یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
تب و تاب - FEVER PITCH
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : برادلی تامس، آماندا پوزی، گیل نتر، آلن گرینزین، درو باریمور و نانسی جووونن
کارگردان : بابی فارلی و پیتر فارلی
فیلمنامهنویس : بابالو مندل و لوئل گانتس، برمبنای رمانی نوشته نیک هورنبی
فیلمبردار : ماتیو ف. لیونتی
آهنگساز(موسیقی متن) : کریگ آرمسترانگ
هنرپیشگان : جیمی فالن، درو باریمور، جیسن اسپیواک، جک کلر، مورین کیلر، لنی کلارک و اسکات سورنس
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه
̎بن̎ (فالن) معلم دبیرستان، با ̎لینزی̎ (باریمور) که کسب و کار موفقی هم دارد، آشنا میشود. ̎بن̎ و ̎لینزی̎، در ظاهر، وجه مشترکی ندارند، ولی به هر حال با هم جور میشوند و رابطهٔ عاطفی عمیقی بینشان بهوجود میآید. اما از شر و شور رابطهشان که کاسته میشود، ̎لینزی̎ تازه پی میبرد که عشق واقعی زندگی ̎بن̎ چیست: تیم بیسبال ردساکس بوستن. با وجود کارنامهٔ رقتانگیز این تیم، ̎بن̎ از بچگی از طرفداران سفت و سختش بوده و ̎لینزی̎ خودش را در موقعیتی نمیبیند که بتواند با شور و علاقهٔ او رقابت کند. در همین حال ̎بن̎ مجبور میشود بین عشق و علائق دوران نوجوانی و شور و اشتیاق یک آدم بزرگسال مسئول، یکی را انتخاب کند.
● کمدی رمانتیک تب و تاب از نخستین رمان هورنبی (چاپ سال ۱۹۹۲) نویسندهٔ معروف انگلیسی اقتباس شده که همهٔ کتابهایش به فیلم درآمده (از جمله کیفیت عالی استیون فریزر، ۲۰۰۰ و دربارهٔ یک پسر کریس وایتس و پل وایتس، ۲۰۰۲). هورنبی داستانش را دربارهٔ یک طرفدار فوتبال (در واقع خودش) نوشته ولی برادران فارلی آن را آمریکائی کردهاند. در کتاب هورنبی ، ̎بن̎ از طرفداران تیم آرسنال است و علاقهٔ شدیدش به این تیم از زمان جدائی پدر و مادرش در دههٔ ۱۹۶۰ چنان بوده که اطرافیان و خانوادهاش آرام آرام یاد گرفتهاند با آن کنار بیایند. خود کتاب نیز برمبنای بازیهای مهم این تیم فصلبندی شده و در بخشهای مختلفش هورنبی از بیست و چهار سال پیگیری وفادارانهٔ بازیهای این باشگاه یاد میکند. در جائی از کتاب میخوانیم: ̎ما صرفاً برای پیروزی و خوشبختی دیگران هورا نمیکشیم، بلکه خوشبختی و سعادت خودمان را جشن میگیریم؛ و وقتی شکست فاجعهآمیزی پیش میآید، غم و اندوهمان در واقع ترحم به حال خودمان است.̎ هر کسی میخواهد بفهمد که فوتبال چطور ̎مصرف̎ میشود، ابتدا باید این مسئله را خوب درک کند. ̎مصرفکردن̎ فعلی است که بارها در کتاب بهکار برده شده و بخشهای هوشمندان و بامزهاش جائی است که طرفداران پر و پا قرص فوتبال را به گونهای عینی و غیراحساساتی با معتادان مقایسه کرده است. چیزی که کتاب گرفتارش نشده ولی فیلم نتوانسته از افتادن به دامش خودداری کند، احساساتیگرائی است. مثلاً هورنبی در جائی فاجعهٔ استادیوم هیلزبرو در سال ۱۹۸۹ را توصیف میکند که در جریان آن نود و شش نفر جان خود را از دست دادند. سپس بلافاصله میگوید که با این همه دو هفته بعد به تماشای مسابقهٔ آرسنال و نورویچ رفتم و کیف کردم، به همان دلایلی که فوتبال در این صد سال اخیر، چندان تغییری نکرده: شوری که بازی برمیانگیزد همه چیز را میسوزاند و تحلیل میبرد، از جمله عقل و شعور را. در روایت آمریکائی، تلخی فاجعهٔ هیلزبرو جایش را به حادثهای تاریخی و امیدبخش داده که در سال ۲۰۰۴ اتفاق افتاد: تیم بوستن همه را غافلگیر کرد و پس از هشتاد و شش سال بدبیاری، بالاخره در مسابقههای داخلی برنده شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست