شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
نقد و نظری بر کتاب «مشروطه ایرانی»
سعی و تلاش در نهایت نافرجام وازدگان و مرتجعانی که پرنسیب واقعی آنها در جبهه سلطنتطلبی تعریف مییابد مغلطه ، تخطئه و تحریف واقعیتهای تاریخ معاصر ایران و نفی مجاهدت مردم در سده اخیر که سرآغاز آن انقلاب مشروطه بوده در پیآمد آن مبارزات پر رنج و تلاش و کوشش خردمندانه همه اقشار و طبقات جامعه برای پیریزی کشوری مترقی و توسعه یافته با فراز و نشیب زیادی همراه میباشد. منش اصلی افراد و گروههایی که در تحولات اجتماعی چشم نه بر آینده بلکه بر گذشته دوختهاند ، نفی هویت مبارزاتی و واقعیتهای دردناک اجتماعی موجود که با هزاران مشقت در پی عبور و گذر از سنگلاخهای دشوار برای رهیابی به آینده میباشند. بر همین اساس حاملین اینسان نگرشهائی زندگی را نه در متن واقعیات موجود پی میجویند که با سیر در رویاها و دنیای فانتزی و رمانتیک خود از دیدن حقایق آگاهانه دوری میکنند. نظریات مطروحه در کتاب مشروطه ایرانی آقای آجودانی در این چارچوب میگنجد.
ایشان در این به اصطلاح تحقیق تاریخی خود با حمله و فحاشی به روشنفکران و مبارزان میخواهند این فکر را القاء کنند ، به ناحق در این یکصد ساله اخیر مبارزات ترقی خواهانه داشتهاند و حکومت ایدهآل نویسنده را که رضا شاه و پسرش میباشد به اشتباه نگذاشتهاند تدوام یابد. در اینکار هیچ اندیشه و آرمانی را بینصیب نگذارده با الفاظی پر اهانت از همه یاد میکنند.
رجوعی به کتاب داشته باشیم : منشی زاده از مبارزان سوسیال دموکرات آن دوره که جان بر سر آرمان و عقاید انسانی خود نهاد از نظر نویسنده لایق آن نیست در تاریخ به نیکی از وی یادی شود (ص۳۴۱) در صفحهی ۳۵۵ پا فراتر از این نهاده شده تمامی روشنفکران سده اخیر با کلماتی چون متعصب ، خشک اندیش و تمامی افکار و اندیشه آنها بیاصالت معرفی میشوند. در آخر نیز روشنفکران را مسئول مشکلاتی که در جامعه ما پس از انقلاب ۵۷ به وجود آمده مییابند (ص۳۶۵) جائیکه رضا شاه با ادعای داشتن منطقیترین برداشت از جامعه قهرمان توانمند و مقتدر و متجدد باشد(۴۴۱) میتوان به سلاخی تاریخ معاصر و تحقیر مبارزانش پرداخت و تیغ از نیام برکشیده آزادیخواهان را مثله کرد.
گویند روزی خانه ملانصرالدین را دزد زده بود. هرکس نظری میداد یکی میگفت تقصیر بنا است دیوار را کوتاه ساخته آن دیگری نجار را مقصر میدانست که پنجره خانه را بزرگ درست نموده وگرنه دزد به این راحتی نمی توانست وارد خانه شود. ملا گفت پس با این حساب دزد اصلاً تقصیری نداشته. حکایت ملانصرالدین شبیه حکایت دکتر آجودانی از تاریخ معاصر ایران است. از نظر ایشان در به بن بست رسیدن مبارزات سده اخیر فقط روشنفکران و مبارزان مقصر بوده اند و ابداً تقصیری متوجه استعمارگران و امپریالیسم و عوامل داخلی آنها نیست.
وقتی از اجتماعیون عامیون سخن میگویند با این استدلال عمیق علمی! آنان را به سخره میگیرند که چرا از همان آغاز انقلاب مشروطیت تجربه کاری نداشتهاند. سئوالاتی پیرامون ماهیت انقلاب برایشان پیش آمده، موردی که دقیقاً نقطه قوت آن جریان نوپا بود که درصد کنکاش ، مطالعه و آموختن میبودند. از نظر نویسنده نقطه ضعف وانمود و موجبی است برای نفی اصالت آن.
در بررسی روند تاریخ و نیروهای موثر بر تحولات اجتماعی میبایست با در نظر گرفتن مناسبات تولیدی ، سطح رشد و روابط اقتصادی در پیوند با مقتضیات فرهنگی و سیاسی عصر با تاملی بر ایدئولوژی نیروهای پیشرو و پیشبرنده جامعه به ارزیابی دقیق علمی نشست. این خود به قول دکتر آجودانی داستان دراز دامنی است. دقتی خردمندانه، نگرشی عمیق و موشکافانه میطلبد. ایشان در سراسر کتابشان مطلقاً اشارهای به مقتضیات اقتصادی و معیشتی توده مردم و سطح رشد و روابط اقتصادی نیروهای مولده نمیکنند. صرفاً با انگشت گزاردن بر پاره ای نقاط ضعف روشنفکران و مبارزان آنهم در بعد فرهنگی که گویا از دید نویسنده محترم مستقل از تمامی ابعاد اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی است همه را به یک چوب میرانند آنهم چوب تهمت و افتراء و توهین با کلماتی چون نادان و بیشعور و غیره... در تاریخ معاصر میهن ما در به خاک و خون کشیدن مبارزان و انحراف مسیر مبارزه و به شکست کشاندن جنبشهای اجتماعی سده اخیر که عامل اصلی آن سیاست استعماری امپریالیسم و کارگزاران ارتجاعی آن در کشور میباشد داستانها میتوان گفت که در این کتاب حتی سطری نیز به آن اختصاص نیافته جز شماتت ، تمسخر و تحقیر شکست خوردگان.
مبارزه اجتماعی در تاریخ معاصر ما نه صرفاً در کشمکشهای روشنفکران به اصطلاح عرفی با مذهبی که نویسنده میخواهد در سراسر کتاب آنرا القاء نماید، در کوران حوادث خونبار صف اصلی ما بین توده های مردم از یک سو، سرمایهداران و ملاکان وابسته به امپریالیسم از سوی دیگر ترسیم میگردد. موردی که نویسنده میخواهد به عنوان مشکل اصلی جا بزند طبعاٌ یکی از هزاران مشکلات بر سر آرمانهای ترقی خواهانه مبارزان است نه صرفاً همگی آن. خود این مشکل نیز مثل سایر موارد ریشه در حکومت استبدادی وابسته به امپریالیسم دارد که با بهره گرفتن و سوء استفاده از آن با تشدید عقب ماندگی فکری و فرهنگی جامعه را با تبلیغات عظیم و گسترده از راه رشدی طبیعی منحرف مینمایند تا منافع خود را که همانا غارت ثروت و دسترنج مردمان میباشد تامین نمایند. در این راه کمال ناانصافی است هرگاه بر مسند محاکمهی روشنفکران بنشینیم چرا شکست خورده اند ولی از عوامل اصلی شکست از جمله به طور مشخص همان رضاخان حتماً متجدد و لاجرم کبیر!
و پسرش با سیاستهای پلید خانمان برانداز و ضد میهنیشان که در راستای منافع تاریخی امپریالیسم سیر مینمود سخنی به میان نیاید. روشنفکران به همراه توده مردم در مبارزات خونبار خودشکستها خورده اند برزمین کوبیده گشتهاند تحقیرها شدهاند ولی هیچگاه تسلیم نشده و هرگز نخواهند شد. مسیر پیشرفت تاریخ خط سیر مستقیمی ندارد. عقبگردهائی هست اشتباههایی بعضاً اجتناب ناپذیر در خود دارد ولی در یک روند پر پیچ و خمی مارپیچ وار به حرکت خود ادامه میدهد .عمده کردن اشتباهات مطلق نمودن عقبگردها شگرد تبلیغی رذیلانهی مرتجعان است تا پیروزی خود را ابدی جلوه دهند. ولی واقعیت طور دیگری است روشنفکران به همراه توده های مردم از پی هر شکستی هر چند تلخ و خونین تجربهها میآموزند. ایستایی و رکود را با شور و شوق از روی شعوری هستی شناسانه نفی میکنند. با همه عوامل سد راه پیشرفت و ترقی و توسعه میرزمند هر چند نابرابر و شکننده، در نتیجه پر خطر و صعب العبور.
برای اثبات این واقعیات و در رد مدعیات نویسنده محترم که گویی تاریخ مبارزه یکصد ساله اخیر هیچ دستاوردی نداشته در همان گامهای اولیه متوقف مانده مطالب فراوانی میتوان گفت و نوشت ولی از همه آنها مستند تر مطالعه خود کتاب ،آنگاه تاملی بخردانه و ژرف اندیشانه بر واقعیات عینی جامعه میباشد تا کوشش پر تب و تاب نویسندهی محترم را برای القای توهمات وارونه خود به جای حقایق تاریخی دریافت.
حقیقت آنست که زندگی ادامه داد. نه مشکلات اجتماعی امروزین به ادعای کین توزانه و مسرورانهی نویسنده تاوان تلخ اعمال روشنفکران است ابدیت دارد، نه پایان تاریخ فرا رسیده. صبحدم فرح بخش و با شکوه پیروزی فرا خواهد رسید . آنهم با کوشش و شرکت همان روشنفکران به زعم دکتر آجودانی اخته و بیعرضه که با تلاش روشنگرانهی خود و آموختن و آموزاندن پیگیر و خستگی ناپذیر، در مسیر تحولات تاریخی کشور خط بطلانی بر مبلغان تئوری ارتجاعی پایان تاریخ خواهند کشید. با گامهایی استوار و تزلزل ناپذیر. چرا که از تاریخ بسی نکتهها آموختهاند.
نوشته دکتر ماشاءالله آجودانی
صادق شکیب
صادق شکیب
منبع : پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ توسعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست