد، س ۳، ش ۱۲، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۵.
۲۷. فلسفه حقوق، ص ۱۷۲.
۲۸. گواهی زنان، ص ۱۷۹ و ۱۸۰.
۲۹. اصول کافی، ج ۱، ب ۱، ح ۱۱.
۳۰. علمی که ندانستن آن زیان نمیرساند. (اصول کافی، ج ۱، ب ۳، ص ۳۲).
۳۱. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۲۴۹ـ۲۵۲.
۳۲. بسیاری از علمای بزرگ فعلی این تقسیم و تجزیه عقل را قبول ندارند؛ من جمله: آیةاللّه مصباح یزدی و استاد سیدمهدی میرباقری ـ از مؤسسین و مدرسین برجسته «فرهنگستان علوم اسلامی».ـ و لذا این جواب تنها بر فرض صحت تقسیم عقل به عقل نظری و عقلی عملی، قابل قبول میباشد.
۳۳. محمدعلی فروغی، سیرحکمت در اروپا، ج ۲، ص ۳۵۹.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست