چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
مروری بر خطوط کلی اندیشه توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره)
![مروری بر خطوط کلی اندیشه توسعه از دیدگاه امام خمینی(ره)](/mag/i/2/xz7gz.jpg)
به طور طبیعی وقتی كه ما با این مسئله از جنبه فردی روبرو میشویم یك واقعیت وجود دارد كه نسل ما علاوه بر این كه در معرض فرایندهایی كه به انقلاب منجر شده قرار داشته از نظر فردی نیز به ویژه به واسطه برخورداری بیواسطه از آموزشهای مكتبی و اخلاقی ایشان خود را بدهكار این مرد بزرگ میدانند و شاید بتوان ادعا كرد حتی از جنبه اندیشه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی نیز نسل ما مرهون آموزشهای امام خمینی است و شخصاً برای خود از خداوند میخواهم بتوانم تا حد امكان، حقوق این مرد بزرگ را ادا كنم و خود را وامدار ایشان و سایر بزرگان میدانم.
از منظر توسعه ملی برای همه نظامهایی كه داعیه ایدئولوژیك دارند، این نكته مطرح است كه اگر اوضاع به گونهای كه وعده داده شد جلو نرفته، مشكل كار در كجاست. این موضوع برای همه نظامهای ایدئولوژیك مطرح است اما پس از فروپاشی بلوك شرق این مسئله به طور جدی در سطح محافل آكادمیك و محافل سیاسی مطرح بود كه ریشه این فروپاشی چیست و دلایل آن كدام است.
آیا منشأ شكست و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق این بوده كه چون آنها دقیقاً به آموزههای ایدئولوژیك خود عمل كردند با مشكل روبرو شدند یا اینكه عملكرد آنها با آموزههای ادعایی مغایر بوده است. با وجود نقدهای نظری بسیار جدی كه به فلسفههای اقتصادی و اجتماعی ماركسیسم دارم، معتقدم منشأ فروپاشی شوروی سابق این نبود كه آنها چون صادقانه به آن آموزهها عمل كردند با این شرایط روبرو شدند بلكه معتقدم كه عمل نكردن آنها به آن آموزهها اركان مشروعیت سیستم را متزلزل ساخت.
امیدوارم این قیاس تا ابد معالفارق باشد. اما به طور طبیعی قابل مشاهده است كه میان آنچه در انقلاب وعده داده شد با آنچه كه وجود دارد شكافهای زیادی را شاهد هستیم و این سؤال میتواند مطرح باشد كه كجای كار با مشكل مواجه است؟ و چرا علیرغم ذخایر طبیعی و ظرفیتهای انسانی قابل توجه كشورمان بین آنچه باید به دست میآوردیم با آنچه داریم فاصله وجود دارد.
در ارزیابی كاستیها و تنگناهای فرایند توسعه ملی، تصور شخصیام این است كه هرجا كه كارنامه درخشانی را مشاهده میكنیم مربوط به این است كه روی اصول انقلاب اسلامی پایمردی نشان دادیم و به ویژه در حوزه اقتصاد هر جایی كه مصلحتاندیشانه دست به كارهایی زدیم كه با آن اصول و آرمانها فاصله داشت و یا با آنها مغایر بود با مشكل مواجه شدیم.
برای مثال این روزها كه بحث نحوه كاربست سیاستهای كلی اصل ۴۴ مطرح است در مقالهای نشان دادهام كه تا زمانی كه پایبندی نسبی به قانون اساسی به ویژه اصول اقتصادی وجود داشته، كارنامه ما افتخارآمیز و قابل دفاع است. اما به طور مشخص از سال ۶۸ كه تحت تأثیر همان مصلحتاندیشیها و مبانی نادرست، اصول اقتصادی قانون اساسی دور زده شد، نتیجهاش این بود كه با بیسابقهترین بحرانها مواجه شدیم. هم دولت بزرگتر شد هم بخش خصوصی مولد آسیب دید و هم جامعه با مشكلات بیشماری روبرو گشت.
در این بحث میخواهم به وجه دیگری توجه كنم و آن اینكه اصول و مبانی مطرح شده در اندیشه توسعه، از سوی امام خمینی حاوی ویژگیها و نكاتی است كه به نظر میرسد كه هر وقت به طور جدی مسئله توسعه تبدیل به مسئله اصلی مدیریت كشور شود ناگزیر باید به همان اصول بازگردیم.
در این چارچوب ۵ مؤلفه را توضیح میدهم و دیدگاههای امام را در پرتو این ۵ مؤلفه مرور میكنیم تا مشخص شود كه اندیشههای امام (ره) میتواند تا سالهای سال برای ما راهگشا باشد و این نكات به معنی این است كه گرچه ایشان به طور مصطلح كارشناس اقتصاد و توسعه نبودند و به تعبیر جامعهشناختی ایشان را مرد عمل میدانیم و شواهد تاریخی نیز نشان میدهد كه در سیمای امام خمینی ویژگی یك استراتژیك بزرگ را میتوان مشاهده كرد.
▪ اولین نكته قابل بررسی از این زاویه، مسئله اصرار و پافشاری ایشان بر موازین اسلامی است. همه كسانی كه با ایشان آشناهستند میدانند كه ایشان خالصانه و صادقانه به دنبال عمل كردن به رهنمودهای دین و پایبندی به موازین اسلامی بودند. از دیدگاه پوزیتویستی به ساحت توسعه گمان میرود این اصرار و پایمردی، با آموزههای علمی فاصله دارد. اما فیلسوفان علم به روشنی نشان دادهاند كه اولاً مغایرتی بین این دو وجود ندارد و ملاك تشخیص گزارههای علمی از گزارههای غیرعلمی، مدتهاست كه دیگر بیطرفی علمی در نظر نیست زیرا چنین بیطرفی نه ممكن و نه مطلوب است.
طی چند دهه اخیر نظریهپردازان و اقتصاددانان توسعه به این جمعبندی رسیدهاند كه هیچ حركت موفق توسعه وجود ندارد مگر آنكه متكی به بنیانهای ارزشی و فرهنگی و فلسفهٔ اخلاق مشخص باشد.
پایمردی امام خمینی و برخورد صادقانه با تعالیم اسلامی از این زاویه برای كسی كه داعیه مدیریت توسعه دارد نه تنها اشكال ندارد بلكه نقطه قوت است.
▪ نكته دوم این است كه در همه تجربههای موفق توسعه به اعتبار آن فلسفه اخلاق، این بحث مطرح است كه ما در هر كشور موفق با این واقعیت روبرو هستیم كه فرهنگ زیربنای حركت به سمت توسعه است اما میدانیم فرهنگ یك پدیده یكدست و یكپارچه نیست و تغییرات ارزشی نیز یك پدیده شناخته شده است و جامعهشناسان سعی كردهاند این پویایی را شناسایی كنند. ضمن اینكه همگان به این مسئله اذعان دارند كه فرهنگ هر جامعه، مجموعهای ناهمگون و غیریكدست است و غیریكدست بودن حداقل دو وجه دارد.
وجه اول آن است كه طیفی از ارزشهای متضاد و گوناگون وجود دارد و مدیریت توسعه باید دست به انتخاب بزند و بخشی را تشویق و بخشی را متروك بگذارد.
در میان جامعهشناسان توسعه این بحث مورد توجه قرار دارد كه در جامعهای كه یك ایدئولوژی در حد وسیع مورد قبول است با یك دوگانگی روبرو هستیم و آن تفاوتهای موجود میان فرهنگ آرمانی و فرهنگ موجود است.
ما ادعای مسلمانی میكنیم اما رفتارهایی در میان جامعه ما گاه مشاهده میشود كه كاملاً مغایر با آموزههای اسلام است. این شكاف بایستی مورد مرزبندی قرار گیرد. در غیر این صورت اگر فرهنگ موجود در رفتارها نقش داشته باشد این خطر وجود دارد كه از یك سو در معرض بد دفاع كردن از اسلام و از سوی دیگر مواجهه با بحران مشروعیت پدید آید.
به این ترتیب در عرصه فرهنگ مرد عمل در پیشبرد امر توسعه باید دو كار انجام دهد و امام هر دو را در حد قابل قبول توجه داشتند. یك وجه، این است كه ایشان هم روی مؤلفههای فرهنگی و ارزشهای اسلامی بیشبرنده توسعه تأكید میكردند و هم عناصر ضدتوسعهای را بیپروا مورد انتقاد قرار میدادند شاهكار امام خمینی وقوف به این مسئله مهم است كه مرد عمل كه خود بیشترین تأكید را بر فرهنگ آرمانی دارد بیش و پیش از همه باید خود عامل باشد و ارزیابی مردم ما گواه صدقورزی این مرد بزرگ است. مردم حرف امام را میشنیدند و میدیدند میان قول و فعل او فاصلهای وجود ندارد.
▪ نكته سوم این است كه در همه تجربههای موفق توسعه پرهیز از تجمل و زیادهروی در مصرف به مثابه یك مؤلفه كلیدی مطرح بوده است.
در دوران امام خمینی یك دگرگونی بنیادی در الگوی مصرف را شاهدهستیم. شواهد تاریخی حكایت از آن دارد كه گرایش افراطی به مصرفهای غیرضرور تجملی و اغلب وارداتی بعد از شوك اول نفتی به ابعاد انفجارآمیز رسیده است. براساس گزارش گروه مهندسین مشاور فرانسوی «ست» در سال ۱۳۵۶ پیشبینی شده بود كه اگر ایران بخواهد سال ۶۵ ، ۱۰ سال پس از مطالعه مزبور یك سال بدون بحران سپری كند حداقل باید ۶۵ میلیارد دلار واردات داشته باشد.
اما به لطف هوشمندی مدیریت توسعه كشور در دوران امام سال ۶۵ را به گونهای سپری كردیم كه كمتر از ۱۰ میلیارد دلار واردات داشتیم. ضمن آنكه با چندین مسئله حاد پیشبینی نشده در آن گزارش نیز روبرو بودیم و كشور نیز بدون بحران اداره شد. یكی از تناقضهای بزرگ مكتب نئوكلاسیك در ایران كه در اسناد برنامه اول توسعه قابل مشاهده است، این است كه نئوكلاسیكهای وطنی آن زمان دولت را مورد نكوهش قرار میدادند كه ارز ارزان مشوق مصرف ارزان است. اما زمانی كه خود برنامه اول را طراحی كردند با مشاهده رفتار مصرفی جامعه در ده ساله اول پس از انقلاب اذعان كردند كه الگوی مصرفی جامعه در آن زمان (سال ۶۷) یكی از آرمانیترین تكیهگاهها برای حركت به سمت توسعه است. در آن دوره بالاترین سطح اهتمام به تأمین نیازهای اساسی وجود داشت. اما در عین حال مصرف بیرویه و تجملی نیز حتیالمقدور كنترل میشد.هیچ تجربه موفق توسعه را سراغ نداریم كه در گامهای اولیه توسعه اقدام به مهار امیال و مصرف تجملی نكرده باشد. در مطالعاتی كه در مورد روند توسعه چین، تایوان و كره منتشر شده مشخص شد كه آنها در مورد این مسئله بسیار حساسیت دارند و سختگیرانهترین اقدامات را در این راستا صورت میدادند اما تزلزلهای كنونی در روند مدیریت توسعه كشور بدون تردید ناشی از تشویق امیال و هوسها است و نزدیك به دو دهه است كه به این مسئله دیگر چندان حساسیت وجود ندارد و از همین ناحیه نیز بیشترین خسارتها به كشور وارد شده و در آینده نیز در صورت عدم اصلاح و تصحیح سیاستها كشور همچنان متضرر خواهد شد.
مؤلفه بعدی در اندیشههای امام به این باز میگردد كه در هیچ تجربه موفق توسعه، مشاهده نمیكنیم كه تشویقهای خارقالعاده به كار مولد وجود نداشته باشد. یكی از گرفتاریهای توسعه در ایران شكاف میان صلاحیتها و برخورداریها است كه تناسبی با هم ندارند و در یك ساخت رانتی، افراد فاقد صلاحیت مهارتی و علمی از طریق نزدیكی به مراكز توزیع رانت، منافع خود را افزایش میدهند. در این زمینه توجهی كه امام به موضوع داشتند بسیار خارقالعاده است.
در افواه شایعهای وجود دارد كه مضمون آن این است كه حكومت تمایلی به انعكاس سخنان امام در سال ۵۷ در بهشت زهرا ندارد. به نظر من اگر چنین چیزی باشد، یك اشتباه استراتژیك در عرصه تبلیغات است زیرا آن وعدههای امام به مستضعفان مشروط به یك شرط بزرگ بود و ایشان در آن سخنرانی خود هوشمندانه به این امر توجه كردند.
ایشان با تأكید بر شرایط اقتصادی – اجتماعی آن روز میفرمودند كه ملت باید كمربندها را محكم كند و خود را حداقل بیست سال به صورت مستمر آماده كار و تلاش سخت نمایند. تعبیر ایشان این بود كه اگر بیش از ۲۰ سال شبانهروز كار كنیم تازه به نقطه صفر میرسیم. اما در یك اقتصاد سیاسی رانتی به جای گوشزد كردن مسئولیتهای ملت با تكیه به منابع ناشی از رانت كه یك دارایی بین نسلی است فقط به انتظارات دامن زده میشود بدون آنكه برای مردم مسئولیت تعریف شود. امام خمینی بیسابقهترین تجلیلها را از گروههای مولد جامعه داشتند و شرط برخورداری را در تلاش خستگیناپذیر برای جبران عقبماندگیهای تاریخی كشور میدانستند. دوستان میدانند كه تعابیر امام در مورد كشاورزان و كارگران شاید در طول تاریخ اسلام از كمتر فقیهی صادر شده باشد. خوب بود كسانی پیدا میشدند و پیام ایشان در روز كارگر سال ۵۸ را منتشر كنند تا مردم بدانند كه نگاه اسلام به گروههای مولد چگونه است و در كنار آن حساسیتهای اسلام به ربا را نیز بتوانیم در چارچوب تعریف گسترده شهید بهشتی از ربا نشان دهیم. اما این روزها واقعاً مایه تأسف است كه در عرصه سیاستگذاری اقتصاد كشور حد مباحث این است كه نرخ بهره بالا باشد یا پایین باشد. از دیدگاه اسلام نرخ سود یك متغیر پسینی است. نرخ بهره در هر سطحی به صورت آمرانه و پیشینی تعیین شود غیراسلامی است. شیوه تربیتی امام خمینی در سالهای اولیه بعد از انقلاب را میتوان در نهاد جهاد سازندگی مشاهده نمود. برای مردم ما كه اكنون برای جوانان مظاهر فخرفروشی، موبایل، ماشین و انواع زیورآلات شده ، شاید غیرقابل تصور باشد كه تحت تعالیم و اقدامات امام مبنای فخرفروشی آن زمان این بود كه از یك خانواده چند نفر به جهاد سازندگی میروند. یعنی یك تلاش هوشمندانه برای تقویت بنیهٔ تولیدی كشور با انتظارات صفر، تصور من این است كه اگر روزی بخواهیم توسعه را ردگیری كنیم باید به آن فرهنگ بازگردیم. آخرین نكته، تمركز ویژه امام خمینی به مسئله عدالت اجتماعی بود. از نظر امام عدالت، معادل توزیع رانت و دادن صدقه نیست بلكه بسترسازی برای افزایش قابلیتها همراه با عزت نفس مردم است تا گروههای مولد با منزلتترین گروه محسوب شوند.
ایشان دو مفهوم اسلام آمریكایی در برابر اسلام ناب و دیگری جنگ میان فقر و غنا را برجسته كردهاند. علاقمندان به امام خمینی و توسعه ایران از طریق واكاوی و دامن زدن به بحثهای پیرامون این دو مفهوم میتوانند كمك كار توسعه همهجانبه كشور شوند. به تعابیر ایشان در مورد اسلام آمریكایی دقت كنید:
«اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملایان كثیف درباری، اسلام مقدسمآبان بیشعور، اسلام پول و زور، اسلام حاكمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومان» در همین پیام استقامت،امام خمینی(ره) تعبیر دیگری دارند كه نشان دهنده حساسیت ایشان به مصرف است. ایشان به صراحت میفرمایند: «مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها كه تصور میكنند كه مبارزه در راه استقلال و آزادی با رفاهطلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند.»
میدانید در تجربههای موفق توسعه مناطق آزاد برای انتقال فناوری و جهش صادراتی راهاندازی می شود اما بعد از حیات ایشان ما با این ایده در تریبون نماز جمعه مواجه شدیم كه عدهای حتی برای خریدهای كوچك به لندن و پاریس میروند، ما آن امكانات را در مناطق آزاد مستقر میكنیم تا از استهلاك وقت و منابع جلوگیری كنیم. این دو رویكرد به توسعه است.
در پیام دیگری كه به فریاد برائت مشهور شد و در مرداد ماه ۱۳۶۶ صادر شده میفرمایند؛ هرقدر كشور با این رویكرد به سمت دفاع از محرومان حركت كند امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر میشود.
از نظر امام، عنصر بیرونی، تعیینكننده سرنوشت ما نیست. ایشان میگویند اگر آن روحیه استكباری در میان زمامداران مهار شود و محور تلاشهای دولت و ملت تلاش خستگیناپذیر با حداقل گرایش به تجمل و فخرفروشی شود عدالت اجتماعی بر پا شده و دولت و ملت با یكدیگر همراه شود، آن موقع عنصر بیرونی نمیتواند كاری كند. زیرا در آن شرایط، وحدت دولت و ملت، منشأ بركات الهی میشود. به عبارت دیگر، به قاعده اندیشه توسعه اسلامی، وقتی صادقانه به آن آموزهها عمل كنیم، توجهات خداوند مشمول كشور میشود. در آیات و روایات بیشماری آمده است: اگر صدق بورزید خداوند رحمت خود را نازل میكند.
در زمینه عدالت اجتماعی ایشان اینگونه تعبیر میكنند [ص ۲۱۹ جلد اول صحیفه نور]، در رأس اهداف مقدسه اسلام، عدالت اجتماعی و رفع بیدادگری و بیفرهنگیها است. در عرصه تلاش فكری در این زمینه با كمال تأسف شاهد هستیم كه با همه ادعاها در زمینه عدالت، با فاصله نیم قرن هنوز هیچ كوشش روشمندی برای تبیین عدالت اجتماعی صورت نگرفته است متأسفانه كارهای شهید مطهری هم متوقف ماند و كتاب ایشان در حوزه مبانی اقتصاد اسلامی هم ناقص ماند در حالی كه ایشان مقدمات یك كار ارزشمند را فراهم كرده بودند كه حتی در همان سطح هم تحمل نشد. شهید مطهری تصریح میكند كه اساساً بزرگترین دلیل نكبت و عقبماندگی جوامع اسلامی این است كه نظریه خود را در مورد عدالت ارائه نكردهاند.
نكته مهم در نگاه امام به عدالت اجتماعی نگاه چندوجهی به مسئله عدالت است. از نظر ایشان بیعدالتی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و ... یك رابطه ارگانیك و نظاموار با یكدیگر دارند.
ایشان در ص ۱۵۹ جلد دوم صحیفه نور ادعایی فراتر از ایده آقای مطهری مطرح میكنند و میفرمایند فقط در پرتو شناخت عدالت اجتماعی میتوان اسلام اصیل را شناسایی كرد.
نكته مهم دیگر اینكه حتی اگر ما به درك درست از عدالت نائل شویم، این درك درست فقط شرط لازم را فراهم میكند. شرط كفایت چگونگی حركت به سمت عدالت اجتماعی است. اكنون نیز گرچه با حسن نیت میخواهند عدالت اجتماعی را محقق كنند اما كارهایی كه انجام میدهند به واسطه دور بودن از ملاحظات علمی و اسلامی اصیل در عمل به ضد خود تبدیل میشوند. تعبیر قرآنی مسئله این است: یقوم الناس باالقسط
عدالت، یك صدقه و رانت نیست، بلكه براساس تعالیم قرآنی اینگونه است. در بخش دیگری میفرمایند: اگر بخواهیم عدالت اجتماعی در كشور مستقر شود باید در این زمینه دستمان را پیش ملت دراز كنیم و ملت این كار را كند.
زمانی به اسم عدالت اجتماعی رانت توزیع میكنید و یك زمان مسئولیتهای مردم را برجسته كرده برای آن بسترسازی میكنید. طبیعی است كه دو نوع كارنامه متفاوت از این دو رویكرد حاصل میشود.
نكته دیگر این كه در عین حالی كه مرد عمل، مردم را به كوشش فرا میخوانند و مصرف لوكس و غیرضرور را كاهش میدهند ممكن است كه این تصور پیش بیاید كه پس حكومت مسئولیت ندارد اما برای رد چنین تصوری شما را به سخنان امام ارجاع میدهم. ایشان خطاب به مردم میگویند:
«ما علاوه بر آنكه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود ، میخواهیم زندگی معنوی شما هم اعتلاء یابد» باید كاری كرد كه در كنار توجه به مسئله مادی روحیه معنوی نیز تقویت شود.
از نظر ایشان مسئولیت حكومت ایجاد بستر برای اعتلای مادی و معنوی است. زیرا با زور مردم دوست ندارند حتی به بهشت بروند. هر كاری با زور از دیدگاه امام مبنای اسلامی ندارد. حكومت باید بستر را فراهم سازد و نظام پاداشدهی را به گونهای تعریف كند كه مردم به طور ارادی انتخاب درست كنند چون زورگویی و جلوگیری از انتخاب آگاهانه و آزادانه با تربیت اسلامی مغایر است.
نكته دیگر نقشی است كه امام برای روحانیون در زمینه عدالت اجتماعی قائل بودند. ایشان میفرمایند كه اگر روحانیون از سمتگیری معطوف به عدالت اجتماعی عدول كنند این عدول با هر توجیهی، خیانت به اسلام است. (ج ۲۰، ص ۲۴۲) بیان مبسوط ایشان را مطرح میكند.
نكته دیگر در فرمایش ایشان این است كه روحانیون با جوسازی و تبلیغات دیگران اگر بخواهند از عدالت اجتماعی عدول كنند پذیرفته نیست.
آنچه كه در تعالیم دینی گفته میشود این است كه در مقیاس فردی و جمعی آنچه كه انسان مسلمان را به رستگاری نزدیك میكند، اخلاص است و مهمترین مؤلفههای اخلاص، صداقت و انصاف است. امام (ره) در طول حیات خود زیربنای حركت با عزت به سمت توسعه بر موازین اسلام را فراهم ساختهاند و امیدوارم كه با بازخوانی اندیشه نظری و عملی این مرد بزرگ بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم.
نوسنده : احمد سپیداری
منبع : مؤسسه مطالعاتی دین و اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست