یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

می روم که جزء هشت تا باشم


می روم که جزء هشت تا باشم
پیدا کردن چند متر سایه در زمین شماره سه ورزشگاه آزادی کمی سخت است. آفتاب سر ظهر مستقیم به ملاجمان می‌تابد و پوست سر را می‌سوزاند. وسط زمین اما قهرمانان بی‌توجه به گرمای هوا سرگرم تمرین هستند. هادی سپهرزاد نیزه می‌اندازد، عباس صمیمی از آن طرف زمین گاهی با فریاد دیسک را پرت می‌کند، امین نیک‌فر با چانه گچ‌آلود روی نیمکت نشسته و احسان حدادی هم قرار نیست امروز دست به دیسک بزند. در جمع المپیکی‌های دوومیدانی بیشتر نگاه‌ها به احسان حدادی است. گرچه از نگاه کارشناسان حضور در المپیک نیز برای دوومیدانی ایران افتخار بزرگی است اما اینطور که پیداست توقع مردم از احسان حداقل یک مدال برنز است و این مسئله خودبه‌خود بار مسئولیت سنگین را بر دوش پرتابگر نابغه ایرانی تحمیل می‌کند. از روی تقویم ۱۹ روز تا مسابقه مقدماتی و ۲۲ روز تا فینال باقی است اما احسان خیلی مطمئن و بی‌اعتنا کارش را انجام می‌دهد: «مثل همه بچه‌ها خودم را برای المپیک آماده می‌کنم. در حال اصلاح تکنیک هایم هستم. به هر حال المپیک میدان بزرگی است، هرچند که از نظر من همه میدان‌ها بزرگ هستند.» احسان که دو ماه قبل حضور بسیار خوبی در گرندپری‌های اروپایی داشت همه مسابقات را مهم تلقی می‌کند چون با انبوه تماشاگران برگزار می‌شود. ذهنیت او برای حضور در المپیک جالب است و انگار تحت تاثیر فضای سنگین این مسابقات قرار ندارد: «درست است که این اولین المپیک من است اما فکر می‌کنم خیلی برایم فرقی نمی‌کند. جو المپیک خیلی چیز خاص و عجیبی برای من نیست. حریفانم را می‌شناسم و می‌دانم چه کسانی قرار است بیایند، همین...». برای قهرمانی که از رده‌های پایین کارش را شروع کرده و پله‌پله مدارج موفقیت را طی کرده المپیک اول باید چیز ویژه‌ای باشد اما احسان بی‌خیال‌تر از این حرف‌هاست: «والله برای من که چندان فرقی نمی‌کند. مثل خیلی از ورزشکاران خواب مسابقات را نمی‌بینم. اما این را بگویم که خواب مدال گرفتن را چند باری دیده‌ام.»
حدادی از معدود ورزشکاران ایرانی است که موفقیت هایش تداوم داشت، او درباره این سیر تکاملی و صعودی می‌گوید: «هر کسی باید یک هدف در زندگی داشته باشد. هدف من هم ورزش بود. از وقتی دیپلم گرفتم سعی کردم ورزشکار خوبی باشم. بنابراین فعلا درس را کنار گذاشته‌ام و مدام تمرین می‌کنم. دنبال کسب و کار هم نبوده‌ام. می‌توانید از مربیان سوال کنید، من حتی یک جلسه تمرین را هم از دست نداده‌ام. حتی اگر مریض هم شدم سر تمرین آمدم.»
احسان با تکیه بر این تمرکز به زودی پا به مهم‌ترین رقابت سال‌های اخیرش می‌گذارد. برای او رقبا هم تا حد زیادی آشنا هستند: «ویر جلیوس الکنا هفته پیش ۸۵/۷۱ را در یک مسابقه نه چندان مهم انداخته. کانتر هم خیلی خوب پرتاب می‌کند. تا به حال شش بار با الکنا مسابقه داده‌ام. چهار بار او برده و دو بار من. با کانتر هم شش بار مسابقه داده‌ام که ۳-۳ مساوی هستیم.» احسان، الکنا را ورزشکار بزرگ و محترمی می‌داند و می‌گوید: «با هم رفیق هستیم. او واقعا ورزشکار بزرگی است. پنج تا طلای جهان دارد و دو بار هم قهرمان المپیک شده. البته فکر کنم این آخرین المپیک او باشد. حالا ۳۷ سال سن دارد...»
احسان در مورد استراتژی مسابقه دادنش در المپیک می‌گوید: «اگر پرتاب اولت خوب باشد حریف دچار ضعف روحی می‌شود. البته خود من در روز مسابقه خیلی روحیه بالاتری دارم مخصوصا اگر از کسی عقب بیفتم.» او می‌خواهد در روز مقدماتی ۶۷ متر را بیندازد تا حساب کار دست بقیه بیاید. طبق برنامه هر کسی از مرز ۵۰/۶۴ متر عبور کند در فینال حاضر خواهد بود.
همانطور که گفته شد از او توقع زیادی برای کسب مدال وجود دارد و این حد از تقاضا کمی احسان را آزار می‌دهد: «حالا که آقای رضازاده به المپیک نمی‌رود همه می‌گویند باید من طلا بگیرم. برای ما که هیچ وقت در دوومیدانی فینالیست نداشته‌ایم این توقع بالایی است. باید توقع‌ها از ما منطقی باشد. من همه تلاشم را می‌کنم. در این اردو هم هفت هشت هزار پرتاب داشته ام. اگر به فینال هم برسم افتخار بزرگی است و چیزی را از دست نداده ام و اگر هم روی سکو بروم که نور علی نور است.»
او در مورد تفاوت‌های خودش با قهرمانی مثل الکنا می‌گوید: «الکنا ۲۰ سال است که پرتاب می‌کند. تجربه المپیک دارد، طلای جهانی دارد. در لتونی ورزش اول دوومیدانی است و کسی مثل الکنا از بچگی مربی خوب داشته، اما به هر حال فکر می‌کنم فاصله زیادی با هم نداریم. من هم جوان هستم...!»
عباس صمیمی آن طرف زمین دیسک را پرت می‌کند و فریاد بلندی می‌کشد. به هر حال دو پرتابگر ایران به نوعی رقیب هم نیز محسوب می‌شوند. احسان می‌گوید: «هر دوی ما در المپیک دیسک می‌اندازیم و امیدوارم هرکس که بهتر تمرین کرده به استحقاقش برسد. ما با هم دوست هستیم اما در کار حرفه‌ای تداخلی با هم نداریم. برنامه تمرینی من و عباس جدا از هم است.»
شنبه روز مهمی برای پرتابگرهاست. آنها قرار است رکوردگیری کنند و وضعیت خودشان را بسنجند. این رکوردگیری به نوعی به پیش‌بینی در مورد عملکرد آنها کمک خواهد کرد. احسان البته از ناحیه قفسه سینه احساس ناراحتی می‌کند اما با همان روحیه محکم می‌گوید: «چیزی نیست، خوب میشه...»
قبل از رفتن به رستوران هم به طنز می‌گوید: «ان‌شاءالله عباس آقا (صمیمی) طلا را می‌گیره و من هم می‌رم که جزء هشت تا باشم...»
آرش راهبر
علی آخوندان
منبع : روزنامه کارگزاران