پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
مجله ویستا
چخوف نازنین

با وجودی که «استپ» نشانه های محکمی از تاثیر گوگول و تولستوی را دربردارد اما بیشتر عناصر کلیدی آنچه که به آن «داستان چخوفی» می گویند، در آن به چشم می خورد، به خصوص برخورد بنیادی او با جزئیات که داستان های او را شکل می دهند. در آن زمان بعضی از خواننده ها از این انبوه اطلاعات به ظاهر اتفاقی که به جایی نمی رسید گیج می شدند. این به جایی نرسیدن اطلاعات، اینکه این داستان ها در واقع شیوه معمول داستان خوانی را عوض می کردند، یکی از بزرگ ترین موفقیت های چخوف است. نیمی از این حیرت به خاطر راحت درک شدن آثارش است. شاید در هیچ کار دیگری مرز میان خواندن خط اول و غوطه ور شدن در داستان این قدر باریک نباشد. اما این راحت درک شدن نشانه مضمون های پیش پا افتاده و سطحی نیست. در واقع این ویژگی به خاطر رفتار چخوف با شخصیت هایش است، به خصوص بعد از سفرش به تبعیدگاه جزیره ساخالین در سال ۱۸۹۰؛ جایی که شاهد بی رحمی وحشیانه یی بود و تاثیر عمیقی بر او گذاشت.
از این پس فاعلان خیر و شر مرتب در داستان هایش ظاهر می شدند، اما هیچ گاه شخصیت هایی مقدس یا هیولا نبودند. در عوض شخصیت ها و داستان های چخوف، در طول دهه ۱۸۹۰ و تا هنگام مرگش در سال ۱۹۰۴، در اثر سل ریوی، غیرقابل تعریف و مبهم بودند، چخوف علاقه یی به ساده کردن پیچیدگی های شخصیت هایش نداشت. به استثنای «بخش شماره ۶» که هجو به شدت بدبینانه یی بود و در آن بخش روانی بیمارستان سمبل دولت روسیه است و نویسنده به سبک داستایوفسکی مثل یک راوی مزاحم عمل می کند، چخوف همیشه در داستان هایش به عنوان یک نویسنده کاملاً از خود گذشته ظاهر می شود؛ به چیزهایی توجه می کند که شخصیت هایش توجه می کنند و به گونه یی به مسائل نگاه می کند که شخصیت هایش نگاه می کنند. داستان «گوسف» از این نظر نمونه خوبی است که در آن روایت سوم شخص همخوان با طرز نگاه سرباز گوسف به دنیاست. چخوف نویسنده یی از هر جهت غیرقابل تعریف است چون داستان هایش از بخش های مجزایی تشکیل شده اند و در مجموع به کمک موضوع و مضمون تعریف می شوند.
سبک شان با شخصیت ها و رویدادها مطابقت دارد تا اینکه شخصیت ها و رویدادها با سبک خاصی مطابقت داشته باشند. نوآوری های دیگر او، لحظه های کشف و شهود (شکل تکامل یافته سبک موپاسان است، گرچه جویس بود که این تکنیک را نام گذاری کرد و بنابراین اغلب پیشرو این سبک خوانده می شود)، جابه جایی طنز برای توصیف شخصیت های مختلف و تجربه جریان خودآگاه (مانند پایان تکان دهنده بخش شماره ۶) است. و سرانجام مهمترین ویژگی داستان های او رد ایده تولستوی است که معتقد است نویسنده کسی است که خواننده هایش را به رستگاری سوق می دهد. چخوف نویسنده پیشرو سبک بی خبری است، که با توجه به آثارش، معنایی درست متضاد بی توجهی را می دهد. داستان های چخوف اغلب مبهم هستند چون بخشی از زندگی را انتخاب و تحلیل نمی کنند تا نکته یی را بیان کنند. در عوض زندگی را می بینند و شرح می دهند و از برداشت آزاد هیچ ترسی ندارند. به ندرت حاوی پیام روشنی هستند، اما شعور و خرد ما را تا حد زیادی ارتقا می دهند.
کیریس پاور
ترجمه؛ مریم محمدی سرشت
ترجمه؛ مریم محمدی سرشت
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست