جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
هنر در نظر افلاطون
ـ هنر در نظر افلاطون
ـ سعید بینای مطلق
ـ تهران: فرهنگستان هنر
ـ چاپ دوم: ۱۳۸۶
ـ قطع: جیبی
ـ ۷۶ صفحه
گونهای از نقد و بررسی پیرامون مسایل و موضوعات بنیادین در تمامی زیر شاخههای علوم انسانی، نقد تاریخی است. نقد تاریخی، رفتن به سرآغاز است و یافتن سرچشمههاست. نقد تاریخی، کند و کاوی پیرامون موضوع مورد بحث در سیر تاریخی همان موضوع است؛ اما در این میان منتقد باید بداند که یافتن سرچشمهای بکر و دست نخورده برای او تقریباً غیرممکن است. منتقد زمانی را مورد بررسی قرار میدهد، که آن را نزیسته است و با متونی روبروبه است که برای معاصرین آن متن همان قدر به دور است که برای منتقد امروزی دو صد چندان دورتر است.
" چیستی هنر" به مثابهی یک امر بنیادین، همیشه ذهن انسان جستوگر را مشغول به خود داشته است و در این راستا، فرهنگستان هنر دست به انتشار مجموعهای از آراء فلسفی در حیطه هنر، زده است که کتاب "هنر در نظر افلاطون" اولین این مجموعه است. بررسی تاریخی آراء فلسفی هنر همیشه با افلاطون شروع میشود. هرچند اولین فیلسوفی که دارای آراء مکتوبی بوده است، افلاطون میباشد، اما او اولین انسان اندیشمندی نیست که درباره فلسفه هنر اندیشیده باشد. بیگمان کاردکردهای اسطورهای هنر، دال بر نگاه هستیشناسهی انسان کهن به مقولهی هنر است که جای آن در میان مطالعات اندیشهنگارنهی هنر خالی است.
نوشتن اثری پیرامون آراء فلسفی افلاطون در زمینه هنر، یک رویکرد تاریخی و فلسفی به مقولهی هنر است. در این رویکرد به هنر، از دو منظر تاریخی و فلسفی به هنر نگریسته شده است. این دو نگاه به هنر در ذات خود با هنر در تباین میباشند. تباین هنر و تاریخ از این منظر مورد بررسی است که هنر بنا به ذات مرئی بودنش، دارای جلوه و مرایا میباشد؛ هنر قابل لمس و دیدنی است، شیئیت هنر ملموس است اما در مقابل، تاریخ به مجموعه اسنادی گفته میشود که در طول زمان قابلیت تحریف شدن را داشته است و همانند هنر مرئی نمیباشد، بلکه به یاری مجموعهای از اسناد در نگاه مفسر، برداشتی هرمنوتیکال صورت میگیرد که میتواند گاه خلاف امر واقع شده، باشد. هر چند که امروزه هنر به کمک تاریخ آمده است و در ارائه برداشت صحیحتر به او کمک میکند، اما در این جا منظورم بیشتر تاریخ سیاسی است که متکی به وقایع از دست شده است. به گفتهی هلن گاردنر، هنر "رویدادی پایداری کننده" است که از زمان گذشته تا به امروز به همان شیوهی نخستینش در برابر زمان پایداری کرده است اما رویدادها و اسناد تاریخی تا به چه اندازه توانسته است در برابر زمان پایداری کنند. امروزه تاریخنگاران ترجیح میدهند که بنا به همین خاصیت "پایداری کنندگی" هنر در تفسیر خود از گذشته، از هنر به عنوان یک ابزار بهره بگیرند؛ پس همین انتظار را میتوان از منتقدین هنری داشته باشیم که بنا به ضرورتِ امر مورد بررسی خود، از تاریخ بهره بگیرند. منتقد هنری نیز باید برای بررسی هنر دوره افلاطون، از تاریخ سیاسی و اجتماعی همان دوره بهره بگیرد تا نظری جامعتر از هنر دوره افلاطون ارایه دهد. هنر و تاریخ هر چند بنا به ذات شیئیت خود، متفاوت هستند، اما میتوانند به کمک هم بشتابند و در ارایه برداشتی هرمنوتیکالی از مبحث مورد اشاره شده، نظری صائبتر ارایه دهند.
نویسنده "هنر در نظر افلاطون" در پایان فصل اول، بخشی به نام "انحطاط هنر در عصر افلاطون" را آورده که در آنجا سعی شده، به گوشههایی هرچند اندک از انحطاط اندیشه و شعر در عصر افلاطون اشارهای شود.
اما تباین هنر وفلسفه موضوع دیگریست که پیش روی نظریهپرداز هنری قرار دارد. اگر فلسفه به یاری زبان سعی در شناخت و ادراک حقایق دارد، در عوض هنر نقبی بیواسطهتر به دنیای پر رمز و راز حقایق میزند. فلسفه در پی کشف معنا به مدد نشانههاست و هنر معنا را به یاری "بازنمایی" مینمایاند. این دو شیوه کار باعث شده که هنر و فلسفه را در یک ساحت در تباین با یکدیگر نشان دهد. پس یک فیلسوف در حق هنر چه دارد که بگوید؟، و به قول فردریش شلگل، «در آنچه فلسفهی هنر خوانده میشود معمولاً یکی از این دو چیز از کف میرود: یا فلسفه یا هنر»
افلاطون به عنوان فیلسوفی که آموزهی "ایده" و "آرمانشهر" را مطرح میکند، در برابر قدرت شیئیت هنر چه دارد که بگویید؟ نگاه افلاطون به فلسفه، نگاهی آرمانخواهانه و ایدهآلیسمی است و با چنین زاویهدیدی به دستیاری هنر رفتن، یا فلسفه را تباه میکند و یا هنر را. متأٔٔٔٔٔٔٔٔسفانه در نگاه افلاطون به هنر، این هنر است که قربانی میشود، نه فلسفه. افلاطون هنگامی که در کتاب "جمهوری" به یاری مبحث "میمسیس" به کندوکاو در هنر میپردازد، در حقیقت به یاری سوبژکتیو به تحلیل ابژکتیو میپردازد. آموزههای "ایده" و "آرمانخواهی" افلاطون در حقیقت، سد راهی بر اوست که مانع از ارایه تحلیلی دقیق پیرامون هنر شود. یکی از مباحثی که کتاب "هنر در نظر افلاطون" از آن رنج میبرد، نگاه منتقدانه به آراء افلاطون است. همانطور که این کتاب به واشکافی آراء افلاطون در باب هنر میپردازد، جا داشت که آراء منتقدین افلاطون را در زمینهی هنر نیز بازتاب دهد.
کتاب "هنر در نظر افلاطون" دارای دوفصل است. فصل اول، "رویکرد افلاطون به هنر" است. در این فصل سه واژه "تخنه"، "پوئسیس" و "میمسیس" مورد واشکافی قرار میگیرد که بخش عمده این فصل به بحث درباره "میمسیس" میگذرد و از نگاه افلاطون با توجه به کتب "جمهوری"، "کراتیلوس"، "تیمائوس"، "سوفیست" و "میهمانی"، نگاه سلبی و ایجابی که درباره هنر وجود دارد را به تصویر میکشد. عنوان فصل دوم کتاب "افلاطون و شاعران" است که نویسنده در این بحث، نگاه افلاطون به شاعران و انتظاراتی که از آنان دارد را آشکار میکند.
کتاب "هنر در نظر افلاطون" در مجموع اثری ارزنده در حیطهی افلاطونشناسی است که با توجه به حجم کوچک آن، نویسنده توانسته است به خوبی از عهده واشکافی مفاهیم مربوطه برآید. البته وجود سیاههای از آثار نویسندگانی که در این زمینهی کار کردهاند، میتوانست برای خواننده راهگشا باشد و با توجه به آشنایی نویسنده با زبان یونانی، بهتر آن بود که در فهرست منابع انتهایی کتاب، یادکردی از منابع یونانی نیز بشود.
مجید نصرابادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست