سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


«کمرویی» میوه تربیت کال


«کمرویی» میوه تربیت کال
بسیاری از نوجوانان، جوانان و حتی افراد میانسال احساس خجالت در حضور دیگران را مهمترین مشکل خود می دانند. آنان در جمع افراد بیگانه و گاه حتی در جمع آشنایان مضطرب می شوند، همه توجهات را معطوف به خود می پندارند، رنگشان سرخ می شود، صدایشان و دستشان می لرزد. می ترسند مبادا در جمع کار ناشایستی از آنان سر بزند. به همین دلیل می ترسند صحبت کنند. با این که در کلاس درس یا جلسه اداری یا جمع دوستان پاسخ سؤال یا موضوع بحث را می دانند اما نمی توانند جرأت به خرج دهند و حرف بزنند. البته گاهی نیز آنچه را در ذهن دارند در جمع فراموش می کنند. به این ترتیب فرد کمرو خیلی از فرصت ها را برای پیشرفت تحصیلی یا شغلی یا اجتماعی از دست می دهد و همیشه هم خود را به این دلیل سرزنش می کند.
کمرویی و نداشتن اعتماد به نفس گاهی باعث می شود فرد مبتلا سال ها مورد اجحاف قرار بگیرد زیرا نمی تواند خواسته و شکایت خویش را به زبان بیاورد. موضوعاتی که شاید به نظر دیگران ساده و ناچیز است برای فرد کمرو بسیار مهم و حل ناشدنی جلوه می کند. یک خرید ساده، گفت وگو با بستگان همسر، خواندن انشا در کلاس از روزها قبل در او ایجاد نگرانی می کند. مانند همه موضوعات رفتاری در ایجاد کمرویی هم زمینه های زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی نقش دارد.
به نظر می رسد گاهی کمرویی جنبه ژنتیک دارد و از والدین به فرزند منتقل می شود. گاهی هم موضوعات جامعه شناختی از قبیل وجود تبعیض، فقر، کم سوادی و تعلق به گروه اقلیت سبب کمرویی می شود. اما بیش از همه عوامل روانشناختی در ایجاد کمرویی و نداشتن اعتماد به نفس نقش دارد.در واقع زمینه کمرویی و احساس خجالت را باید در نخستین سال های زندگی کودک و چگونگی پرورش او جست وجو کرد. کودک در نخستین سال زندگی به محبت بی قید و شرط مادر نیاز دارد. اگر خواسته ها و احتیاجات معدود او به سرعت و به طور کامل توسط مادر برآورده شود در او اعتماد بنیادی به وجود می آید و چنین خواهد پنداشت که: «جهان جای خوبی است که در آن به من توجه می شود.» چنین کودکی بعدها با اعتماد به نفس و اعتقاد به این که مورد پذیرش قرار می گیرد به جهان بزرگتر گام خواهد گذاشت.
کودک به طور طبیعی به عشق و احترام و تشویق و توجه نیاز دارد. اگر پدر و مادر در این مورد غفلت کنند و او همیشه با سردی و کم توجهی و توهین و تکذیب مواجه شود، آنگاه او نسبت به شایستگی و توانایی خویش و طبیعی بودن انگیزه ها و رفتارهای خود دچار تردید می شود. البته به تدریج که کودک بزرگتر می شود، توجه و مراقبت بی قید و شرط والدین هم جای خود را به محبت مشروط می دهد.با روند رو به رشد جسمی و روانی، کودکان قابلیت هایی به دست می آورند و مایلند این توانایی ها را تمرین کنند و به دیگران نشان دهند. کودکی به تازگی قادر به راه رفتن شده است و البته در این کار مهارتی هم ندارد، دوست دارد از این گوشه به آن گوشه برود. اگر مادر با احتیاط و ضمن مراقبت پنهان، این اجازه را به کودک بدهد و او را تشویق هم کند، کودک نسبت به خود و کاری که انجام می دهد اعتماد و اطمینان می یابد.اما اگر مادر بی حوصله، نامهربان و آشفته باشد با روحیه منفی با او روبه رو می شود و وی را با خرده گیری و انتقاد ناموجه می آزارد. چنین مادری به کودک مشتاق راه رفتن می گوید: «مگر کاری داری که این همه راه می روی بگیر بشین و تکان نخور!» یا به او می گوید: «تو که بلد نیستی راه بروی چرا اینقدر ورجه ـ وورجه می کنی !» اگر کودک متوجه حرف های مادر هم نشود لحن خشن و سرد مادر را درک و احساس می کند کار بدی کرده است و ممکن است تنبیه شود. چنین کودکی بعدها در بزرگسالی از راه رفتن در حضور دیگران احساس خجالت می کند زیرا فکر می کند واقعاً بلد نیست راه برود و لابد همه با دید انتقادی راه رفتن او را زیر نظر دارند.یک مادر بی حوصله به عوض این که چند دقیقه تأمل کند تا کودک نوپایش از این سو به آن سوی حیاط برود او را در بغل می گیرد و به جای دلخواه می برد. فرزند چنین مادری البته به خود بی اعتماد می شود، احساس می کند به تنهایی نمی تواند کاری را انجام دهد. خود را ضعیف و بی کفایت خواهد پنداشت و حس می کند یک بزرگتر همیشه باید حامی و مراقب او باشد.
زمانی که کودک تازه زبان باز کرده است اگر او را به این علت که واژه ها را درست ادا نمی کند مورد تمسخر قرار دهند و یا به او که مایل است توانایی تازه خود را تمرین کند، بگویند بهتر است وراجی نکند، او هم برای همیشه خواهد پذیرفت که حرف زدن را بلد نیست و یا کسی به حرف او گوش نخواهد داد بنابراین در جوانی و بزرگسالی نیز از گفت وگو در جمع دچار هراس خواهد شد.آموزگاران هم نقش مهمی در ایجاد اعتماد به نفس در دانش آموزان خردسال دارند. اگر آموزگار کودکی را به علت نارسایی در درس مورد تمسخر و اهانت قرار دهد کودک هم به خویشتن بی اعتماد می شود و خواهد اندیشید همه بزرگترها به او دیدی خرده گیرانه دارند. این امر منجر به ترس از دیگران و احساس نگرانی و خجالت در حضور آنان می شود.
طبیعی است اگر پدران، مادران و آموزگاران این نکات را رعایت کنند از ایجاد عدم اعتماد به نفس و کمرویی در کودک پیشگیری می شود.اما برای حل این مشکل در دوره نوجوانی و بزرگسالی چه می توان کرد توصیه می شود فرد کمرو به جای تکیه بر نقاط ضعف واقعی یا تصوری خویش، بر نکات مثبت وجود خود متمرکز گردد و بکوشد با تکیه بر این امتیازات به آنها بیفزاید. نیازی نیست هر کس به همه چیز دانا و توانا باشد تا احساس ضعف نکند. به گفته بزرگمهر: «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند.» کافی است هر کس به استعدادهای فطری خویش بپردازد.
فربد فدایی
روانپزشک و استاد دانشگاه
منبع : روزنامه ایران