چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
بیایید "قدردانی" را تمرین کنیم
تاکنون چندین بار بخاطر اینکه دیگران انتظارات و تصورات ایده آل ما را برآورده نساخته اند در یاس و غضب فرو رفته ایم؟ به گذشته و دوران طفولیت خود نظر میاندازیم و به یافتن همه آنچیزهائی میپردازیم که میتوانستند برای ما انجام و یا به ما داده بشوند تا ما خوشبخت تر میشدیم.
اگر دید و بینش خویش از جهان را به یک تصور ذهنی و رویائی محدود کنیم، زندگی در تمام قواعدش ما را ناامید و مایوس خواهد نمود. اما اگر افق دید و بینش خود را بسط داده و به شناسائی و توجه آنچه را که زندگی به ما عطا کرده است بپردازیم، متوجه خواهیم شد که با دنیائی با درجات والای عنایات و نعمات و حمایتهای بی نظیر احاطه شده ایم.
قدرشناسی مشروط و منوط به توجه، دید و نگرش به درون خود است. بدون یک توجه واقعی نمیتوان به وجود تعداد بیشماری از رخدادهای تکراری که به نفع ما در جریان است پی برد و آنها را دید.
روانشناسان در چهارچوب تحقیقات "روانکاوی مثبت"، در جستجوی این پرسش که چه شیوه هائی، سلامت روانی را حفظ می كند، اهمیت "قدردانی" را کشف کردهاند و آنرا به عنوان یک منبع نیروی روانی تلقی میکنند.
آنچنانکه تحقیقات جدید نشان میدهد انسانهای قدردان و سپاسگزار راضی تر، خوشبخت تر و اجتماعی تر از افرادی هستند که با دقت تمامی جهات منفی زندگی خود را موشکافی و بایگانی میکنند اما جهات مثبت را نادیده میانگارند.
اینها همچنین کمتر از امراض جسمانی گله مند بوده و به هنگام وجود مشکلات شخصی به یاری یکدیگر میشتافتند و بیشتر از دیگران حمایت احساسی و معنوی خودشان را از یکدیگر ابراز میکردند. همچنین بیشتر در کارهای اجتماعی (و عام المنفعه و خیریه بدون چشمداشت مالی شرکت) میجستند.انسانهای شکرگزار ارزش کمتری برای مادیات قائلند. آنها ارزش خویش و دیگران را با داشتن و دارائی، مقام و موفقیت نمیسنجند. آنان حسادت نمیورزند و تقسیم و اشتراک برای آنها قابل قبول تر از دیگر انسانهائی است که احساس قدردانی را در خود غریبه حس میکنند.
از اشخاصی که از یک بیماری عصبی عضله رنج میبردند دعوت شد که در مدت سه هفته دلایلی را که برای شکرگزار بودن دارند یادداشت نمایند. در پایان آزمایش از خلق و خوی بهتری برخوردار بودند، آنها از روابط محکمتر اجتماعی خودشان، بهبود وضع خواب و خوشبین تر شدنشان گزارش میکردند. قدردانی و سپاسگزاری منوط به موقعیت خوشبخت و بهشتین زندگی و همچنین مشروط به یک حساب بانکی پر و پول زیاد هم نیست. انسانهایی که قدر آنچه را که دارند و آنچه را که تجربه میکنند میدانند، خوشبخت ترند و توانائی غلبه بر رویدادهای منفی زندگی در آنها مانند قدرت برحذر بودن آنها از حسادت، ناراحتی و خشم و افسردگی بیشتر میگردد. سپاسگزاری و اعمال متعاقب آن روابط اجتماعی را قوی تر کرده و دوستیها را تقویت میکنند. این خود به نوبه خود سلامتی روحی و جسمی را افزایش میدهد.
برخی عوامل قدرناشناسی و بی سپاسی عبارتند از: بی توجهی و تأخیر در سپاسگزاری، فراموشی، تنبلی... و اینكه فرض را بر این میگذاریم که دیگران میبایست «بدانند» که چقدر من قدردان و سپاسگزارم... گفتن اینكه این حق من است... آنها فقط وظیفه خود را انجام میدهند ... این کار زحمت زیادی نداشته است ...یا این شخص بعدها برای من مشکلاتی ایجاد کرده است...
انتخاب دست ماست: آیا میخواهیم توجهمان را معطوف به بخش نامطبوع و تاریک زندگی، مشکلات، اشتباهات، فشارها و ناراحتیها کنیم یا خواهان یادگیری آن هستیم که قسمت خوب زندگی را هم نادیده نگرفته و سپاسگزار باشیم؟
آدمی میتواند برای بسیاری از چیزها متشکر و قدردان باشد. برای یک هدیه، برای یک حرکت دوستانه، برای زیبائی طبیعت، برای سکوت بعد از سروصدا، برای بدست آوردن دوباره سلامتی، برای نور خورشید و خنده بچّهها.
هر چه که ما شکرگزارتر باشیم، دلایل بیشتری هم برای شکرگزاری خواهیم یافت. بنابر تئوری انگیزه ماسلو، روانشناس برجسته، هر کسی قادر به شناسائی و فهم نعمات و آسایشی که از آن برخوردار است نیست. تنها انسانهای «به خود تحقق ده و خودساخته»، آنان که تسلیم خواستهها و نیازهای ناچیز خود نمیشوند، از توانائی عالی برخوردار هستند که مواهب اساسی و اولیه زندگی را همواره و خستگی ناپذیر با احترام، خوشحالی، ابراز تعجب و تشکر و حتی شور و شعفی بی اندازه قدردان باشند و ارج نهند.انسانهای قدرشناس توفیق خواهند داشت که به یک رویداد منفی معنای مثبتی ببخشند. بدین ترتیب آنها در از دست دادن کار خود شانس آغاز مجدد را میبینند، به هنگام مرگ عزیزان خویش آگاهانه محبت و صمیمیت و حمایت دوستان خود را تجربه میکنند و در یک بیماری فلسفه و مفهومی را مشاهده میکنند. چنین شخصی حتی در یک فاجعه میتواند نقاط مثبت و خوبیها را کشف کند.
امّا چه کنیم اگر هنوز به گروه قدرشناسان تعلق نداریم؟ پژوهشگران ،معتقدند که قدرشناسی را میتوان آموخت. بطور مثال آنها به عنوان یک روش آموزشی مناسب مدل چهار مرحلهای زیر را توصیه میکنند:
۱. شناخت افکار قدرناشناس را
۲. فرموله کردن افکار قدرشناس
۳. جانشین ساختن افکار قدرناشناسی با افکار قدرشناسانه
۴. انتقال احساسات درونی به اعمال و رفتار
متد و کاربرد دفتر خاطرات در مطالعات ذکر شده در رابطه با قدرشناسی میتواند این پروسه را پشتیبان باشد. فردی که در انتهای یک روز به این فکر کند که کجا و چه وقت وی با سرنوشت و یا دیگر انسانها دعوا کرده است و یا آن تجربههای خوب آن روز را به یاد آورد با گذشت زمان خواهد توانست بخش مثبت زندگی خویش را آگاهانه تجربه کند.
همینطور روش بودائی، ژاپنی نایکان آموزشی عملی برای قدرشناسی و دید مثبت است.
"نایکان" به معنی "نگرش و نظارت بر خویشتن خویش" است كه بر اساس سه پرسش صورت میپذیرد:
از .... تا کنون چه دریافت کردهام؟
به .... تا کنون چه دادهام؟
چه مشکلات و ناملایماتی برای .... بوجود آوردهام؟
۱- از .... تاکنون چه دریافت کرده ام؟
به هنگامیکه رابطه خویش را با شخص دیگری بررسی کرده و به زیر ذره بین میبرید، ابتدا مشاهده و توجه کنید که چه چیزهائی تا کنون از این شخص دریافت کردهاید. زن من امروز صبح برای من آب پرتقال تازه آماده کرد. او ظروف صبحانه را شست. او ساعتی را که بر مچ دارم به من هدیه کرده است. اغلب این چیزها را بدیهی و طبیعی میپنداریم. ما روزها و روزمرگی خود را با عجله و بی توجه سپری میکنیم و به تمامی چیزهای «ناچیز و کوچکی» که دریافت میکنیم عنایتی نداریم.
اگر به تهیه لیستی از چیزهائی بپردازید که از دیگران دریافت کرده اید، در خواهید یافت که از چه طرقی حمایت و محبت دیگران شامل حال شما شده است. گاه حتی از بلندی چنین لیستی و یا مفهوم یک یک آنها تعجب کرده و شاید تجربه نمائید که چه احساس عمیقی از قدرشناسی و تشکر و فهم ارزش آنها در شما زنده خواهد شد.
۲- به .... تا کنون چه دادهام؟
در روابط خویش با تک تک افراد و ما بقی دنیا میتوانید فهرستی از آنچه که میدهید(طلبکار) و آنچه که میگیرید(بدهکار) تنظیم نمایید و در مقابل یکدیگر قرار دهید. به این منظور میتوانید زمان معینی را در نظر بگیرید که میتواند از یک روز یا مثلاً تا یک دهه باشد.
لیستی تهیه کنید از آنچه که در بیست و چهار ساعت اخیر به دیگران دادهاید. شاید فردی را به محلی رساندهاید و یا برای وی غذائی پختهاید. شاید برای دوستی کارت تولد فرستادید و یا در خیابان محل عبور خود قطعهای آشغال را از روی زمین برداشته و به زباله دان ریختهاید. در هر حال با دقت و صحت عمل به نوشتن این لیست بپردازید. از نوشتن جملاتی چون «من کمک کردم» یا «من از دوستم حمایت کردم» بپرهیزید. به طور دقیق و واقعی برای دیگران چه انجام دادید؟
۳- چه مشکلات و ناملایماتی برای .... بوجود آوردهام؟
اغلب به این حضور ذهن داریم و آگاهیم که به چه طرقی دیگران مشکلات و ناملایماتی برای ما ببار آوردهاند. شاید اتومبیلی در خیابان راه را بر ما سدّ میکند، یا خانمی که قبل از ما در صف پست ایستاده است تعداد زیادی نامه و پاکتهای پستی برای ارسال دارد و ما باید مدّت مدیدی را در صف انتظار بگذرانیم. اینگونه مشکلات و ناملایماتی را که دیگران برای ما فراهم میآورند با دقت و لیاقت ضبط و در ذهن میسپاریم. امّا به هنگامی که خود مسبب ناملایمات و گرفتاری برای دیگران میشویم، قاعدتا متوجه نیستیم و به خاطر نمیسپاریم. و یا اگر هم آنها را بیاد داشته باشیم، فکر میکنیم که «اینها بدشانسی و مواقع استثنائی» بودهاند یا «من منظوری نداشتم، عمد نبوده». شاید آنطور ظاهر کنیم مثل اینکه مشکل و مسئله مهمّی اتفاق نیفتاده است. امّا این پرسش واقعا حائز اهمّیت است. اگر نخواهیم و توانائی آنرا نداشته باشیم که این رویدادها را متوجه شده و ضبط کنیم و قبول کنیم که ما مسبب گرفتاری و ناملایماتی برای دیگران بوده ایم، نخواهیم توانست خودمان و آنچه امکاناتی را که زندگی پیش روی ما مینهد واقعا بشناسیم و بفهمیم.
لیستی از مشکلات و مسائلی را که در بیست و چهار ساعت اخیر برای دیگران فراهم آوردهاید تهیه کنید. از فردی انتقاد کردید؟ ظروف نشسته را در آشپزخانه رها کردید تا شخص دیگری آنها را تمیز کند؟ فردی را منتظر نگه داشتید، منتظر جواب نامه یا تلفن شما؟ بدقولی کردید و بر سر یک قرار به تاخیر حاضر شدید؟ و برای نوشتن و تهیه این لیست با دقت همه چیزها را منظور کنید و مطلبی را از قلم نیاندازید.
قدرشناسی و سپاس بدان معنا است که چشمانمان را برای حمایتهای متنوعی که ما از محیط پیرامون خود دریافت میکنیم باز نگاه داریم. اگر ما بدین روش زندگی کنیم، کمتر فرصت رنج و درد کشیدن را پیدا میکنیم، زیرا که توجه و تمرکزمان را بهتر بکار گرفته ایم. بیشتر از قبل پی خواهیم برد که چه چیزها به ما داده شده است؛ از کمک و یاری که به ما میشود متشکر میشویم و خودمان هم در عمل به اطرافیان خدمت کرده و از آنچه که اکنون و یا در گذشته از دیگران دریافت کرده ایم مقداری را هم به دیگران برگردانده ایم.
یک ضرب المثل چینی چنین میگوید: «به هنگامیکه تو از یک رودخانه آب مینوشی به سرچشمه آن فکر کن». اما هرگز سرچشمه به این فکر نخواهد افتاد که از تشنگان طلب تشکر کند یا رطوبت فرحبخش خود را مشروط به قدرشناسی نماید.
اگر دید و بینش خویش از جهان را به یک تصور ذهنی و رویائی محدود کنیم، زندگی در تمام قواعدش ما را ناامید و مایوس خواهد نمود. اما اگر افق دید و بینش خود را بسط داده و به شناسائی و توجه آنچه را که زندگی به ما عطا کرده است بپردازیم، متوجه خواهیم شد که با دنیائی با درجات والای عنایات و نعمات و حمایتهای بی نظیر احاطه شده ایم.
قدرشناسی مشروط و منوط به توجه، دید و نگرش به درون خود است. بدون یک توجه واقعی نمیتوان به وجود تعداد بیشماری از رخدادهای تکراری که به نفع ما در جریان است پی برد و آنها را دید.
روانشناسان در چهارچوب تحقیقات "روانکاوی مثبت"، در جستجوی این پرسش که چه شیوه هائی، سلامت روانی را حفظ می كند، اهمیت "قدردانی" را کشف کردهاند و آنرا به عنوان یک منبع نیروی روانی تلقی میکنند.
آنچنانکه تحقیقات جدید نشان میدهد انسانهای قدردان و سپاسگزار راضی تر، خوشبخت تر و اجتماعی تر از افرادی هستند که با دقت تمامی جهات منفی زندگی خود را موشکافی و بایگانی میکنند اما جهات مثبت را نادیده میانگارند.
اینها همچنین کمتر از امراض جسمانی گله مند بوده و به هنگام وجود مشکلات شخصی به یاری یکدیگر میشتافتند و بیشتر از دیگران حمایت احساسی و معنوی خودشان را از یکدیگر ابراز میکردند. همچنین بیشتر در کارهای اجتماعی (و عام المنفعه و خیریه بدون چشمداشت مالی شرکت) میجستند.انسانهای شکرگزار ارزش کمتری برای مادیات قائلند. آنها ارزش خویش و دیگران را با داشتن و دارائی، مقام و موفقیت نمیسنجند. آنان حسادت نمیورزند و تقسیم و اشتراک برای آنها قابل قبول تر از دیگر انسانهائی است که احساس قدردانی را در خود غریبه حس میکنند.
از اشخاصی که از یک بیماری عصبی عضله رنج میبردند دعوت شد که در مدت سه هفته دلایلی را که برای شکرگزار بودن دارند یادداشت نمایند. در پایان آزمایش از خلق و خوی بهتری برخوردار بودند، آنها از روابط محکمتر اجتماعی خودشان، بهبود وضع خواب و خوشبین تر شدنشان گزارش میکردند. قدردانی و سپاسگزاری منوط به موقعیت خوشبخت و بهشتین زندگی و همچنین مشروط به یک حساب بانکی پر و پول زیاد هم نیست. انسانهایی که قدر آنچه را که دارند و آنچه را که تجربه میکنند میدانند، خوشبخت ترند و توانائی غلبه بر رویدادهای منفی زندگی در آنها مانند قدرت برحذر بودن آنها از حسادت، ناراحتی و خشم و افسردگی بیشتر میگردد. سپاسگزاری و اعمال متعاقب آن روابط اجتماعی را قوی تر کرده و دوستیها را تقویت میکنند. این خود به نوبه خود سلامتی روحی و جسمی را افزایش میدهد.
برخی عوامل قدرناشناسی و بی سپاسی عبارتند از: بی توجهی و تأخیر در سپاسگزاری، فراموشی، تنبلی... و اینكه فرض را بر این میگذاریم که دیگران میبایست «بدانند» که چقدر من قدردان و سپاسگزارم... گفتن اینكه این حق من است... آنها فقط وظیفه خود را انجام میدهند ... این کار زحمت زیادی نداشته است ...یا این شخص بعدها برای من مشکلاتی ایجاد کرده است...
انتخاب دست ماست: آیا میخواهیم توجهمان را معطوف به بخش نامطبوع و تاریک زندگی، مشکلات، اشتباهات، فشارها و ناراحتیها کنیم یا خواهان یادگیری آن هستیم که قسمت خوب زندگی را هم نادیده نگرفته و سپاسگزار باشیم؟
آدمی میتواند برای بسیاری از چیزها متشکر و قدردان باشد. برای یک هدیه، برای یک حرکت دوستانه، برای زیبائی طبیعت، برای سکوت بعد از سروصدا، برای بدست آوردن دوباره سلامتی، برای نور خورشید و خنده بچّهها.
هر چه که ما شکرگزارتر باشیم، دلایل بیشتری هم برای شکرگزاری خواهیم یافت. بنابر تئوری انگیزه ماسلو، روانشناس برجسته، هر کسی قادر به شناسائی و فهم نعمات و آسایشی که از آن برخوردار است نیست. تنها انسانهای «به خود تحقق ده و خودساخته»، آنان که تسلیم خواستهها و نیازهای ناچیز خود نمیشوند، از توانائی عالی برخوردار هستند که مواهب اساسی و اولیه زندگی را همواره و خستگی ناپذیر با احترام، خوشحالی، ابراز تعجب و تشکر و حتی شور و شعفی بی اندازه قدردان باشند و ارج نهند.انسانهای قدرشناس توفیق خواهند داشت که به یک رویداد منفی معنای مثبتی ببخشند. بدین ترتیب آنها در از دست دادن کار خود شانس آغاز مجدد را میبینند، به هنگام مرگ عزیزان خویش آگاهانه محبت و صمیمیت و حمایت دوستان خود را تجربه میکنند و در یک بیماری فلسفه و مفهومی را مشاهده میکنند. چنین شخصی حتی در یک فاجعه میتواند نقاط مثبت و خوبیها را کشف کند.
امّا چه کنیم اگر هنوز به گروه قدرشناسان تعلق نداریم؟ پژوهشگران ،معتقدند که قدرشناسی را میتوان آموخت. بطور مثال آنها به عنوان یک روش آموزشی مناسب مدل چهار مرحلهای زیر را توصیه میکنند:
۱. شناخت افکار قدرناشناس را
۲. فرموله کردن افکار قدرشناس
۳. جانشین ساختن افکار قدرناشناسی با افکار قدرشناسانه
۴. انتقال احساسات درونی به اعمال و رفتار
متد و کاربرد دفتر خاطرات در مطالعات ذکر شده در رابطه با قدرشناسی میتواند این پروسه را پشتیبان باشد. فردی که در انتهای یک روز به این فکر کند که کجا و چه وقت وی با سرنوشت و یا دیگر انسانها دعوا کرده است و یا آن تجربههای خوب آن روز را به یاد آورد با گذشت زمان خواهد توانست بخش مثبت زندگی خویش را آگاهانه تجربه کند.
همینطور روش بودائی، ژاپنی نایکان آموزشی عملی برای قدرشناسی و دید مثبت است.
"نایکان" به معنی "نگرش و نظارت بر خویشتن خویش" است كه بر اساس سه پرسش صورت میپذیرد:
از .... تا کنون چه دریافت کردهام؟
به .... تا کنون چه دادهام؟
چه مشکلات و ناملایماتی برای .... بوجود آوردهام؟
۱- از .... تاکنون چه دریافت کرده ام؟
به هنگامیکه رابطه خویش را با شخص دیگری بررسی کرده و به زیر ذره بین میبرید، ابتدا مشاهده و توجه کنید که چه چیزهائی تا کنون از این شخص دریافت کردهاید. زن من امروز صبح برای من آب پرتقال تازه آماده کرد. او ظروف صبحانه را شست. او ساعتی را که بر مچ دارم به من هدیه کرده است. اغلب این چیزها را بدیهی و طبیعی میپنداریم. ما روزها و روزمرگی خود را با عجله و بی توجه سپری میکنیم و به تمامی چیزهای «ناچیز و کوچکی» که دریافت میکنیم عنایتی نداریم.
اگر به تهیه لیستی از چیزهائی بپردازید که از دیگران دریافت کرده اید، در خواهید یافت که از چه طرقی حمایت و محبت دیگران شامل حال شما شده است. گاه حتی از بلندی چنین لیستی و یا مفهوم یک یک آنها تعجب کرده و شاید تجربه نمائید که چه احساس عمیقی از قدرشناسی و تشکر و فهم ارزش آنها در شما زنده خواهد شد.
۲- به .... تا کنون چه دادهام؟
در روابط خویش با تک تک افراد و ما بقی دنیا میتوانید فهرستی از آنچه که میدهید(طلبکار) و آنچه که میگیرید(بدهکار) تنظیم نمایید و در مقابل یکدیگر قرار دهید. به این منظور میتوانید زمان معینی را در نظر بگیرید که میتواند از یک روز یا مثلاً تا یک دهه باشد.
لیستی تهیه کنید از آنچه که در بیست و چهار ساعت اخیر به دیگران دادهاید. شاید فردی را به محلی رساندهاید و یا برای وی غذائی پختهاید. شاید برای دوستی کارت تولد فرستادید و یا در خیابان محل عبور خود قطعهای آشغال را از روی زمین برداشته و به زباله دان ریختهاید. در هر حال با دقت و صحت عمل به نوشتن این لیست بپردازید. از نوشتن جملاتی چون «من کمک کردم» یا «من از دوستم حمایت کردم» بپرهیزید. به طور دقیق و واقعی برای دیگران چه انجام دادید؟
۳- چه مشکلات و ناملایماتی برای .... بوجود آوردهام؟
اغلب به این حضور ذهن داریم و آگاهیم که به چه طرقی دیگران مشکلات و ناملایماتی برای ما ببار آوردهاند. شاید اتومبیلی در خیابان راه را بر ما سدّ میکند، یا خانمی که قبل از ما در صف پست ایستاده است تعداد زیادی نامه و پاکتهای پستی برای ارسال دارد و ما باید مدّت مدیدی را در صف انتظار بگذرانیم. اینگونه مشکلات و ناملایماتی را که دیگران برای ما فراهم میآورند با دقت و لیاقت ضبط و در ذهن میسپاریم. امّا به هنگامی که خود مسبب ناملایمات و گرفتاری برای دیگران میشویم، قاعدتا متوجه نیستیم و به خاطر نمیسپاریم. و یا اگر هم آنها را بیاد داشته باشیم، فکر میکنیم که «اینها بدشانسی و مواقع استثنائی» بودهاند یا «من منظوری نداشتم، عمد نبوده». شاید آنطور ظاهر کنیم مثل اینکه مشکل و مسئله مهمّی اتفاق نیفتاده است. امّا این پرسش واقعا حائز اهمّیت است. اگر نخواهیم و توانائی آنرا نداشته باشیم که این رویدادها را متوجه شده و ضبط کنیم و قبول کنیم که ما مسبب گرفتاری و ناملایماتی برای دیگران بوده ایم، نخواهیم توانست خودمان و آنچه امکاناتی را که زندگی پیش روی ما مینهد واقعا بشناسیم و بفهمیم.
لیستی از مشکلات و مسائلی را که در بیست و چهار ساعت اخیر برای دیگران فراهم آوردهاید تهیه کنید. از فردی انتقاد کردید؟ ظروف نشسته را در آشپزخانه رها کردید تا شخص دیگری آنها را تمیز کند؟ فردی را منتظر نگه داشتید، منتظر جواب نامه یا تلفن شما؟ بدقولی کردید و بر سر یک قرار به تاخیر حاضر شدید؟ و برای نوشتن و تهیه این لیست با دقت همه چیزها را منظور کنید و مطلبی را از قلم نیاندازید.
قدرشناسی و سپاس بدان معنا است که چشمانمان را برای حمایتهای متنوعی که ما از محیط پیرامون خود دریافت میکنیم باز نگاه داریم. اگر ما بدین روش زندگی کنیم، کمتر فرصت رنج و درد کشیدن را پیدا میکنیم، زیرا که توجه و تمرکزمان را بهتر بکار گرفته ایم. بیشتر از قبل پی خواهیم برد که چه چیزها به ما داده شده است؛ از کمک و یاری که به ما میشود متشکر میشویم و خودمان هم در عمل به اطرافیان خدمت کرده و از آنچه که اکنون و یا در گذشته از دیگران دریافت کرده ایم مقداری را هم به دیگران برگردانده ایم.
یک ضرب المثل چینی چنین میگوید: «به هنگامیکه تو از یک رودخانه آب مینوشی به سرچشمه آن فکر کن». اما هرگز سرچشمه به این فکر نخواهد افتاد که از تشنگان طلب تشکر کند یا رطوبت فرحبخش خود را مشروط به قدرشناسی نماید.
منبع : خبرگزاری ایپنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست